مسجد خیابان رودکی تهران (سلسبیل)

فضیلت ماه شعبان

 

پیامبر اعظم(ص)

شعبان ،ماه من و رمضان ماه خداوند است ، هر کس ماه من را روزه بدارد در قیامت شفیع او خواهم بود

 

 

 

 

 

شعبان که سرور هر مرد و زن است          تابان زوجود جلوه چهارتن است

هم مولد سجاد و ابوالفضل و حسین    هم مولد پاک حجت ابن الحسن است

 

 حلول ماه پرفیض شعبان را محضر حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنا فداه) و تمامی شیعیان جهان تبریک و تهنیت عرض می نمایم

 

 

 

اعمال ماه شعبان المعظم

 

فضیلت ماه شعبان

شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَ آله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مى‌گرفت و به ماه رمضان وصل مى‌کرد و مى‌فرمود شعبان، ماه من استهر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد بهشت برای او واجب می‌شود و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که چون ماه شعبان فرا می‌رسید امام زین العابدین علیه السلام اصحاب خود را جمع مى‌نمود و مى‌فرمود اى اصحاب من مى‌دانید این چه ماهى است؟ این ماه شعبان است و حضرت رسول صلى الله علیه و آله مى‌فرمود شعبان ماه من است پس در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود روزه بدارید. به حقّ آن خدایى که جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست سوگند یاد مى‌کنم که از پدرم حسین بن على علیهماالسلام شنیدم کهفرمود شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام که هر که روزه بگیرد در ماه شعبان براى جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست می‌دارد و در روز قیامت کرامت خود را نصیب او می‌گرداند و بهشت را براى او واجب می‌کند.

شیخ از صفوان جمال روایت کرده که گفت : حضرت صادق علیه السلام به من فرمود کسانى را که در اطراف تو هستند را بر روزه گرفتن در ماه شعبان ترغیب کن. گفتم فدایت شوم مگر در فضیلت آنچیزى هست؟ فرمود بله همانا که رسول خدا صلى الله علیه و آله هر گاه هلال ماه شعبان را مى‌دید به مُنادیى امر مى‌فرمود که در مدینه ندا مى‌کرد: اى اهل مدینه من رسولم از جانب رسول خدا صلى الله علیه و آله به سوى شماایشان مى‌فرماید آگاه باشید همانا شعبان ماه من است پس خدا رحمت کند کسى را که یارى کند مرا بر ماه من یعنى روزه در آن ماه روزه بگیرد.

سپس از حضرت صادق علیه السلام و ایشان از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرد که مى‌فرمود: از زمانى که شنیدم منادى رسول خدا صلى الله علیه و آله ندا کرد در ماه شعبان، ترک نشد از من روزه شعبان و ترک نخواهد شد از من تا مدتى که حیات دارم ان شاء الله تعالى.

سپس مى‌فرمود که روزه دو ماه شعبان و رمضان توبه و مغفرت از خدا است.

اعمال این ماه شریف بر دو قِسم است: اعمال مشترکه و اعمال مختصه .

 

 

اعمال مشترکه ماه شعبان

 

1.       هر روز هفتاد مرتبه ذکر «اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ» گفته شود.

2.       هر روز هفتاد مرتبه ذکر « اَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ» گفته شود. و در بعضى روایات "الْحَىُّ الْقَیُّومُ" پیش از "الرَّحْمنُ الرَّحیمُاست و عمل به هر دو خوبست و از روایات استفاده مى‌شود که بهترین دعاها و ذکرها در این ماه استغفار است و هر کس هر روز در این ماه هفتاد مرتبه استغفار کند مثل آن است که هفتاد هزار مرتبه در ماه‌هاى دیگر استغفار کند.

3.      صدقه دادن در این ماه اگرچه به اندازه نصف دانه خرمایى باشد، خوب است و خداوند بدن صدقه دهنده را بر آتش جهنم حرام می‌کند. از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است که آن حضرت در باب فضیلت روزه رجب فرمود چرا غافلید از روزه شعبان؟ راوى عرض کرد یابن رسول الله چه ثوابی دارد کسى که یک روز از شعبان را روزه بگیرد؟حضرت فرمود به خدا قسم بهشت ثواب اوست.عرض کرد یابن رسول الله بهترین اعمال در این ماه چیست؟ فرمود: صدقه دادن و استغفار . هر کس  در ماه شعبان صدقه دهد، خداوند آن صدقه را رشد دهد همچنان که یکى از شما شتر تازه متولد شده‌ای را تربیت مى‌کند تا آن که در روز قیامت به صدقه دهنده برسد در حالتى که به اندازه کوه اُحُد شده باشد.

4.      در کل این ماه هزار بار ذکر « لا اِلهَ اِلا اللهُ وَلا نَعْبُدُ اِلاّ اِیّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ » را که ثواب بسیار دارد؛ گفته شود. از جمله آن که عبادت هزار ساله در نامه عملش نوشته شود.

5.       در هر پنجشنبه این ماه دو رکعت نماز اقامه شود؛ که در هر رکعت بعد از حمد، صد مرتبه سورهتوحید و بعد از سلام صد بار صلوات فرستاده شود تا حق تعالى هر حاجتى که دارد را برآورد. چه در امور دنیوی و یا  در امور معنوی. و نیز روزه این ماه فضیلت بسیار دارد و روایت شده که در هر روز پنجشنبه ماه شعبان آسمان‌ها را زینت مى‌کنند. پس ملائکه عرض مى‌کنند خداوندا بیامرزروزه‌داران این روز را و دعاى ایشان را مستجاب گردان و در روایت نبوى آمده است که هر که روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه بگیرد حقّ‌تعالى بیست حاجت از حوائج دنیا و بیست حاجت از حاجت‌هاى آخرت او را برآورد.

6.       در این ماه صلوات بسیار فرستاده شود .

7.      در هر روز از شعبان در هنگام ظهر و در شب نیمه آن صلوات هر روز شعبان که از امام سجاد علیه‌السلام روایت شده، خوانده شود که به شرح ذیل است :اَللّهُمََّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلاَّئِکَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَاَهْلِ بَیْتِ الْوَحْىِ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْکِ الْجارِیَةِ فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ یَامَنُ مَنْ رَکِبَها وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللاّزِمُ لَهُمْ لاحِقٌ.اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْکَهْفِ الْحَصینِ وَ غِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکینِ وَ مَلْجَاءِ الْهارِبینَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمینَ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلوةً کَثیرَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضاً وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِمُحَمَّدٍ اَداَّءً وَ قَضاَّءً بِحَوْلٍ مِنْکَ وَ قُوَّةٍ یا رَبَّ الْعالَمینَ.اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ الاْبْرارِ الاْخْیارِ الَّذینَ اَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَ وِلایَتَهُمْ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاعْمُرْ قَلْبى بِطاعَتِکَ وَلا تُخْزِنى بِمَعْصِیَتِکَ وَارْزُقْنى مُواساةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِما وَسَّعْتَ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ نَشَرْتَ عَلَىَّ

 

 

 

مدیریت و امام جماعت مسجد

 

 

 


:: موضوعات مرتبط: برنامه های هفتگی مسجد، دین و اندیشه، برنامه های کانون فرهنگی هنری ورزشی مسجد، ،
:: برچسب‌ها: فضیلت ماه شعبان, اعمال ماه شعبان, مسجد حجت ابن الحسن(عج), اعیاد شعبان,
:: ادامه مطلب
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 30 خرداد 1391

غریب ترین آشنا

غریب ترین آشنا

  قرآن میگه یعقوب برا یوسف گریه کرد.یعقوب  پیغمبر،  یوسف پیغمبر . یعقوب می دونست یوسفش کجاست  ، می دونست سالمه، میدونست در کاخه، می دونست مشکل نداره ، می دونست و گریه می کرد اون وقت ما که نمی دونیم یوسف فاطمه کجاست ما چقدر باید گریه کنیم ؟ ما که باید بیشتر از یعقوب گریه کنیم . کی آدرسه مهدی (عج) رو بلده ؟     عَزیزٌَ علیَّ اَن اَرَالخَلقِ وَلا تـُری   

 

  سخت بر ما حجت بن الحسن همه رو ببینیم تو رو نبینیم .

 

   گریه هامونو برا مهدی بکنیم،اشکامونو برا پسر فاطمه بریزیم .مهدی غریبه ، مظلومه، برا یوسف زهرا ناله کنیم ، اشکامونو بیمه مهدی کنیم . قرآن داره با مثال یوسف و یعقوب یاد ما می ده.

یکی از وظایف ما اینه که گریه هامون بیمه پسر فاطمه باشه . امام زمان میگه تو اگه به یاد من باشی منم به یاد تو ام اگه تو منو دعا کنی منم برا سلامتی تو دعا می کنم ، تو وقتی به فکر من باشی منم به فکر تو ام . نمی دونم این حرف رو تا حالا شنیدید یا نه ولی بگزارید درد دل امام زمان رو براتون بگم. اگه کسی از من بپرسه از امام حسین غریب تر کسی هست میگم از حسین غریب تر پسر فاطمه ، مهدی زهراست دلیلم دارم با استدلال هم میگم.عرض من اینه:

 

استدلال اول:

 حسین (ع) سید الشهداست درست ،با مظلومیت شهیدش کردند درست، امّا ،حسین یه ابالفضل داشت ، عباس امام زمان کیه؟ حسین علی اکبر داشت ، علی اکبر امام زمان کیه ؟ حسین قاسم داشت ،عون داشت، جعفر داشت .اصحاب امام زمان کیه ؟ کی رو داره حجت بن الحسن ، دلشو خوش کی کرده ، دلشو خوش من و شما کرده ، من و شما عباس امام زمانیم؟

 

استدلال دوم :  

از پیغمبر تا تولد امام زمان 255 سال طول کشید ، تا اول امامت حضرت 260 سال. 

جوانهای امام زمانی 13 تا معصوم مظلومیتشون همه با هم 260 ساله اما امام زمان به تنهایی 1173 ساله غریبه.

 

 

 تو رو به خدا امام زمان غریب تر نیست ؟ کسی دیگه سراغ امام زمان رو میگیره ؟کسی دیگه به فکر امام زمان هست ؟ 

 

24 ساعت از شبانه روزمون گذشت  . بین خودمون و امام زمان باشه از دیشب تا حالا چند بار به فکر امام زمان بودیم؟  

 

آقا کجایی ؟ آیا از دست ما راضی هستی؟  

 

 

امام زمان دلشو خوش منو شما بکنه ؟دل و چشم امام زمان از دست ما شیعه هاش خونه این کلام خود امام زمانه . 

 امام می فرماید: من از سنی توقع ندارم ، من از مسیحی و یهودی توقع ندارم من از بچه شیعه های خودم توقع دارم .شما که معتقدید  امام زمان هست ، یا بن الحسن می گید شما چرا گناه می کنید؟شما چرا چشماتون آلوده شده ؟ شما چرا شکماتون پر از حرام شده ؟ شما چرا با کاسبیاتون قلب منو میشکنید ؟ شما چرا ربا خور و نزول خور شدید ؟ شما چرا اینقدر آمار طلاقتون بالا رفته ؟ شما چرا آبرو منو می برید؟ 

امام زمان دلش ازدست من و شما خونه .از دست من و شما ، نه از دست سنی ها و مسیحی ها و یهودی ها . اونا که ماله امام زمان نیستند .اونا اصلا کاری با امام زمان ندارن . 

امام زمان میگه ، هی میگید یابن الحسن بعد گناه می کنید ؟ 

آقا فرموده بود : مردم گناه می کنن من شب تا صبح باید دعا کنم  بگم خدایا بخاطر من ببخششون . این گریه کن حسینه ، او یکی مشکی پوشه حسینه منه ، این برا مادر کتک خوردم گریه کرده ، به خاطره گریه هاش خدایا ببخشش . من هی باید واسطه بشم عذاب برای شما نازل نشه . 

چرا مولا برای ما گریه کنه ما برای او گریه نکنیم ؟ 

جوونی که شب می خوابه بدونه این که نیت کنه نماز صبح بخونه ، اصلا دیگه تفکر نماز تو ذهنش نیست این جوون می تونه بگه من شیعه حجت بن الحسنم ؟ حالا یه وقت یه جوونی شب می خوابه به نیت اینکه صبح پاشه نماز بخونه  صبح پا میشه میبینه آفتاب زده  نیت داشته و خوابیده بیدار نشده ، موبایلشو کوک کرده و بیدار نشده ، ساعت کوک کرده و بیدار نشده خب در روایت داریم النّوم اَخَ الموت ( خواب، برادرِ مرگه). 

طرف می خوابه بدونه این که نیت کنه صبح بلند بشه 2 رکعت نماز بخونه بعدش بگه خدایا به حق این نماز صبح فرج آفامو برسون . این جوون که نه اهل نمازه ، نه اهله خداست ، نه اهله روزست ، می تونه بگه من شیعه مهدی (عج) هستم؟ 

این قلب امام زمانو  تیکه تیکه نمیکنه ؟  دختر شیعه که با یک وضع خاصی می آد بیرون حالا هم که مانتو تموم شد با پیراهن شلوار میان بیرون و هزار نوع آرایش و ....می آن تو جامعه  میتونه بگه من شیعه حجت بن الحسنم ؟ 

گذشت حیا ، اگه یه نصفه حیا هم تو این جامعه بود اونم دیگه نیست . خانومی که بَزَک کرده می آد تو خیابون ، تو کوچه دختری که تا چشمش به نامحرم می افته نیشش تا بنا گوشش بازه با چشاش داره هرزگی می کنه این دختر شیعه قلب امام زمانو نمشکنه ؟ جگرشو آتیش نمیزنه ؟ 

امام زمان از دست کی دلش خونه ؟ از دست مسیحیا یا 4 تا شیعه مثل من و شما  

گریه کنیم بر امام زمان . 

تا کجا گریه کنیم ؟  

تا اونجا که قلب مهدی (عج) رو بدست بیاریم که به گریه هامون ترحم کنه . 

یه کاری کنیم برا امام زمان . 

نماز می خونیم نه یه اللهم کن لولیکی نه یه قنوتی . 

هیچ ...  هیچ...  هیچ به کجا؟!! 

اونا که نماز می خونن نمازشون بوی امام زمان رو نمیده .نذر ها رو نگاه کنید چند تا سفره برا فرج امام زمانه ؟ چند تا سفره پهن می کنن برای خونه دار شدن ؟ برای ماشین دار شدن ، برای بچه دار شدن ، برای ادا شدن قرضشون ؟ 

خودمون که دعا می کنیم چند تا دعا برای حجت بن الحسن داریم؟ 

امام زمان توی این دله ما غریبه ، تو خونه ما غریبه . 

به بچه هامون دعای فرج یاد دادیم ؟ شعر هایی که توی تلویزیون و فلان جا و فلان جا می خونن رو همه رو حفظه . همه رو. 

تمام خواننده ها و فوتبالیست ها رو می شناسه، همه برنامه ها رو میبینه . 

می دونه شنبه کانال یک چی داره ، دوشنبه چی داره ، جومونگ ساعت چنده ؟ تکرارش ساعت چنده ؟ 

همه حواسا رفته تو این جعبه جادو ولی دختر و پسرمون  خبر داره امام زمان کیه ؟ قراره کی بیاد ؟ چرا نمیاد؟ این قدر که سریالا رو دنبال می کنیم ببینیم آخرش چی میشه وقتی هم نبینیم از 100 نفر می پرسیم چی شد؟ پرسیدیم این جمعه چه خبر ؟ از امام زمان چه خبر ؟ به اندازه یه سریال برای امام زمان ارزش قائلیم ؟ به اندازه یه مسابقه فوتبال  که کی برد کی باخت برای امام ارزش قائلیم ؟ 

 مگر شیعه نیستیم ؟ از کی سوال کردیم ؟ پیش کی رفتیم ؟ کجا دنباله امام زمانمون گشتیم؟ 

خدا رحمت کنه آیت الله حلوی را .حاج شیخ محمود حلوی منبراش دربست ماله امام زمان بود . می مرد برای امام زمان .شیخ محمود حلوی گریه می کرد ، بردهانش میزدو می گفت : امام زمان منو ببخش جامعه منو به اینجا رسونده که این مثال رو بزنم و ناله کنان می گفت : ای وای بر من از بی تفاوتی مردم ، یه مرغ یا یه بوقلمون اگه تو حیاط خونت باشه یه روز بیای ببینی نیست و احتمال بدی در باز بوده رفته بیرون تا کجا دنبالش میری ؟ از همسایه ها می پرسی بوقلمون منو ندیدید ، مرغ منو ندیدید. میای سر کوچه از مغازه دار ها می پرسی کل محل رو می گردی که مرغتو پیدا کنی . 

چند سالمونه ؟ 20 سال ، 30 سال ، 50 سال ؟ 30 ساله  نمیدونیم امام زمانمون کجاست ؟ کجا دنبالش گشتیم ؟ 

چرا دلامون رو دادیم به دنیا و خالی کردیم دلامونو از عشق پسر فاطمه . به اندازه یک چک سفید امضاء اگه تو خونه گم کنیم تا صبح خوابمون نمیبره تا حالا به فکر امام زمان بودیم؟ امام زمان رو اندازه یه  دسته چک قبول کنیم اندازه یه سند خونه که اگه گم بشه همه جا رو زیر و رو می کنیم . 

ای داد بی داد !!! 

امام زمان دلش ازدست من و شما خونه . 

ولی خوش به حاله اونایی که بلند میشن یابن الحسن میگن ، میشینن یابن الحسن میگن .   روایت داریم جوونای خوب آخرالزمان شب که می خوان بخوابن با وضو می خوابن ، روبه فبله می خوابن ، اگه بدونن شب برای نماز شب بیدار نمی شن سر شب نماز شبشونو می خونن و می خوابند . موقع خواب می گن : امام زمان خودمونو به تو سپردیم .امام زمان میشه شب دست مبارکتو رو سینم بزاری تکونم بدی بیدارم کنی من یه لحظه جمالتو ببینم .با عشق بازی با حجت بن الحسن زندگی می کنند. در روایت هست هرکس در قنوت نمازش دعا برای فرج بخونه 90 چیز گیرش می آد . 

(سند این روایت در کتاب موعود نامه آقای تونه ای آمده) . 

تا دستمونو بالا میگیریم میگیم : اللهم کن لولیک، امام زمان هم دستشو بلند میکنه می گه : خدایا بخاطر من مهدی این جوون هرچی می خواد بهش بده . 

جوون امام زمانی وقتی می خواد از خونه بیرون بره می گه یا صاحب الزمان خودمو به تو سپردم .آقا خودت که می دونی زنها امروز در جامعه چه می کنن ، آقا خودت می دونی که تو این دانشگاها چه خبره ، آقا خودت که می دونی هرکی بخواد ایمانشو حفظ کنه سخته . آقا من نمی خوام گناه کنم تو کمکم کن ، تو دست منو بگیر . 

اگه خودمونو به امام زمان بسپاریم امام دستمونو می گیره، اگه نخوایم گناه کنیم دستمونو میگیره . می دونید ما چوب کجا رو می خوریم چوب اینو می خوریم که زیگ زالی حرکت می کنیم ، صاف نیستیم . روضه میایم گریه میکنیم ، هر مجلسی میریم به گناه آلوده میشیم .با نماز خون خوش و بش داریم ولی با ربا خور و نزول خور هم مراوده می کنیم ، با نماز شب خون می شینیم التماس دعا می گیم و لی با .... 

یه رنگ نیستیم برای اینه که چوب می خوریم ، یه جور باشیم ، یه رنگ باشیم ، خودمونو دست یکی بدیم . 

امام زمانی باشیم ، امام زمانی که شدیم رفیقامونو امام زمانی انتخاب می کنیم ، قیافمونو امام زمانی درست می کنیم ، نگاهامونو امام زمانی تنظیم می کنیم ، حرفامونو امام زمانی قرار می دهیم ، سر سفره امام زمانی میشینیم ، کارامون کارای امام زمانی میشه .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یه جور باشیم . یه رنگ باشیم . 

ما یه جور نیستیم ، ما همه رو می خواهیم داشته باشیم ، با اونی که تو دانشگاه هزار کار می کنه رفیقیم ، با اونی که حیا و غیرت و عفت نداره رفیقیم ، در مقابل با دانشجوی بسیجی هم رفیقیم با دانشجوی مومن و مذهبی هم رفیقیم ، با بچه فرهنگیاشم رفیقیم . هم این ور می آیم هم اون ور میریم برای این هست که رشد نمیکنیم . 

یه رنگ باشیم ، یه جور باشیم ، یه راه رو طی کنیم . 

یا زنگی زنگ، یا رومی روم ، والا به هیچ جا نمیرسیم . 

دور و بر امیر المومنین رو ببینید کیا بودن . ابوذر ، کمیل ، رشیر حجری، سلمان ، مقداد . حالا دور و بری های معاویه چی ؟ یزید ، امر و عاص ، مروان و .... 

اون ور همه گُلا ، اینور همه خار ها . نمیشه آدم پشت علی (ع) نماز بخونه بعد بره سر سفره معاویه افطار کنه، نمیشه ،  نمیشه در عین واحد یجا هم روشن باشه هم تاریک ، نمیشه یه جا هم سفید باشه هم سیاه ، نمیشه 

 

 

 

 

 

اگه حسین رو قبول داریم در خونه یزید چه کار می کنیم؟ ما که تابلوی علی بالای سرمونه چرا مثل معاویه معامله  می کنیم ؟

 

 یه جور باشیم ، یه رنگ باشیم ، یه راه رو طی کنیم .  

یازنگی زنگ ، یا رومی روم 

  والا به هیچ جا نمیرسیم

 

منبع لاهوتیان

 



:: موضوعات مرتبط: معصومین، دین و اندیشه، ،
:: برچسب‌ها: غریب آشنا, آقا امام زمان(عج), مسجد حجت ابن الحسن (عج), قلب مهدی (عج) بدست بیاریم, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 30 خرداد 1391

ضجه های جهنم از اهل ریا

 

ضجه های جهنم از اهل ریا

آیت الله روح الله قرهی

یکی از جاهای بسیار دردناک برای انسان ها، دوزخ است. در باب نار و دوزخ نکاتی تبیین شده است که انسان وحشت می کند.

 

سیدرضی، آن که نهج البلاغه را جمع آوری کرده است، چه نکته بسیار عجیبی را راجع به جهنم بیان می فرمایند. ایشان می فرمایند: هر موقع آیات و روایات جهنم را مرور کردم، گرچه حقایقش بیش از آن است که انسان می خواند، اما نبود که بدنم نلرزد، حتی گاه به واسطه آن خواندن، مدهوش می شدم!

 

نه تنها ایشان، بلکه بسیاری از اولیاء الهی، بزرگان و اعاظم بیان کرده اند: وقتی خصوصیات جهنم و اهل نار را می خواندند و می شنیدند، طاقت نمی آوردند.

 

آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی فرمودند: من کمتر راجع به جهنم مطالعه دارم. سؤال کردند: چطور؟ فرمودند: این مطالب به قدری وحشتناک است که می ترسم مرور حالات جهنم، من را دچار وحشت کند!

 

عجیب است یک قسمی هستند که اهل جهنم از دست آن ها ناله می زنند. دیگران از آتش جهنم هراسناک هستند و آن ها که در آتش جهنم رفته اند، ضجه ها، ناله ها و فغان ها دارند.

 

یکی از مطالبی که راجع به شیاطین جن بیان کرده اند، این است که آنها می سوزند، اما خودشان عاملان عذاب در جهنم هستند.

 

در روایات بیان می شود: اگر کوچک ترین ضجه های اهل جهنم به گوش اهل تقوا در بهشت پروردگار عالم بخورد، مدهوش می شوند؛ یعنی بقدری ضجه های وحشتناکی در جهنم هست که با اینکه اهل جنت نمی بینند در جهنم چه خبر است، اما وقتی آنها را می شنوند، مدهوش می شوند!

 

مسبب فریاد آتش جهنم!  

اما عجیب است در روایات داریم، جهنم با این حال وحشتناکش، از یک قشر ناله می زند و ضجه می کند و آن اهل ریا هستند. حال بد ریاکاران عالم عامل می شود که هم جهنم و هم آنهایی که خود در جهنم هستند و ضجه می زنند، به واسطه این اهل ریا، ضجه مضاعفی داشته باشند.

 

پیغمبر اکرم(ص) بیان می فرمایند: «ان النار و اهلها یعجون من اهل الریاء»(۱) به درستی که دوزخ و اهل دوزخ از اهل ریا ضجه می زنند و فریاد برمی آورند «یعجون» یعنی فریادی از عمق وجود؛ لذا «ان النار و اهلها یعجون» یعنی آتش و اهل آتش از عمق وجودشان ناله می زنند.

 

«فقیل یا رسول الله و کیف تعج النار» از حضرت سؤال شد: یا رسول الله! ناله و فریاد و فغان جهنم چگونه است؟ چطور آتش عذاب الهی، ضجه و فریاد می زند؟ یا به تعبیر دیگر، مگر اهل نار چه کرده اند که عامل برای فریاد و فغان جهنم می شوند؟

 

«قال من حر النار یعذبون بها» خیلی دردناک است! این روایت به تعبیر آیت الله قاضی آن عارف بزرگوار، یکی از روایات سخت است نبی مکرم(ص) می فرمایند: به خاطر حرارت بیش ازحد عذاب اهل ریا، آتش جهنم داد می زند! دیدید گاهی وزنه بردارها برای اینکه نفسی بگیرند، فریادی می زنند و فغانی سرمی دهند تا آن وزنه را بردارند. بعضی از بزرگان در این زمینه هم همان تمثیل را زدند و گفتند: مثلش، مثل کسی است که بخواهد وزنه سنگینی را بلند کند، نمی تواند، تلاش می کند و آخر فریادی می زند.

 

می فرمایند: آتش جهنم و اهلش آن هم جهنم، با آن توصیفاتی که کردیم و این مطالبی که از اول بحث تا به اینجا عرض کردیم که بعضی ها گفتند: حتی نمی توانند روایاتش را بخوانند به فریاد در می آیند و ناله و فغان سر می دهند از اهل ریا.

 

ظاهراً جهنم باید برای اهل ریا بیشترین حرارت و بیشترین قوت و قدرتش را خرج کند. لذا جهنم به صدا و فریاد درمی آید که باید در حرارت خودش، تولید مضاعف کند.

 

 

 

عذاب معذب!  

حرارت جهنم چیست؟ در این زمینه فقط نکته ای را عرض می کنم، گفته اند: اگر قطره ای از آتش جهنم بر آسمان ها و زمین بریزد، همه چیز ذوب می شود. حال، چیست آن آتش که یک قطره اش آسمان ها و زمین را ذوب می کند؟! معلوم می شود قدرت بسیار عجیبی در سوزاندن دارد که یک قطره اش این گونه است. حالا اگر انسان دراین آتش بیفتد، چه از او می ماند؟!

 

در این زمینه روایاتی در نزهت النواظر مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قمی وجود دارد که می فرمایند: فردی که در جهنم است، هفتاد سال معذب است و طول می کشد بالا بیاید. تازه وقتی بالا می آید، دوباره یک ضربه می زنند و مجدد هفتاد سال معذب است

 

آن وقت این جهنم خودش از اهل ریا، آن هم به خاطر گرمای آتشی که ریاکاران با آن عذاب می شوند، به ناله و فریاد درمی آید! چقدر ریا بد است.

 

برای همین است که انسان باید در همه اعمال خود مراقب باشد و ببیند جدی برای خداست یا خیر. اگر برای خداست، اگر عالم ببینند، عیبی ندارد اما اگر برای غیر خداست، شریکی در عمل خود قرار داده و باید بترسد از این که به عذابی معذب شود که آن عذاب به آن، معذب می شود؛ یعنی به آتش جهنمی معذب می شود که آن آتش جهنم از عذاب او معذب می شود. آن چیست که آتش جهنم هم صدایش درمی آید؟! بیچاره کننده است! هلاک آور است! با انسان چه می کند؟! برای همین به ما گفتند مواظبت کنید.

 

 

 

حالت چهره ریاکار در قیامت  

شقوق ریا تبیین شده است که یک مورد آن شهرت طلبی است. پیغمبر اکرم (ص) بیان فرمودند: «من قرأ القرآن یرید به السمع و التماس شیء لقی الله عز و جل یوم القیامه و وجهه مظلم لیس علیه لحم و زجه القرآن فی قفاه حتی یدخله النار و یهوی فیها مع من یهوی»(۲) این روایت یکی از حالات ریا را تبیین می کند حضرت فرمودند: هر کس برای شهرت طلبی و اینکه آوازه اش به گوش دیگران برسد و برای به دست آوردن چیزی (یعنی خدای ناکرده دین و قرآن به عنوان ممر درآمد او باشند)، قرآن بخواند، وقتی روز قیامت به دیدار پرودگار عالم می آید، صورتش گوشت ندارد (یعنی یک اسکلت خالی است).

 

پس دلیل این که جهنم از این اهل ریا ناله می زند، این است: چون وقتی عمل برای غیرخدا شد، ولو به صورت ظاهر، زیبا هم باشد، اثر وضعی آن در اهل حقیقت که جهنم اهل خودش را می شناسد این است که آن صدای خوش، دیگر خوش نیست و برای همین است که جهنم هم به صدا درمی آید.

