مسجد خیابان رودکی تهران (سلسبیل)

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره ی حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) و دهه فاطمیه

سلام بر صورت نیلی، سلام بر پهلوی شکسته، وسلام بر خسوف غمگینانه تو !

 

نام : فاطمه (س(
لقب : زهرا
کنیه : ام ابیها
نام پدر : حضرت محمد (ص(
نام مادر : خدیجه کبری (س(
نام همسر: علی بن ابیطالب (ع (
لقب : زهرا،صديقه،طاهره،راضيه،مر ضيه،مباركه،بتول ( لقب زهرا از شهرت بيشترى برخوردار است .
محل ولادت : مکه خانه خدیجه
مدت عمر : 18 سال
تاریخ شهادت :13 جمادی الاولی بنا به روایتی و 3 جمادی الثانی سال 11 هجری بنا به قول مشهور
علت شهادت : صدمات وارده
محل دفن : مدینه طیبه

در دهه فاطمیه ، ایام شهادت دخت مکرم نبی اسلام ، قرار داریم . طاهره ای که سراسر زندگی اش سرشار از آموزه های والای انسانی واخلاقی است . از هر سمت وسو که مورد توجه قرار گیرد، معرفت آموز است وسرمشق دهنده است .

فاطمه (س) را باید به تنهایی ومطلق ومجزا از وابستگی های ارزشمندش ، تنها به عنوان یک انسان در نظر گرفت تا پی به علو درجاتش برد وبی هیچ اغراق افسانه ای ، ارزش های آسمانی اش را درعین آنکه بر زمین خدا ودر میان خلق خدا راه می رفت وزندگی می کرد،به بررسی نشست . دختر رسول گرامی اسلام بودن ویا افتخار همسری ابر مردی چون علی را داشتن ویا مادر سلسله نورانی امامت بودن و...، اینها همه به تنهایی هر کدامشان فضیلتی گرانسنگ وبی همتاست ، اما باز در حق فاطمه ، ره انصاف ننموده ایم اگر تنها به اعتبار همین گونه فضایل قومی ونسبی اش به او بپردازیم وشخصیت وی را با همین نگاه به قضاوت در آییم . نه ، فاطمه زهرا (س) ، خود به تنهایی باید نگریسته شود تا به گفته زیبای دکتر شریعتی _ «دانسته شود که فاطمه ، فاطمه است » . فاطمه را پاره تن رسول خدا دانستن نیز نگاهی دیگر ، که هر دو نگاه ونگرش نیز منبعث ومأخذ از تعاریف خود رسول خدا (ص) است . که هرزگاهی به تناسب مقام وموقعیت های پیش آمده ، کلامی وعبارتی را در باب مقام گرامی حضرت زهراء (س) به سلک سخن در می آورند .

آری فاطمه ، منسوب به پیامبر است . عزیز وپاره تن رسول خدا است ، اما او به تنهایی نیز کرامتی والاتر از اینها را دارد . او خود مادر پدر خویش است . مادر همان شخصیت بزرگواری که دخترش را پاره وجود خود وقوت قلب خود می داند وبه راستی این زن مطهره را چه صفات وخصلت های ممتاز ی مگر بوده است که چنین قابل ستایش والهام می تواند باشد ؟ از طریق پدر وهمسر وفرزند ، به فاطمه نزدیک شدن ، یک نگاه است واز طریق خودش واز مسیر خصوصیات فردی خودش به او تقرب جستن ، نگاهی دیگر واما درس آموزتر وبه تحصیل شناخت حقیقی وتحقیقی از مقام ومرتبه فاطمه نزدیک تر ودقیق تر .

داستان حضرت فاطمه (س) ، داستان تاریخی ومنحصر به فرد یک انسان پای بند به ارزشهای والای ایمانی وانسانی است که تا سر حد جان وتوان مقید ومتعهد به مبانی فکری ودینی خود بوده است . داستان او شرح دلپذیر عواطف بلند آسمانی وروایت رویای ایمان وایثار واعتقاد انسانی است . داستان شنیدنی پارسایی وعفت وکرامت یک زن پیراسته واراسته به آرایش روحی ومعنوی است . حکایت یک بانوی وظیفه شناس ویک همسر. ستونی است که کنار او آرامشگاه مرد زندگی است . قصه او شرح قناعت ها وبسندگی های دنیایی ودل بستن به زیور های حقیقی تر وماندنی تر است . فاطمه (س) سمبل یک بانوی ارزشمند والگو به لحاظ حضور ، مثبت وتأثیر گذار در محیط خانه ودر محیط جامعه است .

