مسجد خیابان رودکی تهران (سلسبیل)

انتخاب مدیر محله سلسبیل جنوبی



:: موضوعات مرتبط: سیاسی، ،
:: برچسب‌ها: حاج محمد علی سعادتمند, مدیر محله سلسبیل جنوبی, مسجد حجت ابن الحسن(عج), حمید داودی راد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 24 شهريور 1394

روز مبارزه با تروريسم

روز هشتم شهریور، که روز مبارزه با تروریسم نام دارد، مصادف است با عملیات كم سابقه تروریستی نسبت به مقامات ارشد كشورمان در سال 1360 كه به شهادت رییس جمهور و نخست وزیر كشورمان و تنی چند از همراهان آنهاانجامید. این اقدام تروریستی كه به دست عوامل ضد انقلاب وابسته به گروههای جاسوسی و اطلاعاتی غرب و با هدف مقابله با اراده انقلابی ملت ایران و فروپاشی نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران انجام شد ، در میان سایر عملیات های تروریستی به دلیل شهادت نفرات اول و دوم دستگاه اجرایی یك كشور كاملا بی سابقه به شمار می آید. تروریسم، از اساسی ترین معضلات جامعه جهانی و خطرناک ترین تهدیدها بر ضد حقوق ملت ها و ثبات بین المللی است. در طول تاریخ، به ویژه یک صد سال اخیر، تروریسم، ریشه مهم ترین تهدیدها بر ضد صلح و امنیت جهانی بوده است. وضعیت دردآور و فاجعه آمیز بیشتر ملت ها و کشورهایی که در آتش جنگ و خون ریزی می سوزند و از آوارگی و فقر رنج می برند، معلول اغراض سلطه گرانه و تروریستی است.



:: موضوعات مرتبط: سیاسی، ،
:: برچسب‌ها: روز مبارزه با تروريسم, مسجد حجت ابن الحسن, حمید داودی راد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : پنج شنبه 12 شهريور 1394

سالروز ازدواج علی (ع) وفاطمه (س) مبارکباد

سالروز ازدواج علی (ع) وفاطمه (س) مبارکباد

به بهانه پیوند مهر و ماه ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه(ع) به فرمان خداوند، از امتیازاتی است که رسول اکرم(ص) بر آن مباهات می کرد. در این پیوند پر میمنت، فرشتگان آسمان در سرور و شادمانی، و بهشتیان به...

به بهانه پیوند مهر و ماه
ازدواج حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه(ع) به فرمان خداوند، از امتیازاتی است که رسول اکرم(ص) بر آن مباهات می کرد. در این پیوند پر میمنت، فرشتگان آسمان در سرور و شادمانی، و بهشتیان به زینت و زیور آراسته شده بودند.

فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر پیغمبر اكرم و از دوشیزگان ممتاز عصر خویش بود. پدر و مادرش از اصیل ترین و شریف ترین خانواده های قریش بودند. از حیث جمال ظاهری و كمالات معنوی و اخلاقی از پدر و مادر شریفش ارث می برد. و به عالیترین كمالات انسانی آراسته بود.....ادامه مطالب مراجعه کنید

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)



:: برچسب‌ها: سالروز ازدواج علی (ع) وفاطمه (س) مبارکباد,
:: ادامه مطلب
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : دو شنبه 20 شهريور 1394

قیام خونین 17 شهریور 1357

قیام خونین 17 شهریور 

 


حادثه تظاهرات 17 شهریور که به جمعه سیاه معروف شد، به واقعه کشتار تظاهرکنندگان در محلات فقیر نشین جنوب تهران و همچنین میدان ژاله، توسط نیروهای نظامی ارتش شاهنشاهی گفته می‌شود که در هفدهم شهریور 1357 و در جریان ناآرامی هایی که به پیروزی انقلاب ایران در این سال انجامید، رخ داد.


 

 17 شهریور

تنها چندروز پس از واقعه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در 28 مرداد 1357، دولت جمشید آموزگار که با شعار دولت فضای باز سیاسی روی کار آمده‌بود، مجبور به استعفا گردید و در روز 4 شهریور، محمدرضا پهلوی از جعفر شریف امامی که فرزند روحانی و رئیس مجلس سنا بود و به برخی مخالفت‌ها با دولت هویدا مشهور بود، دستور داد تا دولتی با شعار آشتی ملی تشکیل دهد.

اندکی بعد و در روز سیزدهم شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپه‌های قیطریه تهران، تبدیل به تظاهرات بر ضدّ حکومت شاهنشاهی شد. به دنبال این تظاهرات، ناآرامی‌های دیگری نیز تا روز شانزدهم شهریور به وقوع پیوست.

دعوت کننده اصلی راهپیمایی روز هفده شهریور روحانی‌ای به نام علامه یحیی نوری بود. این فرد از مبارزین برضد نظام شاهنشاهی بود که به صورت انفرادی عمل می‌نمود و ساکن اطراف میدان ژاله بود. از اولین ساعات صبح روز جمعه، مردم برای شرکت در راهپیمایی و نماز جمعه به امامت علامه یحیی نوری راهی میدان ژاله گردیدند. غافل از آنکه از ساعت 6 صبح، حکومت نظامی توسط فرماندار تهران ارتشبد غلامعلی اویسی اعلام و درحال اجرابود و اجتماع بیش از سه نفرهم  ممنوع بود. اعلام دیرهنگام حکومت نظامی (ساعت 6 صبح همان‌روز) از دلایل شلوغی این تظاهرات بود.

فرماندهان نظامی ابتدا چندبار با بلندگو از مردم خواستند که متفرق شوند و وقتی با بی‌تفاوتی مردم روبه‌رو شدند، به سوی آنان آتش گشودند. گلوله‌باران توسّط نظامیان، برای چند دقیقه بیشتر به طول نینجامید.

تعداد کشته‌شدگان

فرمانداری نظامی تهران آمار 87 کشته و 250 مجروح را تأیید نمود. اما مخالفان حکومت، اعلان داشتند که در این روز بیش از 4000 نفر کشته شده اند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باخته‌اند 500 نفر است. سالها بعد عماد الدین باقی طی تحقیقی با توجه به دسترسی اش به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگر تعداد کشته شدگان 17 شهریور را 88 نفر ذکر می‌کند که 64 نفر آنها در میدان ژاله کشته شدند.

 17 شهریور

این واقعه خونین دارای پیامدهایی نیز بود که اینک به آنها خواهیم پرداخت.

1ـ تردید و تزلزل در اراده رژیم در رویارویی با ملت:

به دنبال کشتار 17شهریور اراده و عزم رژیم در رویارویی با ملت سخت به تردید و تزلزل افتاد. چرا که شیوه های موسوم اعم از سرکوب و سازش در عمل شکست خورده بود، اجرای طرح حکومت نظامی که بر اساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواک، بهترین سیاست ممکن جهت برقراری امنیت تلقی می شد، نتیجه عکس بخشید. و لذا شاه برای یافتن یک راه حل فوری و ضربتی برای پایان دادن به اوضاع آشفته و انقلابی کشور با صاحب نظران امور ایران و کارشناسان داخلی ،رایزنی نمود. حاصل این گفت و گوها شاه را به این نتیجه رساند که ریشه همه نارضایتی ها در توسعه فساد و سوء استفاده های کلان مادی نهفته است. اما وضعیت کشور به حدی آشفته بود که رژیم سخت سر در گم شده بود و سرانجام آمریکا با پیام شفاهی برانسکی از طریق اردشیر زاهدی ـ سفیر ایران در آمریکا ـ شاه را بار دیگر به سوی سیاست مشت آهنین متمایل ساخت که نتیجه آن تشکیل کابینه نظامی به رهبری ارتشبد ازهاری بود.