 

در باب حشر انسان ها در قیامت، حالات مختلفی وجود دارد. یکی به چهره خود انسان می آید؛ یعنی معلوم است او انسان طاهر، پاک و الهی بوده است. چهره یکی، چهره انسان است، اما دو شاخ در روی سر دارد که در روایات توضیح داده اند که چه خصلتی باعث شده اینطور شوند بعضی هم هستند که با اینکه چهره انسانی دارند اما پوزه شان، مثل پوزه سگ است اولیاء خدا روایات و مطالبی را برای ما تشریح کردند و اوصافی را در این باره گفتند که وحشتناک است! یکی هم همین است که پیامبر(ص) می فرمایند: بدن ریاکار گوشت دارد، حرکت می کند اما صورتش گوشت ندارد؛ یعنی استخوان خالص و اسکلت است!

 

 

 

شهرت؛ دردناکترین لحظه اولیاء  

بعد حضرت در ادامه می فرمایند: «و زجه القرآن فی قفاه حتی یدخله النار و یهوی فیها مع من یهوی»، همین طور که این شخص ریاکار دارد می آید، قرآن کریم مدام پس گردن او می زند؛ چون قرآن را با صدای خوش ولی برای ریا خواند که به دیگران بگوید: ببینید من هم هستم! انسان باید خیلی مواظب باشد.

 

آن قدر قرآن پس گردنش می زند تا اینکه در آتش جهنم داخل شود به نظر بعضی از بزرگان و اولیاء خدا، اولین ضجه ای که زده می شود، همین جاست که جهنم ناله می زند!

 

آیت الله مولوی قندهاری، آن کنز خفی الهی، نکته بسیار عالی را بیان فرمودند. ایشان فرمودند: موقعی که خدا می خواهد اولیائش را امتحان کند، گاهی آنها را به شهرت مبتلا می کند. لذا دردناکترین لحظه برای اولیاء خدا همان لحظه شهرت است.

 

آنها به قدری مخفی بودن و عشق بازی با پروردگار عالم را دوست دارند که می خواهند تمام اعمالشان بین خودشان و خدای خودشان باشد، طوری که هیچ احدی از حال آنها باخبر نباشد؛ یعنی یک عشق بازی حقیقی بین خودشان و پروردگارشان دارند. لذا آن لحظه ای که مشهور می گردند، چنان ناله و فغان می کنند ولو ابتلا و امتحان الهی است که از هیچ چیز دیگر ناله و فغان نمی کنند؛ چون می ترسند یک موقعی همان شهرت عامل برای ریا شود!

 

 

 

هشداری برای اهل مسجد!  

روایت دیگری راجع به حالات اهل ریا در دوزخ بیان می کنند که انسان به شدت وحشت می کند. پیامبر عظیم الشان(ص) می فرمایند: «انه یأمر الله عز و جل بر جال الی النار فیقول لمالک قل للنار لا تحرقی لهم أقداماً فقد کانوا یمشون الی المساجد و لاتحرقی لهم أیدیاً فقد کانوا یرفعونها الی بالدعاء فیقول مالک یا أشقیاء فما کان حالکم فیقولون کنا نعمل لغیر الله فقیل لنا خدوا ثوابکم ممن عملتم له»(۳) این روایت توصیفی برای ما مسجدی هاست. بسیار وحشتناک و دردآور است! باید مواظبت و دقت کنیم

 

می فرمایند: وقتی افرادی را به آتش می افکنند، امر پروردگار به مالک دوزخ این است که به این آتش بگو: پاهای اینها را نسوزاند؛ چون با این پاها به مسجد می رفتند، دست هایشان را هم نسوزاند، چون اینها دست هایشان را به سوی من برای دعا بالا می بردند، زبان آنها را هم نسوزاند چون با آن قرآن را بسیار تلاوت می کردند

 

مدام اینها را می گوید، نهایتاً آتش تعجب می کند که خدایا! این را آوردی اما می گویی پایشان را نسوزانم، دستشان را نسوزانم و...!

 

لذا نوع سوختن آن ها متفاوت است. صاحب جهنم به آن خطاب می کند: ای اشقیاء! چه کردید؟ شما چه حالی داشتید؟ چرا ذوالجلال و الاکرام این طور امر می کند که پاهای شما را نسوزانم، دستانتان را نسوزانم، زبانتان را نسوزانم و...؟! این چه حالی است؟!

 

می گویند: «کنا نعمل لغیر الله» ما عمل کردیم برای غیر خدا. «فقیل لنا خذوا ثوابکم ممن عملتم له» پس به ما گفته شد: ثوابتان را از آن کسی بگیرید که برایش عمل کردید!

 

پس آنها را به دردناکترین عذاب، عذاب می کنند. عذاب آنها از طریق مقعد است. آنها به عذابی دچار می شوند که ناله و فغان بسیاری می زنند، بعد سالم می شوند اما مجدد به عذاب دچار می شوند و چنان فریادی می زنند که بیان کردند اهل جهنم از حال اینها به صدا درمی آیند. یعنی با این که خود آنها هم دارند عذاب می شوند اما از فریاد این ها به فریاد درمی آیند. این چه فریادی است؟!

 

 

 

شاخصه بارز ریاکار  

یکی از علامات اهل ریا این است: اهل ریا در خلوت نسبت به اعمال سست هستند. در مقابل دیگران نماز می خوانند، آن هم چه نمازی! اما در خلوت... به جای این که ضجه، ناله، فغان و خدا خدایشان در خلوت بیش از موقعی که در عموم است باشد، برعکس است.

 

اما اولیاء الهی این طور نیستند. اولیاء الهی در موقع خلوت چون کسانی که مادر مرده اند، ناله و فغان دارند! من این نوع افراد را دیده بودم. گرچه سعی می کردند مخفی از ما باشد، اما ما آنها را پنهانی در دل شب دیده بودیم که چه فغان می کردند!

 

یک موقعی ما با آیت الله مولوی قندهاری، آن کنز خفی الهی از مشهدالرضا می آمدیم، در بین راه دو امامزاده را ایشان امامزاده ها را خیلی دوست داشتند زیارت کردیم، تا به قدمگاه رسیدیم. شب بود، ایشان فرمودند: شما اینجا باشید، من می روم.

 

من آقا را دنبال کردم. این پیرمرد، این چهار پاره استخوان، مثل آن کسی که فرزندی از دست داده است، چنان حال فغانی داشت و ضجه هایی در آن دل بیابان می زد که گویی دارند او را قطعه قطعه می کنند. حال ایشان، تغییر حال در من به وجود آورد و به اینکه سعی می کردم خودم را کنترل کنم، فریادی زدم و ایشان متوجه حضورم شدند. مردان خدا این گونه هستند، چه حال خوشی دارند.

 

اما از علامات ریاکار این است که در خلوت این طور نیست. عوض این که دل شب قیام کند، اهل نماز شب خیزی و خلوت با خدا باشد، اما این طور نیست. در حالی که خلوت با خدا و عشق بازی با پروردگار عالم برای اهل تقوا بسیار زیبا است!

 

پس یک شاخصه ریا این است. هر کس می تواند در درون خودش فرو برود و ببیند جدی چگونه است. با خود بگوید: آیا من که دائم دم از اطاعت از خدا و ولی امر مسلمین می زنم، واقعاً مطیع اوامر خدا و ولی امر مسلمین هستم یا خیر. من که می گویم اهل عبادتم، ببینم واقعا هستم یا نعوذبالله، اهل ریا هستم.

 

حتی وجود مقدس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(ع) در مورد صلاه می فرمایند؛ «یجاء بعبد یوم القیامه قدصلی»(۴) فردای قیامت کسی را می آورند که نماز می خوانده است، «فیقول یا رب صلیت ابتغاء وجهک» می گوید: خدایا من نماز خواندم برای رضایت و خشنودی تو. «فیقال له بل صلیت لیقال ما احسن صلاه فلان» اما به او گفته می شود: تو نماز می خواندی که بگویند فلانی چه نماز  خوبی خواند. بعد خطاب می شود: «اذهبوا به الی النار» او را به سوی جهنم ببرید!

 

لذا به خودمان مراجعه کنیم ببینیم جدی اعمالمان برای خدا هست یا خیر. برای خدا سخن می گوییم یا خیر، برای خدا قیام می کنیم یا خیر، برای خدا می نشینیم یا خیر، برای خدا خشم می کنیم یا خیر، برای خدا مهربانی می کنیم یا خیر. کدام عمل، ریا نیست؟

خصوصیت اولیاء خدا این است که همه کارهایشان برای خداست. برای آنها فرقی نمی کند، اگر همه با آنها مخالفت کنند، آنها آن عمل را برای خدا انجام می دهند؛ اگر همه به آنها، احسنت و بارک الله هم بگویند، باز هم برای خدا انجام می دهند.

امام(ره) فرموده بودند: اگر همه به من مرگ هم بگویند، با الان که همه درود می گویند، برای من یکسان است و فرقی نمی کند.

البته این امت نشان داد وفادارترین امت هاست. اینکه خود امام فرمودند: حتی در صدر اسلام هم این امت را نداشتیم، جدی نشان داده شد و بعد از امام هم دیدیم که مردم به امام المسلمین (حفظه الله تعالی) هم وفادار بودند و فریاد می زدند: «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست»، اما این مرد الهی با این که دست تکان می دهد و لبخندی به لب دارد اما در درون خودش مدام به خودش خطاب می کند: علی! مواظب باش، الان خدا تو را بالا برده است، اما اگر مرگ هم به تو گفتند، باید برای تو یکسان باشد به یقین برای من معلوم است که این، حال درونی این مرد خداست.

مردان خدا این گونه هستند، نه درود، آنها را تکان می دهد و نه مرگ. مثلا این که مردم مدینه حتی جواب سلام وجود مقدس امام مجتبی(ع) را هم نمی دادند و یا اگر جواب هم می دادند، می گفتند: «و علیک السلام یا مذل المؤمنین»، فرقی برای حضرت نمی کرد. البته حضرت ناراحت می شدند اما نه برای خودشان که چرا به من این گونه گفتند، بلکه برای این که چرا اینها نمی فهمند و در صراط نیستند این را یقین بدانید. من دارم کلیدواژه می دهم آنها هیچ گاه برای خودشان ناراحت نمی شدند که چرا به ما اهانت می کنند، بلکه ناراحت می شدند که چرا اینها راه را گم کردند.

 

پس ما باید ببینیم چه حالی داریم والا ما را می برند و گرفتار می شویم. البته باید بدانیم بعضی چیزها ریا نیست که به فضل الهی آنها را هم عرض می کنیم.

یک کد اصلی به شما بدهم، مخلص کلام در مورد آن چیزهایی که ریا نیست، این است: آنچه برای خدا باشد، حتما بدانید ریا نیست. این را چه کسی می فهمد؟ این را خودمان بهتر از دیگران می فهمیم. هر کس بهتر از دیگری می تواند تشخیص دهد که این برای خداست یا برای نفس است؛ اگر برای خداست چه عالم بفهمند و چه نفهمند، مهم نیست. پس جدی به خودمان مراجعه کنیم.

 

 

 

ماه شست وشوی گناهان  

ماه رجب المرجب، ماه استغفار و شست وشوی گناهان است و ماه شعبان المعظم ماه پوشیدن لباس تقواست که می خواهیم بعد از آن به مهمانی ماه مبارک رمضان برویم، «دعیتم فیه الی ضیافه الله»(۵)

اگر مثلا کسی را که شغلش مکانیکی است، به یک مجلس عروسی دعوت کنند، با همان لباس روغنی به مجلس نمی رود، بلکه به منزل می رود، دوش می گیرد، خود را می شوید، بوی تعفن و روغن را از خودش دور می کند، لباس را عوض می کند و لباس نو می پوشد؛ آن وقت به مهمانی می رود. حتی اگر در بین راه، ماشینی رد شود و آب های گلی را به لباس او بریزد، با آن لباس به مجلس عروسی و شادی نمی رود، دوباره برمی گردد و می گوید: با این لباس زشت است.

حال، پروردگار عالم دارد ما را دعوت می کند. ماه مبارک رمضان، ماه مهمانی خدا و ماه عشق بازی با خدا دارد می آید. چه کسانی می توانند در آغوش ماه مبارک بروند؟ کسانی که خودشان را شسته اند، لباس تقوا را پوشیده اند و خوش بو، زیبا و خوش لباس شده اند. ماه مبارک آنها را تا اوج می برد: «لیله القدر خیر من الف شهر» (قدر/۳)، این حال خوش بندگان خداست.

ماه مبارک رمضان را از رجب مواظبت کنیم و از دست ندهیم. روزه های این ماه چقدر زیباست. رجب المرجب آمده است. بیاییم با امام زمانمان همگام باشیم. آقاجانمان روزه می گیرد، ما هم روزه بگیریم، آقاجانمان طلب استغفار می کند، اما برای من و شما. ما هم استغفار کنیم. بگوییم: خدایا! ما نفهمیدیم، راه را تشخیص ندادیم، حرف تو را گوش نکردیم، حرف قرآنت را گوش نکردیم، حرف پیغمبرت را گوش نکردیم، حرف امامان و اولیاء را گوش ندادیم، حرف دوستداران و دلسوزانمان را گوش ندادیم، گناه، ما را با خودش برد، هوی و هوس، نفس اماره و منیت های ما را با خودش برد، گوشمالی پیغمبرت و معصومین و اولیاء در ما اثر نکرد

 

برای همین در ماه مبارک رمضان این دعای روز اول ماه را در طول ماه مبارک همیشه بخوانید: «اللهم اجعل صیامی فیه صیام الصائمین و قیامی فیه قیام القائمین و نبهنی فیه عن نومه الغافلین»، «نبهنی» یعنی بیدار کن. دیدید وقتی می خواهند آنهایی را که بیماری صرع دارند و مدهوش می شود، به هوش بیاورند، یک آبی به صورتشان می زنند و بعد دو سه تا سیلی به آنها می زنند. «نبهنی» یعنی همین؛ یعنی ای خدا! دو تا سیلی به من بزن و من را گوشمالی بده اما خدا کند این گوشمالی در ماه رجب باشد و خدا در ماه رجب ما را بیدار کند که اگر بشود، چه می شود!

 

(۱) مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۷۰۱، باب ۱۱

۲ بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۵۶۳، باب ۷۶

۳ بحارالانوار، ج ۸، ص ۵۲۳، باب ۴۲

۴ بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۱۰۳، باب ۶۱۱

۵ امالی صدوق، ص ۳۹


 

 

روزنامه کیهان ( www.kayhannews.ir )

 

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، دین و اندیشه، ، ،
:: برچسب‌ها: آیت الله روح الله قرهی, ضجه های جهنم از اهل ریا, عذاب معذب!, حالت چهره ریاکار در قیامت, شهرت؛ دردناکترین لحظه اولیاء, هشداری برای اهل مسجد!, شاخصه بارز ریاکار, مسجد حجت ابن الحسن(عج) خیابان رودکی تهران, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 30 خرداد 1391

تنها راه نجات از گرفتاری ها در قرآن

 

تنها راه نجات از گرفتاری ها در قرآن

قرآن، دعا و نیایش را امری فطری و ضروری دانسته و تنها راه نجات از گرفتاری ها و مشکلات را نیایش پروردگار معرفی می‌کند: «و چون انسان را آسیبی رسد، ما را به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده می‌خواند و چون گرفتاریش را برطرف کنیم، چنان می‌رود که گویی ما را برای گرفتاری که به او رسیده، نخوانده است.

از جمله مواردی که در قرآن مجید به آن اهمیت فراوانی داده شده است ؛ دعا و نیایش و ارتباط با خداوند متعال است. برخی از مواردی که در آیات قرآن درباره دعا و نیایش آمده است، عبارتند از:

1.
قرآن به دعا و نیایش دستور داده، از بندگان می‌خواهد تا از این برکت عظیم که منشأ رسیدن به تمامی فیوضات الهی و خیر دنیا و آخرت است غفلت نکنند.

خداوند متعال در قرآن کریم چنین می‌فرماید:

«
وقال ربکم ادعونی استجب لکم» (مؤمن/60.) ؛ «پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم

2.
قرآن، دعا را از نشانه‌های صالحان ذکر فرموده است:

«
آنان در کارهای نیک شتاب می‌نمودند و ما را از روی رغبت و بیم می‌خواندند.» (انبیاء/90) ؛

3.
قرآن، دعا و نیایش را امری فطری و ضروری دانسته و تنها راه نجات از گرفتاری ها و مشکلات را نیایش پروردگار معرفی می‌کند:

«
و چون انسان را آسیبی رسد، ما را به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده می‌خواند و چون گرفتاریش را برطرف کنیم، چنان می‌رود که گویی ما را برای گرفتاری که به او رسیده، نخوانده است.» (یونس/12)

وقتی سیر و سیاحتى به این کره خاکى می‌کنیم و با ملتهاى مختلف و ادیان گوناگون و سنن و رسوم متفاوت آنها روبرو می‌شویم، می‌بینیم که هر کدام براى خود اوراد و اذکار و دعاهای مخصوصى دارند و هیچ جاى دنیا را نمی‌یابیم که مردمش از دعا جدا و بی‌نیاز باشند. حتى آنها که بت می‌پرستند در معابدشان با تمام قد به خاک می‌افتند و دعا می‌خوانند.

چگونه دعا کنیم ؟

بنابراین دعا جزء نکات جدى و فطرى ماست، ولى جاى این گفت وگو هست که چگونه دعا کنیم و در برابر چه کسى دعا نماییم و بالاخره مسیر صحیح دعا کدام است؟

پاسخ به اینها در بحث‌هاى ما روشن خواهد شد. قرآن شریف که چیزی را فرو گذار نکرده و جامعیت آن بر کسى پوشیده نیست، در تمامى مسائل مربوط به دعا، رهنمودهاى بسیار روشن و جالبی را فرموده و در این جا که محور سخن درباره لزوم و ضرورت دعاست به دو آیه اشاره می‌شود تا فطرتهاى خفته و آشفته در خواب بیدار شوند و بیش از پیش به این مهم بپردازند.

«
قُلْ ما یعْبَؤُا بِکمْ رَبِّى لَوْ لا دُعاؤُکمْ؛ بگو اگر دعایتان نباشد پروردگار من اعتنایى به شما ندارد.

«
وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکمْ إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبادَتِى سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ» ؛ یعنی پروردگارتان گفته:مرا بخوانید تا اجابت‌تان کنم کسانى که از پرستیدن من کبر می‌ورزند به خوارى به جهنم وارد خواهند شد.

امام محمد باقر علیه السّلام در تفسیر و تبیین این دو آیه چنین فرموده است:

منظور از کلام خداوند که می‌فرماید: ان الذین یستکبرون... دعاست که برترین عبادت دعا می‌باشد. و از آن گرامى سؤال شد آیا زیاد قرآن خواندن بهتر است یا زیاد دعا کردن.

امام علیه السّلام فرمود:

دعا خواندن، آیا نشنیده‌اى که خداوند متعال می‌فرماید:

«
قل ما یعبو ابکم...» ؛ بگو اگر دعایتان نباشد پروردگار من به شما اعتنایى ندارد.

ادب در دعا

این که انسان باید بداند چه چیزهایى از پروردگار خویش طلب کند و چه عباراتى را در این مرتبه استخدام نماید تعبیر به ادب در دعا می‌شود.

قرآن و عترت به ما آموخته‌اند که چگونه دعا کنیم و چه چیزهایی را جهت سعادت دنیا و آخرت خویش از حضرت حق مسألت نماییم .

در قرآن اغلب آیاتى که به عبارت ربّنا مزین شده بیانگر این واقعیت است که اهل ایمان را ارشاد فرماید تا چه چیزهایی را با چه جملاتى از خداوند تبارک و تعالى طلب کنند.

«
رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَه وَ فِى الْ‏آخِرَه حَسَنَه وَ قِنا عَذابَ النَّارِ»؛ خدایا در دنیا و آخرت بر ما نیکى عطا کن و ما را از آتش نگه دار.

«
رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَینِ لَک وَ مِنْ ذُرِّیتِنا أُمَّه مُسْلِمَه لَک»؛ خدایا ما را از مسلمین قرار ده و نسل ما را از ایمان آورندگان بر تو قرار ده.

«
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْک رَحْمَه»؛ خدایا قلب ما را بعد از هدایت آلوده نکن و برنگردان و رحمتت را بر ما هدیه کن.

و دهها آیات دیگر که همانند آیات فوق، ادب در دعا را به ما می‌آموزند.

چند چیز نشانگر رعایت ادب در دعا محسوب می‌شود، که اینک به مواردى از آنها می‌پردازیم:

1.
بسم الله الرحمن الرحیم؛ رسول خدا صلّى الله علیه و آله می‌فرماید دعایى که اولش با بسم الله شروع شود رد نخواهد شد.

2.
ثنا و تمجید پروردگار؛ امام صادق علیه السّلام می‌فرمایند:

در نوشته‌هاى امیر المؤمنین علیه السّلام بود که قبل از دعا، مدح و ثناء حضرت حق را بگویند.

3.
صلوات بر محمد و آل محمد.

4.
توسل به اهل بیت علیهم السّلام : امام رضا علیه السّلام فرمودند:


هر گاه از خداوند تبارک و تعالى تقاضایى داشتى بگو خداوندا از تو می‌خواهم که بحق محمد و على که نزد تو مقام والایی دارند حاجت مرا برآورده سازی.


5.
دعا در حق دیگران .


منابع:

ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 47.

سایت معارف قرآن

 



:: موضوعات مرتبط: قرآن، دین و اندیشه، دعا، ،
:: برچسب‌ها: تنها راه نجات از گرفتاری ها در قرآن, قرآن, دعا و نیایش , حمید داودی راد, مسجد حجت ابن الحسن(عج), خیابان رودکی,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : دو شنبه 29 خرداد 1391

بعثت رسول اکرم (ص)

 امام خمینی (ره)

شریف ترین روز از ازل تا به ابد بعثت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه واله ) می باشد

 

 

 

سالروز بعثت نبی رحمت

پیامبر اعظم آخرین فرستاده الهی حضرت محمد(ص) بر عموم مسلمانان جهان تبریک و تهنیت باد.

 

 

                                                                                                                               

 

 

 

اطلاعیه

به مناسبت جشن عید سعید مبعث رسول اکرم (ص) مراسم سخنرانی و مدیحه سرایی بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء در این مسجد برگزار می گردد.

تاریخ برگزاری: 28 و 29 خرداد ماه زمان: ساعت :21

 

 

 

تبلیغات مسجد حضرت حجت ابن الحسن (عج)

 

 



:: موضوعات مرتبط: آشنایی با مسجد، ،
:: برچسب‌ها: بعثت رسول اکرم (ص), مسجد حجت ابن الحسن (عج), مراسم جشن ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

اذان اقامه

 

اذان و اقامه

مسأله 916

 برای مرد و زن مستحب است پیش از نمازهای یومیه اذان واقامه بگویند ، ولی پیش از نماز عید فطر و قربان ، مستحب است سه مرتبه بگویند الصلاه و در نمازهای واجب دیگر سه مرتبه الصلاه را به قصد رجاء بگوید .

 مسأله 917

 مستحب است در روز اولی كه بچه بدنیا میآید یا پیش از آن كه بند نافش بیفتد ، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویند .

 مسأله 918

 اذان هیجده جمله است : الله اكبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله ، حی علی الصلاه ، حی علی الفلاح ، حی علی خیر العمل ، الله اكبر ، لا اله الا الله هر یك دو مرتبه ، واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اكبر از اول اذان و یكمرتبه لا اله الا الله از آخر آن كم میشود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود .

 مسأله 919

 اشهد ان علیا ولی الله جزء اذان و اقامه نیست ولی خوبست بعد از اشهد ان محمدا رسول الله ، به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه الله اكبر یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست كه او را وصف كنند . اشهد ان لا اله الا الله یعنی شهادت میدهم كه غیر خدائی كه یكتا وبیهمتا است خدای دیگری سزاوار پرستش نیست اشهد ان محمدا رسول الله یعنی شهادت میدهم كه حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه وآله وسلم پیغمبر و فرستاده خدا است . اشهد ان علیا امیر المؤمنین و ولی الله یعنی شهادت میدهم كه حضرت علی علیه الصلاه والسلام امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است . حی علی الصلاه یعنی بشتاب برای نماز حی علی الفلاح یعنی بشتاب برای رستگاری . حی علی خیر العمل یعنی بشتاب برای بهترین كارها كه نماز است . قد قامت الصلاه یعنی به تحقیق نماز بر پا شد . لا اله الا الله یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی كه یكتا و بیهمتا است .

 مسأله 920

 بین جمله‌های اذان و اقامه باید خیلی فاصله نشود و اگر بین آنها بیشتر از معمول فاصله بیندازد ، باید دوباره آنرا از سر بگیرد .

 مسأله 921

 اگر در اذان واقامه صدا را در گلو بیندازد چنانچه غنا شود ، یعنی بطور آوازه‌خوانی كه در مجالس لهو و بازیگری معمول است اذان و اقامه را بگوید ، حرام است و اگر غنا نشود مكروه میباشد .

 مسأله 922

 در پنج نماز اذان ساقط میشود : اول نماز عصر روز جمعه . دوم نماز عصر روز عرفه كه روز نهم ذی حجه است . سوم نماز عشاء شب عید قربان ، برای كسی كه در مشعر الحرام باشد . چهارم نماز عصر و عشاء زن مستحاضه ، پنجم نماز عصر و عشاء كسی كه نمیتواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری كند و در این پنج نماز در صورتی اذان ساقط میشود كه با نماز قبلی فاصله نشود یا فاصله كمی بین آنها باشد ، ولی فاصله شدن نافله و تعقیب ضرر ندارد .

 مسأله 923

 اگر برای نماز جماعتی اذان و اقامه گفته باشند ، كسی كه با آن جماعت نماز میخواند ، نباید برای نماز خود اذان و اقامه بگوید .

 مسأله 924

 اگر برای خواندن نماز جماعت به مسجد رود و ببیند جماعت تمام شده تا وقتی كه صفها بهم نخورده و جمعیت متفرق نشده ، نمیتواند برای نماز خود اذان و اقامه بگوید در صورتی كه برای جماعت اذان واقامه گفته شده باشد .

 مسأله 925

 در جائی كه عده‌ای مشغول نماز جماعتند ، یا نماز آنان تازه تمام شده و صفها بهم نخورده است ، اگر انسان بخواند فرادی یا با جماعت دیگری كه برپا میشود نماز بخواند ، با سه شرط اذان و اقامه از او ساقط میشود : اول آن كه برای آن نماز ، اذان و اقامه گفته باشند . دوم آن كه نماز جماعت باطل نباشد . سوم آن كه نماز او و نماز جماعت در یك مكان باشد ، پس اگر نماز جماعت ، داخل مسجد باشد و او بخواهد در بام مسجد نماز بخواند ، مستحب است اذان و اقامه بگوید .

 مسأله 926

 اگر در شرط دوم از شرطهائی كه در مسأله پیش گفته شده شك كند ، یعنی شك كند كه نماز جماعت صحیح بوده یا نه ، اذان واقامه از او ساقط است ولی اگر در یكی از دو شرط دیگر شك كند مستحب است اذان و اقامه بگوید .

 مسأله 927

 كسی كه اذان و اقامه دیگری را میشنود مستحب است هر قسمتی را كه میشنود بگوید ولی از ( حی علی الصلاه ) تا ( حی علی خیر العمل ) را به امید ثواب بگوید .

 مسأله 928

 كسی كه اذان و اقامه دیگری را شنیده ، چه با او گفته باشد یا نه ، در صورتی كه بین آن اذان و اقامه و نمازی كه میخواهد بخواند زیاد فاصله نشده باشد ، میتواند برای نماز خود اذان واقامه نگوید .

 مسأله 929

 اگر مرد اذان زن را با قصد لذت بشنود ، اذان از او ساقط نمیشود . بلكه اگر قصد لذت هم نداشته باشد ، ساقط شدن اذان اشكال دارد .

 مسأله 930

 اذان و اقامه نماز جماعت را باید مرد بگوید ، ولی در جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگوید كافی است .

 مسأله 931

 اقامه باید بعد از اذان گفته شود و اگر قبل از اذان بگویند صحیح نیست .

 مسأله 932

 اگر كلمات اذان واقامه را بدون ترتیب بگوید ، مثلا حی علی الفلاح را پیش از حی علی الصلاه بگوید باید از جائی كه ترتیب بهم خورده ، دوباره بگوید .

 مسأله 933

 باید بین اذان و اقامه فاصله ندهد و اگر بین آنها بقدری فاصله دهد كه اذانی را كه گفته اذان این اقامه حساب نشود مستحب است دوباره اذان و اقامه را بگوید و نیز اگر بین اذان و اقامه و نماز به قدری فاصله دهد كه اذان و اقامه آن نماز حساب نشود ، مستحب است دوباره برای آن نماز ، اذان واقامه بگوید .

 مسأله 934

 اذان و اقامه باید به عربی صحیح گفته شود ، پس اگر به عربی غلط بگوید ، یا بجای حرفی حرف دیگر بگوید ، یا مثلا ترجمه آنها را به فارسی بگوید صحیح نیست .

 مسأله 935

 اذان واقامه باید بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود و اگر عمدا یا از روی فراموشی پیش از وقت بگوید باطل است .

 مسأله 936

 اگر پیش از گفتن اقامه شك كند كه اذان گفته یا نه باید اذان را بگوید ، ولی اگر مشغول اقامه شود و شك كند كه اذان گفته یا نه ، گفتن اذان لازم نیست .

 مسأله 937

 اگر در بین اذان یا اقامه پیش از آن كه قسمتی را بگوید شك كند كه قسمت پیش از آن را گفته یا نه ، باید قسمتی را كه در گفتن آن شك كرده بگوید ، ولی اگر در حال گفتن قسمتی از اذان یا اقامه شك كند كه آنچه پیش از آن است گفته یا نه ، گفتن آن لازم نیست .