فاطمه (س) را باید اینگونه شناخت . از طریق خودش ودر خودش ، فاطمه را با فاطمه و در فاطمه باید به معرفت نشست . هر چند که باز هم باید گفت « ما عرف حق معرفتک » 


خلاصه ای از زندگی حضرت زهرا سلام الله :

سلام ودرود خدا بر یگانه بانوئی که در عرش الهی محبوب ملائکه مقرب وهم کلام با برترین آنان وحامل علم خدا یعنی جبرئیل امین بود .درود بیکران خداوند بر فاطمه (س) که بهجت قلب ونور چشم رسول (ص) وعزیزترین انسان ها در پیشگاه او بود ؛ وجودی که نور پیامبر (ص) سراسر او را احاطه نموده بود واز جهت شبیه ترین مردم در رفتار وکردار به رسول خدا بود .
این چه موجودی است که رسول خدا به هنگام قیامت وصحنه محشر جبرئیل از طرف راست او ومکائیل در جانب چپ ، وامیر المؤمنین علی بن ابیطالب سلام الله علیه در جلو او ، ودو آقا، جوانان اهل بهشت ( حضرت امام حسن وحضرت امام حسین علیه السلام ) در پشت سر او حرکت می کنند واینچنین با جلالت وارد محشر می گردد وندائی از جانب حق تعالی می رسد وایشان را به خلائق معرفی می نماید تا این که وارد بهشت شود وخداوند به او می فرماید از من درخواست نما تا به تو عطا نمایم وهر آرزوئی که داری جامه عمل خواهم پوشاند واو در جواب خداوند عرض می کند ؛ تو بزرگترین آرزوی من بودی وهستی . واز خداوند تقاضا می کند که محبین مرا به آتش دوزخ مسوزان . وخداوند در جواب می فرماید : قبل از خلقت آسمان ها وزمین با خود عهد نموده ام که محبین تو را به آتش دوزخ نسوزانم . 
مقصود از نقل این مطلب آن است که ، شخصیتی که اینچنین مورد احترام خدا ورسول خدا وانبیاء الهی است وکلام ووجود وحرکات او در ملک وملکوت ودر دنیا وآخرت تاثیر می گذارد آیا بر ما نیست تا هر چه بیشتر خود را به این حقیقت نورانی نزدیک نمائیم ؛ وآیا بر جامعه ما خصوصاً خواهران محترمه ما سزاوار است که از خیل کثیر وکوثر الهی که برای همه عالم است دور باشند ؟!
زهرای عزیز عشق واردت قلبی عاشقانه ما به تو تنها نه از آن روست که تو دخت رسول اکرمی کفو علی مرتضی وام ائمه ! ونه بدان روی که حبیبه وبرگزیده پروردگاری ومظهر ولایت حضرت حق . ونه بدان جهت که در سیر به سوی معبود ومحبوب به والاترین مرحله قرب ره یافتی . ونه بدان دلیل که رب العالمین بزرگترین فرشته مقرب را وسفیر وحی را که جبرئیل امین بود برای تسلی ودلداریت بر تو نازل فرمود . ونه برای دیگر مقامات معنوی ومراتب بندگی تو . گرچه هر یک از اینها کافی است تا هر کس را که از منزلت انسانی بهره ای دارد ودر راه نیل به مقصد بزرگ آفرینش گام برمی دارد مجذوب تو سازد ومرغ جانش به هوای کوی تو پرواز کند . اما ارادت ومحبت ما به تو علاوه بر این از آن روست که روز سپید کرامت وحیات طیبه جامعه - خانواده خویش را مدیون توایم . دلهای دختران ما قلبهای زنان ما ودر یک کلام زندگی ما از تو نور گرفته وبا نام تو وعشق تو معنا یافته است . وخود را درپرتو شخصیت تو یافته ایم . ما اذعان داریم که همه چیزمان از تو وبیت تو ومکتب توست . همان بیت محقر وگلی . لکن معطر ومنور واز تمامی جهان خلقت والاتر وبرتر ! 
وتمام ارزش آن خانه کوچک ومحقر وگلی همین است که خانه دل ووجود انسانها را نور وفضیلت بخشیده وبسوی مبدا آفرینش راه نموده است . آری زهرای مظلوم وبال وپر شکسته ! زنان ودختران ما سپیده انسانیت وفجر فضیلت خویش را مدیون تواند. توئی الگو واسوه ووالا. تو با مبارزه قهرمانانه خویش راه ظلم ستیزی را به آنان آموختی ! وبا عبادت ، عفاف ، عصمت وحجاب خویش مسیر تکامل واوج عظمت یک زن را به جهان نشان دادی ! وبا زهد وبی اعتنائی به مظاهر فریبنده مادی دنیا ارزش والائی انسان را تبلور بخشیدی ، وبا حمایت از دین خدا وانقلاب پیامبر وامام خویش وتحمل سختی ها وناملایمات به مبارزه برخاستی وبا علم ومعرفت خود بلندای منزلت انسانی را بخصوص برای زنان تبیین کردی وبا ارجمندترین شیوه خانه داری ، شوهرداری ، تربیت وپرورش فرزندان شیوه جهاد زن در اسلام را به نمایش گذاشتی ودر یک کلام در تمام ابعاد وشئون زندگی ، بهترین وارزشمندترین روش زندگی وحیات زیبای انسانی را برای همیشه به انسانها آموختی !
ریشه عشق ما وعلاقه ما به تو حکایتگر ارتباط ما با یک تاریخ است .
او برترین بانوی جهان ، و بانوی بهشتی بوده است . فاطمه محبوبترین افراد نزد پیامبر بود ، آنچنان که پیامبر اکرم (ص) فرموده : فاطمه پاره تن من وروشنی دیده ومیوه دل من است . آنچه او را ناراحت کند مرا ناراحت می کند و آنچه شادش کند ، مرا شاد می کند ؛ او نخستین کس از اهل بیت من است که به من می پیوندد.