فرمانداری نظامی تهران آمار 87 کشته و 250 مجروح را تأیید نمود. اما مخالفان حکومت، اعلان داشتند که در این روز بیش از 4000 نفر کشته شده اند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باخته‌اند 500 نفر است. سالها بعد عماد الدین باقی طی تحقیقی با توجه به دسترسی اش به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگر تعداد کشته شدگان 17 شهریور را 88 نفر ذکر می‌کند که 64 نفر آنها در میدان ژاله کشته شدند

2ـ تزلزل ارتش:

حوادث 17شهریورو ادامه حکومت نظامی،انسجام ارتش را متزلزل و اراده آن را با تردید مواجه ساخت.استقرار طولانی مدت ارتش در میدان ها و مراکز مهم شهر که می بایست همانند نیروهای انتظامی با انقلابیون مقابله کند،از کارآمدی ارتش و توان آن کاست.چرا که ارتش اساسا به منظور حفظ امنیت مرزها و پاسداری از کشور در برابر تهدیدات خارجی به وجود آمده بود.اما اکنون ارتش می بایست تحت فرمان فرمانداری های نظامی شورای امنیت استان عمل کند که خواه ناخواه با هیات دولت و سایر مراکز قدرت در نحوه و اجرای فرامین حکومت نظامی اختلاف نظر می یافت. این واقعیت با توجه به ساختار ارتش شاهنشاهی که شکاف عمیقی میان کادر فرماندهی با نیروهای مسلح از نقطه نظر گرایش های سیاسی و تمایلات ملی و مذهبی وجود داشت موضع ارتش را به عنوان سرکوبگر مخالفان سخت تضعیف می کرد.

 قیام 17شهریور

3- تعمیق شکاف بین مردم و حکومت پهلوی :

17شهریور 1357 جدایی میان ملت و حکومت را عمیق تر کرد و امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. همچنین مشی مبارزه مسالمت آمیز در چار چوب قانون اساسی به منظور احیای نظام مشروطه به شدت زیر سوال رفت و روحیه تندروی و افراط گرایی در میان طیف های گوناگون مبارز و مخالف فرا گیر شد و تلاش ها برای سرنگونی رژیم پهلوی به شکلی قهر آمیز و انقلابی مورد حمایت قرار گرفت.

4- تشدید سر در گمی آمریکا در برابر مسائل ایران :

هم زمان با بحرانی شدن اوضاع و واقعه 17 شهریور، روسای جمهور مصر، اسرائیل و آمریکا روز 19 شهریور با شاه گفت و گو کردند. شاه در گفت و گو با کارتر واقعه 17 شهریور را یک طرح شیطانی از سوی کسانی دانست که از برنامه ایجاد فضای باز سازی کشور بهره مند شده و از آزادی های اعطا شده علیه وی سوءاستفاده کردند. او خواستار ادامه حمایت های آمریکا شد .کارتر نیز در پاسخ به در خواست های شاه او را از جهات گوناگون مطمئن ساخت و حمایت صریح خود را از اقدامات سرکوب گرانه شاه اعلام کرد.دو روز پس از حادثه 17 شهریور اردشیر زاهدی – سفیر ایران در آمریکا – با وارن کریستوفر – معاون وزارت امور خارجه آمریکا – در واشنگتن دیدار نمود. کریستوفر ضمن تاکید بر حمایت دولت آمریکا از ایران، خواستار رعایت اعتدال در اجرای حکومت نظامی شد. اما زاهدی اعلام کرد، کمونیست های سازمان یافته تظاهرات را ترتیب می دهند و دولت آمریکا همراه با نیروهای اپوزیسیون توطئه براندازی شاه را تدارک دیده است. کریستوفر این اتهام را ناروا خواند و اظهار داشت تضعیف اعتماد به نفس شاه در این زمان مهم ترین عامل بروز و گسترش شورش هاست. به هر حال، حقیقت این است که تا وقوع حادثه 17 شهریور هیچ یک از سران کاخ سفید در ریاست جمهوری، وزارت خارجه و سازمان سیا، بحران ایران را جدی و نگران کننده نمی دانستند.

دعوت کننده اصلی راهپیمایی روز هفده شهریور روحانی‌ای به نام علامه یحیی نوری بود. این فرد از مبارزین برضد نظام شاهنشاهی بود که به صورت انفرادی عمل می‌نمود و ساکن اطراف میدان ژاله بود. از اولین ساعات صبح روز جمعه، مردم برای شرکت در راهپیمایی و نماز جمعه به امامت علامه یحیی نوری راهی میدان ژاله گردیدند

از همین زمان گروهی از سران آمریکا به بررسی دقیق تر و بازنگری کارشناسانه در حوزه مسائل ایران ترغیب شدند که ماحصل این بررسی ها چیزی جز سردرگمی هر چه بیشتر آمریکا در امور ایران نبود.

نتیجه گیری:

بی تردید، قیام 17شهریور را می توان به عنوان یکی از نقاط عطف مبارزات ملت مسلمان ایران علیه رژیم پهلوی دانست. ابعاد عظیم کشتار و سرکوب مردم بی گناه در این روز باعث شد تا انقلابیون و رهبران آن ها در حرکت خود مصمم تر گردند و در این بین رهبری مدبرانه حضرت امام خمینی(ره) نقشی به سزا داشت. حمایت های سران به اصطلاح دموکرات آمریکا از رژیم پهلوی در سرکوب مبارزین نیز باعث گردید تا ادعاهای به اصطلاح حقوق بشری و دموکراتیک آن ها در بین مردم رنگ ببازد و ماهیت اصلی آنان برای مردم ایران هرچه بیشتر نمایان گردد. در مجموع باید گفت قیام خونین 17 شهریور عاملی موثر در تشدید مبارزات مردمی و تسریع در سقوط رژیم پهلوی به شمار می رود.

فرآوری:طاهره رشیدی

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

تبلیغات مسجد حجت ابن حسن(عج)



:: برچسب‌ها: قیام خونین 17 شهریور 1357,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 15 شهريور 1394

شهادت امام محمدتقی(ع) بر عموم مسلمین جهان تسلیت باد
شهادت امام محمدتقی(ع)


پدید آورنده : عبداللطیف نظری ، صفحه 65

 دانشنامه امام محمد تقی علیه السلام

جواد الائمه

در غم شهادت امامی به سوگ نشسته ایم که در بیست و پنج سالگی به سوی اجدادش رخت بربست. مردی که بیست و پنج سال، خورشید را به خجلت واداشت، بیست و پنج بهار را رویاند و شکوفاند و خود فروزان تر از خورشید، تابید و درخشید. و اینک، کودکان پژمرده و داغدار و گریان، بهانه گیران سایه دست هایی اند که بر سرشان باران مهر ببارد و بر دامانشان گل عاطفه نثار کند. هم اکنون، پاره زخم های دلمان، سرباز کرده است و قناتی از غم، در قنوت نگاه مان جاری است. اینک، نِشتر درد به جام ها نشسته و غوغای رنج در انبوده دیدگان مظلوم، جا خوش کرده است. اینک، امام جواد علیه السلام به رحمت خدا پیوسته است و اهل ولا را به هجران خویش مبتلا ساخته است. او با شهادتش دل های شیعه را سوزاند و ما را به سوگ نشاند. آری، کدام دیده است که بر مظلومیت آن شهید جوان نگرید؟ سلام به امام محمدتقی علیه السلام که جوادالائمه و امام جوادان و راد مردان و جوانمردان است.

سرود غم

آه... که زهر، چه جگرها از آل رسول دریده و سوخته است. از امام مجتبی علیه السلام گرفته، تا حضرت کاظم و امام رضا علیه السلام و اینک، جگر امام جواد علیه السلام بر اثر مسمومیت با زهر، پاره پاره می شود. حضرت، در اتاقی دربسته و چشم انتظار جرعه ای آب، با رنج دست به گریبان است و جان می بازد و مثل پدرش، خورشید خراسان، غریبانه و با جگری پاره پاره به شهادت می رسد. سلام بر او که نامش با صلابت گره خورده است و شهادتش، آموزگار صبر و ایمان است. سلام بر نهمین فروغ امامت، حضرت محمدتقی علیه السلام . بر پیشوایی که «جود» قطره ای بود در پیشانی بلندش، و «علم» غنچه ای بود از گلستان وجودش، و «حلم» گوهری بود از گنجینه فضایلش. و اینک، دل های بیقرار در سوگ او سرود غم می خواند و منظومه اندوه می سراید. چشم ها در داغ جواد، خون می گیرد و هوای دیدگان ما، به یاد رنج امام محمدتقی علیه السلام بارانی است. یاران، شهادت نهمین امام، بر همه تان تسلیت باد.

ولادت امام علیه السلام

امام محمدتقی علیه السلام در دهم رجب سال 195 ه . ق به دنیا آمد. نام آن حضرت محمد و کنیه او ابوجعفر و مشهورترین القاب او تقی و جواد است. نام مادر امام محمدتقی علیه السلام «سبیکه» است و امام رضا علیه السلام او را «خیزران» نامید. این بانوی گرامی از خاندان «ماریه قبطیه»، همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله ، و در فضایل اخلاقی از برترین زنان عصر خویش بود.