 مسأله 938

 مستحب است انسان در موقع گفتن اذان ، رو به قبله بایستد و با وضو یا غسل باشد و دستها را به گوش بگذارد و صدا را بلند نماید و بكشد و بین جمله‌های اذان كمی فاصله دهد وبین آنها حرف نزند .

 مسأله 939

 مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد و آنرا از اذان آهسته‌تر بگوید و جمله‌های آنرا به هم نچسباند ، ولی به اندازه‌ای كه بین جمله‌های اذان فاصله میدهد ، بین جمله‌های اقامه فاصله ندهد .

 مسأله 940

 مستحب است بین اذان و اقامه یك قدم بردارد ، یا قدری بنشیند یا سجده كند ، یا ذكر بگوید یا دعا بخواند ، یا قدری ساكت باشد یا حرفی بزند یا دو ركعت نماز بخواند ولی حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح مستحب نیست ، ولی نماز خواندن بین اذان و اقامه نماز مغرب را به امید ثواب بیاورد .

 مسأله 941

 مستحب است كسی را كه برای گفتن اذان معین میكنند ، عادل و وقت شناس و صدایش بلند باشد و اذان را در جای بلند بگوید.

 

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعی نماز اذان اقامه,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

واجبات نماز

واجبات نماز

واجبات نماز یازده چیز است : اول نیت ، دوم قیام یعنی ( ایستادن ) ، سوم تكبیره الاحرام یعنی گفتن الله اكبر در اول نماز ، چهارم ركوع ، پنجم سجود ، ششم قرائت ، هفتم ذكر ، هشتم تشهد ، نهم سلام ، دهم ترتیب ، یازدهم موالات یعنی پی در پی بودن اجزاء نماز .

 مسأله 942

 بعضی از واجبات نماز ركن است ، یعنی اگر انسان آنها را بجا نیاورد ، یا در نماز اضافه كند عمدا باشد یا اشتباها ، نماز باطل میشود . وبعضی دیگر ركن نیست ، یعنی اگر عمدا كم یا زیاد شود ، نماز باطل میشود و چنانچه اشتباها كم یا زیاد گردد نماز باطل نمیشود ، وركن نماز پنچ چیز است : اول نیت . دوم تكبیره الاحرام . سوم قیام در موقع گفتن تكبیره الاحرام و قیام متصل به ركوع ، یعنی ایستادن پیش از ركوع . چهارم ركوع . پنجم دو سجده.

 

 

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعی نماز, واجبات نماز, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

نیت

نیت

مسأله 943

 انسان باید نماز را به نیت قربت ، یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد ، و لازم نیست نیت را از قلب خود بگذراند یا مثلا بزبان بگوید كه چهار ركعت نماز ظهر میخوانم قربه الی الله .

 مسأله 944

 اگر در نماز ظهر یا در نماز عصر نیت كند كه چهار ركعت نماز میخوانم و معین نكند ، ظهر است یا عصر ، نماز او باطل است . و نیز كسی كه مثلا قضای نماز ظهر بر او واجب است ، اگر در وقت نماز ظهر بخواهد نماز قضا یا نماز ظهر را بخواند ، باید نمازی را كه میخواند ، در نیت معین كند .

 مسأله 945

 انسان باید از اول تا آخر نماز به نیت خود باقی باشد ، پس اگر در بین نماز بطوری غافل شود كه اگر بپرسند چه میكنی ، نداند چه بگوید نمازش باطل است .

 مسأله 946

 انسان باید فقط برای انجام امر خداوند عالم نماز بخواند ، پس كسی كه ریا كند یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند ، نمازش باطل است خواه فقط برای مردم باشد ، یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد .

 مسأله 947

 اگر قسمتی از نماز را هم برای غیر خدا بجا آورد ، نماز باطل است ، چه آن قسمت ، واجب باشد مثل حمد و سوره ، چه مستحب باشد مانند قنوت ، بلكه اگر تمام نماز را برای خدا بجا آورد ولی برای نشان دادن به مردم در جای مخصوصی مثل مسجد ، یا در وقت مخصوصی مثل اول وقت ، یا به طرز مخصوصی ، مثلا با جماعت نماز بخواند ، نمازش باطل است.

 

 

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعی نماز, نیت,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

تکبیره الاحرام

 

تكبیره الاحرام

مسأله 948

 گفتن الله اكبر در اول هر نماز واجب و ركن است وباید حروف ( الله ) و حروف ( اكبر ) و دو كلمه ( الله واكبر ) را پشت سرهم بگوید و نیز باید این دو كلمه به عربی صحیح گفته شود و اگر به عربی غلط بگوید ، یا مثلا ترجمه آنرا بفارسی بگوید صحیح نیست .

 مسأله 949

 احتیاط واجب آن است كه تكبیره الاحرام نماز را به چیزی كه پیش از آن میخواند ، مثلا به اقامه یا به دعائی كه پیش از تكبیر میخواند نچسباند .

 مسأله 950

 اگر انسان بخواهد ( الله اكبر ) را به چیزی كه بعد از آن میخواند مثلا به ( بسم الله الرحمن الرحیم ) بچسباند باید ( ر ) اكبر را پیش بدهد .

 مسأله 951

 موقع گفتن تكبیره الاحرام باید بدن آرام باشد واگر عمدا در حالی كه بدنش حركت دارد ، تكبیره الاحرام را بگوید باطل است ، و چنانچه سهوا حركت كند بنابر احتیاط واجب باید اول ، عملی كه نماز را باطل میكند انجام دهد ودوباره تكبیر بگوید .

 مسأله 952

 تكبیر و حمد و سوره و ذكر و دعا را باید طوری بخواند كه خودش بشنود و اگر به واسطه سنگینی یا كری گوش یا سر و صدای زیاد نمیشنود ، باید طوری بگوید ، كه اگر مانعی نباشد بشنود .

 مسأله 953

 كسی كه لال است یا زبان او مرضی دارد كه نمیتواند ( الله اكبر ) را درست بگوید ، باید به هر طور كه میتواند بگوید و اگر هیچ نمیتواند بگوید باید در قلب خود بگذارند و برای تكبیر اشاره كند و زبانش را هم اگر میتواند حركت دهد .

 مسأله 954

 مستحب است بعد از تكبیره الاحرام بگوید " یا محسن قد اتاك المسیئ وقد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیئ انت المحسن و انا المسیئ بحق محمد وآل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی " یعنی ای خدائی كه ببندگان احسان میكنی بنده گنهكار به در خانه تو آمده وتو امر كرده‌ای كه نیكوكار از گنهكار بگذرد ، تو نیكوكاری و من گناهكار به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهائی كه میدانی از من سر زده بگذر .

 مسأله 955

 مستحب است موقع گفتن تكبیر اول نماز و تكبیرهای بین نماز ، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد .

 مسأله 956

 اگر شك كند كه تكبیره الاحرام را گفته یا نه ، چنانچه مشغول خواندن چیزی شده ، به شك خود اعتنا نكند و اگر چیزی نخوانده ، باید تكبیر را بگوید .

 مسأله 957

 اگر بعد از گفتن تكبیره الاحرام شك كند كه آنرا صحیح گفته یا نه ، باید به شك خود اعتنا نكند.

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعی نماز, تکبیره الاحرام, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

قیام

قیام

مسأله 958

 قیام در موقع گفتن تكبیره الاحرام و قیام پیش از ركوع كه آن را قیام متصل به ركوع میگویند ركن است ، ولی قیام در موقع خواندن حمد و سوره و قیام بعد از ركوع ركن نیست و اگر كسی آنرا از روی فراموشی ترك كند ، نمازش صحیح است.

 مسأله 959

 واجب است پیش‌از گفتن تكبیر و بعد از آن مقداری بایستد تا یقین كند كه در حال ایستادن تكبیر گفته است .

 مسأله 960

 اگر ركوع را فراموش كند وبعد از حمد و سوره بنشیند و یادش بیاید كه ركوع نكرده ، باید بایستد و به ركوع رود و اگر بدون این كه بایستد ، به حال خمیدگی به ركوع برگردد ، چون قیام متصل به ركوع را بجا نیاورده ، نماز او باطل است .

 مسأله 961

 موقعی كه ایستاده است ، باید بدن را حركت ندهد و به طرفی خم نشود وبجائی تكیه نكند ولی اگر از روی ناچاری باشد ، یا در حال خم شدن برای ركوع پاها را حركت دهد اشكال ندارد .

 مسأله 962

 اگر موقعی كه ایستاده ، از روی فراموشی بدن را حركت دهد ، یا به طرفی خم شود ، یا به جائی تكیه كند ، اشكال ندارد ولی در قیام موقع گفتن تكبیره الاحرام و قیام متصل به ركوع اگر از روی فراموشی هم باشد ، بنابر احتیاط واجب ، باید نماز را تمام كند ودوباره بخواند .

 مسأله 963

 احتیاط واجب آن است كه در موقع ایستادن ، هر دو پا روی زمین باشد ، ولی لازم نیست سنگینی بدن روی هر دو پا باشد واگر روی یك پا هم باشد اشكال ندارد .

 مسأله 964

 كسی كه میتواند درست بایستد ، اگر پاها را خیلی گشاد بگذارد كه به حال ایستادن معمولی نباشد نمازش باطل است .

 مسأله 965

 موقعی كه انسان در نماز میخواهد كمی جلو یا عقب رود ، یا كمی بدن را بطرف راست یا چپ حركت دهد ، باید چیزی نگوید ولی بحول الله و قوته اقوم و اقعد را باید در حال برخاستن بگوید و در موقع گفتن ذكرهای واجب هم بدن باید بیحركت باشد بلكه احتیاط واجب آنست كه در موقع گفتن ذكرهای مستحبی نماز ، باید بدنش آرام باشد .

 مسأله 966

 اگر در حال حركت بدن ذكر بگوید ، مثلا موقع رفتن به ركوع یا رفتن به سجده تكبیر بگوید ، چنانچه آنرا به قصد ذكری كه در نماز دستور داده‌اند بگوید ، باید احتیاطا نماز را دوباره بخواند و اگر باین قصد نگوید ، بلكه بخواهد ذكری گفته باشد نماز صحیح است .

 مسأله 967

 حركت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد ، اشكال ندارد ، اگر چه احتیاط مستحب آن است كه آنها را هم حركت ندهد .

 مسأله 968

 اگر موقع خواندن حمد و سوره ، یا خواندن تسبیحات بیاختیار بقدری حركت كند كه از حال آرام بودن بدن خارج شود ، احتیاط واجب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن ، آنچه را در حال حركت خوانده دوباره بخواند .

 مسأله 969

 اگر در بین نماز از ایستادن عاجز شود باید بنشیند و اگر از نشستن هم عاجز شود باید بخوابد ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی نخواند .

 مسأله 970

 تا انسان میتواند ایستاده نماز بخواند ، نباید بنشیند مثلا كسی كه در موقع ایستادن ، بدنش حركت میكند یا مجبور است به چیزی تكیه دهد ، یا بدنش را كج كند ، یا خم شود یا پاها را بیشتر از معمول گشاد بگذارد ، باید به هر طور كه میتواند ایستاده نماز بخواند ولی اگر به هیچ قسم حتی مثل حال ركوع هم نتواند بایستد ، باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند .

 مسأله 971

 تا انسان میتواند بنشیند نباید خوابیده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشیند ، باید هر طور كه میتواند بنشیند واگر به هیچ قسم نمیتواند بنشیند ، باید بطوری كه در احكام قبله گفته شد ، به پهلوی راست بخوابد و اگر نمیتواند ، به پهلوی چپ و اگر آنهم ممكن نیست بپشت بخوابد ، بطوری كه كف پاهای او رو به قبله باشد .

 مسأله 972

 كسی كه نشسته نماز میخواند ، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بایستد ، و ركوع را ایستاده بجا آورد ، باید بایستد و از حال ایستاده به ركوع رود و اگر نتواند ، باید ركوع را هم نشسته بجا آورد .

 مسأله 973

 كسی كه خوابیده نماز میخواند ، اگر در بین نماز بتواند بنشیند ، باید مقداری را كه میتواند ، نشسته بخواند . و نیز اگر میتواند بایستد ، باید مقداری را كه میتواند ، ایستاده بخواند ، ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی نخواند .

 مسأله 974

 كسی كه نشسته نماز میخواند اگر در بین نماز بتواند بایستد باید مقداری را كه میتواند ، ایستاده بخواند ولی تا بدنش آرام نگرفته ، باید چیزی نخواند .

 مسأله 975

 كسی كه میتواند بایستد اگر بترسد كه به واسطه ایستادن مریض شود یا ضرری باو برسد ، میتواند نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن هم بترسد ، میتواند خوابیده نماز بخواند .

 مسأله 976

 اگر انسان احتمال بدهد كه تا آخر وقت بتواند ایستاده نماز بخواند میتواند اول وقت نماز بخواند اگر چه احتیاط آن است كه نماز را تأخیر بیندازد .

 مسأله 977

 مستحب است در حال ایستادن ، بدن را راست نگهدارد ، شانه‌ها را پائین بیندازد ، دستها را روی رانها بگذارد ، انگشتها را به هم بچسباند ، جای سجده را نگاه كند ، سنگینی بدن را بطور مساوی روی دو پا بیندازد ، با خضوع و خشوع باشد ، پاها را پس و پیش نگذارد ، اگر مرد است پاها را از سه انگشت باز تا یك وجب فاصله دهد ، و اگر زن است پاها را به هم بچسباند.

 

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعی نماز, قیام,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

قرائت (1)

قرائت{1}

مسأله 978

 در ركعت اول و دوم نمازهای واجب یومیه ، انسان باید اول حمد و بعد از آن یك سوره تمام بخواند .

 مسأله 979

 اگر وقت نماز تنگ باشد ، یا انسان ناچار شود كه سوره را نخواند ، مثلا بترسد كه اگر سوره را بخواند ، دزد یا درنده ، یا چیز دیگری به او صدمه بزند ، نباید سوره را بخواند و اگر در كاری عجله داشته باشد میتواند سوره را نخواند .

 مسأله 980

 اگر عمدا سوره را پیش از حمد بخواند نمازش باطل است واگر اشتباها سوره را پیش از حمد بخواند ودر بین آن یادش بیاید ، باید سوره را رها كند وبعد از خواندن حمد سوره را از اول بخواند .

 مسأله 981

 اگر حمد و سوره یا یكی از آنها را فراموش كند و بعد از رسیدن بركوع بفهمد نمازش صحیح است .

 مسأله 982

 اگر پیش از آن كه برای ركوع خم شود ، بفهمد كه حمد و سوره را نخوانده باید بخواند . واگر بفهمد سوره را نخوانده ، باید فقط سوره را بخواند ولی اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده ، باید اول حمد وبعد از آن دوباره سوره را بخواند ، و نیز اگر خم شود و پیش از آن كه بركوع برسد ، بفهمد حمد و سوره ، یا سوره تنها ، یا حمد تنها را نخوانده ، باید بایستد و به همین دستور عمل نماید .

 مسأله 983

 اگر در نماز یكی از چهار سوره‌ای را كه آیه سجده دارد و در مسأله 355 گفته شد ، عمدا بخواند نمازش باطل است .

 مسأله 984

 اگر اشتباها مشغول خواندن سوره‌ای شود كه سجده واجب دارد ، چنانچه پیش از رسیدن به آیه سجده بفهمد ، باید آن سوره را رها كند وسوره دیگر بخواند و اگر بعد از خواندن آیه سجده ، بفهمد باید در بین نماز با اشاره سجده آنرا بجا آورد و بهمان سوره كه خوانده اكتفا نماید .

 مسأله 985

 اگر در نماز آیه سجده را بشنود و به اشاره سجده كند نمازش صحیح است .

 مسأله 986

 در نماز مستحبی خواندن سوره لازم نیست ، اگر چه آن نماز به واسطه نذر كردن واجب شده باشد ، ولی در بعضی از نمازهای مستحبی مثل نماز وحشت كه سوره مخصوصی دارد ، اگر بخواهد به دستور آن نماز رفتار كرده باشد ، باید همان سوره را بخواند .

 مسأله 987

 در نماز جمعه و در نماز ظهر روز جمعه مستحب است در ركعت اول بعد از حمد ، سوره جمعه و در ركعت دوم بعد از حمد ، سوره منافقین بخواند و اگر مشغول یكی از اینها شود ، بنابر احتیاط واجب نمیتواند آنرا رها كند و سوره دیگر بخواند .

 مسأله 988

 اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره قل هو الله احد یا سوره قل یا ایها الكافرون شود ، نمیتواند آنرا رها كند و سوره دیگر بخواند ولی در نماز جمعه ونماز ظهر روز جمعه اگر از روی فراموشی به جای سوره جمعه و منافقین ، یكی از این دو سوره را بخواند ، تا به نصف نرسیده ، میتواند آنرا رها كند و سوره جمعه و منافقین را بخواند .

 مسأله 989

 اگر در نماز جمعه یا نماز ظهر روز جمعه عمدا سوره قل هو الله احد یا سوره قل یا ایها الكافرون بخواند ، اگر چه به نصف نرسیده باشد بنابر احتیاط واجب نمیتواند رها كند و سوره جمعه و منافقین را بخواند .

 مسأله 990

 اگر در نماز ، غیر سوره قل هو الله احد و قل یا ایها الكافرون سوره دیگری بخواند ، تا به نصف نرسیده میتواند رها كند و سوره دیگر بخواند .

 مسأله 991

 اگر مقداری از سوره را فراموش كند یا از روی ناچاری ، مثلا به واسطه تنگی وقت یا جهت دیگر نشود آنرا تمام نماید میتواند آن سوره را رها كند وسوره دیگر بخواند ، اگر چه از نصف گذشته باشد یا سوره‌ای را كه میخوانده قل هو الله احد ، یا قل یا ایها الكافرون باشد .

 مسأله 992

 بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند .

 مسأله 993

 مرد باید در نماز صبح و مغرب و عشا مواظب باشد كه تمام كلمات حمد و سوره حتی حرف آخر آنها را بلند بخواند و این در صورتی است كه به كلمه بعد وصل كند ، و در غیر این صورت بلند خواندن حرف آخر كلمه لازم نیست .

 مسأله 994

 زن میتواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند یا آهسته بخواند ، ولی اگر نامحرم صدایش را بشنود بنابر احتیاط واجب باید آهسته بخواند .

 مسأله 995

 اگر در جائی كه باید نماز را بلند خواند عمدا آهسته بخواند ، یا در جائی كه باید آهسته خواند عمدا بلند بخواند ، نمازش باطل است ولی اگر از روی فراموشی یا ندانستن

 مسأله باشد صحیح است و اگر در بین خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه كرده ، لازم نیست مقداری را كه خوانده دوباره بخواند .

 مسأله 996

 اگر كسی در خواندن حمد و سوره بیشتر از معمول صدایش را بلند كند ، مثل آن كه آنها را با فریاد بخواند ، نمازش باطل است .

 مسأله 997

 انسان باید نماز را یاد بگیرد كه غلط نخواند و كسی كه به هیچ قسم نمیتواند صحیح آنرا یاد بگیرد ، باید هر طور كه میتواند بخواند و احتیاط مستحب آنست كه نماز را به جماعت بجا آورد .

 مسأله 998

 كسی كه حمد وسوره و چیزهای دیگر نماز را به خوبی نمیداند و میتواند یاد بگیرد ، چنانچه وقت نماز وسعت دارد ، باید یاد بگیرد و اگر وقت تنگ است ، بنابر احتیاط واجب در صورتی كه ممكن باشد ، باید نمازش را به جماعت بخواند.

 مسأله 999

 احتیاط واجب آن است كه برای یاد دادن واجبات نماز مزد نگیرند ولی برای مستحبات آن اشكال ندارد .

 مسأله 1000

 اگر یكی از كلمات حمد یا سوره را نداند ، یا عمدا آنرا نگوید یا بجای حرفی حرف دیگر بگوید مثلا بجای ( ض ) ( ظ ) بگوید یا جائی كه باید بدون زیر و زبر خوانده شود ، زیر و زبر بدهد ، یا تشدید را نگوید نماز او باطل است .

 مسأله 1001

 اگر انسان كلمه‌ای را صحیح بداند و در نماز همان طور بخواند وبعد بفهمد غلط خوانده احتیاط مستحب آن است كه دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید .

 مسأله 1002

 اگر زیر و زبر كلمه‌ای را نداند باید یاد بگیرد ولی اگر كلمه‌ای را كه وقف كردن آخر آن جایز است همیشه وقف كند یاد گرفتن زیر و زبر آن لازم نیست و نیز اگر نداند مثلا كلمه‌ای به ( س ) است یا به ( ص ) باید یاد بگیرد و چنانچه دو جور یا بیشتر بخواند ، مثل آن كه در اهدنا الصراط المستقیم ، مستقیم را یكمرتبه با سین و یكمرتبه با صاد بخواند نمازش باطل است مگر آن كه هر دو جور قرائت شده باشد و به امید رسیدن بواقع بخواند .

 مسأله 1003

 اگر در كلمه‌ای واو باشد و حرف قبل از واو در آن كلمه پیش داشته باشد وحرف بعد از واو در آن كلمه همزه ( ء ) باشد مثل كلمه سوء بهتر است آن واو را مد بدهد یعنی آنرا بكشد و هم چنین اگر در كلمه‌ای الف باشد و حرف قبل از الف در آن كلمه زبر داشته باشد و حرف بعد از الف در آن كلمه همزه باشد مثل جاء بهتر است الف آنرا بكشد و نیز اگر در كلمه‌ای ( ی ) باشد وحرف پیش از ( ی ) در آن كلمه زیر داشته باشد وحرف بعد از ( ی ) در آن كلمه همزه باشد مثل ( جیء ) بهتر آن است ( ی ) را با مد بخواند و اگر بعد از این واو و الف و ( ی ) بجای همزه ( ء ) حرفی باشد كه ساكن است یعنی زیر و زبر و پیش ندارد باز هم بهتر آنست این سه حرف را با مد بخواند ، مثلا در ولا الضالین كه بعد از الف حرف لام ساكن است ، بهتر آن است الف آن را با مد بخواند .

 مسأله 1004

 احتیاط مستحب آن است كه در نماز ، وقف به حركت و وصل به سكون ننماید و معنی وقف به حركت آن است كه زیر یا زبر یا پیش آخر كلمه‌ای را بگوید و بین آن كلمه و كلمه بعدش فاصله دهد ، مثلا بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد وبگوید مالك یوم الدین . و معنی وصل به سكون آنست كه زیر یا زبر یا پیش كلمه‌ای را نگوید وآن كلمه را به كلمه بعد بچسباند مثل آن كه بگوید الرحمن الرحیم و میم الرحیم را زیر ندهد وفورا مالك یوم الدین را بگوید .

 مسأله 1005

 در ركعت سوم و چهارم نماز میتواند فقط یك حمد بخواند یا سه مرتبه تسبیحات اربعه بگوید یعنی سه مرتبه بگوید سبحان الله و الحمد لله ولا اله الا الله والله اكبر و اگر یك مرتبه هم تسبیحات اربعه بگوید كافی است ومیتواند در یك ركعت حمد و در ركعت دیگر تسبیحات بگوید وبهتر است در هر دو ركعت تسبیحات بخواند .

 مسأله 1006

 در تنگی وقت باید تسبیحات اربعه را یك مرتبه بگوید .

 مسأله 1007

 بر مرد و زن واجب است كه در ركعت سوم و چهارم نماز ، حمد یا تسبیحات را آهسته بخوانند .

 مسأله 1008

 اگر در ركعت سوم وچهارم حمد بخواند ، بنابر احتیاط واجب باید بسم الله آنرا هم آهسته بگوید .

 مسأله 1009

 كسی كه نمیتواند تسبیحات را یاد بگیرد یا درست بخواند ، باید در ركعت سوم و چهارم حمد بخواند .

 مسأله 1010

 اگر در دو ركعت اول نماز به خیال این كه دو ركعت آخر است تسبیحات بگوید ، چنانچه پیش از ركوع بفهمد ، باید حمد و سوره را بخواند و اگر در ركوع بفهمد ، نمازش صحیح است .

 مسأله 1011

 اگر در دو ركعت آخر نماز به خیال این كه در دو ركعت اول است حمد بخواند ، یا در دو ركعت اول نماز با این كه گمان میكرده در دو ركعت آخر است حمد بخواند ، چه پیش از ركوع بفهمد چه بعد از آن نمازش صحیح است .

 مسأله 1012

 اگر در ركعت سوم یا چهارم میخواست حمد بخواند تسبیحات بزبانش آمد ، یا میخواست تسبیحات بخواند حمد بزبانش آمد باید آنرا رها كند ودوباره حمد یا تسبیحات را بخواند .

 

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعی نماز, قرائت(1),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

قرائت (2)

قرائت{2}

 ولی اگر عادتش خواندن چیزی بوده كه به‌زبانش آمده ، ودر خزانه قلبش آنرا قصد داشته میتواند همان را تمام كند ونمازش صحیح است .

 مسأله 1013

 كسی كه عادت دارد در ركعت سوم و چهارم تسبیحات بخواند اگر بدون قصد مشغول خواندن حمد شود باید آنرا رها كند ودوباره حمد یا تسبیحات را بخواند .

 مسأله 1014

 در ركعت سوم و چهارم مستحب است بعد از تسبیحات استغفار كند ، مثلا بگوید : استغفر الله ربی واتوب الیه یا بگوید اللهم اغفرلی ، واگر به گمان آن كه حمد یا تسبیحات را گفته مشغول گفتن استغفار شود و شك كند كه حمد یا تسبیحات را خوانده یا نه ، باید به شك خود اعتنا ننماید ولی اگر نمازگزار پیش از خم شدن برای ركوع در حالی كه مشغول گفتن استغفار نیست ، شك كند كه حمد یا تسبیحات را خوانده یا نه ، باید حمد یا تسبیحات را بخواند .

 مسأله 1015

 اگر در ركوع ركعت سوم یا چهارم یا در حال رفتن به ركوع شك كند كه حمد یا تسبیحات را خوانده یا نه ، باید به شك خود اعتنا نكند .

 مسأله 1016

 هر گاه شك كند كه آیه یا كلمه‌ای را درست گفته یا نه اگر به چیزی كه بعد از آنست مشغول نشده ، باید آن آیه یا كلمه را بطور صحیح بگوید و اگر به چیزی كه بعد از آنست مشغول شده ، چنانچه آن چیز ركن باشد مثل آن كه در ركوع شك كند كه فلان كلمه از سوره را درست گفته یا نه ، باید بشك خود اعتنا نكند ، واگر ركن نباشد ، مثلا موقع گفتن ( الله الصمد ) شك كند كه ( قل هو الله احد ) را درست گفته یا نه ، باز هم میتواند بشك خود اعتنا نكند ، ولی اگر احتیاطا آن آیه یا كلمه را بطور صحیح بگوید اشكال ندارد ، واگر چند مرتبه هم شك كند ، میتواند چند بار بگوید اما اگر به وسواس برسد و باز هم بگوید ، بنابر احتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند .

 مسأله 1017

 مستحب است در ركعت اول ، پیش از خواندن حمد بگوید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و در ركعت اول ودوم نماز ظهر و عصر ( بسم الله ) را بلند بگوید وحمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف كند یعنی آن را به آیه بعد نچسباند ، ودر حال خواندن حمد وسوره به معنای آیه توجه داشته باشد . اگر نماز را به جماعت میخواند ، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادی میخواند ، بعد از آن كه حمد خودش تمام شد بگوید الحمد لله رب العالمین . بعد از خواندن سوره قل هو الله احد ، یك ، یا دو ، یا سه مرتبه كذلك الله ربی یا سه مرتبه كذلك الله ربنا بگوید ، بعد از خواندن سوره كمی صبر كند بعد تكبیر پیش از ركوع را بگوید یا قنوت را بخواند .

 مسأله 1018

 مستحب است در تمام نمازها در ركعت اول ، سوره انا انزلناه و در ركعت دوم ، سوره قل هو الله احد را بخواند .

 مسأله 1019

 مكروه است انسان در تمام نمازهای یك شبانه روز سوره قل هو الله احد را نخواند .

 مسأله 1020

 خواندن سوره قل هو الله احد به یك نفس مكروه است .

 مسأله 1021

 سوره‌ای را كه در ركعت اول خوانده مكروه است در ركعت دوم بخواند ولی اگر سوره قل هو الله احد را در هر دو ركعت بخواند مكروه نیست.

 

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعی نماز, قرائت (2),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

سجود(1)

سجود{1}

 مسأله 1045

 نمازگزار باید در هر ركعت از نمازهای واجب و مستحب ، بعد از ركوع دو سجده كند وسجده آن است كه پیشانی و كف دو دست و سر دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها را بر زمین بگذارد .

 مسأله 1046

 دو سجده روی هم یك ركن است كه اگر كسی در نماز واجب عمدا یا از روی فراموشی هر دو را ترك كند ، یا دو سجده دیگر به آنها اضافه نماید ، نمازش باطل است.

 مسأله 1047

 اگر عمدا یك سجده كم یا زیاد كند ، نماز باطل میشود و اگر سهوا یك سجده كم كند حكم آن بعدا گفته خواهد شد .

 مسأله 1048

 اگر پیشانی را عمدا یا سهوا به زمین نگذارد ، سجده نكرده است . اگر چه جاهای دیگر به زمین برسد ولی اگر پیشانی را به زمین بگذارد و سهوا جاهای دیگر را به زمین نرساند ، یا سهوا ذكر نگوید سجده صحیح است .