حکایاتی از آئین همسرداری وادب زهرا (س(:
الف - زهرا از دیدگاه علی (ع
پاسخ صریح وزیبای علی (ع) به پیامبر (ص) در فردای عروسی ، فاطمه را بهترین یار ومدد کاردر طاعت حق معرفی می کند . وقتی که پیامبر (ص) از او پرسید : زهرا را چگونه یافتی ؟ عرض کرد : نعم العون علی طاعه الله . فاطمه چه خوب یاوری برای طاعت الهی است ..

ب - ایثار وتعاون زهرا (س(:
ایثار واز خودگذشتگی یکی از مهمترین عوامل استحکام روابط میان اعضای یک مجموعه است ، نمونه ای از ایثار وگذشت در زندگی هر انسانی نشانه بزرگی روح وعلو همت اوست . در زندگی فاطمه (س) وایثار در برابر شوی بزرگش نمونه های بارزی به چشم می خورد . هنگامی که پیامبر آندو را مشغول کار دید از آنها پرسید کدامیک از شما خسته ترید ؟ هر یک از آنها دیگری را مقدم دانسته واو را خسته از مشقت کار ذکر کرد.

د - تقسیم کار:
یکی از نمادهای زندگی مشترک زندگی علی (ع) وفاطمه (س) تقسیم مطلوب وظایف ناشی از زندگی مشترک بود . وقتی که پیامبر تقاضا کردند تا کارها را میان آن دو تقسیم کند ، رسول خدا (ص) کارهای خانه را به فاطمه (س) سپرد ومسئولیت خارج از منزل را به علی (ع) واگذار کرد . زهرا (س) بارها اظهار خشنودی می کرد ورضایت خود را از تقسیم ابراز می داشت .

ذ - محبت به همسر (رعایت یکدیگر)
پیامبر اکرم (ص) بارها دختر وداماد گرامی اش را به محبت یکدیگر سفارش می فرمود . روزی به زهرا فرمودند : دخترم شوهر تو بهترین همسرهاست تو را از نافرمانی او بر حذر می دارم . سپس به علی (ع) فرمود : علی جان به همسرت مهربانی کن زیرا فاطمه پاره تن من است . رنج او رنج من است وشادی او خشنودی من است .

ه - رازداری زهرا (س(:
روزی فاطمه (س) به حضورپدرش رسید در حالیکه آثار ضعف وگرسنگی از چهره فرخنده اش نمایان بود . رسول خدا (ص) با مشاهده این حالت دستهایش را به سوی آسمان بلند نمود وگفت : خدایا گرسنگی فرزندم را به سیری تبدیل کن ووضع او را سامان بده .
آری زهرا (س) از فقر خانه علی شکوه نمی کند وپیامبر بدون اینکه زهرا سخنی یه او بگوید از ضعف وگرسنگی او باخبر می شود . که این خود یکی از نمونه های پایبندی یه اساس واسرار خانواده است .

ز- فداکاری وصبر بر فقر :
صبح یکی از روزها که علی (ع) وفاطمه در کنار هم بودند علی (ع) برای رفع گرسنگی شدید خود از همسرش غذایی را طلب کرد . زهرا (س) گفت : خود دو روز است که چیزی نخورده ام وهر چه در خانه بود برای شما وفرزندان آورده ام .
علی (ع) فرمود : چرا مرا از این امر آگاه نساختی ، تا برای تهیه غذا اندیشه کنم . زهرا (س) پاسخ داد : از خدای خود شرم کردم که چیزی از تو بخواهم که انجام آن برای تو دشوار باشد .

ح - نگاه شفا وروح بخش : 
امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند : هیچ گاه فاطمه از من نرنجید. واو نیز هرگز مرا نرنجاند . او را به هیچ کاری نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم . وهر گاه بصورت ورخساره اش نظاره می کردم تمام غصه های من برطرف می شد .ودردهایم را فراموش می کردم . بخدا قسم هرگز کاری نکردم که فاطمه خشمگین شود . او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد . آری فاطمه (س) برای ایجاد یک محیط آرام وبا صفا در درون خانه بود وآنچه می گفت در جهت اهداف همسر فداکار ودلاورش بود .

ط- تقویت روانی شوهر مجاهد :
هنگامی که علی (ع) از جبهه باز می گردد. فاطمه (س) به استقبال اومی رود وبا رویی گشاده ولبخند حاکی از رضایت وافتخار به او مینگرد ، لباس وشمشیر خون آلود او را می شوید واز حوادث میدان جنگ می پرسد . وبدین وسیله نقش خود را در جهاد سرنوشت ساز اسلام ودر تقویت روانی شوی مجاهدش ایفا می کند . 