میراث علمی امام محمدتقی علیه السلام

در دوران امام محمدتقی علیه السلام به علت فشار و خفقان حاکم بر جامعه، مردم با نوشتن نامه به امام و دریافت جواب از آن حضرت، با ایشان ارتباط داشتند. با این که آن حضرت در 25 سالگی به شهادت رسیدند، علاوه بر مطالبی که درباره اصحاب و یا کتب آنها از امام تقی علیه السلام روایت شده بیش از 220هزار حدیث پیرامون مسایل مختلف اسلامی از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد و 120 نفر از ایشان روایت کرده اند. شیخ طوسی(ره) 113 تن از راویان حدیث امام تقی علیه السلام را بر شمرده است. از این مقدار حدیث که از آن امام نقل شده می توان به عظمت علمی و احاطه ایشان بر مسایل فقهی، تفسیری، عقیدتی و دعا و مناجات پی برد. این احادیث از سوی دیگر کمالات اخلاقی آن حضرت را آشکار می سازند. بخش عمده روایات فقهی امام را باید در نامه هایی که در پاسخ اصحاب به بلاد مختلف اسلامی فرستاده اند جستجو کرد.

شاگردان مکتب امام محمدتقی علیه السلام

امامان پاک، همچون پیامبر گرامی پیوسته در تعلیم و تربیت مردم می کوشیدند. آنان، در تمامی اوقات ملتزم به راهنمایی و تربیت مردم بودند. رفتار و گفتار و معاشرت و حتی هر گوشه از زندگی روزمره آنان، آموزشگر کسانی بود که با آنان تماس داشتند؛ هر کس درهر وقت با آنان می نشست برایش ممکن بود که ازاخلاق و دانش آنان بهره مند شود و اگر سؤالی داشت، می توانست مطرح کند و پاسخ آن را بشنود. اما از آنجایی که حکومت می کوشید مردم با امام جواد علیه السلام به طور آزاد تماس نداشته باشد، اصحاب و شاگردان و راویان امام جواد علیه السلام بسیار محدود بودند؛ به عنوان نمونه، اصحاب و شاگردان و راویان قریب 120 نفرند و این گویای آن است که در زمان آن گرامی تماس مردم با ایشان تا چه اندازه محدود بوده است. ولی در عین حال در میان همین افراد معدود، چهره های درخشانی همچون علی بن مهزیار، زکریا بن آدم و محمد بن اسماعیل وجود داشتند.

اعلام شهادت امام رضا علیه السلام

امیة بن علی می گوید: هنگامی که امام رضا علیه السلام در خراسان بودند، من در مدینه می زیستم و به خانه ی امام جواد علیه السلام رفت و آمد داشتم. معمولاً بستگان امام برای عرض سلام می آمدند. یک روز امام جواد علیه السلام به اطرافیان خویش فرمودند: به بانوان فامیل بگویید که برای عزاداری آماده شوند. روز بعد بار دیگر امام جواد علیه السلام به آنان گوشزد کرد که برای عزاداری آماده شوند. پرسیدند برای عزای چه کسی؟ فرمودند: عزای بهترین انسان روی زمین. مدتی بعد خبر شهادت امام رضا علیه السلام آمد و معلوم شد همان روز که امام جواد علیه السلام فرموده بود «برای عزاداری آماده شوید»، امام رضا علیه السلام در خراسان به شهادت رسیده است.

نجات همسایه

«علی بن جریر» می گوید: خدمت امام جواد علیه السلام شرفیاب بودم. گوسفندی از خانه ی امام علیه السلام گم شده بود. یکی از همسایگان را به اتهام سرقت آن، کشان کشان نزد امام آوردند. حضرت فرمود: وای بر شما! او را رها سازید. گوسفند را او ندزدیده است. هم اکنون گوسفند در فلان خانه است؛ بروید گوسفند را بیاورید. به همان خانه ای که امام علیه السلام فرموده بودند، رفتند و گوسفند را یافتند و صاحب خانه را به اتهام دزدی دستگیر کردند، اما او سوگند یاد می کرد که گوسفند را ندزدیده است. او را نزد امام علیه السلام آوردند. فرمود: وای بر شما! بر این شخص ستم کردید، گوسفندْ خودش به خانه او وارد شده و او اطلاعی نداشته است. آن گاه امام علیه السلام برای دلجویی مبلغی به او عطا کردند.

داستان طلبکاری

در اعلام الوری و ارشاد مفید روایت شده است که شخصی گفت: حضرت رضا علیه السلام که از دنیا رفت، من چهار هزار درهم از او طلبکار بودم. کسی جز من و خود ایشان، از این موضوع اطلاع نداشت. حضرت جواد علیه السلام پیغام داد که: فردا صبح پیش من بیا. فردای آن روز خدمت ایشان رسیدم. فرمود: پدرم از دنیا رفت و تو چهار هزار درهم از آن جناب طلبکاری. من با تعجب عرض کردم آری. سپس ایشان گوشه فرش را کنار زد؛ زیر آن مقداری دینار (سکه طلا) بود، به من داد. قیمت آن دینارها به اندازه طلب من، یعنی دقیقا معادل چهار هزار درهم آن زمان بود.

شفای بیمار

محمدبن عمیر بن واقد رازی می گوید: روزی با برادرم، که مبتلا به تنگی نفس شدیدی بود، خدمت حضرت جواد علیه السلام نشسته بودم. برادرم از بیماری خود به امام علیه السلام شکایت کرد. امام فرمود: خدا تو را از این درد شفا داد. هنگامی که از خدمتشان مرخص شدیم، ناراحتی اش کاملاً برطرف شده بود و تا زمانی که فوت کرد، به آن درد مبتلا نشد.

درست به اندازه

احمد بن حدید، نقل می کند که یک بار با گروهی برای انجام مراسم حج می رفتیم. ناگهان راهزنان، راه را بر ما بستند و اموالمان را غارت کردند. وقتی به مدینه رسیدیم، حضرت امام جواد علیه السلام را در کوچه ای ملاقات کردم. همراه ایشان به خانه آن بزرگوار رفتم و ماجرا را برایشان باز گفتم. حضرت دستور دادند مقداری پول و لباس برایم آوردند. آنگاه فرمود: پول را میان همراهانت، به همان میزان که دزدها از آنان برده اند، تقسیم کن. من آن پول ها را که بین دوستان و همراهان تقسیم کردم. دیدم درست به همان اندازه ای بوده است که دزدها برده اند، نه کمتر و نه بیشتر.

خورشید سپهر عدل و داد

خورشید سپهر عدل و داد است جواد سرلوحه دفتر رَشاد است جواد
در جود و سَخا کسی به پایش نرسد چون مظهر جود حق جواد است جواد

مظهر داد

مظلوم تر از جواد، بغداد نداشت آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت
می خواست که فریاد کند تشنه لبم از سوز جگر طاقت فریاد نداشت

خطبه کوکب درخشان

شایعه منقطع شدن نسل امامت از امام رضا علیه السلام ، که ساخته گروهی به نام «واقفیه» بود، تا آنجا پیش رفت که به ساحت قدس امامان تهمت آلوده دامنی زدند و گفتند: چون رنگ چهره امام جواد علیه السلام گندمگون است، فرزند امام رضا علیه السلام نیست و برای این که ثابت شود او فرزند امام رضا علیه السلام است باید او را نزد قیافه شناس ها ببریم.بدین ترتیب با گستاخی، امام جواد علیه السلام را که در آن وقت حدود دو سال داشت، نزد قیافه شناس ها بردند. آنان به محض دیدن امام به سجده افتادند و خطاب به کسانی که امام را آورده بودند، گفتند: وای بر شما! چگونه این کوکب درخشان و نور منیر را بر امثال ما عرضه می دارید؟ به خدا قسم، او از نسلی پاک و پاکیزه و از اصلاب طاهر و مطهّر است. او از ذریه علی بن ابیطالب علیه السلام و رسول اللّه صلی الله علیه و آله است. او را ببرید و بر این کار خود استغفار کنید. در این هنگام، امام جواد علیه السلام با فصاحتی بی مانند فرمود: ستایش مخصوص کسی است که ما را از نور خود و با دست خود آفرید و از میان خلقش ما را برگزید و امین خود قرارداد. ای مردم، من محمد فرزند امام رضایم... آیا در نسب چون منی شک کرده، بر من و پدرم افترا می بندید؟... من ظاهر و باطن همه را می دانم و نیز می دانم چه آینده ای درانتظار شماست.