 مسأله 1049

 در سجده هر ذكری بگوید كافی است ولی احتیاط واجب آن است كه مقدار ذكر از سه مرتبه سبحان الله یا یك مرتبه سبحان ربی الاعلی و بحمده كمتر نباشد ومستحب است سبحان ربی الاعلی و بحمده را سه یا پنج یا هفت مرتبه بگوید .

 مسأله 1050

 در سجود باید به مقدار ذكر واجب ، بدن آرام باشد و موقع گفتن ذكر مستحب هم ، اگر آن را به قصد ذكری كه برای سجده دستور داده‌اند بگوید ، آرام بودن بدن لازم است .

 مسأله 1051

 اگر پیش از آن كه پیشانی به زمین برسد و بدن آرام بگیرد عمدا ذكر سجده را بگوید ، یا پیش‌از تمام شدن ذكر عمدا سر از سجده بردارد ، نماز باطل است .

 مسأله 1052

 اگر پیش از آن كه پیشانی به زمین برسد و بدن آرام گیرد ، سهوا ذكر سجده را بگوید و پیش از آن كه سر از سجده بردارد ، بفهمد اشتباه كرده باید دوباره در حال آرام بودن ، ذكر را بگوید .

 مسأله 1053

 اگر بعد از آن كه سر از سجده برداشت ، بفهمد كه پیش از آرام گرفتن بدن ذكر را گفته یا پیش از آن كه ذكر سجده تمام شود سر برداشته نمازش صحیح است .

 مسأله 1054

 اگر موقعی كه ذكر سجده را میگوید ، یكیاز هفت عضو را عمدا از زمین بردارد ، نماز باطل میشود ولیموقعی كه مشغول گفتن ذكر نیست ، اگر غیر پیشانی جاهای دیگر را از زمین بردارد و دوباره بگذارد اشكال ندارد .

 مسأله 1055

 اگر پیش از تمام شدن ذكر سجده سهوا پیشانی را از زمین بردارد نمیتواند دوباره بزمین بگذارد وباید آن‌را یك سجده حساب كند ، ولی اگر جاهای دیگر را سهوا از زمین بردارد ، باید دو مرتبه به زمین بگذارد و ذكر را بگوید .

 مسأله 1056

 بعد از تمام شدن ذكر سجده اول باید بنشیند تا بدن آرام گیرد و دوباره به سجده رود .

 مسأله 1057

 جای پیشانی نمازگزار باید از جاهای زانوهایش پست‌تر و بلند تر از چهار انگشت بسته نباشد ، بلكه احتیاط واجب آن است كه جای پیشانی او از جای انگشتانش پست‌تر و بلند تر از چهار انگشت بسته نباشد .

 مسأله 1058

 در زمین سراشیب كه سراشیبی آن درست معلوم نیست احتیاط واجب آن است كه جای پیشانی نمازگزار از جای انگشتهای پا و سر زانوهای او بیش از چهار انگشت بسته بلند تر نباشد .

 مسأله 1059

 اگر پیشانی را سهوا به چیزی بگذارد كه از جای انگشتهای پا و سر زانوهای او بلند تر از چهار انگشت بسته است ، چنانچه بلندی آن بقدری است كه نمیگویند در حال سجده است ، میتواند سر را بردارد و به چیزی كه بلندی آن به اندازه چهار انگشت بسته یا كمتر است بگذارد و میتواند سر را بروی آنچه باندازه چهار انگشت یا كمتر است بكشد ، و اگر بلندی آن بقدری است كه میگویند در حال سجده است احتیاط واجب آن است كه پیشانی را از روی آن بروی چیزی كه بلندی آن به اندازه چهار انگشت بسته یا كمتر است بكشد ، واگر كشیدن پیشانی ممكن نیست ، بنابر احتیاط واجب باید نماز را تمام كند و دوباره بخواند .

 مسأله 1060

 باید بین پیشانی و آنچه بر آن سجده میكند چیزی نباشد پس اگر مهر بقدری چرك باشد كه پیشانی به خود مهر نرسد ، سجده باطل است ولی اگر مثلا رنگ مهر تغییر كرده باشد اشكال ندارد .

 مسأله 1061

 در سجده باید كف دست را بر زمین بگذارد ولی در حال ناچاری پشت دست هم مانعی ندارد ، و اگر پشت دست ممكن نباشد ، باید مچ دست را بگذارد ، و چنانچه آن را هم نتواند ، باید تا آرنج هر جا كه میتواند بر زمین بگذارد و اگر آن هم ممكن نیست ، گذاشتن بازو كافی است .

 مسأله 1062

 در سجده باید بنابر احتیاط واجب سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمین بگذارد ، و اگر انگشتهای دیگر پا ، یا روی پا را به زمین بگذارد ، یا به واسطه بلند بودن ناخن ، سر شست بزمین نرسد نماز باطل است وكسی كه به واسطه ندانستن مسأله نمازهای خود را این طور خوانده بنابر احتیاط مستحب ، باید دوباره بخواند .

 مسأله 1063

 كسی كه مقداری از شست پایش بریده ، باید بقیه آن را به زمین بگذارد ، و اگر چیزی از آن نمانده ، یا اگر مانده خیلی كوتاه است باید بقیه انگشتان را بگذارد واگر هیچ انگشت ندارد ، باید هر مقداری از پا باقی مانده به زمین بگذارد .

 مسأله 1064

 اگر بطور غیر معمول سجده كند ، مثلا سینه وشكم را به زمین بچسباند ، بنابر احتیاط واجب باید نماز را دوباره بخواند ، واگر پاها را درازا كند ، اگر چه هفت عضوی كه گفته شد به زمین برسد ، باید نماز را دوباره بخواند .

 مسأله 1065

 مهر یا چیز دیگری كه بر آن سجده میكند ، باید پاك باشد ، ولی اگر مثلا مهر را روی فرش نجس بگذارد ، یا یك طرف مهر نجس باشد و پیشانی را به طرف پاك آن بگذارد اشكال ندارد .

 مسأله 1066

 اگر در پیشانی دمل و مانند آن باشد ، چنانچه ممكن است باید با جای سالم پیشانی سجده كند ، و اگر ممكن نیست باید زمین را گود كند ودمل را در گودال و جای سالم را به مقداری كه برای سجده كافی باشد بر زمین بگذارد .

 مسأله 1067

 اگر دمل یا زخم تمام پیشانی را گرفته باشد باید بیكی از دو طرف پیشانی سجده كند و اگر ممكن نیست به چانه و اگر به چانه هم ممكن نیست باید به هر جای از صورت كه ممكن است سجده كند و اگر به هیچ جای از صورت ممكن نیست باید با جلو سر سجده نماید .

 مسأله 1068

 كسی كه نمیتواند پیشانی را به زمین برساند باید به قدری كه میتواند خم شود و مهر یا چیز دیگری را كه سجده بر آن صحیح است روی چیز بلندی گذاشته و طوری پیشانی را بر آن بگذارد كه بگویند سجده كرده است ، ولی باید كف دستها و زانوها و انگشتان پا را بطور معمول بزمین بگذارد .

 مسأله 1069

 كسی كه هیچ نمیتواند خم شود باید برای سجده بنشیند و با سر اشاره كند و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید و در هر دو صورت احتیاط واجب آن است كه اگر میتواند بقدری مهر را بلند كند كه پیشانی را بر آن بگذارد و اگر نمیتواند احتیاط مستحب آن است كه مهر را بلند كند وبه پیشانی بگذارد ، و اگر با سر یا چشمها هم نمیتواند اشاره كند ، باید در قلب نیت سجده كند ، و بنابر احتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید .

 مسأله 1070

 كسی كه نمیتواند بنشیند ، باید ایستاده نیت سجده كند و چنانچه میتواند ، برای سجده با سر اشاره كند و اگر نمیتواند ، با چشمها اشاره نماید و اگر این را هم نمیتواند ، در قلب نیت سجده كند ، وبنابر احتیاط واجب با دست و مانند آن برای سجده اشاره نماید .

 مسأله 1071

 اگر پیشانی بیاختیار از جای سجده بلند شود ، چنانچه ممكن باشد باید نگذارد دوباره به جای سجده برسد ، واین یك سجده حساب میشود ، چه ذكر سجده را گفته باشد یا نه واگر نتواند سر را نگهدارد وبی اختیار دوباره به جای سجده برسد ، رویهم یك سجده حساب میشود و اگر ذكر نگفته باشد باید بگوید .

 مسأله 1072

 جائی كه انسان باید تقیه كند میتواند بر فرش ومانند آن سجده نماید ولازم نیست برای نماز به جای دیگر برود .

 مسأله 1073

 اگر روی چیزی كه بدن روی آن آرام نمیگیرد سجده كند باطل است ولی روی تشك پر یا چیز دیگری كه بعد از سر گذاشتن و مقداری پائین رفتن آرام میگیرد سجده كند اشكال ندارد .

 مسأله 1074

 اگر انسان ناچار شود كه در زمین گل نماز بخواند میتواند در حالی كه ایستاده است ، برای سجده با سر اشاره كند و تشهد را ایستاده بخواند و اگر سجده وتشهد را بطور معمول هم بجا آورد ، نمازش صحیح است .

 مسأله 1075

 در ركعت اول و ركعت سومی كه تشهد ندارد ، مثل ركعت سوم نماز ظهر و عصر و عشا اگر بعد از سجده دوم بدون آن كه مقداری بنشیند برای ركعت بعد برخیزد نمازش صحیح است ، ولی بنابر احتیاط واجب باید بعد از سجده دوم قدری بیحركت بنشیند و بعد برخیزد .

 چیزهائی كه سجده بر آنها صحیح است

 مسأله 1076

 باید بر زمین و چیزهای غیر خوراكی كه از زمین میروید ، مانند چوب و برگ درخت سجده كرد و سجده بر چیزهای خوراكی و پوشاكی صحیح نیست و نیز سجده كردن بر چیزهای معدنی مانند طلا و نقره و عقیق و فیروزه باطل است اما سجده كردن بر سنگهای معدنی مانند سنگ مرمر و سنگهای سیاه اشكال ندارد .

 مسأله 1077

 احتیاط واجب آن است كه بر برگ درخت مو اگر تازه باشد سجده نكنند .

 مسأله 1078

 سجده بر چیزهائی كه از زمین میروید و خوراك حیوان است مثل علف و كاه صحیح است .

 مسأله 1079

 سجده بر گلهائی كه خوراكی نیستند ، صحیح است ولی سجده بر دواهای خوراكی كه از زمین میروید ، مانند گل بنفشه و گل گاوزبان صحیح نیست .

 

 

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعی نماز, سجود(1),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

تشهد

تشهد

 مسأله 1100

 در ركعت دوم تمام نمازهای واجب و ركعت سوم نماز مغرب و ركعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا باید انسان بعد از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن بدن تشهد بخواند یعنی بگوید : اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد .

 مسأله 1101

 كلمات تشهد باید به عربی صحیح و بطوری كه معمول است پشت سر هم گفته شود .

 مسأله 1102

 اگر تشهد را فراموش كند و بایستد و پیش از ركوع یادش بیاید كه تشهد را نخوانده ، باید بنشیند و تشهد را بخواند و دوباره بایستد و آنچه باید در آن ركعت خوانده شود بخواند ونماز را تمام كند واگر در ركوع یا بعد از آن یادش بیاید ، باید نماز را تمام كند و بعد از سلام نماز ، تشهد را قضا كند ، و بنابر احتیاط واجب برای تشهد فراموش شده دو سجده سهو بجا آورد .

 مسأله 1103

 مستحب است در حال تشهد بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را به كف پای چپ بگذارد و پیش از تشهد بگوید : الحمد لله یا بگوید بسم‌الله و بالله والحمد لله و خیر الاسماء لله ونیز مستحب است دستها را بر رانها بگذارد وانگشتها را به یكدیگر بچسباند و به دامان خود نگاه كند و بعد از تمام شدن تشهد بگوید و تقبل شفاعته و ارفع درجته .

 مسأله 1104

 مستحب است زنها در وقت خواندن تشهد ، رانها را بهم بچسبانند.

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعی نماز, تشهد, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

سلام نماز

 سلام نماز

 مسأله 1105

 بعد از تشهد ركعت آخر نماز مستحب است در حالیكه نشسته و بدن آرام است بگوید : السلام علیك ایها النبی و رحمه الله و بركاته وبعد از آن باید بگوید : السلام علیكم و بنابر احتیاط واجب اضافه كند و رحمه الله وبركاته یا بگوید : السلام علینا و علی عباد الله الصالحین .

 مسأله 1106

 اگر سلام نماز را فراموش كند و موقعی یادش بیاید كه صورت نماز به هم نخورده و كاری هم كه عمدی و سهوی آن نماز را باطل میكند مثل پشت به قبله كردن انجام نداده ، باید سلام را بگوید و نمازش صحیح است .

 مسأله 1107

 اگر سلام نماز را فراموش كند و موقعی یادش بیاید كه صورت نماز بهم خورده است ، چنانچه پیش از آن كه صورت نماز بهم بخورد كاری كه عمدی و سهوی آن نماز را باطل میكند ، مثل پشت بقبله كردن انجام نداده باشد نمازش صحیح است ، و اگر پیش از آن كه صورت نماز بهم بخورد ، كاری كه عمدی و سهوی آن نماز را باطل میكند انجام داده باشد بنابر احتیاط نمازش باطل است ، گرچه صحیح بودن آن خالی از قوت نیست.

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعی نماز سلام نماز, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

ترتیب

ترتیب

مسأله 1108

 اگر عمدا ترتیب نماز را به هم بزند ، مثلا سوره را پیش از حمد بخواند ، یا سجود را پیش از ركوع بجا آورد ، نماز باطل میشود .

 مسأله 1109

 اگر ركنی از نماز را فراموش كند و ركن بعد از آن را بجا آورد ، مثلا پیش از آن كه ركوع كند دو سجده نماید ، نماز باطل است .

 مسأله 1110

 اگر ركنی را فراموش كند و چیزی را كه بعد از آن است و ركن نیست بجا آورد ، مثلا پیش از آن كه دو سجده كند تشهد بخواند ، باید ركن را بجا آورد وآنچه را اشتباها پیش از آن خوانده دوباره بخواند .

 مسأله 1111

 اگر چیزی را كه ركن نیست فراموش كند وركن بعد از آن را بجا آورد ، مثلا حمد را فراموش كند و مشغول ركوع شود ، نمازش صحیح است .

 مسأله 1112

 اگر چیزی را كه ركن نیست فراموش كند و چیزی را كه بعد از آن است و آن هم ركن نیست بجا آورد ، مثلا حمد را فراموش كند و سوره را بخواند چنانچه مشغول ركن بعد شده باشد ، مثلا در ركوع یادش بیاید كه حمد را نخوانده ، باید بگذرد ونماز او صحیح است ، و اگر مشغول ركن بعد نشده باشد ، باید آنچه را فراموش كرده بجا آورد و بعد از آن ، چیزی را كه اشتباها جلوتر خوانده دوباره بخواند .

 مسأله 1113

اگر سجده اول را به خیال این كه سجده دوم است ، یا سجده دوم را به خیال این كه سجده اول است بجا آورد ، نماز صحیح است و سجده اول او سجده اول و سجده دوم او سجده دوم حساب میشود.

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعی نماز, ترتیب,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

موالات

موالات

 مسأله 1114

 انسان باید نماز را با موالات بخواند ، یعنی كارهای نماز مانند ركوع و سجود و تشهد را پشت سر هم بجا آورد و چیزهائی را كه در نماز میخواند بطوری كه معمول است پشت سر هم بخواند و اگر به قدری بین آنها فاصله بیندازد كه نگویند نماز میخواند نمازش باطل است گرچه بطور سهوی باشد .

 مسأله 1115

 اگر در نماز عمدا بین حرفها یا كلمات فاصله بیندازد و فاصله بقدری نباشد كه صورت نماز از بین برود بنابر احتیاط واجب نمازش باطل میشود و اگر سهوا باشد چنانچه مشغول ركن بعد نشده باشد ، باید آن حرفها یا كلمات را بطور معمول بخواند و اگر مشغول ركن بعد شده باشد ، نمازش صحیح است .

 مسأله 1116

 طول دادن ركوع و سجود و خواندن سوره‌های بزرگ ، موالات را بهم نمیزند.

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

قنوت

قنوت

 مسأله 1117

 در تمام نمازهای واجب و مستحب پیش از ركوع ركعت دوم مستحب است قنوت بخواند ، و در نماز وتر با آن كه یك ركعت میباشد ، خواندن قنوت پیش از ركوع مستحب است ، و نماز جمعه در هر ركعت یك قنوت دارد و نماز آیات پنج قنوت و نماز عید فطر و قربان در ركعت اول پنج قنوت و در ركعت دوم چهار قنوت دارد .

 مسأله 1118

 اگر بخواهد قنوت بخواند باید احتیاطا دست‌ها را مقابل صورت بلند كند وبقصد رجاء كف آنها را رو به آسمان و پهلوی هم نگهدارد و غیر شست ، انگشتهای دیگر را بهم بچسباند و بكف دستها نگاه كند .

 مسأله 1119

 در قنوت هر ذكری بگوید ، اگر چه یك سبحان الله باشد ، كافیست و بهتر است بگوید : لا اله الا الله الحلیم الكریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و رب الأرضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و الحمد لله رب العالمین .

 مسأله 1120

 مستحب است انسان قنوت را بلند بخواند ، ولی برای كسی كه نماز را به جماعت میخواند ، اگر امام جماعت صدای او را بشنود ، بلند خواندن قنوت مستحب نیست.

 مسأله 1121

 اگر عمدا قنوت نخواند قضا ندارد و اگر فراموش كند و پیش از آن كه باندازه ركوع خم شود یادش بیاید ، مستحب است بایستد و بخواند ، و اگر در ركوع یادش بیاید ، مستحب است بعد از ركوع قضا كند و اگر در سجده یادش بیاید ، مستحب است بعد از سلام نماز قضا نماید  



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعی نماز , قنوت,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

ترجمه نماز

ترجمه نماز

 1- ترجمه سوره حمد بسم الله الرحمن الرحیم ، یعنی ابتدا میكنم بنام خداوندی كه در دنیا بر مؤمن و كافر رحم میكند و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید . الحمد لله رب العالمین یعنی ثنا مخصوص خداوندیست كه پرورش دهنده همه موجوداتست . الرحمن الرحیم یعنی در دنیا بر مؤمن و كافر و در آخرت بر مؤمن رحم میكند . مالك یوم الدین یعنی پادشاه و صاحب اختیار روز قیامت است . ایاك نعبد و ایاك نستعین یعنی فقط ترا عبادت میكنیم و فقط از تو كمك میخواهیم . اهدنا الصراط المستقیم یعنی هدایت كن ما را به راه راست كه آن دین اسلام است . صراط الذین انعمت علیهم یعنی به راه كسانی كه به آنان نعمت دادی كه آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران هستند غیر المغضوب علیهم ولا الضالین یعنی نه به راه كسانی كه غضب كرده‌ای بر ایشان و نه آن كسانی كه گمراهند .

 2 - ترجمه سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم : قل هو الله احد ، یعنی بگو ای محمد ( ص ) كه خداوند ، خدائی است یگانه . الله الصمد یعنی خدائی كه از تمام موجودات بینیاز است . لم یلد ولم یولد ، فرزند ندارد و فرزند كسی نیست . ولم یكن له كفوا احد یعنی هیچ كس از مخلوقات ، مثل او نیست .

 3 - ترجمه ذكر ركوع و سجود و ذكرهائی كه بعد از آنها مستحب است سبحان ربی العظیم وبحمده ، یعنی پروردگار بزرگ من از هر عیب و نقصی پاك و منزه است و من مشغول ستایش او هستم ، سبحان ربی الاعلی و بحمده یعنی پروردگار من كه از همه كس بالاتر میباشد از هر عیب و نقصی پاك و منزه است و من مشغول ستایش او هستم ، سمع الله لمن حمده یعنی خدا بشنود و بپذیرد ثنای كسی كه او را ستایش میكند ، استغفر الله ربی واتوب الیه یعنی طلب آمرزش و مغفرت میكنم از خداوندی كه پرورش دهنده من است و من به طرف او بازگشت مینمایم ، بحول الله و قوته اقوم واقعد یعنی بیاری خدای متعال و قوه او بر میخیزم و مینشینم .

 4 - ترجمه قنوت لا اله الا الله الحلیم الكریم ، یعنی نیست خدائی سزاوار پرستش مگر خدای یكتای بیهمتائی كه صاحب حلم و كرم است ، لا اله الا الله العلی العظیم یعنی نیست خدائی سزاوار پرستش مگر خدای یكتای بیهمتائی كه بلند مرتبه و بزرگ است . سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضین السبع ، یعنی پاك و منزه است خداوندی كه پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است . وما فیهن و مابینهن و رب العرش العظیم  ، یعنی پروردگار هر چیزی است كه در آسمانها و زمینها و مابین آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است . والحمد لله رب العالمین ، یعنی حمد و ثنا مخصوص خداوندی است كه پرورش دهنده تمام موجودات است .

 5 - ترجمه تسبیحات اربعه سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اكبر ، یعنی پاك ومنزه است خداوند تعالی و ثنا مخصوص او است و نیست خدائی سزاوار پرستش مگر خدای بیهمتا و بزرگتر است از این كه او را وصف كنند .

 6 - ترجمه تشهد و سلام الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریك له یعنی ستایش مخصوص پروردگار است و شهادت میدهم كه خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی كه یگانه است و شریك ندارد و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ، یعنی شهادت میدهم كه محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده او است اللهم صلی علی محمد وآل محمد یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته یعنی قبول كن شفاعت پیغمبر را ودرجه آن حضرت را نزد خود بلند كن السلام علیك ایها النبی ورحمه الله وبركاته ، یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت وبركات خدا بر تو باد . السلام علینا و علی عباد الله الصالحین یعنی سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او ، السلام علیكم ورحمه الله و بركاته یعنی سلام و رحمت و بركات خداوند بر شما مؤمنین باد.

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: ترجمه نماز, احکام شرعی نماز, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

تعقیب نماز

تعقیب نماز

مسأله 1122

 مستحب است انسان بعد از نماز مقداری مشغول تعقیب یعنی خواندن ذكر و دعا و قرآن شود . و بهتر است پیش از آن كه از جای خود حركت كند و وضو و غسل و تیمم او باطل شود ، رو به قبله تعقیب را بخواند و لازم نیست تعقیب بعربی باشد ، ولی بهتر است چیزهائی را كه در كتابهای دعا دستور داده‌اند بخواند ، و از تعقیب‌هائی كه خیلی سفارش شده است ، تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها است كه باید به این ترتیب گفته شود : 34 مرتبه الله اكبر ، بعد 33 مرتبه الحمد لله بعد از آن 33 مرتبه سبحان الله و میشود سبحان الله را پیش از الحمد لله گفت ولی بهتر است بعد از الحمد لله گفته شود .

 مسأله 1123

 مستحب است بعد از نماز ، سجده شكر نماید و همین قدر كه پیشانی را بقصد شكر بر زمین بگذارد كافی است ، ولی بهتر است صد مرتبه یا سه مرتبه یا یك مرتبه ، شكرا لله یا شكرا یا عفوا بگوید ونیز مستحب است ، هر وقت نعمتی به انسان میرسد یا بلائی از او دور میشود سجده شكر بجا آورد .

 صلوات بر پیغمبر

 مسأله 1124

 هر وقت انسان اسم مبارك حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم مانند محمد و احمد ، یا لقب و كنیه آنجناب را مثل مصطفی و ابو القاسم بگوید یا بشنود ، اگر چه در نماز باشد ، مستحب است صلوات بفرستد .

 مسأله 1125

 موقع نوشتن اسم مبارك حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم مستحب است صلوات را هم بنویسد ونیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد میكند صلوات بفرستد.

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعی نماز , تعقیبات نماز,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

مبطلات نماز

مبطلات نماز

مسأله 1126

 دوازده چیز است نماز را باطل میكند و آنها را مبطلات میگویند :

 اول آن كه در بین نماز یكی از شرطهای آن از بین برود ، مثلا در بین نماز بفهمد مكانش غصبی است .

 دوم آن كه در بین نماز عمدا یا سهوا یا از روی ناچاری ، چیزی كه وضو یا غسل را باطل میكند پیش آید ، مثلا بول از او بیرون آید ، ولی كسی كه نمیتواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری كند ، اگر در بین نماز بول یا غائط از او خارج شود چنانچه بدستوری كه در احكام وضو گفته شد رفتار نماید نمازش باطل نمیشود ، و نیز اگر در بین نماز از زن مستحاضه خون خارج شود ، در صورتی كه بدستور استحاضه رفتار كرده باشد ، نمازش صحیح است .

 مسأله 1127

 كسی كه بیاختیار خوابش برده ، اگر نداند كه در بین نماز خوابش برده یا بعد از آن ، باید بنابر احتیاط واجب نمازش را دوباره بخواند ، ولی اگر تمام شدن نماز را بداند و شك كند كه خواب در بین نماز بوده یا بعد ، نمازش صحیح است.

 مسأله 1128

 اگر بداند به اختیار خودش خوابیده و شك كند كه بعد از نماز بوده ، یا در بین نماز یادش رفته كه مشغول نماز است و خوابیده نمازش صحیح است .

 مسأله 1129

 اگر در حال سجده از خواب بیدار شود و شك كند كه در سجده آخر نماز است ، یا در سجده شكر ، باید آن نماز را دوباره بخواند .

 سوم از مبطلات نماز آن است كه مثل بعضی كسانی كه شیعه نیستند دستها را رویهم بگذارد .

 مسأله 1130

 هر گاه برای ادب دستها را روی هم بگذارد ، اگر چه مثل آنها نباشد ، بنابر احتیاط واجب باید نماز را دوباره بخواند ، ولی اگر از روی فراموشی یا ناچاری یا برای كار دیگر مثل خاراندن دست و مانند آن ، دستها را رویهم بگذارد اشكال ندارد .

 چهارم از مبطلات نماز آن است كه بعد از خواندن حمد ، آمین بگوید . ولی اگر اشتباها یا از روی تقیه بگوید ، نمازش باطل نمیشود .

 پنجم از مبطلات نماز آن است كه عمدا یا از روی فراموشی پشت به قبله كند ، یا به طرف راست یا چپ قبله برگردد ، بلكه اگر عمدا بقدری برگردد كه نگویند رو به قبله است ، اگر چه بطرف راست یا چپ نرسد ، نمازش باطل است .

 مسأله 1131

 اگر عمدا همه صورت را بطرف راست یا چپ قبله برگرداند نمازش باطل است بلكه اگر سهوا هم صورت را به این مقدار برگرداند احتیاط واجب آن است كه نماز را دوباره بخواند و لازم نیست كه نماز اول را تمام نماید ، ولی اگر سر را كمی بگرداند عمدا باشد یا اشتباها نمازش باطل نمیشود .

 ششم از مبطلات نماز آن است كه عمدا كلمه‌ای بگوید كه از آن كلمه قصد معنی كند اگر چه معنی هم نداشته باشد ویك حرف هم باشد بلكه اگر قصد هم نكند بنابر احتیاط واجب باید نماز را دوباره بخواند در صورتی كه دو حرف یا بیشتر باشد ، ولی اگر سهوا بگوید نماز باطل نمیشود .

 مسأله 1132

 اگر كلمه‌ای بگوید كه یك حرف دارد ، چنانچه آن كلمه معنی داشته باشد مثل ( ق ) كه در زبان عرب به معنای این است كه نگهداری كن ، چنانچه معنی آن را بداند و قصد آنرا نماید ، نمازش باطل میشود ، بلكه اگر قصد معنای آن را نكند ولی ملتفت معنای آن باشد احتیاط واجب آن است كه نماز را دوباره بخواند.

 مسأله 1133

 سرفه كردن و آروغ زدن و آه كشیدن در نماز اشكال ندارد ، ولی گفتن آخ و آه و مانند اینها كه دو حرف است ، اگر عمدی باشد نماز را باطل میكند .

 مسأله 1134

 اگر كلمه‌ای را به قصد ذكر بگوید مثلا به قصد ذكر بگوید : ( الله اكبر ) ودر موقع گفتن آن ، صدا را بلند كند كه چیزی را به دیگری بفهماند اشكال ندارد ولی چنانچه به قصد این كه چیزی به كسی بفهماند بگوید ، اگر چه قصد ذكر هم داشته باشد ، نماز باطل میشود .

 مسأله 1135

 خواندن قرآن در نماز ، غیر از چهار سوره‌ای كه سجده واجب دارد و در احكام جنابت گفته شد و نیز دعا كردن در نماز اشكال ندارد اگر چه به فارسی یا زبان دیگر باشد .

 مسأله 1136

 اگر چیزی از حمد و سوره و ذكرهای نماز را عمدا یا احتیاطا چند مرتبه بگوید اشكال ندارد .

 مسأله 1137

 در حال نماز ، انسان نباید به دیگری سلام كند واگر دیگری به او سلام كند ، باید طوری جواب دهد كه سلام مقدم باشد مثلا بگوید ( السلام علیكم ) یا ( سلام علیكم ) و نباید ( علیكم السلام ) بگوید .

 مسأله 1138

 انسان باید جواب سلام را چه در نماز یا در غیر نماز فورا بگوید ، واگر عمدا یا از روی فراموشی جواب سلام را به قدری طول دهد ، كه اگر جواب بگوید جواب آن سلام حساب نشود ، چنانچه در نماز باشد نباید جواب بدهد و اگر در نماز نباشد ، جواب دادن واجب نیست .