ی - تسلیم اختیارات شوهر : 
خلیفه اول ودوم چندین بار تقاضای ملاقات حضرت فاطمه (س) کرده بودند وفاطمه نپذیرفته بودند . علی (ع) در آخرین روزهای واپسین عمر زهرا (س) نزد او آمد وتقاضای آنان را برای ملاقات با فاطمه بازگو کرد واز او اجازه خواست . زهرا(س) چنین گفت : خانه از آن شما ودر اختیار شمایم آنچه خود صلاح می دانی عمل کن 

ک - محبت به همسر :
روزی پیامبر از فاطمه سلام الله پرسید شوهرت با تو چگونه است ؟ فاطمه (سعرض کرد: خوب است اما زنان قریش مرا با ازدواج با کسی که دستش از مال دنیا خالی است سرزنش می کنند . پیامبر فرمود : دخترم شوهر تو بهترین همسرهاست . به او محبت کن ! تو را از نافرمانی او برحذر می دارم .

ر- زهرا (س) وتربیت فرزندان : ( وراثت در شخصیت فرزندان زهرا (س(:
یکی از عوامل موثر در تشکیل شخصیت فرزندان زهرا (س) وراثت است . زیرا در این خانواده مادر از مقام عصمت بهره مند است . در وجود مطهر او هیچ رجس وگناهی راه ندارد . چنانچه در زیازت امام حسین (ع) داریم که : گواهی می دهم که شما در اصلاب پاک وارحام مطهر بودید وهیچ غباری از شرک وجهالت بر دامن شما ننشست .

ن_ زهرا مادی پاکدامن : 
امام حسین (ع) در روز عاشورا حقیقتی را بازگو کرد تا از آن طریق بر حقانیت خود تاکید ورزد . بدین جهت در آن روز تاریخی فرمود : شهامت ، آزاد منشی وکرامت خود را مرهون پاکدامنی وطهارت مادرم زهرا ( س ) هستم .

س - اعتقاد به عقیقه : 
حضرت زهرا (س) هرگاه صاحب فرزندی می شد برای او گوسفندی را عقیقه می داد . سپس روز هفتم تولد هر یک از عزیزانش ، سر او را می تراشید وبرابر وزن موهای او نقره صدقه می داد . برای همسایه ها هدیه می فرستاد ودیگران را در شادی خود سهیم می نمود .

ع - عواطف مادری ونقش آن در تربیت فرزند :
سلمان می گوید : روزی فاطمه زهرا(س) را دیدم که مشغول آسیاب بود . در این هنگام فرزندش حسین گریه کرد وبیتابی نمود . عرض کردم برای کمک به شما آسیاب می کنم یا بچه را آرام می نمایم . ایشان فرمود من به آرام کردن فرزند اولی هستم . شما آسیاب را بچرخانید .

ص - بازی وتحرک : 
حضرت فاطمه (س) با فرزندانش همبازی می شد وبه این نکته توجه داشت که در بازی نوع الفاظ وحرکات مادر سرمشق کودک قرار می گیرد . نقل شده است که حضرت با فرزندش امام حسن (ع) بازی می کرد واو را بالا می انداخت وبرایش شعر می خواند .

ق - رعایت عدالت در میان کودکان :
روزی امام حسن (ع) نزد پیامبر آمد واظهار تشنگی کرد وتقاضای آب نمود . رسول خدا (ص) بی درنگ برخاسته وظرفی برداشت واز گوسفندی مقداری شیر دوشید وبه امام حسن (ع) داد و در این هنگام که امام حسین (ع) خواست تا ظرف شیر برادرش را بگیرد . اما پیامبر در حمایت از امام حسن (ع) مانع گرفتن ظرف او شد . فاطمه (س) عرض کرد گویا حسن برای شما عزیزتر است . پیامبر فرمود ند : هر دو برایم عزیز ومحبوبند . چون اول حسن تقاضای آب کرد او را مقدم داشتم .

سخنان برگزیده از حضرت زهرا (س(:
در خدمت مادر باش زیرا بهشت در زیر پای مادران است .
آن گاه در که روز قیامت برانگیخته شوم ، گناهکاران امت پیامبر اسلام را شفاعت خواهم کرد.
اگر به آنچه تو را به آن فرمان می دهیم عمل کنی واز آنچه بر حذر می داریم دوری کنی ، از شیعیان مایی والا هرگز.
از دنیای شما محبت سه چیز در دل من نهاده شد ؛ تلاوت قرآن ، نگاه به چهره پیامبر خدا وانفاق در راه خدا .
خوش رویی در هنگام روبه رو شدن با مؤمن ، بهشت را بر فرد خوش رو واجب می کند .


يا فاطمة الزهرا يا بنت محمد يا قرة عين الرسول يا سيدتنا و مولاتنا انا توجهنا و استشفعنا بك الى الله و قدمناك بين يدى حاجاتنا .يا وجيهة عندالله اشفعى لنا عندالله .
والسلام

 

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن (عج)

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، معصومین، ،
:: برچسب‌ها: دهه فاطمیه , شهادت حضرت زهرا(س), مسجد حجت ابن الحسن(عج), حمید داودی راد, تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن (عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : پنج شنبه 22 بهمن 1395

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

آغاز امامت امام زمان(عج) در 9 ربیع الاول

  آغاز امامت امام زمان(عج) در 9 ربیع الاول

 

آغاز امامت امام زمان(عج) در 9 ربیع الاول


امروز، خورشید مهربان تر از همیشه بیدار می شود. روز از شانه های تو آغاز می شود تا جهان، بزرگی ات را ببیند؛ چون بزرگی ابراهیم خلیل علیه السلام در برابر بتانی که فرو ریختند.