مبارزه با موسیقی مبتذل

مأمون هنگام تزویج دخترش به امام جواد علیه السلام ، مجلسی ترتیب داد و از مطرب و آوازخوانی به نام «مخارق» دعوت کرد تا امام را بیازارد. مخارق به مأمون گفت: اگر ابوجعفر علیه السلام کم ترین علاقه ای به امور دنیوی داشته باشد، مقصود تو را تأمین می کنم. سپس در برابر امام جواد علیه السلام نشست و با صدای بلند شروع به نواختن عود و آواز خوانی کرد. امام علیه السلام به او و اطرافیانش توجه نکرد. بعد از مدتی سکوت، سربرداشت و به مخارق فرمود: از خدا بترس ای دراز ریش! دراین لحظه، ناگهان عود و بربط از دست وی افتاد و دستش فلج شد. وقتی مأمون سبب فلج شدن دستش را پرسید، گفت: زمانی که ابوجعفر علیه السلام فریاد برکشید، چنان هراسان شدم که دیگر به حالت عادی باز نمی گردم.

امام جواد علیه السلام تثبیت کننده اصل امامت

از آنجایی که رسیدن به مقام امامت امت در سنین خردسالی با عقل ظاهربین گروهی از مردم قابل توجیه نبود، پرسش های دشوار و پیچیده ای مطرح می کردند تا به خیال خام خود، حضرت امام جواد علیه السلام را در میدان رقابت علمی شکست دهند. اما امام جواد علیه السلام با پاسخ های روشن از این آزمون ها سربلند بیرون آمده، هرگونه تردیددرمورد امامت خود را از بین برد و اصل امامت راتثبیت کرد.ازاین رو در زمان امام هادی علیه السلام این موضوع مشکلی ایجاد نکرد؛ زیرا برای همه روشن شده بود که در برخورداری از این منصب الهی، خردسالی تأثیری ندارد.

نفی حکومت های ستمگر

امام جواد علیه السلام در موارد بسیار، علاوه بر این که دلایل صلاحیت خویش را برای رهبری جامعه برمی شمردند، بر نااهلی و شایسته نبودن دو حاکم وقت، مأمون و معتصم، اصرار داشت و با شیوه های مختلف گفتاری و رفتاری این را به مردمان می فهماند. چون مأمون نتوانسته بود قداست اما را خدشه دار کند و تمام اقدامات خود را نافرجام می دید، تصمیم به قتل آن حضرت گرفت. امام جواد علیه السلام همزمان دو کار می کرد: ایشان در کنار تبیین و تثبیت امامت خویش، صلاحیت حاکمان ستمگر را نفی، و متناسب با اوضاع سیاسی ـ اجتماعی نارضایتی خود را در برابر حکومت جور به دیگران گوشزد می کرد و انزجار خود را از ستم و ستم پیشگان در گفتار و کردار به گوش مردم می رساند. به فرموده مقام معظم رهبری، امام جواد علیه السلام به رغم دوران کوتاه زندگی اش نمودار و نشانه مقاومت است. او با تمام وجود با قدرت مزدور و ریاکار مأمون مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمی عقب نشینی نکرد. امام علیه السلام تمام اوضاع دشوار راتحمل کرد و با همه شیوه های ممکن به مبارزه ادامه داد.

ای امام

ای مقدس ترین مرد پاک، ای امام، فریاد کن، ای پرستوی پرواز کرده از شهر ظلمت ای جواد؛ و فراموش مکن که ملتی سر در هوای عشق تو داردو با یاد و نام تو از گمراهی و جهل به سوی نور پرواز می کند. اوج می گیرند تا پرندگان بام حرم پدر بزرگوارت شوند. پدری که گرچه خود غریب و غریبانه به سرمی برد اما خورشید حرمش گرمابخش دل های خستگان و درماندگان است. ای چشمه جوشان عشق، ای طنین عدل و ایمان و ای مشعل فروزان تمام تاریخ، جلوه کن و با جلوه گری ات سیمای پرطراوت اسلام را رونق ببخش. ای رهبر رهپویان روشنایی، توسل به تو، توسل به حضرت رضاست. ای بلبل سخن سرای باغ ایمان، پرهیزگار پند دهنده، نیای آفتاب و نسیم فرح بخش معنا، اگر چه در هاله ای از زمان فرو رفته ای و بودن با تو، بر ایمان آروزی دست نایافتنی است، اما نام و یاد فداکاری هایت همچنان کتاب ره گشای زندگیمان است و زنجیر اتصال به امام و ولایت. یا جوادالائمه، تو آن گل خوشبوی برگزیده ای که هر صاحبدلی تو را به سینه جان خویش می آویزد و عطر و بوی حیات از تو می شنود.

هشدار به ستمگران

فراخوان جامعه به مقابله و معارضه با ستم و به طور کلی ایجاد روحیه ستم ستیزی درجامعه از جمله اقدامات مهم رهبران الهی و آسمانی است. چرا که تا جامعه به چنین درک و فهمی نایل نیاید از خود تحرکی نشان نمی دهد. یکی از اهداف پیامبران، تبیین عدالت و راه های تحقق آن است. موضع ستم ستیزی امام محمدتقی علیه السلام ، هم درگفتار و هم در عمل، کاملاً آشکار است؛ به عنوان نمونه آن گرامی درباره سمتگران و سزای آنان، چنین هشدار می دهد: «روز اجرای عدالت برای ستمگر سخت تر از روز ستمکاری برای ستمدیده است». در پرتو این گفتار، امام علیه السلام نه تنهانفرت و انزجار خود را بیان می کند، بلکه هشداری به همه ستمگران می دهد که روز به کیفر رساندن آنان به مراتب سخت تر از روزی است که آنان در پناه قدرت چند روزه و موقتی خویش، بر مظلومان و ضعیفان ستم می کنند.

طرح شهادت امام

از آنجایی که موقعیت سیاسی، نفوذ اجتماعی و فعالیت های گسترده امام جواد علیه السلام از نظر معتصم و دست اندرکاران حکومت پنهان نبود، وی پس از استقرار در مسند خلافت و بیعت گرفتن از مردم، بلافاصله به سراغ امام جواد علیه السلام رفت و درصدد کنترل ایشان برآمد. امام را به بغداد فراخواند و وی را تحت نظر قرارداد تا از گسترش نفوذ سیاسی ـ اجتماعی امام علیه السلام جلوگیری کند. اما با نافرجام ماندن سیاست کنترل، درصدد به شهادت رساندن امام برآمد. از این رو نخست درباریان را واداشت تا حضرت را متهم به قیام علیه حکومت کنند. اما با شیوه هایی که امام در پیش گرفت، این طرح نقش بر آب شد. سرانجام درعین ضعف و ورشکستگی سیاسی ـ اجتماعی، از نارضایتی همسر امام بهره بردند و او را عامل اجرای نقشه شوم معتصم ساختند. دستگاه ظلم و قساوت، امام را در سن 25 سالگی در بغداد به شهادت رساند و شیعیان را در سوگ نشاند.

کوه صبر

فرزند رضای غریب! توانم رفته است و شکیبایی ام تمام شده است. رنج و اندوهی کشنده سراسر وجودم را فرا گرفته است. ای کوه صبر، ای آنکه صدای گرمت هدایت گر یاران بود و سینه آرامت خانه تهی دستان. ای آنکه از شاخه های سبز گفتارت گل های سرخ می رویید، با قدم هایت سپیده از راه می رسید، از سایه سار نگاهت، هزاران دل به میهمانی باران می شتافت و خورشید به ضیافت آسمان آبی باغ می رفت، اندوه فراق تو تا قیامت خوراک من است. پس ازتو کدام مژه با خواب آشنا می شود. هر لحظه زخم فراق تو تازه تر می شود رنج فقدانت التیام نمی پذیرد.