 مسأله 1139

 باید جواب سلام را طوری بگوید كه سلام كننده بشنود ، ولی اگر سلام كننده كر باشد ، چنانچه انسان بطور معمول جواب او را بدهد كافی است .

 مسأله 1140

 نمازگزار جواب سلام را به قصد جواب بگوید نه به قصد دعا .

 مسأله 1141

 اگر زن یا مرد نامحرم یا بچه ممیز یعنی بچه‌ای كه خوب و بد را میفهمد به نمازگزار سلام كند ، نمازگزار باید جواب او را بدهد .

 مسأله 1142

 اگر نمازگزار جواب سلام را ندهد معصیت كرده ولی نمازش صحیح است .

 مسأله 1143

 اگر كسی به نمازگزار غلط سلام كند ، بطوری كه سلام حساب نشود ، جواب او واجب نیست .

 مسأله 1144

 جواب سلام كسی كه از روی مسخره یا شوخی سلام میكند واجب نیست ، واحتیاط واجب آن است كه در جواب سلام مرد و زن غیر مسلمان بگوید سلام یا فقط علیك .

 مسأله 1145

 اگر كسی به عده‌ای سلام كند ، جواب سلام او بر همه آنان واجب است ، ولی اگر یكی از آنان جواب دهد كافی است .

 مسأله 1146

 اگر كسی به عده‌ای سلام كند وكسی كه سلام كننده قصد سلام دادن به او را نداشته جواب دهد ، باز هم جواب سلام او بر آن عده واجب است .

 مسأله 1147

 اگر به عده‌ای سلام كند و كسی كه بین آنها مشغول نماز است شك كند كه سلام كننده قصد سلام كردن به او را هم داشته یا نه ، نباید جواب بدهد ، و همچنین است اگر بداند كه قصد او را هم‌داشته ولی دیگری جواب سلام را بدهد . اما اگر بداند كه قصد او را هم داشته و دیگری جواب ندهد ، باید جواب او را بگوید .

 مسأله 1148

 سلام كردن مستحب است و خیلی سفارش شده است كه سواره به پیاده وایستاده به نشسته و كوچكتر به بزرگتر سلام كند .

 مسأله 1149

 اگر دو نفر با هم به یكدیگر سلام كنند ، بر هر یك واجب است جواب سلام دیگری را بدهد .

 مسأله 1150

 در غیر نماز ، مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام بگوید مثلا اگر كسی گفت سلام علیكم در جواب بگوید سلام علیكم و رحمه الله .

 هفتم از مبطلات نماز خنده با صدا و ترجیع و بنابر احتیاط واجب خنده با صدا اگر چه ترجیع نداشته باشد وعمدی است وچنانچه سهوا با صدا بخندد یا لبخند بزند نمازش باطل نمیشود .

 مسأله 1151

 اگر برای جلوگیری از صدای خنده حالش تغییر كند ، مثلا رنگش سرخ شود ، چنانچه از صورت نمازگزار بیرون رود ، باید نمازش را دوباره بخواند .

 هشتم از مبطلات نماز آن است كه برای كار دنیا عمدا با صدا گریه كند ، ولی اگر برای كار دنیا بی صدا گریه كند اشكال ندارد ولی اگر از ترس خدا یا برای آخرت گریه كند ، آهسته باشد یا بلند اشكال ندارد ، بلكه از بهترین اعمال است .

 نهم از مبطلات نماز كاری است كه صورت نماز را به هم بزند مثلا دست زدن و به هوا پریدن و مانند

 اینها كم باشد یا زیاد عمدا باشد یا از روی فراموشی . ولی كاری كه صورت نماز را به هم نزند مثل اشاره كردن به دست اشكال ندارد .

 مسأله 1152

 اگر در بین نماز به قدری ساكت بماند كه نگویند نماز میخواند نمازش باطل میشود .

 مسأله 1153

 اگر در بین نماز كاری انجام دهد یا مدتی ساكت شود وشك كند كه نماز به هم خورده یا نه ، نمازش صحیح است .

 دهم از مبطلات نماز ، خوردن و آشامیدن است ، اگر در نماز طوری بخورد یا بیاشامد كه نگویند نماز میخواند .

 مسأله 1154

 احتیاط واجب آن است كه در نماز هیچ چیز نخورد و نیاشامد چه موالات نماز بهم بخورد یا نخورد و چه بگویند نماز میخواند یا نگویند .

 مسأله 1155

 اگر در بین نماز ، غذائی را كه لای دندانها مانده فرو ببرد ، نمازش باطل نمیشود . واگر قند یا شكر و مانند اینها در دهان مانده باشد و در حال نماز كم كم آب شود و فرو رود نمازش اشكال پیدا میكند .

 یازدهم از مبطلات نماز شك در ركعتهای نماز دو ركعتی یا سه ركعتی یا در دو ركعت اول نمازهای چهار ركعتی است .

 دوازدهم از مبطلات نماز آن است كه ركن نماز را عمدا یا سهوا كم یا زیاد كند ، یا چیزی را كه ركن نیست عمدا كم یا زیاد نماید .

 مسأله 1156

 اگر بعد از نماز شك كند كه در بین نماز كاری كه نماز را باطل میكند انجام داده یا نه نمازش صحیح است.

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعی نماز, مبطلات نماز, مسجد حجت ابن الحسن,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

احکام مسجد

احكام مسجد

مسأله 900

 نجس كردن زمین وسقف وبام وطرف داخل دیوار مسجد حرام است و هر كس بفهمد كه نجس شده است باید فورا نجاست آن را بر طرف كند . و احتیاط واجب آن است كه طرف بیرون دیوار مسجد را هم نجس نكنند ، و اگر نجس شود نجاستش را بر طرف نمایند ، مگر آن كه واقف آن را جزء مسجد قرار نداده باشد .

 مسأله 901

 اگر نتواند مسجد را تطهیر نماید ، یا كمك لازم داشته باشد وپیدا نكند ، تطهیر مسجد بر او واجب نیست ، ولی اگر بیاحترامی به مسجد باشد بنابر احتیاط واجب ، باید به كسی كه میتواند تطهیر كند اطلاع دهد .

 مسأله 902

 اگر جائی از مسجد نجس شود كه تطهیر آن بدون كندن یا خراب كردن ممكن نیست باید آنجا را بكنند ، یا اگر خرابی زیاد لازم نمیآید خراب نمایند ، و پر كردن جایی كه كنده‌اند ، و ساختن جائیكه خراب كرده‌اند واجب نیست . ولی اگر آن كس كه نجس كرده بكند یا خراب كند در صورت امكان باید پر كند و تعمیر نماید .

 مسأله 903

 اگر مسجدی را غصب كنند و بجای آن خانه و مانند آن بسازند . كه دیگر بآن مسجد نگویند باز هم بنابر احتیاط واجب نجس كردن آن حرام و تطهیر آن واجب است .

 مسأله 904

 نجس كردن حرم امامان علیهم السلام حرام است . و اگر یكی از آنها نجس شود ، چنانچه نجس ماندن آن بیاحترامی باشد ، تطهیر آن واجب است ، بلكه احتیاط مستحب آن ست كه اگر بیاحترامی هم نباشد آنرا تطهیر كنند .

 مسأله 905

 اگر حصیر مسجد نجس شود ، بنابر احتیاط واجب باید آن را آب بكشند ولی چنانچه بواسطه آب كشیدن ، خراب میشود وبریدن جای نجس بهتر است ، باید آنرا ببرند و اگر كسی كه نجس كرده ببرد باید خودش اصلاح كند .

 مسأله 906

 بردن عین نجس مانند خون در مسجد اگر بیاحترامی به مسجد باشد حرام است ، و همچنین بردن چیزی كه نجس شده ، درصورتی كه بیاحترامی به مسجد باشد حرام است.

 مسأله 907

 اگر مسجد را برای روضه‌خوانی چادر بزنند وفرش كنند وسیاهی بكوبند و اسباب چای در آن ببرند ، در صورتی كه این كارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود اشكال ندارد .

 مسأله 908

 بنابر احتیاط واجب مسجد را به طلا نباید زینت نمایند و همچنین نباید صورت چیزهائی كه مثل انسان و حیوان روح دارد در مسجد نقش كنند . ونقاشی چیزهائی كه روح ندارد ، مثل گل و بوته مكروه است .

 مسأله 909

 اگر مسجد خراب هم شود نمیتوانند آنرا بفروشند یا داخل ملك و جاده نمایند .

 مسأله 910

 فروختن در و پنجره و چیزهای دیگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود ، باید اینها را صرف تعمیر همان مسجد كنند . وچنانچه بدرد آن مسجد نخورد ، باید در مسجد دیگر مصرف شود ، ولی اگر بدرد مسجدهای دیگر هم نخورد ، میتوانند آنرا بفروشند و پول آن را اگر ممكن است صرف تعمیر همان مسجد وگرنه صرف تعمیر مسجد دیگر نمایند .

 مسأله 911

 ساختن مسجد و تعمیر مسجدی كه نزدیك به خرابی میباشد مستحب است واگر مسجد طوری خراب شود كه تعمیر آن ممكن نباشد ، میتوانند آنرا خراب كنند و دوباره بسازند بلكه میتوانند مسجدی را كه خراب نشده ، برای احتیاج مردم خراب كنند و بزرگتر بسازند .

 مسأله 912

 تمیز كردن مسجد و روشن كردن چراغ آن مستحب است ، وكسی كه میخواهد مسجد برود ، مستحب است خود را خوشبو كند ولباس پاكیزه و قیمتی بپوشد ، و ته كفش خود را وارسی كند كه نجاستی بآن نباشد ، و موقع داخل شدن به مسجد اول پای راست و موقع بیرون آمدن ، اول پای چپ را بگذارد ، و همچنین مستحب است از همه زودتر به مسجد آید و از همه دیرتر از مسجد بیرون رود .

 مسأله 913

 وقتی انسان وارد مسجد میشود ، مستحب است دو ركعت نماز به قصد تحیت و احترام مسجد بخواند ، و اگر نماز واجب یا مستحب دیگری هم بخواند كافی است .

 مسأله 914

 خوابیدن در مسجد اگر انسان ناچار نباشد وصحبت كردن راجع به كارهای دنیا و مشغول صنعت شدن و خواندن شعری كه نصیحت و مانند آن نباشد مكروه است . و نیز مكروه است آب دهان و بینی و اخلاط سینه را در مسجد بیندازد و گمشده‌ای را طلب كند و صدای خود را بلند كند ولی بلند كردن صدا برای اذان مانعی ندارد .

 مسأله 915

 راه دادن بچه و دیوانه به مسجد مكروه است و كسی كه پیاز و سیر و مانند اینها خورده كه بوی دهانش مردم را اذیت میكند مكروه است به مسجد برود.

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، احکام مسجد، ،
:: برچسب‌ها: احکام مسجد, مسجد حجت ابن الحسن (عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

مكان نمازگزار

 

مكان نمازگزار

مكان نمازگزار چند شرط دارد :

 شرط اول

 شرط اول آن كه مباح باشد .

 مسأله 866

 كسی كه در ملك غصبی نماز میخواند اگر چه روی فرش و تخت و مانند اینها باشد ، نمازش باطل است ولی نماز خواندن در زیر سقف غصبی و خیمه غصبی مانعی ندارد.

 مسأله 867

 نماز خواندن در ملكی كه منفعت آن مال دیگری است بدون اجازه كسی كه منفعت ملك ، مال او میباشد باطل است ، مثلا در خانه اجاره‌ای اگر صاحب خانه یا دیگری بدون اجازه كسی كه آن خانه را اجاره كرده نماز بخواند ، نمازش باطل است ، و همچنین است اگر در ملكی كه دیگری در آن حقی دارد نماز بخواند ، مثلا اگر میت وصیت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفی برسانند ، تا وقتی ثلث را جدا نكنند نمیشود در ملك او نماز خواند .

 مسأله 868

 كسی كه در مسجد نشسته ، اگر دیگری جای او را غصب كند و در آنجا نماز بخواند بنابر احتیاط واجب باید دوباره نمازش را در محل دیگری بخواند .

 مسأله 869

 اگر در جائی كه نمیداند غصبی است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد ، یا در جائی كه غصبی بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید ، نماز او صحیح است مگر آن كه خودش غصب كرده باشد .

 مسأله 870

 اگر بداند جائی غصبی است ولی نداند كه در جای غصبی نماز باطل است و در آنجا نماز بخواند ، نماز او باطل میباشد .

 مسأله 871

 كسی كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند ، چنانچه حیوان سواری یا زین آن غصبی باشد نماز او باطل است و همچنین است اگر بخواهد سواره نماز مستحبی بخواند .

 مسأله 872

 كسی كه در ملكی با دیگری شریك است اگر سهم او جدا نباشد ، بدون اجازه شریكش نمیتواند در آن ملك تصرف كند و نماز بخواند .

 مسأله 873

 اگر با عین پولی كه خمس و زكات آن را نداده ملكی بخرد ، تصرف او در آن ملك حرام و نمازش هم در آن باطل است ، و همچنین است اگر بذمه بخرد و در موقع خریدن قصدش این باشد كه از مالی كه خمس یا زكاتش را نداده بدهد .

 مسأله 874

 اگر صاحب ملك به زبان ، اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند كه قلبا راضی نیست ، نماز خواندن در ملك او باطل است . و اگر اجازه ندهد و انسان یقین كند كه قلبا راضی است نماز صحیح است .

 مسأله 875

 تصرف در ملك میتی كه خمس یا زكات بدهكار است حرام و نماز در آن باطل است مگر آن كه بنا داشته باشند كه آن بدهكاریها را بدهند .

 مسأله 876

 تصرف در ملك میتی كه به مردم بدهكار است ، حرام و نماز در آن باطل است ولی تصرفات جزئی كه برای برداشتن میت معمول است اشكال ندارد و نیز اگر بدهكاری او كمتر از مالش باشد وورثه هم تصمیم داشته باشند كه بدهی او را بدهند تصرفی كه غیر فروختن و از بین بردن مال باشد اشكال ندارد .

 مسأله 877

 اگر میت قرض نداشته باشد ولی بعضی از ورثه او صغیر یا دیوانه یا غائب باشند ، تصرف در ملك او حرام ونماز در آن باطل است ولی تصرفات جزئی كه برای برداشتن میت معمول است اشكال ندارد .

 مسأله 878

 نماز خواندن در مسافرخانه وحمام ومانند اینها كه برای واردین آماده است اشكال ندارد و اگر وثوق پیدا نشود كه صاحبش راضی است مشكل است ، ولی در غیر این قبیل جاها ، در صورتی میشود نماز خواند كه مالك آن اجازه بدهد ، یا حرفی بزند كه معلوم شود ، برای نماز خواندن اذن داده است ، مثل این كه به كسی اجازه دهد در ملك او بنشیند و بخوابد ، كه از اینها فهمیده میشود برای نماز خواندن هم اذن داده است .

 مسأله 879

 در زمین بسیار وسیعی كه از ده دور و چراگاه حیوانات است اگر چه صاحبانش راضی نباشند نماز خواندن و نشستن و خوابیدن در آن اشكال ندارد و در زمینهای زراعتی هم كه نزدیك ده است و دیوار ندارد اگر چه در مالكین آنها صغیر و دیوانه باشد نماز و عبور وتصرفات جزئی اشكال ندارد ، ولی اگر یكی از صاحبانش ناراضی باشند تصرف در آن حرام و نماز باطل است .

 شرط دوم

 مسأله 880

 مكان نمازگزار باید بیحركت باشد و اگر بواسطه تنگی وقت یا جهت دیگر ناچار باشد در جائی كه حركت دارد ، مانند اتومبیل و كشتی و ترن نماز بخواند ، به قدری كه ممكن است باید در حال حركت چیزی نخواند و اگر آنها از قبله بطرف دیگر حركت كنند به طرف قبله برگردد .

 مسأله 881

 نماز خواندن در اتومبیل و كشتی و ترن و مانند اینها ، وقتی ایستاده‌اند مانعی ندارد .

 مسأله 882

 روی خرمن گندم و جو و مانند اینها كه نمیشود بیحركت ماند نماز باطل است .

 مسأله 883

 در جائی كه به واسطه احتمال باد و باران و زیادی جمعیت و مانند اینها اطمینان ندارد كه بتواند نماز را تمام كند ، اگر بامید تمام كردن شروع كند اشكال ندارد و اگر به مانعی بر نخورد نمازش صحیح است و در جائی كه ماندن در آن حرام است ، مثلا زیر سقفی كه نزدیك است خراب شود باید نماز نخواند ، ولی اگر خواند باطل نیست ، و همچنین روی چیزی كه ایستادن و نشستن روی آن حرام است ، مثل فرشی كه اسم خدا بر آن نوشته شده باید نماز نخواند ولی اگر خواند صحیح است .

 شرط سوم

 شرط سوم آن كه در جائی كه سقف آن كوتاه است و نمیتواند در آنجا راست بایستد ، یا به اندازه‌ای كوچك است كه جای ركوع و سجود ندارد ، نماز نخواند و اگر ناچار شود كه در چنین جائی نماز بخواند باید به قدری كه ممكن است قیام و ركوع وسجود را بجا آورد .

 مسأله 884

 انسان باید رعایت ادب را بكند و جلوتر از قبر پیغمبر و امام علیه السلام نماز نخواند چنانچه نماز خواندن بیاحترامی باشد حرام است ولی نماز باطل نیست .

 مسأله 885

 اگر در نمازی چیزی مانند دیوار بین او و قبر مطهر باشد كه بیاحترامی نشود اشكال ندارد ، ولی فاصله شدن صندوق شریف وضریح و پارچه‌ای كه روی آن افتاده كافی نیست .

 شرط چهارم

 شرط چهارم آن كه مكان نمازگزار اگر نجس است به طوری تر نباشد كه رطوبت آن به بدن یا لباس او برسد ولی جائی كه پیشانی را بر آن میگذارد اگر نجس باشد در صورتی كه خشك هم باشد نماز باطل است ، واحتیاط مستحب آنست كه مكان نمازگزار اصلا نجس نباشد .

 مسأله 886

 بنابر احتیاط مستحب باید زن عقبتر از مرد بایستد و جای سجده او از جای ایستادن مرد كمی عقبتر باشد .

 مسأله 887

 اگر زن برابر مرد یا جلوتر بایستد وبا هم وارد نماز شوند ، بهتر آنست كه نماز را دوباره بخوانند .

 مسأله 888

 اگر بین مرد و زن ، دیوار یا پرده یا چیز دیگری باشد نمازشان صحیح است ، واحتیاط مستحب هم در دوباره خواندن نیست .

 شرط پنجم

 شرط پنجم آن كه جای پیشانی نمازگزار از جای زانوهای او ، بیش از چهار انگشت بسته پست‌تر یا بلند تر نباشد ، و احتیاط واجب آن است كه از سر انگشتان پا هم بیشتر از این پست و بلند تر نباشد .

 مسأله 889

 بودن مرد و زن نامحرم در جای خلوت مكروه است و احتیاط شدید در ترك آن است ، واحتیاط در نماز نخواندن در آنجا است لیكن اگر خواند نمازش باطل نیست .

 مسأله 890

 نماز خواندن در جائی كه تار و مانند آن استعمال میكنند باطل نیست ولی گوش دادن به آنها حرام است .

 مسأله 891

 در خانه كعبه و بر بام آن نماز واجب خواندن مكروه است ولی در حال ناچاری مانع ندارد .

 مسأله 892

 خواندن نماز مستحب در خانه كعبه و بر بام آن اشكال ندارد ، بلكه مستحب است در داخل خانه مقابل هر ركنی دو ركعت نماز بخوانند .

 جاهائیكه نماز خواندن در آنها مستحب است

 مسأله 893

 در شرع مقدس اسلام بسیار سفارش شده است ، كه نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها مسجد الحرام است و بعد از آن مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و بعد مسجد كوفه و بعد از آن مسجد بیت المقدس و بعد از مسجد بیت المقدس ، مسجد جامع هر شهر و بعد از آن مسجد محله و بعد از مسجد محله ، مسجد بازار است .

 مسأله 894

 برای زنها نماز خواندن در خانه ، بلكه در صندوقخانه واطاق عقب بهتر است ، ولی اگر بتوانند كاملا خود را از نامحرم حفظ كنند بهتر است در مسجد نماز بخوانند .

 مسأله 895

 نماز در حرم امامان علیهم السلام مستحب ، بلكه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیر المؤمنین علیه السلام برابر دویست هزار نماز است .

 مسأله 896

 زیاد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدی كه نمازگزار ندارد مستحب است و همسایه مسجد اگر عذری نداشته باشد ، مكروه است در غیر مسجد نماز بخواند .

 مسأله 897

 مستحب است انسان با كسی كه در مسجد حاضر نمیشود غذا نخورد ، و در كارها با او مشورت نكند ، و همسایه او نشود ، و از او زن نگیرد و باو زن ندهد .

 جاهائی كه نماز خواندن در آنها مكروه است

 مسأله 898

 نماز خواندن در چند جا مكروه است و از آن جمله است : حمام ، زمین نمكزار ، مقابل انسان ، مقابل دری كه باز است ، در جاده و خیابان و كوچه اگر برای كسانی كه عبور میكنند زحمت نباشد ، وچنانچه زحمت باشد حرام ولی نماز باطل نیست . مقابل آتش و چراغ ، در آشپزخانه و هر جا كه كوره آتش باشد ، مقابل چاه و چاله‌ای كه محل بول باشد ، روبروی عكس و مجسمه چیزیكه روح دارد ، مگر آن كه روی آن پرده بكشند ، در اطاقی كه جنب در آن باشد ، در جائی كه عكس باشد اگر چه روبروی نمازگزار نباشد ، مقابل قبر ، روی قبر ، بین دو قبر ، در قبرستان .

 مسأله 899

 كسی كه در محل عبور مردم نماز میخواند ، یا كسی روبروی او است ، مستحب است جلوی خود چیزی بگذارد واگر چوب یا ریسمانی هم باشد كافی است.



:: موضوعات مرتبط: احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: مكان نمازگزار, احکام شرعی نماز, مسجد حجت ابن الحسن (عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

لباس نمازگزار{1}

لباس نمازگزار{1}

مسأله 798

 لباس نمازگزار شش شرط دارد : اول آن كه پاك باشد . دوم آن كه مباح باشد . سوم آن كه از اجزأ مردار نباشد . چهارم آن كه از حیوان حرام گوشت نباشد . پنجم و ششم آن كه اگر نمازگزار مرد است ، لباس او ابریشم خالص و طلاباف نباشد . و تفصیل اینها در مسائل آینده گفته میشود .

 شرط اول

 مسأله 799

 لباس نمازگزار باید پاك باشد و اگر كسی عمدا با بدن یا لباس نجس نماز بخواند ، نمازش باطل است .

 مسأله 800

 كسی كه نمیداند با بدن و لباس نجس نماز باطل است اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند ، نمازش باطل میباشد .

 مسأله 801

 اگر بواسطه ندانستن مسأله ، چیز نجسی را نداند نجس است ، مثلا نداند عرق شتر نجاستخوار نجس است و با آن نماز بخواند نمازش باطل است .

 مسأله 802

 اگر نداند كه بدن یا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده نماز او صحیح است ، ولی احتیاط مستحب آن است كه اگر وقت دارد ، دوباره آن نماز را بخواند .

 مسأله 803

 اگر فراموش كند كه بدن یا لباسش نجس است و در بین نماز یا بعد از آن یادش بیاید ، باید نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید .

 مسأله 804

 كسیكه در وسعت وقت مشغول نماز است ، اگر در بین نماز ، بدن یا لباس او نجس شود و پیش از آن كه چیزی از نماز را با نجاست بخواند ، ملتفت شود كه نجس شده ، یا بفهمد بدن یا لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده ، در صورتی كه آب كشیدن بدن یا لباس یا عوض كردن لباس یا بیرون آوردن آن ، نماز را به هم نمیزند ، باید در بین نماز بدن یا لباس را آب بكشد یا لباس را عوض نماید یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده ، لباس را بیرون آورد ، ولی چنانچه طوری باشد كه اگر بدن یا لباس را آب بكشد یا لباس را عوض كند یا بیرون آورد ، نماز به هم میخورد و اگر لباس را بیرون آورد برهنه میماند ، باید نماز را بشكند و با بدن و لباس پاك نماز بخواند .

 مسأله 805

 كسی كه در تنگی وقت مشغول نماز است ، اگر در بین نماز لباس او نجس شود و پیش‌از آن كه چیزی از نماز را با نجاست بخواند بفهمد كه نجس شده ، یا بفهمد كه لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بود ، در صورتی كه آب كشیدن یا عوض كردن یا بیرون آوردن لباس ، نماز را به هم نمیزند و میتواند لباس را بیرون آورد ، باید لباس را آب بكشد یا عوض كند ، یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده ، لباس را بیرون آورد و نماز را تمام كند ، اما اگر چیز دیگری عورت او را نپوشانده و لباس را هم نمیتواند آب بكشد یا عوض كند باید لباس را بیرون آورد و به دستوری كه برای برهنگان گفته شد نماز را تمام كند . ولی چنانچه طوری است كه اگر لباس را آب بكشد یا عوض كند ، نماز به هم میخورد وبواسطه سرما و مانند آن نمیتواند لباس را بیرون آورد ، باید با همان حال نماز را تمام كند و نمازش صحیح است .

 مسأله 806

 كسی كه در تنگی وقت مشغول نماز است ، اگر در بین نماز بدن او نجس شود و پیش از آن كه چیزی از نماز را با نجاست بخواند ملتفت شود كه نجس شده ، یا بفهمد بدن او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بود ، در صورتی كه آب كشیدن بدن نماز را به هم نمیزند ، باید آب بكشد و اگر نماز را به هم میزند ، باید با همان حال نماز را تمام كند و نماز او صحیح است .

 مسأله 807

 كسی كه در پاك بودن بدن یا لباس خود شك دارد ، چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه بدن یا لباسش نجس بوده ، نماز او صحیح است .

 مسأله 808

 اگر لباس را آب بكشد و یقین كند كه پاك شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاك نشده نمازش صحیح است .

 مسأله 809

 اگر خونی در بدن یا لباس خود ببیند و یقین كند كه از خونهای نجس نیست ، مثلا یقین كند كه خون پشه است ، چنانچه بعد از نماز بفهمد از خونهائی بوده كه نمیشود با آن نماز خواند ، نماز او صحیح است .

 مسأله 810

 هر گاه یقین كند خونی كه در بدن یا لباس او است خون نجسی است كه نماز با آن صحیح است ، مثلا یقین كند خون زخم و دمل است ، اگر چنانچه بعد از نماز بفهمد خونی بوده كه نماز با آن باطل است نمازش صحیح است .

 مسأله 811

 اگر نجس بودن چیزی را فراموش كند و بدن یا لباسش با رطوبت به آن برسد ودر حال فراموشی نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید ، نماز او صحیح است . ولی اگر بدنش با رطوبت به چیزی كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و بدون این كه خود را آب بكشد ، غسل كند و نماز بخواند ، غسل و نمازش باطل است . و نیز اگر جائی از اعضاء وضو با رطوبت به چیزی كه نجس بودن آن را فراموش كرده برسد و پیش از آن كه آنجا را آب بكشد ، وضو بگیرد و نماز بخواند ، وضو و نمازش باطل میباشد .

 مسأله 812

 كسی كه یك لباس دارد ، اگر بدن و لباسش نجس شود و باندازه آب كشیدن یكی از آنها آب داشته باشد ، چنانچه بتواند لباسش را بیرون آورد ، باید بدن را آب بكشد و نماز را به دستوری كه برای برهنگان گفته شد بجا آورد و اگر بواسطه سرما یا عذر دیگر نتواند لباس را بیرون آورد ، در صورتیكه نجاست هر دو مساوی باشد مثلا هر دو بول یا خون باشد یا نجاست بدن شدیدتر باشد مثلا نجاستش بول باشد كه باید دو مرتبه آن را آب كشید ، احتیاط واجب آن است كه بدن را آب بكشد ، و اگر نجاست لباس بیشتر یا شدیدتر باشد هر كدام از بدن یا لباس را بخواهد میتواند آب بكشد .

 مسأله 813

 كسی كه غیر از لباس نجس ، لباس دیگری ندارد و وقت تنگ است یا احتمال نمیدهد كه لباس پاك پیدا كند ، باید نماز را به دستوری كه برای برهنگان گفته شد بجا آورد .

 مسأله 814

 كسی كه دو لباس دارد ، اگر بداند یكی از آنها نجس است و نتواند آنها را آب بكشد و نداند كدام یك آنهاست ، چنانچه وقت دارد باید با هر دو لباس نماز بخواند . مثلا اگر میخواهد نماز ظهر و عصر بخواند باید با هر كدام یك نماز ظهر و یك نماز عصر بخواند ولی اگر وقت تنگ است ، باید نماز را به دستوری كه برای برهنگان گفته شد بجا آورد ، و به احتیاط واجب آن نماز را با لباس پاك قضا نماید .

 شرط دوم

 مسأله 815

 لباس نمازگزار باید مباح باشد وكسی كه میداند پوشیدن لباس غصبی حرام است ، اگر عمدا در لباس غصبی نماز بخواند باطل است و هم چنین در لباسی كه نخ یا دگمه یا چیز دیگر آن غصبی است نماز بخواند ، بنابر احتیاط واجب باید آن نماز را دوباره با لباس غیر غصبی بخواند .

 مسأله 816

 كسی كه میداند پوشیدن لباس غصبی حرام است ، ولی نمیداند نماز را باطل میكند ، اگر عمدا با لباس غصبی نماز بخواند باید آن نماز را با لباس غیر غصبی بخواند .