ملکوت را در دست هایت به تماشا می گذارند تا رسولان بی رسالت دنیازده، بهشت را پیچیده در قنوتت به تماشا بنشینند.

جهان، خلاصه ای از لبخند توست که امامتت را تمام آبشارها قیام می کنند و جنگل ها قامت می بندند.

بزرگی؛ چون پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله . بزرگی؛ چون وحی، چون پدرانت ردای پیامبر صلی الله علیه و آله بر دوشت آواز عدالت سر می دهد و شمشیر سرْ شکافته پدر بزرگوارت علی علیه السلام ، در دست هایت مشق عشق می کند.

چشم هایت بوی مهربانی زهرا علیهاالسلام می دهد.

امروز، روز بزرگی توست؛ بزرگی تو بزرگ تر از تمام پیامبران است. بزرگی تو سال ها خواهد بود؛ بزرگی تو از ازل آغاز شده و با ابدیت به پایان می رسد.

خدا از امروز، تو را بزرگ تر از هر کسی می خواهد.

امروز از آن توست؛ مثل تمام فرداهای نیامده، مثل تمام دیروزها، مثل تمام روزها، هفته ها، ماه ها و سال ها.

تمام فصل های سال، نامت را از بر کرده اند؛ مثل تمام درخت ها و آب ها.

امروز، روز آغاز مهربانی خداوند با دنیاست، روز مهربانی تو با جان های تشنه ما. امروز، روز آشنایی و آشتی لبخند و آینه هاست؛ روز شکوفا شدن گل های محمدی در دامنه نام شکوهمند تو. امروز، عطر گل های محمدی فراگیر می شود و باغ های عصمت، در شکوه امامتت شکوفه خواهند کرد، با نفس های معطرت.

امروز، فروردین ها از لبخند تو شکوفه خواهند داد و اردیبهشت ها با نفس هایت بهشتی می شوند.

ابدیت در تو خلاصه می شود و شادی، با لبخندت به نهایت کمال می رسد. بعد از امروز، جهان آغاز می شود؛ جهان از امروز، دوباره متولد خواهد شد.

پیش از این، نمرودها، رودهای آتش را گرداگرد زمین شعله کشیده بود؛ اما امروز با تو دنیا سربلند بیرون می آید از این همه آتش طغیان.

مانند ابراهیم خلیل، آتش ها را گلستان کرده ای. امروز، نوح، کشتی نجاتش را به دست تو می سپارد تا سینه سخت ترین توفان ها را به سمت ساحل های امن بشکافی.

ای منجی، ای یگانه منجی! از امروز، سکان هدایت بشر به دست توست. از امروز، شادی های ما آغاز خواهد شد؛ مثل غم های طولانی تو.

بر ما ببار، ای رحمت بی کران خداوند!

بر ما ببار که سال هاست کویر سینه هامان، تشنه باریدن زلال توست.

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، معصومین، ،
:: برچسب‌ها: آغاز امامت امام زمان(عج) در 9 ربیع الاول, مسجد حجت ابن الحسن(عج), حمید داودی راد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 19 آذر 1395

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

شهادت امام حسن عسگری(علیه السلام)

شهادت امام حسن عسگری(علیه السلام)


 

شهادت امام حسن عسگری(علیه السلام) را به محضر مبارک حضرت ولی عصر (عج) و تمام شیعان آن حضرت تسلیت عرض میکنم و همچنین آغاز امامت امام زمان(عج) را تبریک و تهنیت عرض میکنم.

چکیده:

هشتم ربیع الاول، سالروز شهادت غم بار امام یازدهم شیعیان، امام حسن عسکری علیه السلام است. این امام مظلوم که در عمر کوتاه خویش رنج ها و شکنجه های بسیاری را تحمل کرد، پس از هشت روز مسمومیت، به دست مزدوران معتمد عباسی (1) در سال 260 هـ. ق در 28 سالگی در سامرا به شهادت رسید و کنار مرقد پاک پدرش به خاک سپرده شد. (2)
به همین مناسبت، هر ساله شیعیان در سراسر جهان تشیع، رخت ماتم به تن می کنند و این مصیبت جان سوز را به فرزندش، مهدی موعود (عج) تسلیت می گویند. در این مقاله، به جنبه هایی از زندگی آن حضرت می پردازیم.

معرفی امام حسن عسکری علیه السلام

نام مبارک امام یازدهم، حسن و کنیه معروفشان، ابومحمد است و معروف ترین لقب آن حضرت، عسکری است؛ زیرا ایشان و امام هادی علیه السلام را در منطقه ای نظامی نگه می داشتند تا کاملاً زیر نظر باشند. چون نام آن محله «عسگر» بود، این دو امام به «عسکریین» شهرت یافتند. (3) مادر امام عسکری را حدیثه، حدیث، سوسن (4) و سلیل (5) نامیده اند که از زنان پرهیزکار و پاک دامن زمان خویش بود. در فضیلت او همین بس که پس از شهادت امام عسکری علیه السلام، خانه اش پناهگاه شیعیان گردید. (6) آن حضرت، در هشتم یا دهم ربیع الثانی سال 232 هـ. ق در مدینه به دنیا آمد و در 22 سالگی به امامت رسید. مدت امامت حضرت، شش سال بود. (7)