سایه جود

قاف سیمرغ حقیقت هستی و بود تقی علیه السلام است قاف تا قاف جهان در سایه جود تقی علیه السلام است
بحر گردون گر چه غرق گوهر آمد سر به سر قطره ای از آب تیغ گوهر اندود تقی علیه السلام است

سلامی به زلالی ایمان

سلامت باد اماما. ای جلوه روشن صداقت و ایثار. سلامی به صراحت حق، به روشنایی یقین و به زلالی ایمان. سلام بر تو که برکت دستانت، پایگاه توحید را از لوث اصنام پاکیزه کرد؛ سلامی به پاکی عفاف و صفای صبح. سلامت باد ای امام همام، ای محبوب نیلگون امامت. سلامی به صفای جبهه های نور، به عطر عبادت رزمندگان و به حرارت عشق سنگرنشینان. سلامت باد، ای آبروی دو عالم، ای جواد، ای تقی، ای فرزانه ترین فریاد تشیع سرخ. سلامی به حرارت شوق، به روشنی شفق و به قداست اشک سرخ.



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: شهادت امام محمدتقی(ع) بر عموم مسلمین جهان تسلیت باد, مسجد حجت ابن الحسن(عج), حمید داودی راد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : جمعه 19 شهريور 1394

21 شهریور ماه روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی شاه‏چراغ (علیه السلام)

حضرت احمد بن موسی شاه‏چراغ (علیه السلام)



«امامزاده سيد احمد بن موسی» كه به شاه چراغ مشهور است برادر «امام علي بن موسی الرضا (ع)» و یکی از پرهيزگارترين و با تقواترين فرزندان «امام كاظم علیه السلام» بود ؛ آنگونه که در حيات خود، هزار برده خريد و آنان را در راه خداوند آزاد نمود. آنچه در پی می‏آید گزارش مختصری است از هجرت، شهادت و بارگاه آن حضرت در شهر شیراز:

میلاد

تاریخ دقیق تولد حضرت احمد بن موسی شاهچراغ علیه السلام مشخص نیست. دو سال پیش، در شورای فرهنگ عمومی استان فارس نامگذاری یک روز به نام بزرگداشت آن حضرت مطرح شد و متولیان امر تصمیم گرفتند که روز تولد آن حضرت را به عنوان مراسم بزرگداشت انتخاب کنند. لذا برای مشخص شدن روز دقیق تولد، مورخان و محققان تحقیقات خود را آغاز کردند.

اما پس از بررسی‏های به عمل آمده کارشناسان به این نتیجه رسیدند که روز تولد حضرت شاهچراغ علیه السلام بدرستی مشخص نیست و در این خصوص نقلهای متفاوتی وجود دارد. از این رو تصمیم بر این شد که در دهه کرامت ـ یعنی حدفاصل تولد حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) ـ یک روز به عنوان روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی "شاهچراغ" علیه السلام تعیین شود.

سفر به شیراز

در زمانی که حضرت امام علی بن موسی(ع) با ولایتعهدی تحمیلی در "طوس خراسان" بودند، حضرت احمد بن موسی علیه السلام به اتفاق جناب «سید محمد عابد» و جناب «سید علاءالدین حسین» برادران خود و جمعی دیگر از برادرزادگان و اقارب و دوستان، به قصد زیارت آن حضرت از حجاز به سمت خراسان حرکت نمود. در بین راه نیز جمع کثیری از شیعیان و علاقه‏مندان به خاندان رسالت، به سادات معظم ملحق و به اتفاق حرکت نمودند تا جایی که می‏نویسند: به نزدیک شیراز که رسیدند، تقریباً یک قافله پانزده هزار نفری از زنان و مردان تشکیل شده بود.

خبر حرکت این کاروان را به خلیفه وقت «مأمون» دادند. وی ترسید که اگر چنین جمعیتی از بنی‏هاشم و دوستداران و فدائیان آن‏ها به طوس برسند، اسباب تزلزل مقام خلافت گردد. لذا امریّه‏ای صادر نمود به تمام حکام بلاد که در هر کجا قافله بنی هاشم رسیدند، مانع از حرکت شوید و آن‏ها را به سمت مدینه برگردانید. به هرکجا این حکم رسید قافله حرکت کرده بود مگر شیراز.

حاکم شیراز مردی به نام «قتلغ خان» بود. وی با چهل هزار لشکر جرّار، در "خان زنیان" در هشت فرسخی شیراز اردو زد و همین که قافله بنی هاشم رسیدند، پیغام داد که حسب الامر خلیفه، آقایان از همین جا باید برگردید. حضرت سید احمد علیه السلام فرمود: «ما قصدی از این مسافرت نداریم، جز دیدار برادر بزرگوارمان». اما لشکر قتلغ‏خان راه را بستند و جنگ شدید خونینی شروع شد اما لشکر در اثر فشار و شجاعت بنی‏هاشم پراکنده شدند.

لشکر شکست خورده، تدبیری اندیشیدند. بالای بلندی‏ها فریاد زدند: «الان خبر رسید که ولیعهد [امام هشتم علیه‏السلام ] وفات کرد»! این خبر مانند برق، ارکان وجود مردمان سست‏‎عنصر را تکان داده، از اطراف امام زادگان متفرق شدند. جناب سید احمد علیه السلام شبانه با برادران و اقارب از بیراهه به شیراز رهسپار گردیدندو با لباس مبدّل پراکنده شدند.

شهادت

بهرحال حضرت احمد بن موسی علیه السلام برای امان از گزند حكومت، به همراه برادر خود مخفیانه به شيراز رهسپار شد. سيد احمد در شهر شيراز در منزل يكي از شيعيان در منطقه "سردزك" كه مرقد ايشان در اين منطقه واقع است ، سكني گزيد و در خانه اين شخص مخفي گشت و شب و روز را به عبادت می‏گذرانید.

«قتلغ خان» كه جاسوساني را براي شناسايي و دستگير نمودن سادات كه از مناطق خود فرار نموده بودند قرار داده بود ، مكان ايشان را بعد از يك سال يافت و او و همراهانش را محاصره نمودند و نبردي بين آنها و مأموران حكومت در گرفت و سيد احمد با شهامت و شجاعت هاشمي خود به دفاع از خود و همراهان خود پرداخت.

هنگامي كه قتلغ دانست كه از طريق ستيز مسلحانه از ميان بردن آنان را ندارد از طريق خانه همسايه او شدند و از طريق شكافي كه در خانه همسايه درست كردند وارد خانه‏اي كه سيد أحمد در آن پناه برده بود، شدند و زماني كه او براي استراحت و تجديد قوا پس از نبردي طولاني به خانه رفته بود هنگام خروج، با شمشيري بر سر او ضربه اي وارد كردند .سپس به دستور «قتلغ خان» خانه را بر روي آن بدن شريف خراب كردند و زير آوار باقي گذاردند.

با توجه به تبليغ گسترده حكومت و مأموران بر عليه تشيع و اهل‏بيت(ع) تعداد زيادي از مردم كه از مخالفين تشيع بودند ،حرمت بدن شريف نوه پيامبر را نگاه نداشتند و آن را در زير آوار نگاه داشته و به خاك نسپردند.

يافتن بدن شريف

در اوایل قرن هفتم ،شيراز تحت سلطه «أبوبكر بن سعد مظفر الدين» قرار گرفت. وی انساني مؤمن بود که به نشر دين اسلام علاقه داشت و به علما و دانشمندان احترام مي گذاشت و سادات را دوست مي‏داشت. برخی از وزراء و مأموران دولتي او نيز اينچنين بودند. از جمله آنان «امير مسعود بن بدرالدين» بود كه انسانی بخشنده و به فکر آباداني سرزمين ها و بهبود وضع مردم بود. وی به زيبايي و نظافت شهر شيراز كه پايتخت حكومت به شمار مي رفت، همت گمارد و بنايای ويران و خرابه هاي آن را آباد نمود.

او علاوه بر دستور آباداني شهر شيراز ، دستور داد محلي كه سيد احمد در آن به شهادت رسيده بود را آباد كنند. در هنگام إعمار بنا و خالي نمودن آوارها، كارگران به بدن تازه جواني بلند قامت با سيمايي زيبا رسیدند كه به علت ضربه شمشيری در سرش كشته شده بود . كارگران او را از خاك خارج نموند و امير مسعود را مطلع ساختند. او به همراه برخي از افراد معتمدش به آن محل آمد و تحقيقات خود را برای کشف هویت صاحب بدن آغاز کرد. پس از کنکاش بسيار ، وجود دلائلي نظير انگشتري كه روي آن نوشته شده بود: «العزة لله، أحمد بن موسی» و نیز با توجه به وقايع تاريخي كه نقل شده بود، بر آنان ثابت شد كه اين بدن متعلق به جناب أحمد بن موسی است.