 مسأله 817

 اگر نداند یا فراموش كند كه لباس او غصبی است ولی اگر خودش آن لباس را غصب كرده باشد و با آن نماز بخواند بنابر احتیاط واجب باید دوباره آن نماز را بخواند .

 مسأله 818

 اگر نداند یا فراموش كند كه لباس او غصبی است و در بین نماز بفهمد ، چنانچه چیز دیگری عورت او را پوشانده است ومیتواند فورا یا بدون این كه موالات یعنی پیدرپی بودن نماز بهم بخورد ، لباس غصبی را بیرون آورد ، باید آن را بیرون آورد و نمازش صحیح است و اگر چیز دیگر عورت او را نپوشانده یا نمیتواند لباس غصبی را فورا بیرون آورد ، یا اگر بیرون آورد پی در پی بودن نماز بهم میخورد در صورتی كه به تعداد یك ركعت هم وقت داشته باشد باید نماز را بشكند و با لباس غیر غصبی نماز بخواند و اگر به این مقدار وقت ندارد ، باید در حال نماز لباس را بیرون آورد وبه دستور نماز برهنگان نماز را تمام نماید .

 مسأله 819

 اگر كسی برای حفظ جانش با لباس غصبی نماز بخواند ، یا مثلا برای این كه دزد لباس غصبی را نبرد با آن نماز بخواند ، نمازش صحیح است .

 مسأله 820

 اگر با عین پولی كه خمس یا زكات آن را نداده لباس بخرد ، نماز خواندن در آن لباس باطل است وبه احتیاط واجب همچنین است اگر به ذمه بخرد و در موقع معامله قصدش این باشد كه از پولی كه خمس یا زكاتش را نداده بدهد .

 شرط سوم

 مسأله 821

 لباس نمازگزار باید از اجزاء حیوان مرده‌ای كه خون جهنده دارد ، یعنی حیوانی كه اگر رگش را ببرند خون از آن جستن میكند ، نباشد . بلكه اگر از حیوان مرده‌ای كه مانند ماهی و مار ، خون جهنده ندارد لباس تهیه كند ، احتیاط واجب آن است كه با آن نماز نخواند .

 مسأله 822

 باید چیزی از مردار مانند گوشت و پوست آن كه روح داشته بنابر احتیاط واجب همراه نمازگزار نباشد گرچه لباس او هم نباشد .

 مسأله 823

 اگر چیزی از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم كه روح ندارد همراه نمازگزار باشد ، یا با لباسی كه از آنها تهیه كرده‌اند ، نماز بخواند نمازش صحیح است.

 شرط چهارم

 مسأله 824

 لباس نمازگزار باید از حیوان حرام گوشت نباشد واگر موئی از آن هم همراه نمازگزار باشد ، نماز او باطل است .

 مسأله 825

 اگر آب دهان یا بینی یا رطوبت دیگری از حیوان حرام گوشت مانند گربه بر بدن یا لباس نمازگزار باشد ، چنانچه تر باشد نماز باطل و اگر خشك شده و عین آن بر طرف شده باشد ، نماز صحیح است .

 مسأله 826

 اگر مو و عرق و آب دهان كسی بر بدن یا لباس نمازگزار باشد اشكال ندارد .

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: لباس نمازگزار{1},
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

لباس نمازگزار{2}

 

لباس نمازگزار{2}

 و همچنین است اگر مروارید و موم و عسل همراه او باشد .

 مسأله 827

 اگر شك داشته باشد كه لباسی از حیوان حلال گوشت است یا حرام گوشت ، چه در داخله تهیه شده باشد چه در خارجه ، نماز با آن خواندن مانعی ندارد .

 مسأله 828

 اگر انسان احتمال دهد تكمه صدفی و مانند آن از حیوان است نماز خواندن با آن مانعی ندارد و اگر بداند صدف است و احتمال بدهد صدف گوشت نداشته باشد نماز خواندن با آن مانع ندارد .

 مسأله 829

 با پوست سنجاب و خز نماز خواندن اشكال ندارد .

 مسأله 830

 اگر با لباسی كه نمیداند كه از حیوان حرام گوشت است نماز بخواند نمازش صحیح است ، ولی اگر فراموش كرده باشد ، بنابر احتیاط واجب باید آن نماز را دوباره بخواند .

 شرط پنجم

 مسأله 831

 پوشیدن لباس طلاباف برای مرد حرام و نماز با آن باطل است ، ولی برای زن در نماز و غیر نماز اشكال ندارد .

 مسأله 832

 زینت كردن به طلا مثل آویختن زنجیر طلا به سینه و انگشتر طلا بدست كردن و بستن ساعت مچی طلا بدست برای مرد حرام و نماز خواندن با آنها باطل است . و احتیاط واجب آنست كه از استعمال عینك طلا هم خودداری كند ، ولی زینت كردن به طلا ، برای زن در نماز و غیر نماز اشكال ندارد .

 مسأله 833

 اگر مردی نداند یا فراموش كند كه انگشتری یا لباسش از طلا است و با آن نماز بخواند نمازش صحیح است .

 شرط ششم

 مسأله 834

 لباس مرد نمازگزار باید ابریشم خالص نباشد و هم چنین بنابر احتیاط واجب چیزهائی مانند عرقچین و بند شلوار كه به تنهائی ساتر عورتین نیستند در غیر نماز هم پوشیدن آن برای مرد حرام است .

 مسأله 835

 اگر آستر تمام لباس یا آستر مقداری از آن ابریشم خالص باشد ، پوشیدن آن برای مرد حرام و نماز در آن باطل است .

 مسأله 836

 لباسی را كه نمیداند از ابریشم خالص است یا جیز دیگر ، پوشیدن آن اشكال ندارد ، و نماز با آن صحیح است .

 مسأله 837

 دستمال ابریشمی و مانند آن اگر در جیب مرد باشد اشكال ندارد و نماز را باطل نمیكند .

 مسأله 838

 پوشیدن لباس ابریشمی برای زن در نماز و غیر نماز اشكال ندارد .

 مسأله 839

 پوشیدن لباس غصبی و ابریشمی خالص و طلاباف و لباسی كه از مردار تهیه شده در حال ناچاری مانعی ندارد . و نیز كسی كه ناچار است لباس بپوشد ولباس دیگری غیر از اینها ندارد و تا آخر وقت هم ناچاری او از بین نمیرود ، میتواند با این لباسها نماز بخواند .

 مسأله 840

 اگر غیر از لباس غصبی و لباسی كه از مردار تهیه شده لباس دیگری ندارد و ناچار نیست لباس بپوشد ، باید به دستوری كه برای برهنگان گفته شد نماز بخواند .

 مسأله 841

 اگر غیر از لباسی كه از حیوان حرام گوشت تهیه شده لباس دیگری ندارد ، چنانچه در پوشیدن لباس ناچار باشد ، میتواند با همان لباس نماز بخواند . واگر ناچار نباشد ، باید به دستوری كه برای برهنگان گفته شد نماز را بجا آورد و بنا بر احتیاط واجب یك نماز دیگر هم با همان لباس بخواند .

 مسأله 842

 اگر مرد غیر از لباس ابریشمی خالص یا طلا باف ، لباس دیگری نداشته باشد ، چنانچه در پوشیدن لباس ناچار نباشد ، باید به دستوری كه برای برهنگان گفته شد نماز بخواند .

 مسأله 843

 اگر چیزی ندارد كه در نماز عورت خود را با آن بپوشاند ، واجب است اگر چه به كرایه یا خریداری باشد ، تهیه نماید . ولی اگر تهیه آن به قدری پول لازم دارد كه نسبت به دارائی او زیاد است ، یا طوریست كه اگر پول را به مصرف لباس برساند ، بحال او ضرر دارد ، باید به دستوری كه برای برهنگان گفته شد نماز بخواند .

 مسأله 844

 كسی كه لباس ندارد اگر دیگری لباس به او ببخشد یا عاریه دهد ، چنانچه قبول كردن آن برای او مشقت نداشته باشد ، باید قبول كند بلكه اگر عاریه كردن یا طلب بخشش برای او سخت نیست ، باید از كسی كه لباس دارد ، طلب بخشش یا عاریه نماید .

 مسأله 845

 بنابر احتیاط واجب باید انسان از پوشیدن لباس شهرت كه پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای كسی كه میخواهد آن را بپوشد معمول نیست ، خودداری كند ، ولی اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد .

 مسأله 846

 احتیاط واجب آن است كه مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه نپوشد ولی اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد .

 مسأله 847

 كسی كه باید خوابیده نماز بخواند ، اگر برهنه باشد و لحاف یا تشك او نجس یا ابریشم خالص یا از اجزاء حیوان حرام گوشت باشد ، احتیاط واجب آنست كه در نماز خود را با آنها نپوشاند .

 مواردیكه لازم نیست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد

 مسأله 848

 در سه صورت كه تفصیل آنها بعدا گفته میشود ، اگر بدن یا لباس نمازگزار نجس باشد ، نماز او صحیح است : اول آن كه بواسطه زخم یا جراحت یا دملی كه در بدن او است لباس یا بدنش به خون آلوده شده باشد . دوم آن كه بدن یا لباس او به مقدار كمتر از درهم ( كه تقریبا به اندازه یك اشرفی میشود ) به خون آلوده باشد . سوم آن كه ناچار باشد با بدن یا لباس نجس نماز بخواند ، ودر دو صورت اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد ، نماز او صحیح است . اول آن كه لباسهای كوچك او مانند جوراب و عرقچین نجس باشد ، دوم آن كه لباس زنی كه پرستار بچه است نجس شده باشد و احكام این پنج صورت مفصلا در مسائل بعد گفته میشود .

 مسأله 849

 اگر در بدن یا لباس نمازگزار ، خون زخم یا جراحت یا دمل باشد ، چنانچه طوری است كه آب كشیدن بدن یا لباس یا عوض كردن لباس برای بیشتر مردم یا برای خصوص او سخت است ، تا وقتیكه زخم یا جراحت یا دمل خوب نشده است ، میتواند با آن خون نماز بخواند و همچنین است اگر چركی كه با خون بیرون آمده یا دوائی كه روی زخم گذاشته‌اند و نجس شده ، در بدن یا لباس او باشد .

 مسأله 850

 اگر خون بریدگی و زخمی كه به زودی خوب میشود و شستن آن آسان است ، در بدن یا لباس نمازگزار باشد ، نماز او باطل است .

 مسأله 851

 اگر جائی از بدن یا لباس كه با زخم فاصله دارد ، به رطوبت زخم نجس شود ، جایز نیست با آن نماز بخواند . ولی اگر مقداری از بدن یا لباس كه معمولا به رطوبت زخم آلوده میشود ، به رطوبت آن نجس شود ، نماز خواندن با آن مانعی ندارد .

 مسأله 852

 اگر از توی دهان و بینی و مانند اینها خونی به بدن یا لباس برسد ، احتیاط واجب آن است كه با آن نماز نخواند ، ولی با خون بواسیر میشود نماز خواند اگر چه دانه‌هایش در داخل باشد .

 مسأله 853

 كسی كه بدنش زخم است ، اگر در بدن یا لباس خود خونی ببیند و نداند از زخم است یا خون دیگر ، با آن نماز خواندن مانعی ندارد .

 مسأله 854

 اگر چند زخم در بدن باشد و بطوری نزدیك هم باشند كه یك زخم حساب شود ، تا وقتی همه خوب نشده‌اند ، نماز خواندن با خون آنها اشكال ندارد . ولی اگر بقدری از هم دور باشند كه هر كدام یك زخم حساب شود ، هر كدام كه خوب شد ، باید برای نماز ، بدن و لباس را از خون آن آب بكشد .

 مسأله 855

 اگر سر سوزنی خون حیض ، در بدن یا لباس نمازگزار باشد نماز او باطل است و بنابر احتیاط خون نفاس ، و استحاضه ، و خون سگ و خوك ، و كافر و مردار و حیوان حرام گوشت در بدن یا لباس نمازگزار نباشد ، ولی خونهای دیگر مثل خون بدن انسان یا خون حیوان حلال گوشت اگر چه در چند جای بدن ولباس باشد در صورتیكه روی هم كمتر از درهم باشد ، ( كه تقریبا به اندازه یك اشرفی میشود ) نماز خواندن با آن اشكال ندارد .

 مسأله 856

 خونی كه به لباس بیآستر بریزد و به پشت آن برسد ، یك خون حساب میشود ولی اگر پشت آن ، جدا خونی شود ، بنابر احتیاط واجب باید هر كدام را جدا حساب نمود ، پس اگر خونی كه در پشت وروی لباس است رویهم كمتر از درهم باشد ، نماز با آن صحیح و اگر بیشتر باشد نماز با آن باطل است .

 مسأله 857

 اگر خون ، روی لباسی كه آستر دارد بریزد و به آستر آن برسد و یا به آستر بریزد و روی لباس خونی شود ، باید هر كدام را جدا حساب نمود ، پس اگر خون روی لباس و آستر ، كمتر از درهم باشد نماز با آن صحیح و اگر بیشتر باشد نماز با آن باطل است .

 مسأله 858

 اگر خون بدن یا لباس كمتر از درهم باشد و رطوبتی به آن برسد در صورتی كه خون و رطوبتی كه به آن رسیده به اندازه درهم یا بیشتر شود و اطراف را آلوده كند ، نماز با آن باطل است ، بلكه اگر رطوبت و خون باندازه درهم نشود و اطراف را هم آلوده نكند نماز خواندن با آن اشكال دارد ، ولی اگر رطوبت مخلوط به خون شود و از بین برود نماز صحیح است والا باطل است بنابر احتیاط واجب .

 مسأله 859

 اگر بدن یا لباس خونی نشود ولی بواسطه رسیدن به خون نجس شود اگر چه مقداری كه نجس شده كمتر از درهم باشد ، نمیشود با آن نماز خواند .

 مسأله 860

 اگر خونی كه در بدن یا لباس است كمتر از درهم باشد و نجاست دیگری به آن برسد . مثلا یك قطره بول روی آن بریزد ، نماز خواندن با آن جایز نیست .

 مسأله 861

 اگر لباسهای كوچك نمازگزار مثل عرقچین و جوراب كه نمیشود با آنها عورت را پوشاند نجس باشد ، چنانچه از مردار و حیوان حرام گوشت درست نشده باشد ، نماز با آنها صحیح است و نیز اگر با انگشتری نجس نماز بخواند اشكال ندارد .

 مسأله 862

 احتیاط آن است كه چیز نجسی كه با آن میشود عورت را پوشاند همراه نمازگزار نباشد ، ولی كسی كه این مسأله را نمیدانسته و مثلا مدتی با این طور نماز خوانده ، لازم نیست آن نمازها را قضا كند .



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: لباس نمازگزار{2}, احکام شرعی نماز, مسجد حجت ابن الحسن(عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

لباس نمازگزار{3}

لباس نمازگزار{3}

 مسأله 863

 زنی كه پرستار بچه است و بیشتر از یك لباس ندارد ، هر گاه شبانه‌روزی یك مرتبه لباس خود را آب بكشد ، اگر چه تا روز دیگر لباس به بول بچه نجس شود ، میتواند با آن لباس نماز بخواند . ولی احتیاط واجب آن است كه لباس خود را در شبانه روز یك مرتبه برای اولین نمازی كه لباسش از پیش از آن نجس شده آب بكشد ، و نیز اگر بیشتر از یك لباس دارد ولی ناچار است كه همه آنها را بپوشد ، چنانچه شبانه‌روزی یك مرتبه به دستوری كه گفته شده همه آنها را آب بكشد كافی است .

 چیزهائیكه در لباس نمازگزار مستحب است

 مسأله 864

 چند چیز در لباس نمازگزار مستحب است كه از آن جمله است : عمامه با تحت الحنك ، پوشیدن عبا و لباس سفید و پاكیزه‌ترین لباسها واستعمال بوی خوش و دست كردن انگشتری عقیق .

 چیزهائیكه در لباس نمازگزار مكروه است

 مسأله 865

 چند چیز در لباس نمازگزار مكروه است و از آن جمله است : پوشیدن لباس سیاه و چرك و تنگ ولباس شرابخوار و لباس كسی كه از نجاست پرهیز نمیكند و لباسی كه نقش صورت دارد و نیز باز بودن تكمه‌های لباس و دست كردن انگشتری كه نقش صورت دارد مكروه میباشد.

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: لباس نمازگزار{3}, احکام شرعی نماز , ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

پوشش بدن در نماز

پوشش بدن در نماز

مسأله 788

 مرد باید در حال نماز ، اگر چه كسی او را نمیبیند عورتین خود را بپوشاند . و بهتر است از ناف تا زانو را هم بپوشاند .

 مسأله 789

 زن باید در موقع نماز ، تمام بدن حتی سر و موی خود را بپوشاند ولی پوشاندن صورت به مقداری كه در وضو شسته میشود و دستها تا مچ و پاها تا مچ پا لازم نیست . اما برای آن كه یقین كند كه مقدار واجب را پوشانده است ، باید مقداری از اطراف صورت و قدری پائین‌تر از مچ را هم بپوشاند .

 مسأله 790

 موقعی كه انسان قضای سجده فراموش شده یا تشهد فراموش شده را به جا میآورد ، بلكه بنابر احتیاط واجب در موقع سجده سهو هم ، باید خود را مثل موقع نماز بپوشاند .

 مسأله 791

 اگر انسان عمدا ، در نماز عورتش را نپوشاند ، نمازش باطل است ، بلكه اگر از روی ندانستن

 مسأله هم باشد بنابر احتیاط واجب باید نمازش را دوباره بخواند .

 مسأله 792

 اگر در بین نماز بفهمد كه عورتش پیدا است ، باید آن را بپوشاند و چنانچه پوشاندن عورت زیاد طول بكشد احتیاط واجب آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند ، ولی اگر بعد از نماز بفهمد كه در نماز عورت او پیدا بوده ، نمازش صحیح است .

 مسأله 793

 اگر در حال ایستاده لباسش عورت او را میپوشاند ولی ممكن است در حال دیگر ، مثلا در حال ركوع و سجود نپوشاند ، چنانچه موقعی كه عورت او پیدا میشود ، به وسیله‌ای آنرا بپوشاند ، نماز او صحیح است . ولی احتیاط مستحب آن است كه با آن لباس نماز نخواند .

 مسأله 794

 انسان میتواند در نماز خود را به علف و برگ درختان بپوشاند ولی احتیاط مستحب آن است موقعی خود را با اینها بپوشاند كه چیز دیگری نداشته باشد .

 مسأله 795

 اگر غیر از گل هیچ چیز ندارد كه در نماز خود را بپوشاند ، گل ساتر نیست و میتواند برهنه نماز بخواند .

 مسأله 796

 اگر چیزی ندارد كه در نماز خود را با آن بپوشاند چنانچه احتمال دهد كه پیدا میكند ، بنابر احتیاط واجب باید نماز را تأخیر بیندازد ، و اگر چیزی پیدا نكرد ، در آخر وقت مطابق وظیفه‌اش نماز بخواند .

 مسأله 797

 كسی كه میخواهد نماز بخواند ، اگر برای پوشاندن خود حتی برگ درخت و علف نداشته باشد و احتمال ندهد ، كه تا آخر وقت چیزی پیدا كند كه خود را با آن بپوشاند ، در صورتی كه نامحرم او را میبیند باید نشسته نماز بخواند و عورت خود را با ران خود بپوشاند . و اگر كسی او را نمیبیند ، ایستاده نماز بخواند و جلوی خود را با دست بپوشاند و در هر صورت ركوع و سجود را با اشاره انجام میدهد و برای سجود سر را قدری پائین‌تر می‌آورد.

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: پوشش بدن در نماز, احکام شرعی نماز, مسجد حجت ابن الحسن (عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

احکام قبله

احكام قبله

مسأله 776

 خانه كعبه كه در مكه معظمه میباشد قبله است ، و باید روبروی آن نماز خواند ، ولی كسی كه دور است اگر طوری بایستد كه بگویند رو به قبله‌نماز میخواند كافی است و همچنین است كارهای دیگری كه مانند سر بریدن حیوانات ، باید رو به قبله انجام گیرد .

 مسأله 777

 كسی كه نماز واجب را ایستاده میخواند ، باید طوری بایستد كه بگویند رو به قبله ایستاده و لازم نیست زانوهای او و نوك پای او هم رو به قبله باشد .

 مسأله 778

 كسی كه باید نشسته نماز بخواند ، اگر نمیتواند بطور معمول بنشیند و در موقع نشستن ، كف پاها را به زمین میگذارد ، باید در موقع نماز صورت و سینه وشكم او رو به قبله باشد و لازم نیست ساق پای او رو به قبله باشد .

 مسأله 779

 كسی كه نمیتواند نشسته نماز بخواند ، باید در حال نماز به پهلوی راست طوری بخوابد كه جلوی بدن او رو به قبله باشد ، و اگر ممكن نیست باید به پهلوی چپ طوری بخوابد كه جلوی بدن او رو به قبله باشد ، و اگر این را هم نتواند باید به پشت بخوابد بطوری كه كف پای او رو به قبله باشد .

 مسأله 780

 نماز احتیاط و سجده و تشهد فراموش شده را باید رو به قبله بجا آورد و در سجده سهو هم احتیاط مستحب همین است .

 مسأله 781

 نماز مستحبی را میشود در حال راه رفتن و سواری خواند و اگر انسان در این دو حال ، نماز مستحبی بخواند لازم نیست رو بقبله باشد .

 مسأله 782

 كسی كه میخواهد نماز بخواند ، باید برای پیدا كردن قبله كوشش نماید ، تا یقین كند كه قبله كدام طرف است ، و میتواند بگفته دو شاهد عادل كه از روی نشانه‌های حسی شهادت میدهند یا بقول كسی كه از روی قاعده علمی قبله را میشناسد و محل اطمینان است عمل كند ، و اگر اینها ممكن نشد باید به گمانی كه از محراب مسجد مسلمانان یا قبرهای آنان یا از راههای دیگر پیدا میشود عمل نماید حتی اگر از گفته فاسق یا كافری كه بواسطه قواعد علمی قبله را میشناسد گمان به قبله پیدا كند كافی است .

 مسأله 783

 كسی كه گمان به قبله دارد ، اگر بتواند گمان قویتری پیدا كند نمیتواند بگمان خود عمل نماید ، مثلا اگر میهمان از گفته صاحب خانه گمان به قبله پیدا كند ولی بتواند از راه دیگر گمان قویتری پیدا كند نباید به حرف او عمل نماید .

 مسأله 784

 اگر برای پیدا كردن قبله وسیله‌ای ندارد ، یا با این كه كوشش كرده ، گمانش به طرفی نمیرود ، چنانچه وقت نماز وسعت دارد باید چهار نماز به چهار طرف بخواند و اگر باندازه چهار نماز وقت ندارد ، باید به اندازه‌ای كه وقت دارد ، نماز بخواند ، مثلا اگر فقط باندازه یك نماز وقت دارد ، باید یك نماز بهر طرفی كه میخواهد بخواند . و باید نمازها را طوری بخواند كه یقین كند یكی از آنها رو بقبله بوده یا اگر از قبله كج بوده بطرف دست راست و دست چپ قبله نرسیده است .

 مسأله 785

 اگر یقین یا گمان كند كه قبله در یكی از دو طرف است ، باید به هر دو طرف نماز بخواند ولی احتیاط مستحب آن است كه در صورت گمان ، به چهار طرف نماز بخواند .

 مسأله 786

 كسی كه باید به چند طرف نماز بخواند ، اگر بخواهد نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا را بخواند بهتر آن است كه نماز اول را به هر چند طرف كه واجب است بخواند ، بعد نماز دوم را شروع كند .

 مسأله 787

 كسی كه یقین به قبله ندارد ، اگر بخواهد غیر از نماز كاری كند كه باید رو به قبله انجام داد ، مثلا بخواهد سر حیوانی را ببرد ، باید به گمان عمل نماید و اگر گمان ممكن نیست به هر طرف كه انجام دهد صحیح است.

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام قبله , احکام شرعی نماز, مسجد حجت ابن الحسن (عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

نماز های مستحب

نمازهای مستحب

مسأله 764

 نمازهای مستحبی زیاد است و آنها را نافله گویند و بین نمازهای مستحبی به خواندن نافله‌های شبانه روز بیشتر سفارش شده و آنها را در غیر روز جمعه سی و چهار ركعتند كه هشت ركعت آن نافله ظهر و هشت ركعت نافله عصر و چهار ركعت نافله مغرب و دو ركعت نافله عشا ویازده ركعت نافله شب و دو ركعت نافله صبح میباشد و چون دو ركعت نافله عشا را بنابر احتیاط واجب باید نشسته خواند ، یك ركعت حساب میشود . ولی در روز جمعه بر شانزده ركعت نافله ظهر و عصر ، چهار ركعت اضافه میشود .

 مسأله 765

 از یازده ركعت نافله شب ، هشت ركعت آن باید به نیت نافله شب و دو ركعت آن به نیت نماز شفع و یك ركعت آن ، به نیت نماز وتر خوانده شود . و دستور كامل نافله شب در كتابهای دعا گفته شده است .

 مسأله 766

 نمازهای نافله را میشود نشسته خواند ، ولی بهتر است دو ركعت نماز نافله نشسته را یك ركعت حساب كند ، مثلا كسیكه میخواهد نافله ظهر را كه هشت ركعت است نشسته بخواند ، بهتر است شانزده ركعت بخواند و اگر میخواهد نماز وتر را نشسته بخواند ، دو نماز یك ركعتی نشسته بخواند .

 مسأله 767

 نافله ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ولی نافله عشا را به نیت این كه شاید مطلوب باشد میتواند بجا آورد .

 وقت نافله‌های یومیه

 مسأله 768

 نافله نماز ظهر پیش از نماز ظهر خوانده میشود و وقت آن از اول ظهر است تا موقعی كه آن مقدار از سایه شاخص كه بعد از ظهر پیدا میشود ، به اندازه دو هفتم آن شود ، مثلا اگر درازی شاخص هفت وجب باشد ، هر وقت مدار سایه‌ای كه بعد از ظهر پیدا میشود به دو وجب رسید ، آخر وقت نافله ظهر است .

 مسأله 769

 نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده میشود و وقت آن تا موقعی است كه آن مقدار از سایه شاخص كه بعد از ظهر پیدا میشود ، به چهار هفتم آن برسد و چنانچه بخواهد نافله ظهر یا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند ، بهتر است نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر و بنابر احتیاط واجب ، نیت ادا و قضا نكند .

 مسأله 770

 وقت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتی كه سرخی طرف مغرب كه بعد از غروب كردن آفتاب در آسمان پیدا میشود از بین برود .

 مسأله 771

 وقت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است و بهتر است بعد از نماز عشا بلا فاصله خوانده شود .

 مسأله 772

 نافله صبح پیش از نماز صبح خوانده میشود و وقت آن بعد از گذشتن از نصف شب به مقدار خواندن یازده ركعت نماز شب است ، ولی احتیاط آن است كه قبل از فجر اول نخوانند مگر آن كه بعد از نافله شب بلا فاصله بخوانند كه در این صورت مانعی ندارد .

 مسأله 773

 وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزدیك اذان صبح خوانده شود .

 مسأله 774

 مسافر و كسی كه برای او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند ، میتواند آنرا در اول شب بجا آورد .

 نماز غفیله

 مسأله 775

 یكی از نمازهای مستحبی نماز غفیله است كه بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود . و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتی كه سرخی طرف مغرب از بین برود و در ركعت اول آن ، بعد از حمد باید به جای سوره این آیه را بخوانند : و ذاالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادی فی الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك انی كنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و كذلك ننجی المؤمنین . و در ركعت دوم بعد از حمد بجای سوره این آیه را بخوانند : و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الا هو و یعلم مافی البر و البحر و ما تسقط من ورقه الایعلمها و لاحبه فی ظلمات الارض و لارطب و لا یابس الا فی كتاب مبین و در قنوت آن بگویند : اللهم انی اسألك بمفاتح الغیب التی لایعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تفعل بی كذا و كذا ، و بجای كلمه كذا و كذا حاجتهای خود را بگویند ، وبعد بگویند : اللهم انت ولی نعمتی و القادر علی طلبتی تعلم حاجتی فأسألك بحق محمد و آل محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتهالی.

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: نماز های مستحب, احکام شرعی نماز, مسجد حجت ابن الحسن (عج), ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

نمازهائی كه باید بترتیب خوانده شود

نمازهائی كه باید بترتیب خوانده شود

مسأله 755

 انسان باید نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند و اگر عمدا نماز عصر را پیش از نماز ظهر و نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند باطل است .

 مسأله 756

 اگر به نیت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید كه نماز ظهر را خوانده است ، نمیتواند نیت را به نماز عصر برگرداند بلكه باید نماز را بشكند و نماز عصر را بخواند و همینطور است در نماز مغرب و عشا .

 مسأله 757

 اگر در بین نماز عصر یقین كند كه نماز ظهر را نخوانده است و نیت را به نماز ظهر برگرداند و داخل ركن شود و بعد یادش بیاید كه نماز ظهر را خوانده بوده ، نمازش باطل است وباید نماز عصر را بخواند ، ولی اگر پیش از داخل شدن در ركن یادش بیاید باید نیت را به نماز عصر برگرداند و آنچه به نیت ظهر خوانده دوباره به نیت عصر بخواند و نمازش صحیح است .

 مسأله 758

 اگر در بین نماز عصر شك كند كه نماز ظهر را خوانده یا نه ، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند . ولی اگر وقت بقدری كم است كه بعد از تمام شدن نماز ، مغرب میشود باید به نیت نماز عصر ، نماز را تمام كند و نماز ظهرش قضا ندارد.