عبادت امام حسن عسگری علیه السلام

روزی تنی چند از بنی عباس نزد والی سامرا رفتند و به او دستور دادند و بر امام حسن عسکری علیه السلام که در زندان بود، سخت بگیرد. او نیز دو تن از بدترین اشخاص را برای زندان بانی حضرت گمارد. پس از چندی فهمید آن دو اهل نماز و روزه شده اند و در عبادت به مقام والایی رسیده اند. از این رو، آن دو نفر را احضار کرد و پرسید: چرا شما پیرو امام حسن عسکری علیه السلام شده اید؟ آن دو که عظمت روح و کرامت بی کران امام تحت تأثیرشان قرار داده بود، پاسخ دادند: «زیرا او مردی است که روزها روزه می گیرد و شب ها تا صبح به عبادت خدای می پردازد». (8)

فعالیت های سیاسی امام حسن عسکری علیه السلام

با آنکه امام حسن عسکری علیه السلام در محاصره دشمنان خویش بود و تمام حرکاتش را زیرنظر داشتند، ولی این خفقان شدید نتوانست جلو فعالیت های ایشان را بگیرد. آن حضرت برای مقابله با افکار ضد اسلامی و ترویج اسلام واقعی تلاش های فراوانی کردند. کوشش های علمی، تبیین اندیشه های ناب اسلامی، ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان جهان در دورترین نقاط و آماده سازی آنان برای دوران غیبت امام دوازدهم، از جمله فعالیت های مهم امام حسن عسکری علیه السلام در این زمینه به شمار می آید. (9)

شهادت جان سوز

چند روز از بیماری امام حسن عسکری علیه السلام می گذشت. سم به تمام بدن مبارک نفوذ کرده و آثار مسمومیت در بدن حضرت نمایان بود. سرانجام در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام مظلوم شیعیان پس از اقامه نماز صبح، به نیاکان پاکش پیوست و از زندان ستم کاران رهایی یافت. با منتشر شدن خبر وفات حضرت، در شهر سامرا قیامتی برپا شد و صدای شیون و ناله بلند گردید. بازار تعطیل شد و همگان بر در خانه امام عسگری علیه السلام جمع شدند. (10)

امام حسن عسکری علیه السلام در بیان دشمن

جعفر کذاب، برادر امام حسن عسکری علیه السلام که می خواست به ناحق، خود را امام معرفی کند، با حضور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) و اقامه نماز بر پیکر امام حسن عسکری علیه السلام، خوار و رسوا شد. از این رو، بیست هزار دینار برای خلیفه فرستاد و برای او نوشت: «ای امیر مؤمنان! مقام و منزلت برادرم را به من بده.» خلیفه اگر چه از کینه و دشمنی با امام لبریز بود، ولی لب به حق گشود و پاسخ داد :«منزلت برادرت، حسن عسکری از طرف ما نیست، بلکه از سوی خداوند است. ما همواره می کوشیدیم قدر و منزلت او را پایین آوریم، ولی به دلیل پاک دامنی، نیک رفتاری، دانش و عبادتش، بر عظمت او افزوده می شد. اگر تو نزد پیروان برادرت همان ارزش را داری. به تأیید ما نیاز نداری و اگر چنین نیست، کاری از ما برنمی آید.» (11)

عزت امامان، امری آسمانی

روزی مستنصر بالله ، خلیفه عباسی به سامرا رفت. اطرافیان به آگاهی اش رساندند که قبر امام حسن عسکری علیه السلام مورد توجه مردمان است، ولی قبر پدران او، یعنی خلفای عباسی را ویرانی و کثافت فرا گرفته است. از این رو. به او گفتند: شما پادشاهان دنیا هستید و نباید قبر پدرانتان به این حال باشد و کسی هم به زیارت آنها نیاید. دستور دهید کسی این کثافت ها را پاک کند و آنها را مانند قبور امامان علویان بسازد تا مردم به زیارت آنها نیز بروند. خلیفه در پاسخ گفت: «این عزت امامان شیعه و آبادانی مزار آنها، امری آسمانی و از طرف خداوند است و اجبار مردم به کاری فایده ندارد». (12)

سامراء، همچنان مظلوم

با گذشت بیش از یازده قرن از شهادت امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام، مظلومیت این دو امام همچنان ادامه دارد. با وجود اینکه شیعیان از سراسر دنیا به زیارت عتبات عالیات می شتابند، ولی با اشک چشم و سوز دل رو به سامرا می کنند و از دور سلام می دهند؛ چرا که اشغال گران با ایجاد ناامنی در عراق، اطراف سامرا را پایگاه نظامی خویش قرار داده اند و آن را به منطقه نظامی تبدیل کرده اند. در سایه این ناامنی ها بود که دشمنان انسانیت و اسلام، بارگاه پاک عسکریین علیه السلام را با بمب تخریب کردند و داغ سنگینی بر قلب سوخته عاشقان اهل بیت علیهم السلام گذاشتند. البته به کوری چشم دشمنان، ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت با کمک های خویش، گنبد و بارگاه زیباتر و بزرگ تری برای آن دو امام مظلوم خواهند ساخت.