و هنگامي كه مردم شيراز بدن شريف را ديدند كه پس از چند صد سال از شهادت ايشان، هنوز تازه و دست نخورده است، دانستند كه صاحب اين بدن از اولياء الله است. در نتیجه به حقانيت تشيع یقين پیدا کردند و بسياري از آنان به مذهب تشيع روي آوردند.

سپس مسعود بن بدر الدين دستور داد در همان جا كه بدن ايشان را انجا يافته بودند بر بدن شريف نماز بخوانند و همان جابا احترام و تجليل در حضور علماء و بزرگان شيراز به خاك بسپارند و بر روي آن بنايي وسيع و زيبا بسازند تا زائران و عابران آن مزار را زيارت نمايند .اين بنا تا سال 658 ه ق فوت ملك مظفر الدين پا بر جا ماند.

چرا "شاهچراغ" ؟

درباره پیدا شدن مدفن حضرت احمد بن موسی علیه السلام حکایت دیگری نیز نقل شده است که توجه به آن دلیل نامیده شدن آن حضرت به "شاهچراغ" را نیز روشن می‏کند:

تا زمان «امير عضدالدوله ديلمي» کسي از مدفن حضرت احمد ابن موسي (ع) اطلاعي نداشت و آنچه روي قبر را پوشانده بود تل گلي بيش به نظر نمي‏رسيد که در اطراف آن، خانه‏هاي متعدد ساخته شده بود. از جمله پيرزني در پايين آن تل، خانه‏اي گلي داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب مي ديد چراغي در نهايت روشنايي در بالاي تل خاک مي درخشد و تا طلوع صبح روشن است، چند شب جمعه مراقب مي بود، روشنايي چراغ به همين کيفيت ادامه داشت با خود انديشيد شايد در اين مکان، مقبره يکي از امامزادگان يا اولياء الله باشد، بهتر آن است که امير عضدالدوله را بر اين امر آگاه نمايم.

هنگام روز پيرزن به همين قصد به سراي امير عضدالدوله ديلمي رفت و کيفيت آنچه را ديده بود به عرض رسانيد.امير و حاضرين از بيانش در تعجب شدند.درباريان که اين موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سليقه خود چيزي بيان کردند. اما امير که مردي روشن ضمير بود گفت: «اولين شب جمعه شخصاً به خانه پيرزن مي‏روم تا از موضوع آگاه شوم».

چون شب جمعه فرا رسيد شاه به خانه پيرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابيد و پيرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گرديد مرا بيدار کن .چون ثلث آخر شب شد پيرزن بر حسب معمول روشنايي پرنوري قوي تر از ديگر شب هاي جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفي که به وي دست داده بود بر بالين امير عضدالدوله آمده و بي اختيار سه مرتبه فرياد زد: « شاه! چراغ».

امير بيدار شد و ناگهاني از خواب پريده و چشمش را متوجه سمتي نمود که پيرزن چراغ را به او نشان مي داد و چون علنا و آشکارا چشمش نور چراغ را ديد در شگفتي عجيب بماند و چون رو به سمت چراغ بر بالاي تل برآمد اثري از چراغ نديد و چون به پايين آمد باز نور چراغ با روشنايي زياد خود نمايي مي کرد،خلاصه اينکه امير شخصي را جهت کاوش در آن منطقه مامور مي کند و..... مقبره فرزند ارشد موسي بن جعفر(ع) حضرت شاهچراغ پيدا مي گردد و به دستور امير بر بالاي آن جايگاهي ساخته مي‏شود که تا امروز زيارتگاه عاشقان اهل بيت عصمت و طهارت است.

توسعه بارگاه

در سال 745 هجری قمری، زماني كه شيراز به دست ملك اسحاق بن محمود رسيد و وارد آن شد ، مادر او «تاشي خاتون» كه زني صالح و پاك دامن بود ، پس از تشرف به مرقد شريف دستور داد مرقد سيد أحمد را ترميم نمايند و گنبدي بزرگ و زيبا بر روي مرقد ايشان بنا نمايند.

اين بانوي نيكوكار، اقدام به بهسازي بارگاه كرد و در عرض ۵ سال از سال ۷۴۵ تا ۷۵۰ (ه.ق) آرامگاهي وسيع و گنبدي بلند بر آن ساخت. همچنين در جنب آرامگاه، مدرسه‌ای وسيع بنا كرد. او همچنين تعداد زيادي از مغازه‌های بازار نزديك حرم و ملك "ميمند فارس" را وقف بر اين آستان مقدس كرد.

ابن بطوطه جهانگرد مراكشي كه در سال ۷۴۸ (ه.ق) براي بار دوم به شيراز سفر كرده، در سفرنامه خود درباره اقدامات ملكه تاشی خاتون و توصيف آرامگاه، چنين نوشته است: "اين آرامگاه در نظر شيرازی ها احترام تمام دارد و مردم برای تبرك و توسل به زيارتش می‌روند. تاشي خاتون، مادر شاه ابواسحاق، در جوار اين بقعه بزرگ، مدرسه و زاويه اي ساخته است كه در آن به اطعام مسافران می‌پردازند و عده اي از قاريان پيوسته بر سر تربت امام زاده، قرآن می‌خوانند شب هاي دوشنبه، خاتون به زيارت آرامگاه می‌آيد و در آن شب قضات و فقها و سادات شيراز نيز حاضر می‌شوند. اين جمعيت در بقعه جمه می‌شوند و با آهنگ خوش به قرائت قرآن مشغول می‌شوند. خوراك و ميوه به مردم داده مي‏شود و پس از صرف طعام، واعظ، بالاي منبر می‌رود و تمام اين كارها در بين نماز عصر و شام انجام می‌گيرد".

پس از انقلاب

از نخستين سال‏های پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاكنون، اقدامات زیادی در توسعه این بارگاه قدسی صورت گرفته است ؛ از جمله:

- توسعه مجموعه فرهنگی مذهبی حرم در زمينی به مساحت ۱۰۰ هزار متر مربع.

- ايجاد ۱۶۲ حجره در دور تا دور حياط در دو طبقه كه پيشاني و تاق نمای اين حجره‌ها تماماً كاشی كاری شده است.

- نصب سنگ مرمر در كف حرم و ديوارهاي اطراف.

- سنگ فرش كردن حياط وسيع آرامگاه.

- ساخت سر در جنوبی كه اسكلت اين در، بتون آرمه است و قسمتي از وصيتنامه امام(ره) بر روی كاشی معرق به خط نستعليق زينت بخش فضاي درونی آن است. دو لنگه در وروردی آن از چوب ساج تهيه شده و به وسيله ورق و قبه‌های هشت پر برنزی آراسته شده است.

- در غرب حرم، سالنی زيبا ساخته شده كه كف آن و ديوارهای اطراف تا ارتفاع ۱.۵ متر سنگ مرمر شده و اسامی الهی با خط زيبا و به رنگ طلايی بر سطح آن نوشته شده اتس. پنجره‌های مشبك چوبی و شيشه هاي رنگي در شكل مختلف، زيبايي آن را دوچندان كرده است. آينه كاري و گچ بري آن به سبك سنتی انجام گرفته است.

- ساخت گلدسته جنوبی، اين گلدسته شبيه و قرينه گلدسته شمالي است. كاشي كاري آن داراي رنگ طبيعي است. اگر چه بدنه آن و نوشته هايش شبيه گلدسته شمالي است اما سطح گلدسته شمالي به نام هاي خداوند مزين شده و حال آن كه بر بدنه اين گلدسته، نام هاي امامان و لقب هاي آنها با هنرمندي خاصي نوشته شده است.

- در سقف ايوان، چوب ساج به كار رفته و اسامي الهي و ائمه اطهار با چوب نارج و افرا بر آن نوشته شده است.

- حوض بزرگي در ميان حياط با الهام از سبك مذهبي ساخته شده است. سنگ هاي بزرگ اين حوض از جنس چيني است و از معادن ني ريز فارس تهيه شده است.

- در دور تا دور آرامگاه، خارج از محوطه، بازارهايي دوطبقه ساخته شده اند. ساختمان اين بازارها اگر چه با مصالح نوين ساخته شده، اما در ساخت آن، شيوه سنتي و معماري اصيل ايراني محفوظ مانده است.