 مسأله 759

 اگر در نماز عشا ، پیش از ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده یا نه ، چنانچه وقت به قدری كم است كه بعد از تمام شدن نماز ، نصف شب میشود ، باید به نیت عشا نماز را تمام كند ، واگر بیشتر وقت دارد ، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه ركعتی تمام كند ، بعد نماز عشا را بخواند .

 مسأله 760

 اگر در نماز عشا بعد از رسیدن به ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده یا نه ، باید نماز را تمام كند ، بعد نماز مغرب را بخواند ، ولی اگر این شك در وقت مخصوص به نماز عشا باشد خواندن نماز مغرب لازم نیست .

 مسأله 761

 اگر انسان نمازی را كه خوانده احتیاطا دوباره بخواند و در بین نماز یادش بیاید ، نمازی را كه باید پیش از آن بخواند نخوانده است ، نمیتواند نیت را به آن نماز برگرداند ، مثلا موقعی كه نماز عصر را احتیاطا میخواند ، اگر یادش بیاید نماز ظهر را نخوانده است ، نمیتواند نیت را به نماز ظهر برگرداند .

 مسأله 762

 برگرداندن نیت از نماز قضا به نماز ادا و از نماز مستحب به نماز واجب جایز نیست .

 مسأله 763

 اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد ، انسان میتواند در بین نماز نیت را به نماز قضا برگرداند ، ولی باید برگرداندن نیت ، به نماز قضا ممكن باشد ، مثلا اگر مشغول نماز ظهر است ، در صورتی میتواند نیت را به قضای صبح برگرداند كه داخل ركعت سوم نشده باشد.

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: نمازهائی كه باید بترتیب خوانده شود, احکام شرعی نماز, مسجد حجت ابن الحسن,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

وقت نماز

وقت نماز{2}

مسأله 751

 مستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند و راجع به آن خیلی سفارش شده است و هر چه به اول وقت نزدیكتر باشد بهتر است ، مگر آن كه تأخیر آن از جهتی بهتر باشد ، مثلا صبر كند كه نماز را بجماعت بخواند .

 مسأله 752

 هر گاه انسان عذری دارد كه اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند ، ناچار است با تیمم نماز بخواند ، چنانچه بداند یا احتمال دهد كه عذر او تا آخر وقت باقی است ، میتواند در اول وقت ، نماز بخواند . ولی اگر مثلا لباسش نجس باشد یا عذر دیگری داشته باشد و احتمال دهد كه عذر او از بین میرود بنابر احتیاط واجب باید صبر كند تا عذرش بر طرف شود و چنانچه عذر او بر طرف نشد ، در آخر وقت نماز بخواند ، ولازم نیست بقدری صبر كند كه فقط بتواند كارهای واجب نماز را انجام دهد ، بلكه اگر برای مستحبات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد میتواند با لباس نجس مثلا نماز را با آن مستحبات بجا آورد .

 مسأله 753

 كسیكه مسائل نماز و شكیات و سهویات را نمیداند اگر مطمئن است كه در نماز پیش میآید واجب است آنها را یاد بگیرد بلكه بنا به احتیاط واجب مسائلی را كه احتمال میدهد در نماز پیش آید باید یاد بگیرد ولی اگر اطمینان دارد كه نماز را بطور صحیح تمام میكند ، میتواند در اول وقت مشغول نماز شود ، پس اگر در نماز مسأله‌ای كه حكم آن را نمیداند پیش نیاید نماز او صحیح است و اگر مسأله‌ای كه حكم آن را نمیداند پیش آید ، میتواند به یكی از دو طرفی كه احتمال میدهد ، عمل نماید و نماز را تمام كند . ولی بعد از نماز باید مسأله را بپرسد كه اگر نمازش باطل بوده ، دوباره بخواند .

 مسأله 754

 اگر وقت نماز وسعت دارد وطلبكار هم طلب خود را مطالبه میكند در صورتی كه ممكن است باید اول قرض خود را بدهد ، بعد نماز بخواند ، و همچنین است اگر كار واجب دیگری كه باید فورا آنرا بجا آورد پیش آمد كند ، مثلا ببیند مسجد نجس است كه باید اول مسجد را تطهیر كند ، بعد نماز بخواند . و چنانچه اول نماز بخواند ، معصیت كرده ولی نماز او صحیح است.



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعي نماز, مسجد حجت ابن الحسن(عج), وقت نماز,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

احکام شرعي نماز

نمازهای واجب:
تعداد نمازهای واجب شش است : اول نماز یومیه ، دوم نماز آیات ، سوم نماز میت ، چهارم نماز طواف واجب خانه كعبه ، پنجم نماز قضای پدر و مادر كه بر پسر بزرگتر واجب است ، ششم نمازی كه بواسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب میشود . نمازهای واجب یومیه نمازهای واجب یومیه
پنج است : ظهر و عصر ، هر كدام چهار ركعت ، مغرب سه ركعت ، عشا چهار ركعت ، صبح دو ركعت .
مسأله 728
در سفر باید نمازهای چهار ركعتی را با شرایطی كه گفته میشود دو ركعت خواند. 

 

 

 

 

 

وقت نماز{1}

وقت نماز ظهر و عصر

 

 مسأله 729

 

 اگر چوب یا چیزی مانند آنرا ، راست در زمین هموار فرو برند صبح كه خورشید بیرون میآید ، سایه آن بطرف مغرب میافتد و هر چه آفتاب بالا میآید این سایه كم می شود و در شهرهای ما در اول ظهر شرعی[1] به آخرین درجه كمی میرسد و ظهر كه گذشت ، سایه آن به طرف مشرق بر میگردد و هر چه خورشید رو به مغرب میرود ، سایه زیادتر میشود بنابر این وقتی سایه به آخرین درجه كمی رسید و دو مرتبه رو به زیاد شدن گذاشته ، معلوم میشود ظهر شرعی شده است ولی در بعضی شهرها مثل مكه كه گاهی موقع ظهر سایه به كلی از بین میرود ، بعد از آن كه سایه دوباره پیدا شد ، معلوم میشود ظهر شده است .

 

 مسأله 730

 

 چوب یا چیز دیگری را كه برای معین كردن ظهر به زمین فرو میبرند شاخص گویند.

 

 مسأله 731

 

 نماز ظهر و عصر هر كدام وقت مخصوص و مشتركی دارند : وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتی كه از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد ، و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است كه به اندازه خواندن نماز عصر ، وقت به مغرب مانده باشد ، كه اگر كسی تا این موقع نماز ظهر را عمدا نخواند ، نماز ظهر او قضا شده وباید نماز عصر را بخواند، ولی اگر سهوا نماز عصر را جلوتر بخواند نماز ظهر را در وقت اختصاصی عصر به نیت اداء بخواند و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر ، وقت مشترك نماز ظهر و نماز عصر است ، واگر كسی در این وقت اشتباها نماز عصر را پیش از نماز ظهر بخواند و بعد از نماز ملتفت شود ، نمازش صحیح است .

 

 مسأله 732

 

 اگر پیش از خواندن نماز ظهر ، سهوا مشغول نماز عصر شود ، ودر بین نماز بفهمد اشتباه كرده است ، چنانچه در وقت مشترك باشد ، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند یعنی نیت كند كه آنچه تا حال خوانده‌ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد میخوانم همه نماز ظهر باشد و بعد از آن كه نماز را تمام كرد ، نماز عصر را بخواند و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد ، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام كند ، و بعد نماز عصر را بخواند و اگر تمام نماز عصر را در وقت اختصاصی ظهر بخواند و از وقت مشترك چیزی درك نكند بنابر احتیاط واجب نماز عصر را اعاده كند و بهتر آن است كه هر دو نماز را دوباره بخواند .

 

 مسأله 733

 

 در روز جمعه انسان میتواند بجای نماز ظهر دو ركعت نماز جمعه بخواند ، ولی بهتر آن است كه نماز جمعه بخواند و احتیاط مستحب آن است كه اگر نماز جمعه خواند نماز ظهر را هم بخواند . و این احتیاط خیلی مطلوب است .

 

 مسأله 734

 

 احتیاط واجب آن است كه نماز جمعه را از موقعی كه عرفا اول ظهر می گویند تأخیر نیندازد واگر از اوائل ظهر تأخیر افتاد بجای نماز جمعه نماز ظهر بخواند .

 

 وقت نماز مغرب و عشا

 

 مسأله 735

 

 مغرب موقعی است كه سرخی طرف مشرق كه بعد از غروب آفتاب پیدا میشود ، از بین برود .

 

 مسأله 736

كدام وقت مخصوص و مشتركی دارند : وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب است ، تا وقتی كه از مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد ، كه اگر كسی مثلا مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهوا در این وقت بخواند احتیاط مستحب آن است كه بعد از نماز مغرب نماز عشا را دوباره بخواند ، و وقت مخصوص نماز عشا موقعی است كه به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده كه اگر كسی تا این موقع نماز مغرب را عمدا نخواند باید اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند ولی اگر نماز عشا را سهوا جلوتر بخواند نماز مغرب را به قصد اداء در وقت اختصاصی عشا بخواند و بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا وقت مشترك نماز مغرب و عشا است كه اگر كسی در این وقت اشتباها نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود ، نمازش صحیح است و باید نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد .

 

 

 مسأله 737

 

 وقت مخصوص و مشترك كه معنی آن در مسأله پیش گفته شد ، برای اشخاص فرق می كند ، مثلا اگر به اندازه خواندن دو ركعت نماز از اول ظهر بگذرد ، وقت مخصوص نماز ظهر كسی كه مسافر است تمام شده و داخل وقت مشترك می شود ، وبرای كسی كه مسافر نیست ، باید به اندازه خواندن چهار ركعت نماز بگذرد .

 

 مسأله 738

 

 اگر پیش از خواندن نماز مغرب ، سهوا مشغول نماز عشا شود و در بین نماز بفهمد كه اشتباه كرده ، چنانچه تمام آنچه را خوانده یا مقداری از آن را ، در وقت مشترك خوانده و به ركوع ركعت چهارم نرفته است ، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام كند وبعد نماز عشا را بخواند ، و اگر به ركوع ركعت چهارم رفته باید نماز را تمام كند ، بعد نماز مغرب را بخواند . اما اگر تمام آنچه را خوانده ، در وقت مخصوص نماز مغرب خوانده باشد و پیش از ركوع ركعت چهارم یادش بیاید ، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند ونماز را تمام كند و بعد از آن عشا را بخواند ، ولی احتیاط مستحب آن است كه بعد از نماز عشا دوباره نماز مغرب و عشا را بخواند و این احتیاط خیلی خوب است و اگر به ركوع ركعت چهارم رفته نماز عشاء باطل میشود و باید نماز مغرب و سپس نماز عشاء را بخواند و احتیاط مستحب آن است كه در ركعت چهارم نماز عشاء را تمام كند وبعد نماز مغرب و عشاء را بخواند .

 

 مسأله 739

 

 آخر وقت نماز عشا نصف شب است . و احتیاط واجب آن است كه برای نماز مغرب و عشا و مانند اینها شب را از اول غروب تا اذان صبح حساب كرد ، و برای نماز شب و مانند آن می تواند تا اول آفتاب حساب نماید.[2]

 

 مسأله 740

 

 اگر از روی معصیت ، یا بواسطه عذری نماز مغرب یا نماز عشا را تا نصف شب نخواند ، بنابر احتیاط واجب ، باید تا قبل از اذان صبح ، بدون این كه نیت ادا و قضا كند بجا آورد .

 

 وقت نماز صبح

 

 مسأله 741

 

 نزدیك اذان صبح از طرف مشرق ، سفیده‌ای رو به بالا حركت می كند كه آن را فجر اول گویند . موقعی كه آن سفیده پهن شد ، فجر دوم و اول وقت نماز صبح است . و آخر وقت نماز صبح موقعی است كه آفتاب بیرون می آید .

 

 احكام وقت نماز

 

 مسأله 742

 

 موقعی انسان میتواند مشغول نماز شود ، كه یقین كند وقت داخل شده است ، یا دو مرد عادل بداخل شدن وقت خبر دهند .

 

 

 مسأله 743

 

 نابینا و كسی كه در زندان است و مانند اینها بنابر احتیاط واجب باید تا یقین به داخل شدن وقت نكنند مشغول نماز نشوند ، ولی اگر انسان بواسطه ابر یا غبار و مانند اینها كه برای همه مانع از یقین كردن است ، نتواند در اول وقت نماز ، به داخل شدن وقت یقین كند ، چنانچه گمان داشته باشد كه وقت داخل شده ، میتواند مشغول نماز شود .

 

 مسأله 744

 

 اگر دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند ، یا انسان یقین كند كه وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بین نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده ، نماز او باطل است . و همچنین است اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پیش از وقت خوانده ولی اگر در بین نماز بفهمد وقت داخل شده ، یا بعد از نماز بفهمد كه در بین نماز وقت داخل شده ، نماز او صحیح است .

 

 مسأله 745

 

 اگر انسان ملتفت نباشد كه باید با یقین به داخل شدن وقت مشغول نماز شود ، چنانچه بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را در وقت خوانده ، نماز او صحیح است ، واگر بفهمد تمام نماز را پیش از وقت خوانده یا بفهمد كه در بین نماز وقت داخل شده است ، نمازش باطل است .

 

 مسأله 746

 

 اگر یقین كند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بین نماز شك كند كه وقت داخل شده یا نه ، نماز او باطل است ، ولی اگر در بین نماز یقین داشته باشد كه وقت شده ، وشك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده یا نه نمازش صحیح است . ولی اگر بداند جزئی از نماز در خارج وقت بوده نماز او باطل است .

 

 مسأله 747

 

 اگر وقت نماز به قدری تنگ است كه بواسطه بجا آوردن بعضی از كارهای مستحب نماز مقداری از آن بعد از وقت خوانده میشود ، باید آن مستحب را بجا نیاورد . مثلا اگر بواسطه خواندن قنوت ، مقداری از نماز بعد از وقت خوانده میشود ، باید قنوت نخواند . و اگر بخواند معصیت كرده ولی نماز او صحیح است .

 

 مسأله 748

 

 كسی كه به اندازه خواندن یك ركعت نماز وقت دارد ، باید نماز را به نیت ادا بخواند ولی نباید عمدا نماز را تا این وقت تأخیر بیندازد .

 

 مسأله 749

 

 كسی كه مسافر نیست ، اگر تا مغرب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد ، باید نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند ، واگر كمتر وقت دارد باید فقط نماز عصر را بخواند وبعدا نماز ظهر را قضا كند و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد ، باید نماز مغرب و عشا را بخواند ، واگر كمتر وقت دارد ، باید فقط عشا را بخواند وبعدا باید نماز مغرب را بخواند وبه احتیاط واجب نیت ادا و قضا ننماید .

 

 مسأله 750

 

 كسیكه مسافر است اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت دارد ، باید نماز ظهر و عصر را بخواند ، و اگر كمتر وقت دارد ، باید فقط عصر را بخواند و بعدا نماز ظهر را قضا كند . و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت دارد ، باید نماز مغرب و عشا را بخواند ، واگر كمتر وقت دارد باید فقط عشا را بخواند و بعدا مغرب را بدون نیت ادا و قضا بجا آورد ، وچنانچه بعد از خواندن عشا ، معلوم شود كه به مقدار یك ركعت یا بیشتر وقت به نصف شب مانده است باید فورا نماز مغرب را به نیت ادا بجا آورد .

 [1] . ظهر شرعى در بعضى از مواقع سال چند دقیقه پیش از ساعت 12 ( به ساعت ظهر كوك ) و گاهى چند دقیقه بعد از ساعت 12 است .

 

 [2] . بنابر این تقریبا یازده ساعت ویك ربع بعد از ظهر شرعى آخر وقت نماز مغرب و عشا است.

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: احکام، احکام شرعي نماز، ،
:: برچسب‌ها: احکام شرعي نماز, مسجد حجت ابن الحسن(عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 27 خرداد 1391

سیمای سوره حمد

 سيماى سوره حمد
سوره ى حمد كه نام ديگرش ((فاتحة الكتاب )) است ، هفت آيه دارد(1) وتنها سوره اى است كه بر هر مسلمانى واجب است حدّاقل روزانه ده بار آن را در نمازهاى شبانه روزى بخواند وگرنه نماز او باطل است . ( لاصلاة الاّ بفاتحة الكتاب )(2)
بنا به روايت جابربن عبداللّه انصارى از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله : اين سوره بهترين سوره هاى قرآن است . و به نقل ابن عباس ؛ سوره ى حمد اساس قرآن است . در حديث نيز آمده است : اگر هفتاد مرتبه اين سوره را بر مرده خوانديد و زنده شد، تعجّب نكنيد.(3)
از نامگذارى اين سوره به ((فاتحة الكتاب ))، معلوم مى شود كه تمام آيات قرآن در زمان رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله جمع آورى شده و به صورت كتاب در آمده است و به امر ايشان اين سوره در آغاز و شروع كتاب (قرآن ) قرار گرفته است .
همچنين در حديث ثقلين مى خوانيم كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: (( انّى تارك فيكم الثقلَين كتاب اللّه و عترتى ))(4) من دو چيز گرانبها در ميان شما مى گذارم ، كتاب خدا و خاندانم . از اين حديث نيز معلوم مى شود كه آيات الهى در زمان پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به صورت ((كتاب اللّه )) جمع آورى شده و به همين نام در ميان مسلمانان معروف و مشهور بوده است .
آيات سوره ى مباركه فاتحه ، اشاراتى در باره ى خداوند و صفات او، مساءله معاد، شناخت و درخواست رهروى در راه حقّ و قبول حاكميت و ربوبيّت خداوند دارد. همچنين به ادامه ى راه اولياى خدا، ابراز علاقه واز گمراهان و غضب شدگان اعلام بيزارى و انزجار شده است .
سوره ى حمد همانند خود قرآن مايه ى شفاست ، هم شفاى دردهاى جسمانى و هم شفاى بيمارى هاى روحى .(5)
درسهاى تربيتى سوره ى حمد
قبل از تفسسير سوره حمد سيمايى از درسهاى اين سوره را ترسيم نموده و در صفحات بعد به شرح آن مى پردازيم ؛
1 انسان در تلاوت سوره ى حمد با ( بسم اللّه ) از غير خدا قطع اميد مى كند.
2 با ( ربّ العالمين ) و ( مالك يوم الدين ) احساس ‍ مى كند كه مربوب و مملوك است و خودخواهى و غرور را كنار مى گذارد.
3 با كلمه ( عالمين ) ميان خود و تمام هستى ارتباط برقرار مى كند.
4 با ( الرّحمن الرّحيم ) خود را در سايه لطف او مى داند.
5 با ( مالك يوم الدين ) غفلتش از آينده زدوده مى شود.
6 با گفتن ( ايّاك نعبد ) ريا و شهرت طلبى را زايل مى كند.
7 با ( ايّاك نستعين ) از ابرقدرت ها نمى هراسد.
8 از ( انعمت ) مى فهمد كه نعمت ها به دست اوست .
9 با ( اهدنا ) رهسپارى در راه حقّ و طريق مستقيم را درخواست مى كند.
10 در ( صراط الّذين انعمت عليهم ) همبستگى خود را با پيروان حقّ اعلام مى كند.
11 با ( غير المغضوب عليهم ) و ( لا الضّالّين ) بيزارى و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز مى دارد.
تفسير آيه : (1) بِسْمِ اللّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ
ترجمه آيه :
به نام خداوند بخشنده ى مهربان
نكته ها: O در ميان اقوام و ملل مختلف ، رسم است كه كارهاى مهم و با ارزش را به نام بزرگى از بزرگان خويش كه مورد احترام و علاقه ى آنهاست ، شروع مى كنند تا آن كار ميمون و مبارك گردد و به انجام رسد. البتّه آنان بر اساس ‍ اعتقادات صحيح يا فاسد خويش عمل مى كنند. گاهى به نام بت ها وطاغوت ها وگاهى با نام خدا و به دست اولياى خدا، كار را شروع مى كنند. چنانكه در جنگ خندق ، اوّلين كلنگ را رسول خداصلّى اللّه عليه و آله بر زمين زد.(6)
O در ميان اقوام و ملل مختلف ، رسم است كه كارهاى مهم و با ارزش را به نام بزرگى از بزرگان خويش كه مورد احترام و علاقه ى آنهاست ، شروع مى كنند تا آن كار ميمون و مبارك گردد و به انجام رسد. البتّه آنان بر اساس ‍ اعتقادات صحيح يا فاسد خويش عمل مى كنند. گاهى به نام بت ها وطاغوت ها وگاهى با نام خدا و به دست اولياى خدا، كار را شروع مى كنند. چنانكه در جنگ خندق ، اوّلين كلنگ را رسول خداصلّى اللّه عليه و آله بر زمين زد.(6)
( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) سر آغاز كتاب الهى است . ( بسم ا للّه ) نه تنها در ابتداى قرآن ، بلكه در آغاز تمام كتاب هاى آسمانى بوده است . در سر لوحه ى كار و عمل همه ى انبيا ( بسم ا للّه ) قرار داشت . وقتى كشتى حضرت نوح در ميان امواج طوفان به راه افتاد، نوح عليه السّلام به ياران خود گفت : سوار شويد كه ( بسم اللّه مجريها و مرسيها)(7) يعنى حركت و توقّف اين كشتى با نام خداست . حضرت سليمان عليه السّلام نيز وقتى ملكه سبا را به ايمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جمله ى ( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) (8) آغاز نمود.
O حضرت على عليه السّلام فرمود: (( بسم اللّه )) ، مايه بركت كارها و ترك آن موجب نافرجامى است . همچنين آن حضرت به شخصى كه جمله ى (( بسم ا للّه )) را مى نوشت ، فرمود: ((جَوِّدها)) آنرا نيكو بنويس .(9)
O بر زبان آوردن ( بسم اللّه ) در شروع هر كارى سفارش شده است ؛ در خوردن و خوابيدن ونوشتن ، سوارشدن بر مركب ومسافرت وبسيارى كارهاى ديگر. حتّى اگر حيوانى بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و اين رمز آن است كه خوراك انسان هاى هدف دار و موحّد نيز بايد جهت الهى داشته باشد.
در حديث مى خوانيم : (( بسم اللّه )) را فراموش نكن ، حتّى در نوشتن يك بيت شعر. و رواياتى در پاداش كسى كه اوّلين بار (( بسم اللّه )) را به كودك ياد بدهد، وارد شده است .(10)
سؤ ال : چرا در شروع هر كارى ( بسم اللّه ) سفارش شده است ؟
پاسخ :( بسم اللّه ) آرم ونشانه ى مسلمانى است وبايد همه كارهاى او رنگ الهى داشته باشد. همانگونه كه محصولات و كالاهاى ساخت يك كارخانه ، آرم و علامت آن كارخانه را دارد؛ خواه به صورت جزيى باشد يا كلّى . مثلا يك كارخانه چينى سازى ، علامت خود را روى تمام ظروف مى زند، خواه ظرف هاى بزرگ باشد يا ظرف هاى كوچك . يا اينكه پرچم هر كشورى هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگان هاى آن كشور است و هم بر فراز كشتى هاى آن كشور در درياها، و هم بر روى ميز ادارى كارمندان .
سؤ ال : آيا ( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) آيه اى مستقل است ؟
پاسخ :به اعتقاد اهل بيت رسول اللّه عليهم السّلام كه صد سال سابقه بر ساير رهبران فقهى مذاهب دارند و در راه خدا به شهادت رسيده و در قرآن نيز عصمت و پاكى آنها به صراحت بيان شده است ، آيه ( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) آيه اى مستقل و جزء قرآن است . فخر رازى در تفسير خويش ‍ شانزده دليل آورده كه (( بسم اللّه )) جزء سوره است . آلوسى نيز همين اعتقاد را دارد. در مسند احمد نيز (( بسم اللّه )) جزء سوره شمرده شده است .(11) برخى از افراد كه بسم اللّه را جزء سوره ندانسته و يا در نماز آن را ترك كرده اند، مورد اعتراض واقع شده اند. در مستدرك حاكم آمده است : روزى معاويه در نماز بسم اللّه نگفت ، مردم به او اعتراض نمودند كه ((اءسرقت اءم نَيستَ))، آيه را دزديدى يا فراموش كردى ؟!(12)
امامان معصوم عليهم السّلام اصرار داشتند كه در نماز، بسم اللّه را بلند بگويند. امام باقرعليه السّلام در مورد كسانى كه (( بسم اللّه )) را در نماز نمى خواندند و يا جزء سوره نمى شمردند، مى فرمود: ( سَرقوا اكرم آية )(13)للّه بهترين آيه قرآن را به سرقت بردند. در سنن بيهقى در ضمن حديثى آمده است : چرا بعضى (( بسم اللّه )) را جزء سوره قرار نداده اند!(14)
شهيد مطهّرى قدّس سرّه در تفسير سوره حمد، ابن عباس ، عاصم ، كسايى ، ابن عمر، ابن زبير، عطاء، طاووس ، فخررازى وسيوطى را از جمله كسانى معرّفى مى كند كه بسم اللّه را جزء سوره مى دانستند.
در تفسير قرطبى از امام صادق عليه السّلام نقل شده است : (( بسم اللّه )) تاج سوره هاست . تنها در آغاز سوره برائت (سوره توبه ) بسم اللّه نيامده و اين به فرموده حضرت على عليه السّلام به خاطر آن است كه (( بسم اللّه )) كلمه امان و رحمت است ، واعلام برائت از كفّار و مشركين ، با اظهار محبّت ورحمت سازگار نيست .(15)
سيماى (بسم اللّه )
1 ( بسم اللّه ) نشانگر رنگ وصبغه ى الهى وبيانگر جهت گيرى توحيدى ماست .(16)
2 ( بسم اللّه ) رمز توحيد است وذكر نام ديگران به جاى آن رمز كفر، و قرين كردن نام خدا بانام ديگران ، نشانه ى شرك . نه در كنار نام خدا، نام ديگرى را ببريم ونه به جاى نام او.(17)
3 ( بسم اللّه ) رمز بقا ودوام است . زيرا هرچه رنگ خدايى نداشته باشد، فانى است .(18)
4 ( بسم اللّه ) رمز عشق به خدا وتوكّل به اوست . به كسى كه رحمن و رحيم است عشق مى ورزيم و كارمان را با توكّل به او آغاز مى كنيم ، كه بردن نام او سبب جلب رحمت است .
5 ( بسم اللّه ) رمز خروج از تكبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است .
6 ( بسم اللّه ) گام اوّل در مسير بندگى و عبوديّت است .
7 ( بسم اللّه ) مايه ى فرار شيطان است . كسى كه خدا را همراه داشت ، شيطان در او مؤ ثّر نمى افتد.
8 ( بسم اللّه ) عامل قداست يافتن كارها و بيمه كردن آنهاست .
9 ( بسم اللّه ) ذكر خداست ، يعنى كه خدايا من تو را فراموش نكرده ام .
10 ( بسم اللّه ) بيانگر انگيزه ماست ، يعنى خدايا هدفم تو هستى نه مردم ، نه طاغوت ها ونه جلوه ها و نه هوس ها.
11 امام رضاعليه السّلام فرمود: (( بسم اللّه )) به اسم اعظم الهى ، از سياهى چشم به سفيدى آن نزديك تر است .(19)
پيام ها:
1 ( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) در آغاز سوره ، رمز آن است كه مطالب سوره ، از مبداء حقّ و مظهر رحمت نازل شده است .
2 ( بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ) در آغاز كتاب ، يعنى هدايت تنها با استعانت از او محقّق مى شود.(20)
3 ( بسم ا للّه ) كلامى كه سخن خدا با مردم وسخن مردم با خدا، با آن شروع مى شود.
4 رحمت الهى همچون ذات او ابدى و هميشگى است . ( اللّه الرّحمن الرّحيم )
5 بيان رحمت الهى در قالب هاى گوناگون ، نشانه ى اصرار بر رحمت است . (هم قالب ((رحمن ))، هم قالب ((رحيم ))) ( الرّحمن الرّحيم )
6 شايد آوردن كلمه رحمن و رحيم در آغاز كتاب ، نشانه اين باشد كه قرآن جلوه اى از رحمت الهى است ، همانگونه كه اصل آفرينش و بعثت جلوه لطف ورحمت اوست . ( الرّحمن الرّحيم )
تفسير آيه : (2) الْحَمْدُِللّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ
ترجمه آيه :
سپاس و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است .
نكته ها: O ((
O (( ربّ)) به كسى گفته مى شود كه هم مالك وصاحب چيزى است و هم در رشدو پرورش آن نقش دارد. خداوند هم صاحب حقيقى عالم است و هم مدبّر و پروردگار آن . پس همه هستى حركت تكاملى دارد و در مسيرى كه خداوند معيّن كرده ، هدايت مى شود.
O علاوه بر سوره حمد، چهار سوره ى انعام ، كهف ، سباء وفاطر نيز با جمله (للّه للّه الحمد للّه ) آغاز گرديده ، ولى فقط در سوره حمد بعد از آن ( ربّ العالمين ) آمده است .
O مفهوم حمد، تركيبى از مفهوم مدح و شكر است . انسان در برابر جمال و كمال و زيبايى ، زبان به ستايش ‍ و در برابر نعمت و خدمت واحسان ديگران ، زبان به تشكّر مى گشايد. خداوند متعال به خاطر كمال و جمالش ، شايسته ى ستايش وبه خاطر احسان ها و نعمت هايش ، لايق شكرگزارى است .
O ( الحمد للّه ) بهترين نوع تشكّر از خداوند است . هر كس در هرجا، با هر زبانى ، هرگونه ستايشى از هر كمال و زيبايى دارد، در حقيقت سرچشمه ى آن را ستايش مى كند. البتّه حمد خداوند منافات با سپاسگزارى از مخلوق ندارد، به شرط آنكه به امر خدا و در خط و مسير او باشد.
O خداوند مسير رشد و تربيت همه را تعيين نموده است : ( ربّنا الّذى اعطى كل شيى ء خلقه ثمّ هدى )(21) پرودگار ما همه ى موجودات را نعمت وجود بخشيده و سپس به راه كمالش هدايت نموده است . او به زنبور عسل ياد داده كه از چه گياهى بمكد و به مورچه آموخته است كه چگونه قوت زمستانى خود را ذخيره كند و بدن انسان را چنان آفريده كه هر گاه كمبود خون پيدا كرد، خون سازى نمايد. چنين خداوندى ، شايسته حمد وسپاسگزارى است .
O خداوند، پروردگار همه ى آفريده هاست . ( و هو ربّ كلّ شى )(22) آنچه در آسمان ها و زمين و ميان آنهاست ، پروردگارشان اوست . ( ربّ السّموات والارض و مابينهما )(23) حضرت على عليه السّلام مى فرمايد: (( من الجمادات والحيوانات )) يعنى او پروردگار جاندار و بى جان است . ( له الخلق والامر تبارك اللّه ربّ العالمين ) هم آفرينش از اوست و هم اداره ى آن ، و او پرورش دهنده ى همه است .
O مراد از ( عالَمين ) يا فقط انسان ها هستند، مانند آيه 70 سوره حجر كه قوم لوط به حضرت لوط گفتند: (اءوَ لم ننهك عن العالمين ) آيا ما تو را از ملاقات با مردم نهى نكرديم ؟ و يا مراد همه ى عوالم هستى است . ((عالَم )) به معناى مخلوقات و ((عالَمين )) به معناى تمام مخلوقات نيز استعمال شده است . از اين آيه فهميده مى شود كه تمام هستى يك پروردگار دارد كه اوست و آنچه در جاهليت و در ميان بعضى از ملّت ها اعتقاد داشتند كه براى هر نوع از پديده ها خدايى است و آن را مدّبر و ربّ النوع آن مى پنداشتند، باطل است .
پيام ها:
1 همه ستايش ها براى اوست . (الحمدللّه )(24)
2 خداوند در تربيت و رشد هستى اجبارى ندارد. زيرا حمد براى كارهاى غير اجبارى است . (الحمدللّه )
3 همه هستى زيباست و تدبير همه هستى نيكوست . زيرا حمد براى زيبايى و نيكويى است . (الحمدللّه )
4 دليل ستايش ما، پروردگارى اوست . (الحمدللّه ربّ العالمين )
5 رابطه ى خداوند با مخلوقات ، رابطه ى دائمى و تنگاتنگ است . (ربّ العالمين ) (نقاش و بنّا هنر خود را عرضه مى كند و مى رود، ولى مربّى بايد هر لحظه نظارت داشته باشد.)
6 همه ى هستى ، تحت تربيت خداوند يكتاست . (ربّ العالمين )
7 امكان رشد و تربيت ، در همه ى موجودات وجود دارد. (ربّ العالمين )
8 خداوند هم انسان ها را با راهنمايى انبيا تربيت مى كند، (تربيت تشريعى ) و هم جمادات ونباتات وحيوانات را رشد وپرورش مى دهد. (تربيت تكوينى ) (ربّ العالمين )
9 مؤ منان در آغاز كتاب (قرآن ) با نيايش به درگاه خداوند متعال ، (الحمدللّه ربّ العالمين ) مى گويند و در پايان كار در بهشت نيز، همان شعار را مى دهند كه (آخر دعويهم اءن الحمدللّه ربّ العالمين )(25)
تفسير آيه : (3) الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
ترجمه آيه :
(خدايى كه ) بخشنده و مهربان است .
نكته ها: O كلمه ((
O كلمه ((رحمن )) به معناى مبالغه و شدّت در رحمت و گستردگى آن است . از كاربرد دو صفت ((رحمن )) و ((رحيم )) در قرآن ، استفاده مى شود كه رحمانيّت درباره همه ى مخلوقات ورحيم بودن ، مربوط به انسان وموجودات مكلّف است .
O خداوند رحمت را برخود واجب كرده است ، (كتب ربّكم على نفسه الرّحمة )(26) و رحمت او بر همه چيز سايه گسترده است ، (و رحمتى وسعت كلّ شيى ء)(27) همچنين پيامبر و كتاب او مايه رحمتند، (رحمةً للعالمين )(28) آفرينش ‍ وپرورش او براساس رحمت است و اگر عقوبت نيز مى دهد از روى لطف است . بخشيدن گناهان و قبول توبه ى بندگان و عيب پوشى از آنان و دادن فرصت براى جبران اشتباهات ، همه مظاهر رحمت و مهربانى اوست .
پيام ها:
1 تدبير وتربيت الهى ، همراه محبّت و رحمت است . (در كنار كلمه ((ربّ))، كلمه ((رحمن )) آمده است .) (ربّ العالمين الرحمن الرحيم )
2 همچنان كه تعليم نيازمند رحم و مهربانى است ، (الرّحمن علّم القرآن )(29) تربيت و تزكيه نيز بايد بر اساس رحم و مهربانى باشد. (ربّ العالمين الرّحمن الرّحيم )
3 رحمانيّت خداوند، دليل بر ستايش اوست . (الحمدللّه ... الرّحمن الرّحيم )