حدیثی از امام حسن عسگری(علیه السلام):

نماز شب، سیر شبانه
«إِنَّ الْوُصُولَ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا یُدْرَکُ إِلاّ بِامْتِطاءِ اللَّیْلِ.»:
وصول به خداوند عزّوجلّ، سفرى است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد.

                                                        التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، معصومین، ،
:: برچسب‌ها: شهادت امام حسن عسگری(علیه السلام) , مسجد حجت ابن الحسن(عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 30 دی 1391

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

28 صفر رحلت پیامبر اکرم و شهادت مظلومانه امام حسن (ع)

 رحلت جانگداز نبی مکرم اسلام حضرت محمد ابن عبدا... (ص)

و شهادت مظلومانه سبط اکبرش حضرت امام حسن مجتبی (ع)تسلیت باد

سلام بر تو اي فرستاده خوبي ها، اي مهربانترين فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمين فرا خوانده شدي تا انسان را با معناي واقعي اش آشنا کني. تو، آفتاب روشن حقيقت بودي در شام تيره زندگي. از مشرق دلها برآمدي و اکنون، آسمان تب دار غروب جانگداز توست.

در سال يازدهم هجرت رسول اكرم (ص) در آخرين سفرحج (در عرفه)، در مكه و در غديرخم، در مدينه قبل از بيمارى و بعد از آن در جمع ياران و يا در ضمن ‏سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هيچ ابهام، از رحلت ‏خود خبر داد. چنان كه قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود كه ‏پيامبر هم در نياز به خوراك و پوشاك و ازدواج و وقوع بيمارى و پيرى مانند ديگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد.  پيامبر اكرم (ص) يك ماه قبل از رحلت فرمود:

" فراق نزديك شده و بازگشت ‏به سوى خداوند است. نزديك است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت  نمايم و من دو چيز گران در ميان شما مى ‏گذارم و مى ‏روم: كتاب خدا و عترتم، و خداوند لطيف و آگاه به  من خبر داد كه اين دو هرگز از يكديگر جدا نشوند تا كنار حوض كوثر برمن ‏وارد شوند. پس خوب بينديشيد چگونه با آن دو رفتار خواهيد نمود."

 

 

در حجه ‏الوداع در هنگام رمى‏ جمرات فرمود: "مناسك خود را از من ‏فرا گيريد، شايد بعد از امسال ديگر به حج نيايم و هرگز مرا ديگر در اين جايگاه نخواهيد ديد."

روزى به آن حضرت خبر دادند كه مردم از وقوع مرگ شما اندوهگين ‏و نگرانند. پيامبر در حالى كه به  فضل بن عباس و على بن ‏ابي‌‏طالب (ع) تكيه داده بود به سوى مسجد رهسپار گرديد و پس ازدرود و سپاس  پروردگار، فرمود: "به من خبر داده‏ اند شما از مرگ ‏پيامبر خود در هراس هستيد. آيا پيش از من، پيامبرى بوده است كه‏ جاودان باشد؟! آگاه باشيد، من به رحمت پروردگار خود خواهم ‏پيوست و شما نيز به  رحمت پروردگار خود ملحق خواهيد شد."

روزي ديگر پيامبر (ص) با کمک علي (ع) و جمعي از ياران خود به قبرستان بقيع رفت و براي مردگان طلب آمرزش کرد . سپس رو به علي (ع) کرد و فرمود: " کليد گنجهاي ابدي دنيا و زندگي ابدي در آن، در اختيار من گذارده شده و بين زندگي در دنيا و لقاي خداوند مخير شده ام، ولي من ملاقات با پروردگار و بهشت الهي را ترجيح داده ام."

در چند روز آخر از زندگى رسول اكرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:

"اى مردم! آتش فتنه‏ ها شعله ‏ور گرديده و فتنه‏ ها همچون پاره‏هاى امواج تاريك شب روى آورده است. من در روز رستاخيز پيشاپيش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در مي آئيد. آگاه باشيد که من  درباره ثقلين از شما مي پرسم، پس بنگريد چگونه پس از من درباره آن دو رفتار مي کنيد، زيرا که خداي لطيف و خبير مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمي شوند تا مرا ديدار کنند. آگاه باشيد که من آن دو را در ميان شما به جاي نهادم
 ( کتاب خدا و اهل بيتم ). بر ايشان پيشي نگيريد که از هم پاشيده و پراکنده خواهيد شد و درباره آنان کوتاهي نکنيد که به هلاکت مي رسيد."

آنگاه پيامبر (ص) با زحمت به سوي خانه اش  به راه افتاد. مردم با چشماني اشک آلود آخرين فرستاده الهي را بدرقه مي کردند. در آخرين روزها پيامبر به علي (ع) وصيت نمود که او را غسل و کفن کند  و بر او نماز بگزارد. علي (ع) که جانش با جان پيامبر آميخته بود، پاسخ داد: " اي رسول خدا ، مي ترسم طاقت اين کار را نداشته باشم. "

پيامبر (ص) علي (ع) را به خود نزديک کرد . آنگاه  انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشير، زره و ساير وسايل جنگي خود را خواست و همه آنها را به علي سپرد.