 

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)



:: برچسب‌ها: 21 شهریور ماه روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی شاه‏چراغ (علیه السلام), حمید داودی راد, مسجد حجت ابن الحسن(عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : دو شنبه 19 شهريور 1394

20 شهریور زندگينامه آيت الله مدني دومين شهيد محراب(1360 هـ.ش)

زندگينامة آيت‌الله مدني




بيستم شهريور سالگرد شهادت آيت الله سيداسدالله مدني امام جمعه تبريز و نماينده امام در اين شهر است .
آيت‌الله مدني در سال 1293 ه‍ . ش (1323 ه‍ . ق) در دهخوارقان (آذر شهر) ديده به جهان گشود. پدر ايشان، محرم آقامير‌علي در بازارچة آذرشهر، شغل بزازي داشت.
شهيد مدني در چهار سالگي، مادر و در 16 سالگي، پدر خود را از دست داد و دوران كودكي را با رنج و زحمت و سختي به پايان رساند .وي در عنفوان جواني، به قصد كسب علم و كمال، به شهر مقدس قم عزيمت كرده، به رغم مشكلات فراوان شخصي ناشي از درگذشت پدر و استبداد عصر رضاخاني، با پشتكار وافر به تحصيل علوم ديني مشغول شد.
او در حوزه علميه قم، پس از گذراندن مراحل مقدماتي، از محضر اساتيد بزرگ فقه و اصول و فلسفه بهره‌مند گرديد. مدتي پاي درس مرحوم آيت‌الله حجت‌كوه‌كمري (ره) و آيت‌الله سيدمحمدتقي خوانساري (ره) حاضر شد و مدت چهار سال نيز در محضر امام خميني قدس سره حضور يافت و از دروس فلسفه و عرفان و اخلاق ايشان بهره‌مند گرديد.
 سيد‌اسدالله مدني، پس از مدتي به نجف‌اشرف هجرت كرده، در حوزه علميه نجف اشرف، در كنار تكميل تحصيلات عالي خويش، تدريس در سطوح مختلف را شروع كرده و به دستور مرحوم آيت‌الله حكيم (ره)، كرسي تدريس لمعه، رسائل، مكاسب و كفايه را به عهده گرفت و در اندك زمان، جزو اساتيد معروف حوزة علمية نجف‌اشرف به شمار آمد. شهيد محراب، در نجف‌اشرف، در درس خارج مرحوم آيت‌الله سيد عبدالهادي شيرازي (ره) و مرحوم آيت‌الله حكيم (ره) و مرحوم آيت‌الله (ره) خوئي (ره) شركت كرده، و از مراجع بزرگي از جمله آيت‌الله حكيم در نجف و آيت‌الله حجت‌كوه‌كمري در قم، و آيت‌الله خوانساري اجازة اجتهاد دريافت كرد.....به ادامه مطلب مراجعه کنید



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: 20 شهریور زندگينامه آيت الله مدني دومين شهيد محراب(1360 هـ, ش), مسجد حجت ابن الحسن(عج)حمیدا داودی راد,
:: ادامه مطلب
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : دو شنبه 19 شهريور 1394

19شهریور سالروز وفات آیت الله سید محمود طالقانی اولین امام جمعه تهران

19شهریور سالروز وفات آیت الله سید محمود طالقانی اولین امام جمعه تهران

 



سید محمود علایی طالقانی


زادروز (۱۳اسفند ۱۲۸۹ خورشیدی)،گلیرد، طالقان، ایران

درگذشت(۱۹شهریور ۱۳۵۸ خورشیدی)تهران، ایران

آرامگاه بهشت زهرای تهران

پیشه :ساعت سازی

مذهب اسلام، شیعه

همسر بتول اعلایی درگذشته سال ۱۳۸۶ در سن ۸۳ سالگی
فرزندان:بدری طالقانی
وحیده طالقانی
اعظم طالقانی
حسین طالقانی
مجتبی طالقانی
مهدی طالقانی


...


سید محمود علایی طالقانی روحانی شیعه، سیاست‌مدار از فعالین نهضت ملی شدن نفت و نهضت مقاومت ملی، از بنیانگذاران جبهه ملی دوم، از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و نخستین امام جمعه تهران پس از انقلاب ۵۷ بود.

* ۱ زندگی‌نامه
* ۲ تحصیلات
* ۳ فعالیت سیاسی
* ۴ نظرات و عقاید
* ۵ سالشمار زندگی


زندگی‌نامه

وی در ۱۳ اسفند ۱۲۸۹ خورشیدی (برابر با روز یکشنبه ۴ ربیع الاول ۱۳۲۹ قمری) در خانواده‌ای اهل علم و دارای روحیات انقلابی در روستای گلیرد طالقان دیده به جهان گشود، پدرش ابوالحسن علایی طالقانی نخستین استاد وی بود.

در اسفند سال ۱۳۱۶ با بتول اعلایی فرد ازدواج می‌کند.
تحصیلات

تحصیلات ابتدایی را نزد پدر آغاز کرد و پس از آن در مدارس رضویه و فیضیه قم تا سال ۱۳۱۷ تحصیل را تا درجه اجتهاد ادامه داد. در سال ۱۳۱۷ پس از گذران تحصیلات در مدرسه فیضیه و رضویه قم از عبدالکریم حائری یزدی اجازه نامه اجتهاد دریافت و در سال ۱۳۱۸ برای تدریس در مدرسه سپهسالار یا دانشگاه روحانی (مدرسه شهید مطهری فعلی) راهی تهران شد
فعالیت سیاسی

طالقانی یکی از مخالفان فعال حکومت پهلوی بود و در موقعیت‌ها و شرایط مختلف به مخالفت با رویه‌های جاری در حکومت دودمان پهلوی پرداخت و چندین بار در پی دستگیری روانه زندان شد.او در دوره‌های مختلف و شرایط گوناگون نظیر رویداد کشف حجاب و وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به مخالفت علنی با رویکردهای جاری حکومت پهلوی پرداخت و همچنین بارها به دلایل مختلف نظیر پنهان کردن سید مجتبی نواب صفوی که در آن زمان فراری محسوب می‌شد یا ارائه آموزش‌های مذهبی و مبارزاتی و انتشار اعلامیه‌های اعتراضی به تبعید و زندان محکوم شد.

وی پس از پیروزی انقلاب ایران در بهمن ۱۳۵۷ سمت های مختلفی را بر عهده گرفت. نخست، پس از ترور مرتضی مطهری، ریاست شورای انقلاب اسلامی را عهده دار شد و پس از آن، با رای مردم تهران در ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ به عنوان نماینده این شهر راهی مجلس خبرگان قانون اساسی شد و در مرداد همان سال از سوی روح الله خمینی به عنوان امام جمعه تهران منصوب شد و تا قبل از مرگ ۵ نماز جمعه را برگزار کرد.
نظرات و عقاید

وی بعد از انقلاب از مخالفان اعمال پوشش و حجاب اجباری برای زنان بود و استفاده از آن را اختیاری عنوان می‌کرد. وی در مصاحبه‌ای که در کیهان ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ منتشر شد نظر خود را چنین شرح داد:
« اجباری حتی برای زن‌های مسلمان هم نیست. چه اجباری؟ حضرت آیت‌الله خمینی نصیحتی کردند مانند پدری که به فرزندش نصیحت می‌کند راهنمائیش می‌کند که شما اینجور باشید به این سبک باشید. »

او از مخالفان اصل ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی بود و این مخالفت را در نامه ای خطاب به مجلس در روزهای آخر عمر خود اظهار کرد.

روح الله خمینی در نامه‌ای که به مناسبت وفات محمود طالقانی منتشر کرد از پدر وی چنین یاد می‌کند«

رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او که در رأس پرهیزگاران بود و بر روان خودش که بازوی توانای اسلام.
»
سالشمار زندگی

۱۲۸۹ (۱۳ اسفند): تولد در روستای گلیرد، طالقان

۱۲۹۴: ورود به مکتبخانه روستای گلیرد

۱۲۹۸: هجرت به تهران و سکونت در محلهٔ قنات آباد

۱۳۰۰: تحصیل در مدارس رضویه و فیضیه قم

۱۳۱۰: فوت پدر

۱۳۱۰: هجرت به نجف اشرف و ادامهٔ تحصیل نزد علمای بزرگ نجف

۱۳۱۶: کسب درجهٔ اجتهاد از آیت‌الله اصفهانی و آیت‌الله حائری در قم

۱۳۱۶: اقامت در تهران، آغاز تدریس در مدرسهٔ سپهسالار (شهیدمرتضی مطهری) و ازدواج در همین سال.