تفسير آيه : (4) مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ
ترجمه آيه :
(خدايى كه ) مالك روز جزاست .
نكته ها: O مالكيّت خداوند، حقيقى است و شامل احاطه و سلطنت است ، ولى مالكيّت هاى اعتبارى ، از سلطه ى مالك خارج مى شود و تحت سلطه ى واقعى او نيست . (مالك يوم الدين )
O مالكيّت خداوند، حقيقى است و شامل احاطه و سلطنت است ، ولى مالكيّت هاى اعتبارى ، از سلطه ى مالك خارج مى شود و تحت سلطه ى واقعى او نيست . (مالك يوم الدين )
O با آنكه خداوند مالك حقيقى همه چيز در همه وقت است ، ولى مالكيّت او در روز قيامت و معاد جلوه ى ديگرى دارد؛
# در آن روز تمام واسطه ها واسباب قطع مى شوند. (تقطّعت بهم الاسباب )(30)
# نسبت ها و خويشاوندى ها از بين مى رود. (فلا انساب بينهم )(31)
# مال و ثروت و فرزندان ، ثمرى ندارند. (لا ينفع مال و لا بنون )(32)
# بستگان و نزديكان نيز فايده اى نمى رسانند. (لن تنفعكم ارحامكم )(33)
# نه زبان ، اجازه عذر تراشى دارد و نه فكر، فرصت تدبير. تنها راه چاره لطف خداوند است كه صاحب اختيار آن روز است .
O لفظ ((دين )) در معانى گوناگون به كار رفته است :
الف : مجموعه ى قوانين آسمانى . (إ نّ الدّين عنداللّه الاسلام )(34)
ب : عمل و اطاعت . (للّه الدّين الخالص )(35)
ج : حساب و جزا. (مالك يوم الدّين )
O ((يوم الدّين )) در قرآن به معناى روز قيامت است كه روز كيفر و پاداش مى باشد. (يسئلون ايّان يوم الدّين )(36) مى پرسند روز قيامت چه وقت است ؟ قرآن در مقام معرّفى اين روز، چنين مى فرمايد: (ثم ما ادريك ما يوم الدّين . يوم لا تملك نفس شيئا و الامر يومئذ للّه )(37) (اى پيامبر!) نمى دانى روز دين چه روزى است ؟ روزى كه هيچ كس براى كسى كارآيى ندارد وآن روز تنها حكم و فرمان با خداست .
O (مالك يوم الدّين ) نوعى انذار و هشدار است ، ولى با قرار گرفتن در كنار آيه ى (الرّحمن الرّحيم ) معلوم مى شود كه بشارت و انذار بايد در كنار هم باشند. نظير آيه شريفه ديگر كه مى فرمايد: (نبّى ء عبادى انّى اءنا الغفور الرّحيم . و اءنّ عذابى هو العذاب الاليم )(38) به بندگانم خبر ده كه من بسيار مهربان و آمرزنده ام ، ولى عذاب و مجازات من نيز دردناك است . همچنين در آيه ديگر خود را چنين معرّفى مى كند: (قابل التَّوب شديد العقاب )(39) خداوند پذيرنده ى توبه مردمان وعقوبت كننده ى شديد گناهكاران است .
O در اوّلين سوره ى قرآن ، مالكيتَ خداوند عنوان شده است ، (مالكِ يوم الدّين ) و در آخرين سوره ، مَلِكيت او. (ملك النّاس )
پيام ها:
1 خداوند متعال ، از جهات مختلف قابل عبادت است و ما بايد حمد و سپاس او را به جا آوريم . به خاطر كمال ذات و صفات او كه (اللّه ) است ، به خاطر احسان و تربيت او كه (ربّ العالمين ) است و به خاطر اميد و انتظار رحم و لطف او كه (الرّحمن الرّحيم ) است و به خاطر قدرت و هيبت او كه (مالك يوم الدّين ) است .
2 قيامت ، پرتوى از ربوبيّت اوست . (ربّ العالمين ... مالك يوم الدين )
3 قيامت ، جلوه اى از رحمت خداوند است . (الرّحمن الرّحيم مالك يوم الدين )
تفسير آيه : (5) إِيّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
ترجمه آيه :
(خدايا) تنها ترا مى پرستيم و تنها از تو يارى مى جوئيم .
نكته ها: O انسان بايد به حكم عقل ، بندگى خداوند را بپذيرد. ما انسان ها عاشق كمال هستيم و نيازمند رشد و تربيت ، و خداوند نيز جامع تمام كمالات و ربّ همه ى هستى است . اگر به مهر و محبّت نيازمنديم او رحمان و رحيم است و اگر از آينده دور نگرانيم ، او صاحب اختيار و مالك آن روز است . پس چرا به سوى ديگران برويم ؟! عقل حكم مى كند كه تنها بايد او را پرستيد و از او كمك خواست . نه بنده هوى و هوس خود بود و نه بنده زر و زور ديگران .
O انسان بايد به حكم عقل ، بندگى خداوند را بپذيرد. ما انسان ها عاشق كمال هستيم و نيازمند رشد و تربيت ، و خداوند نيز جامع تمام كمالات و ربّ همه ى هستى است . اگر به مهر و محبّت نيازمنديم او رحمان و رحيم است و اگر از آينده دور نگرانيم ، او صاحب اختيار و مالك آن روز است . پس چرا به سوى ديگران برويم ؟! عقل حكم مى كند كه تنها بايد او را پرستيد و از او كمك خواست . نه بنده هوى و هوس خود بود و نه بنده زر و زور ديگران .
O در نماز، گويا شخص نمازگزار به نمايندگى از تمام خداپرستان مى گويد: خدايا نه فقط من كه همه ى ما بنده توايم ، ونه تنها من كه همه ى ما محتاج و نيازمند لطف توايم .
O خدايا! من كسى جز تو را ندارم (ايّاك ) ولى تو غير مرا فراوان دارى و همه هستى عبد و بنده ى تو هستند. (ان كلّ من فى السموات و الارض الاّ اتى الرّحمن عبدا)(40) در آسمان ها و زمين هيچ چيزى نيست مگر اين كه بنده و فرمان بردار تو هستند.
O جمله (نعبد) هم اشاره به اين دارد كه نماز به جماعت خوانده شود و هم بيانگر اين است كه مسلمانان همگى برادر و در يك خط هستند.
O مراحل پرواز معنوى ، عبارت است از: ثنا، ارتباط و سپس دعا. بنابراين اوّل سوره ى حمد ثناست ، آيه ى (ايّاك نعبد) ارتباط و آيات بعد، دعا مى باشد.
O چون گفتگو با محبوب واقعى شيرين است ، لذا كلمه (ايّاك ) تكرار شد.
پيام ها:
1 ابتدا بايد بندگى خدا كرد، آنگاه از او حاجت خواست . (نعبد، نستعين )
2 بندگى ، تنها در برابر خداوند رواست نه ديگران . (ايّاك )
3 قوانين حاكم بر طبيعت محترم است ، ولى اراده ى خداوند حاكم وقوانينِ طبيعى ، محكوم هستند.(41) لذا فقط از او كمك مى خواهيم . (ايّاك نستعين )
4 گر چه عبادت از ماست ، ولى در عبادت كردن نيز نيازمند كمك او هستيم . (ايّاك نعبد و ايّاك نستعين )(42)
5 چون خداوند بيشترين لطف را بر ما كرده ، ما بهترين تذلّل را به درگاهش مى بريم . (الرّحمن الرّحيم ايّاك نعبد)
6 (ايّاك نعبد و ايّاك نستعين ) يعنى نه جبر است و نه تفويض . چون مى گوييم : (نعبد) پس داراى اختيار هستيم و نه مجبور. وچون مى گوييم : (نستعين ) پس نياز به او داريم و امور به ما تفويض نشده است .
7 عبادت ، مقدمّه و وسيله ى استمداد است . ابتدا عبادت آمده آنگاه استمداد. (ايّاك نعبد و ايّاك نستعين )
8 شناخت خداوند و صفات او، مقدمّه دست يابى به توحيد و يكتاپرستى است . (ربّ العالمين ، الرّحمن الرّحيم ، مالك يوم الدّين ، ايّاك نعبد)
9 از آداب دعا و پرستش اين است كه انسان خودرا مطرح نكند و خود را در حضور خداوند احساس كند. (ايّاك نعبد...)
10 توجّه به معاد، يكى از انگيزه هاى عبادت است . (مالك يوم الدّين ايّاك نعبد)
تفسير آيه : (6) اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُستَقِيمَ
ترجمه آيه :
(خداوندا!) ما را به راه راست هدايت فرما.
نكته ها: O در قرآن مجيد دو نوع هدايت مطرح شده است :
O در قرآن مجيد دو نوع هدايت مطرح شده است :
الف : هدايت تكوينى ، نظير هدايت زنبور عسل كه چگونه از شهد گلها بمكد و چگونه كندو بسازد. و يا هدايت و راهنمايى پرندگان در مهاجرت هاى زمستانى و تابستانى . آنجا كه قرآن مى فرمايد: (ربّنا الّذى اعطى كلّ شى ء خلقه ثم هدى )(43) بيانگر اين نوع از هدايت است .
ب : هدايت تشريعى كه همان فرستادن انبياى الهى و كتب آسمانى براى هدايت بشر است .
O كلمه ى ((صراط))(44) بيش از چهل مرتبه در قرآن آمده است . انتخاب راه و خط فكرى صحيح ، نشانه ى شخصيت انسان است .
O راههاى متعدّدى در برابر انسان قرار دارد كه او بايد يكى را انتخاب كند:
# راه خواسته ها وهوس هاى خود.
# راه انتظارات وهوس هاى مردم .
# راه وسوسه هاى شيطان .
# راه طاغوت ها.
# راه نياكان و پيشينيان .
# راه خدا و اولياى خدا.
انسان مؤ من ، راه خداوند واولياى او را انتخاب مى كند كه بر ديگر راهها امتيازاتى دارد:
الف : راه الهى ثابت است ، بر خلاف راه هاى طاغوت ها و هوس هاى مردم و هوس هاى شخصى كه هر روز تغيير مى كنند.
ب : يك راه بيشتر نيست ، در حالى كه راه هاى ديگر متعدّد و پراكنده اند.
ج : در پيمودن آن ، انسان به مسير و مقصد مطمئن است .
د: در پيمودن آن ، شكست و باخت وجود ندارد.
O راه مستقيم ، راه خداست . (انّ ربّى على صراطٍ مستقيم )(45)
# راه مستقيم ، راه انبياست . (انّك لَمِن المرسلين على صراطٍ مستقيم )(46)
# راه مستقيم ، راه بندگى خداست . (و اءنِ اعبدونى هذا صراط مستقيم )(47)
# راه مستقيم ، توكّل وتكيه بر خداست . (مَن يعتصم باللّه فقدهُدىَالى صراطمستقيم )(48)
# راه مستقيم ، يكتاپرستى و تنها يارى خواستن از اوست .(49)
# راه مستقيم ، كتاب خداوند است .(50)
# راه مستقيم ، راه فطرت سالم است .(51)
O انسان ، هم در انتخاب راه مستقيم و هم در تداوم آن بايد از خدا كمك بگيرد. مانند لامپى كه روشنى خود را هر لحظه از نيروگاه مى گيرد.
O در راه مستقيم بودن ، تنها خواسته اى است كه هر مسلمان ، در هر نماز از خداوند طلب مى كند، حتّى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و ائمّه اطهارعليهم السّلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقيم را مى خواهند.
O انسان بايد همواره ، در هر نوع از كارهاى خويش ، اعم از انتخاب شغل ، دوست ، رشته ى تحصيلى وهمسر، راه مستقيم را از خداوند بخواهد. زيرا چه بسا در عقايد، صحيح فكر كند، ولى در عمل دچار لغزش شود و يا بالعكس . پس هر لحظه ، خواستن راه مستقيم از خدا، ضرورى است .
O راه مستقيم مراتب و مراحلى دارد. حتّى كسانى كه در راه حقّ هستند، مانند اولياى خداوند، لازم است براى ماندن در راه و زيادشدن نورِ هدايت ، دعا كنند. (والّذين اهتدوا زادَهم هُدى )(52)
O راه مستقيم ، همان راه ميانه و وسط است كه حضرت على عليه السّلام مى فرمايد: ((اليمين و الشمال مضلّة و الطريق الوسطى هى الجادّة ))(53) انحراف به چپ و راست گمراهى و راه وسط، جاده ى هدايت است .
O راه مستقيم يعنى ميانه روى واعتدال واحتراز از هر نوع افراط وتفريط، چه در عقيده و چه در عمل . يكى در عقايد از راه خارج مى شود وديگرى در عمل و اخلاق . يكى همه كارها را به خدا نسبت مى دهد، گويا انسان هيچ نقشى در سرنوشت خويش ندارد. و ديگرى خود را همه كاره و فعّال مايشاء دانسته و دست خدا را بسته مى داند. يكى رهبران آسمانى را همچون مردمان عادى و گاهى ساحر و مجنون معرّفى مى كند و ديگرى آن بزرگواران را در حدّ خدا مى پندارد. يكى زيارت امامان معصوم و شهدا را بدعت مى داند و ديگرى حتّى به درخت و ديوار، متوسل شده و ريسمان مى بندد. يكى اقتصاد را زير بنا مى داند و ديگرى ، دنيا و امورات آن را ناديده مى انگارد.
در عمل نيز يكى غيرت نابجا دارد و ديگرى همسرش را بى حجاب به كوچه و بازار مى فرستد. يكى بخل مى ورزد و ديگرى بى حساب سخاوت به خرج مى دهد. يكى از خلق جدا مى شود و ديگرى حقّ را فداى خلق مى كند.
اينگونه رفتار وكردارها، انحراف از مسير مستقيم هدايت است . خداوند دين پا برجا واستوار خود را، راه مستقيم معرّفى مى كند.(54) در روايات آمده است كه امامان معصوم عليهم السّلام مى فرمودند: راه مستقيم ، ما هستيم .(55) يعنى نمونه ى عينى و عملى راه مستقيم و اسوه و الگو براى قدم برداشتن در راه ، رهبران آسمانى هستند. آنها در دستورات خود درباره ى تمام مسائل زندگى از قبيل كار، تفريح ، تحصيل ، تغذيه ، انفاق ، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و ... ، نظر داده و ما را به اعتدال و ميانه روى سفارش كرده اند.(56) جالب آنكه ابليس در همين صراطِ مستقيم به كمين مى نشيند.(57)
O در قرآن و روايات ، نمونه هاى زيادى آمده كه در آنها به جنبه ى اعتدال ، تاءكيد و از افراط و تفريط نهى شده است . به موارد ذيل توجّه كنيد:
# (كلوا و اشربوا و لاتسرفوا)(58) بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد.
# (لا تَجعل يدك مَغلولةً الى عُنقك و لاتبسُطها كلّ البَسط)(59) در انفاق ، نه دست بر گردن قفل كن دست بسته باش و نه چنان گشاده دستى كن كه خود محتاج شوى .
# (الّذين اذا اءنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواما)(60) مومنان ، به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل ، بلكه ميانه رو هستند.
# (لا تجهر بصلوتك و لاتخافت بها وابتغ بين ذلك سبيلا)(61) نماز را نه بلند بخوان ونه آهسته ، بلكه با صداى معتدل نماز بخوان .
# نسبت به والدين احسان كن ؛ (و بالوالدين احسانا)(62) امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نيست . (ان جاهداك على ان تشرك بى ... فلاتطعهما)(63)
# پيامبر هم رسالت عمومى دارد؛ (و كان رسولا نبيّا)(64) و هم خانواده خويش را دعوت مى كند. (و كان ياءمر اهله بالصلوة )(65)
# اسلام هم نماز را سفارش مى كند كه ارتباط با خالق است ؛ (اقيموا الصلوة ) و هم زكات را توصيه مى كند كه ارتباط با مردم است . (اتوا الزكوة )(66)
# نه محبت ها شما را از گواهى حقّ منحرف سازد؛ (شهداء لِلّه و لو على انفسكم )(67) و نه دشمنى ها شما را از عدالت دور كند. (و لا يَجرِمنّكم شَنئان )(68)
# مؤ منين هم دافعه دارند؛ (اءشداء على الكفار) و هم جاذبه دارند. (رحماء بينهم )(69)
# هم ايمان و باور قلبى لازم است ؛ (امنوا) و هم عمل صالح . (عملوا الصالحات )(70)
# هم اشك و دعا و درخواست پيروزى از خدا لازم است ؛ (ربّنا افرغ علينا صبرا)(71) و هم صبورى وپايدارى در سختى ها. (عشرون صابرون يغلبوا ماءتين )(72) شب عاشورا امام حسين عليه السّلام هم مناجات مى كرد و هم شمشير تيز مى كرد.
# روز عرفه و شب عيد قربان ، زائر خانه ى خدا دعا مى خواند و روز عيد بايد در قربانگاه با خون آشنا شود.
# اسلام مالكيّت را مى پذيرد، ((الناس مسلّطون على اموالهم ))(73) ولى اجازه ضرر زدن به ديگرى را نمى دهد و آن را محدود مى سازد. ((لا ضَرر و لا ضِرار))(74)
آرى ، اسلام دين يك بعدى نيست كه تنها به جنبه اى توجّه كند و جوانب ديگر را فراموش كند، بلكه در هر كارى اعتدال وميانه روى وراه مستقيم را سفارش مى كند.
پيام ها:
1 همه ى هستى ، در مسيرى كه خداوند اراده كرده در حركتند. خدايا! ما را نيز در راهى كه خود دوست دارى قرار بده . (اهدنا الصراط المستقيم )
2 درخواست هدايت به راه مستقيم ، مهم ترين خواسته ى يكتاپرستان است . (ايّاك نعبد... اهدنا الصراط المستقيم )
3 براى دست يابى به راه مستقيم ، بايد دعا نمود. (اهدنا الصراط المستقيم )
4 ابتدا ستايش ، آنگاه استمداد و دعا. (الحمدللّه ... اهدنا)
5 بهترين نمونه استعانت از خدا، درخواست راه مستقيم است . (ايّاك نستعين اهدنا اهدنا الصّراط المستقيم )
تفسير آيه : (7) صِرَ طَ الَّذِينَ اءَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّينَ
ترجمه آيه :
(خداوندا! ما را به ) راه كسانى كه آنها را مشمول نعمت خود ساختى ، (هدايت كن ) نه غضب شدگان و نه گمراهان !
نكته ها: O اين آيه راه مستقيم را، راه كسانى معرّفى مى كند كه مورد نعمت الهى واقع شده اند وعبارتند از: انبيا، صدّيقين ، شهدا وصالحين .(75)
O اين آيه راه مستقيم را، راه كسانى معرّفى مى كند كه مورد نعمت الهى واقع شده اند وعبارتند از: انبيا، صدّيقين ، شهدا وصالحين .(75) توجّه به راه اين بزرگواران و آرزوى پيمودن آن وتلقين اين آرزو به خود، ما را از خطر كجروى وقرار گرفتن در خطوط انحرافى باز مى دارد. بعد از اين درخواست ، از خداوند تقاضا دارد كه او را در مسير غضب شدگان وگمراهان قرار ندهد. زيرا بنى اسرائيل نيز به گفته قرآن ، مورد نعمت قرار گرفتند، ولى در اثر ناسپاسى ولجاجت گرفتار غضب شدند.
O قرآن ، مردم را به سه دسته تقسيم مى نمايد: كسانى كه مورد نعمت هدايت قرار گرفته وثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان .
O مراد از نعمت در (انعمتَ عليهم )، نعمتِ هدايت است . زيرا در آيه ى قبل سخن از هدايت بود. علاوه بر آنكه نعمت هاى مادى را كفّار ومنحرفين وديگران نيز دارند.
O هدايت شدگان نيز مورد خطرند و بايد دائما از خدا بخواهيم كه مسير ما، به غضب و گمراهى كشيده نشود.
مغضوبين در قرآن
در قرآن ، افرادى همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّت هايى همچون قوم عاد، ثمود و بنى اسرائيل ، به عنوان غضب شدگان معرّفى شده اند.(76)
بنى اسرائيل كه داستان زندگى و تمدن آنها در قرآن بيان شده است ، زمانى بر مردم روزگار خويش برترى داشتند؛ (فَضّلتُكم على العالَمين )(77) لكن بعد از اين فضيلت و برترى ، به خاطر كردار و رفتار خودشان ، دچار قهر و غضب خداوند شدند (و باؤ وا بغضب من اللّه )(78) اين تغيير سرنوشت ، به علّت تغيير در رفتار و كردار آنان بوده است . دانشمندان يهود، دستورات وقوانين آسمانى تورات را تحريف كردند، (يحرّفون الكلم )(79) وتجّار وثروتمندان آنان نيز به ربا وحرام خوارى و رفاه طلبى روى آوردند، (اخذهم الرّبا)(80) وعامّه مردم نيز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه ، از روى تن پرورى و ترس ، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمينِ مقدّس ، سر باز زدند. (فاذهب انت و ربّك فقاتلا انّا هيهُنا قاعدون )(81) به خاطر اين انحرافات ، خدا آنان را از اوج عزّت و فضيلت ، به نهايت ذلّت و سرافكندگى مبتلا ساخت .
ما در هر نماز، از خداوند مى خواهيم كه مانند غضب شدگان نباشيم . يعنى نه اهل تحريف آيات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حقّ، و همچنين از گمراهان نباشيم ، آنان كه حقّ را رها كرده و به سراغ باطل مى روند و در دين و باور خود غلوّ و افراط كرده و يا از هوى و هوس خود و يا ديگران پيروى مى كنند.(82)
O انسان در اين سوره ، عشق و علاقه و تولاّى خود را به انبيا و شهدا و صالحان و راه آنان ، اظهار و ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاريخ نيز برائت و دورى مى جويد و اين مصداق تولّى و تبرّى است .
ضالّين در قرآن O ((
O ((ضلالت )) كه حدود دويست مرتبه اين واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است . گاهى در مورد تحيّر بكار مى رود، (و وَجدَك ضالا)(83) وگاهى به معناى ضايع شدن است ، (اضلّ اعمالهم )(84) ولى اكثرا به معناى گمراهى وهمراه با تعبيرات گوناگونى نظير: (ضلال مبين )، (ضلال بعيد)، (ضلال قديم ) به چشم مى خورد.
O در قرآن افرادى به عنوان گمراه معرّفى شده اند، از جمله : كسانى كه ايمان خود را به كفر تبديل كردند،(85) مشركان ،(86) كفار،(87) عصيان گران ،(88) مسلمانانى كه كفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند،(89) كسانى كه مردم را از راه خدا باز مى دارند، كسانى كه به خدا يا رسول خدا توهين مى كنند، آنان كه حقّ را كتمان مى كنند و كسانى كه از رحمت خدا ماءيوسند.
O در قرآن نام برخى به عنوان گمراه كننده آمده است ، از قبيل : ابليس ، فرعون ، سامرى ، دوست بد، رؤ سا ونياكان منحرف .
O گمراهان خود بستر وزمينه ى انحراف را فراهم و گمراه كنندگان از اين بسترها و شرايط آماده ، استفاده مى كنند. بسترهاى انحراف در قرآن عبارتند از: هوسها،(90) بت ها،(91) گناهان (92)، پذيرش ولايت باطل ،(93) جهل و نادانى .(94)
پيام ها:
1 انسان در تربيت ، نيازمند الگو مى باشد. انبيا، شهدا، صدّيقين وصالحان ، نمونه هاى زيباى انسانيّت اند. (صراط الّذين انعمت عليهم )
2 آنچه از خداوند به انسان مى رسد، نعمت است . قهر و غضب را خود به وجود مى آوريم .(95) (انعمت ، المغضوب عليهم )
3 ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان ، جامعه اسلامى را در برابر پذيرش حكومت آنان ، مقاوم و پايدار مى كند. (غير المغضوب عليهم ولا الضّالّين )(96)

نويسنده : حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى



:: موضوعات مرتبط: قرآن، فضیلت و خواص سوره های قرآن، تفسیر قرآن، ،
:: برچسب‌ها: سیمای سوره حمد, تفسیر سوره حمد, مسجد حجت ابن الحسن, حمید داودی راد, حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 23 خرداد 1391