۱۳۱۸: آغاز مبارزه علیه حکومت طاغوت، دستگیری و حبس به مدت شش ماه.

۱۳۲۰: تشکیل کانون اسلام، انتشار مجلهٔ دانش‌آموز، همکاری با گروه‌های مبارز.

۱۳۲۷: آغاز فعالیت در مسجد هدایت (پایگاه مبارزان) و امام جماعت شدن در آن مسجد.

۱۳۳۰: فعالیت در نهضت ملی شدن نفت و همکاری و حمایت از گروه‌های مختلف مبارز مثل «جبههٔ ملی» ۱۳۳۴: پیوستن به نهضت مقاومت ملی

۱۳۳۶: پناه دادن به تحت تعقیب قرار گرفتگان گروه «فداییان اسلام» و زندانی شدن در همین رابطه

۱۳۳۸: مسافرت به مصر بهمراهی آیت‌الله حاج میرزا خلیل کمره‌ای به نمایندگی از طرف آیت‌الله بروجردی و رساندن پیام ایشان به شیخ شلتوت که شیخ دانشگاه الازهر و مفتی مصر بود، شرکت در کنگرهٔ اسلامی دارالتقریب قاهره.

۱۳۳۹: هیات موسس و عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی ایران

۱۳۴۰: سفر به بیت‌المقدس به منظور شرکت در برنامهٔ مؤتر الاسلامی، آشنا شدن با مشکلات و رنج‌های مردم آواره و ستمدیده فلسطین.

۱۳۴۰: تأسیس نهضت آزادی به همراه مهندس بازرگان، دکتر سحابی و … --- انتخاب توسط نمایندگان کنگره جبهه ملی جهت شورای مرکزی جبهه ملی ایران

۱۳۴۱: (۳ بهمن) بازداشت توسط مأموران شاه در منزل

۱۳۴۲: شرکت در قیام مردمی پانزدهم خرداد، انتشار اعلامیهٔ معروف و مهیج و افشا کنندهٔ «دیکتاتور خون می‌ریزد!» دستگیری مجدد او. 1342 : محاکمه سران نهضت آزادی ( مهندس بازرگان - دکتر سحابی - آیت الله طالقانی ) و صدور رای محکومیت 10 ساله به همراه تبعید

۱۳۴۶: (۹ آبان) آزادی از زندان

۱۳۵۰: تبعید به زابل و بافت به مدت یک سال و نیم به علت حمایت از مردم فلسطین.

۱۳۵۴: لو رفتن توسط افراد گروه پیکار «کودتاگران درون سازمان مجاهدین خلق ایران»، دستگیری مجدد او.

۱۳۵۷: (۸ آبان) آزادی از زندان قصر

۱۳۵۷؛ سازماندهی و راه‌اندازی راهپیمایی میلیونی تاسوعا و عاشورا، عضویت در شورای انقلاب

۱۳۵۸: (۵ مرداد) منصوب شدن به عنوان اولین امام جمعه تهران از طرف خمینی و خواندن اولین نماز جمعه در دانشگاه تهران.

۱۳۵۸: (۱۶ مرداد) انتخاب شدن به عنوان نمایندهٔ مجلس خبرگان از سوی مردم تهران و مخالفت با اصل ولایت فقیه

۱۳۵۸: (۱۹ شهریور) درگذشت.



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، سیاسی، ،
:: برچسب‌ها: 19شهریور سالروز وفات آیت الله سید محمود طالقانی اولین امام جمعه تهرانومسجد حجت ابن الحسن(عج), حمید داودی راد ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : دو شنبه 18 شهريور 1394

هفته دولت گرامی باد

هفته دولت گرامی باد

 

 به مناسبت انفجار دفتر نخست وزیری در هشتم شهریور سال 1360 و شهادت دو یار دیرین امام (ره) و انقلاب و دو اسوه علم و تقوا، شهید محمد علی رجایی، رئیس جمهور و محمد جواد باهنر، نخست وزیر که نمونه ای از دولتمردان مردمی بودند و نیز به منظور آشنایی مردم با فعالیت ها و بیان اهداف و برنامه های آینده دولت، هفته ای به نام هفته دولت نامگذاری شده است که از دوم تا هشتم شهریور می باشد.

علت نامگذاری چنین هفته ای این است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت مکتبی بود که در آن دوره بحرانی حداکثر تلاش و کوشش خود را برای خدمت به اهداف مقدس انقلاب، صادقانه اعمال کرد تا آن جا که جان خویش را بر سر آن نهادند. روحشان شاد.


هفته دولت، هفته اقتدار و پيروزى دولتى است که حمايت و پشتيبانى ميليونها تن از ملت خود را همراه دارد. هفته دولت، هفته سپاس و قدردانى از دولتى است که هدفش اجراى حدود الهى و احکام آسمانى اسلام و ايجاد جامعه اى سرشار از عدالت، نظم و امنيت است. اين هفته مبارک بر همه دولت مردانى که وجود خويش را وقف خدمت به اسلام و جامعه کرده اند، خجسته و فرخنده باد.

همراهى ملت با دولت و پشتيبانى آحاد مردم از آن، از عوامل ثبات دولت و اقتدار آن است و اين رابطه، تا هنگامى که دولت يک دولت ارزشى و خدمت گزار باشد، پايدار خواهد بود.
امام خمينى (ره)؛ رهبر کبیر انقلاب، دورى مسؤولان ايران اسلامى را از رفاه و تجملات و ثروت ها، لطف الهى دانسته و مى فرمايد:
« اگر يک حکومتى، ارزشهايش ارزشهاى انسانى، اخلاقى و اسلامى باشد (و) بخواهد خدمت به نوع خودش بکند و خودش را خدمت گزار بداند، قهراً ملت با اوست و قهراً يک قدرت خارجى نمی تواند او را تحت تاثير قرار بدهد».

مولى الموحدين، امام على (ع) در قالب نامه اى به مالک اشتر، خطاب به همه دولت مردان اسلامى درباره تکبر و غرور رياست چنين هشدار مى دهد:
«اگر با مقام و قدرتى که دارى، دچار تکبر و يا خود بزرگ بينى شدى، به بزرگى حکومت پروردگار که برتر از توست بنگر که تو را از آن سرکشى نجات مى دهد و تندروى تو را فرو مى نشاند و عقل و انديشه ات را به جايگاه اصلى باز مى گرداند».

دوم شهريور هر سال آغاز هفته دولت است که روز پايانى آن سالروز شهادت محمد على رجايى؛ رئِس جمهور و محمد جواد باهنر؛ نخست وزير وقت ايران در سال 1360 است.

شهيدان رجايى و باهنر تشکيل دهندگان نخستين دولت ايران پس از يکدست شدن جمهورى اسلامى ايران که پس از خروج دولتمردان عصر حکومت موقت و دولت ابوالحسن بنى صدر استقرار يافت. از اين جهت دولت رجايى و باهنر آغاز عصر تازه جمهورى اسلامى بشمار ميرود و شهادت آنها ضايعه اى است که دولت و مردم ايران هر سال به ياد آن در سوگ مى نشينند.

امسال در آستانه بيست و چهارمين سالگرد برگزارى هفته دولت، با وضعيتى تازه مواجه هستيم. هفته دولت امسال در حالى برگزار مى شود كه با انتخاب رئيس جديد دولت، مجلس در تدارك ارزيابى اعضاى دولت جديد است و دولت قديمى با پايمردى مى كوشد واپسين ساعات حضورش با تضمين ثبات و آرامش عرصه ملى همراه باشد. اميدواريم در آستانه هفته دولت امسال شاهد شكوفايى در عرصه هاى توسعه همه جانبه در كشور باشيم.

و اما هفته دولت، فرصتى است تا لختى تامل کنيم و به آن چه در گذر شتابزده زمان پنهان مانده، نظر افکنيم. بايد رنج و تلاش مسوولان متعهد کشور را ارج نهيم، خدمت هاى ناديدنى دولت مردان خدمتگزار و صاحب منصبان درد آشنا را سپاس گوييم و به همه تلاش گران و زحمت کشان نظام جمهورى اسلامى خسته نباشيد بگوييم.

 

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، سیاسی، ،
:: برچسب‌ها: هفته دولت گرامی باد, مسجد حجت ابن الحسن(عج)رودکی, حمید داودی راد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : یک شنبه 2 شهريور 1394