فرداي آن روز بيماري پيامبر (ص) شدت يافت اما او در همين حال نيز اطرافيان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش مي کرد. سپس به حاضران فرمود: " برادر و دوستم را بخواهيد به اينجا بيايد." ام سلمه، همسر پيامبر گفت: " علي را بگوييد بيايد. زيرا منظور پيامبر جز او کس ديگري نيست." هنگامي که علي (ع) آمد ، پيامبر به او اشاره کرد که نزديک شود. آنگاه علي (ع) را در آغوش گرفت و مدتي طولاني با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بيهوش شد. با مشاهده اين وضع، نواده هاي پيامبر (ص) حسن و حسين (ع) به شدت گريستند و خود را روي بدن رسول خدا افکندند. علي (ع)  خواست آن دو را از پيامبر (ص) جدا کند. پيامبر (ص) به هوش آمد و فرمود:

"علي جان آن دو را واگذار تا ببويم و آنها نيز مرا ببويند، آن دو از من بهره گيرند و من از آنها بهره گيرم."

سرانجام پيامبر (ص) هنگامي که سرش بر دامان علي (ع) بود، جان به جان آفرين تسليم کرد. 

 

 

جلوه هايي از حقيقت وجودي نبي اکرم (ص) در قرآن کريم
از عايشه پرسيدند: اخلاق پيامبر چگونه بود؟ پاسخ داد: ?خلق و خوي پيامبر(ص)، قرآن بود.? شخصيت جامع و چند بعدي پيامبر اسلام و كمال و عظمت معرفتي، اخلاقي و وجودي آن بزرگوار، قرآن مجسم و ناطق است كه به عنوان نماد مطلق و تام ?انسان كامل? در ميان آدميان، حجت و الگويي ماندگار مي باشد.
اگر قرآن كريم، كلام تشريعي حضرت حق است، پيامبر اكرم (ص) كلمه الله الاعظم و كلام تكويني خدا است. اگر قرآن كتابي است با حقايق جاودانه و هميشگي، پيامبر اكرم (ص) نيز حقيقتي عيني و جاودانه است. اگر قرآن بطون و لايه هاي معنايي و مصداقي عميق و گسترده اي دارد كه تلاش براي كشف آن حقايق بايد استمرار داشته باشد، پيامبر اكرم (ص) نيز ذخيره اي تمام نشدني و حقيقتي است عيني و انساني، كه شناخت ابعاد مختلف شخصيت ايشان و دستيابي به عمق سيره، سلوك و سنت آن حضرت به جهاد و اجتهادي مستمر نيازمند است. اگر نياز بشريت به قرآن هرگز پايان نمي يابد و تكامل علمي و اجتماعي انسان، نياز او را به حقايق قرآن كريم نه تنها كاهش نمي دهد كه روزافزون مي سازد، نياز انسان امروز و فردا به پيامبر اكرم(ص) و درس ها و آموزه هاي ايشان پايان ناپذير است و اگر اسلام خاتم اديان و قرآن خاتم كتب آسماني است، پيامبر اكرم (ص) خاتم النبياء و قله رفيع كمال انساني است. او خليفه الله الاعظم و واسطه ابدي نزول فيض الهي است كه: ?و ما ارسلناك الا رحمه للعالمين?. قرآن كريم نسخه مكتوب حقيقت نور محمدي (ص) است و پيامبر اكرم (ص) آينه تمام نماي صفات حسناي حق و نور مطلق خداوند متعال بر عالم و آدم.
پيامبر اكرم (ص) به اميرالمؤمنين(ع) فرمود: علي! كسي جز تو و من خدا را نشناخت و كسي جز خدا و تو مرا نشناخت و كسي جز خدا و من تو را نشناخت. شناخت و معرفت حضرت حق- جل و علا- در حد اعلايي كه براي غيرخدا ميسر است، جز براي كساني كه در كانون نور محمد (ص) و علي (ع) قرار دارند، امكان پذير نيست، چرا كه اين معرفت و شناخت معرفتي است شهودي و نه ذهني، معرفتي است متناسب با اوج كمال و تعالي شناسنده، نه مدرسه اي و استدلالي. از آن سو نيز معرفت تام نبي (ص) و وحي (ع) جز براي حضرت حق، براي كسي حاصل نمي شود، چرا كه ديگران همه فروتر از اين دو وجود مقدس- كه نور واحدي از منشأ واحدند- مي  باشند و دستيابي به معرفت تام آنان برايشان مقدور نخواهد بود. حضرت حق در قرآن كريم فراوان درباره پيامبر اكرم (ص) و معرفي ايشان سخن گفته است كه براي آشنايي با جايگاه عظيم نبي اكرم (ص) به اين آيات بايد مراجعه كرد: در قرآن كريم اطاعت خدا و پيامبر (ص) در كنار هم مطرح و اطاعت از رسول خدا، همان اطاعت خدا شمرده شده است. آزار و ايذاء پيامبر اكرم (ص) موجب عذاب دردناك و لعنت خداوند در دنيا و آخرت تلقي شده  و دوستي خداوند متعال مشروط به اطاعت از پيامبر اكرم (ص) گرديده است. خلق و خوي الهي پيامبر اكرم و رحمت و عطوفت آن حضرت مايه انسجام و وحدت مسلمانان به شمار آمده و با تعبير ?وانك  لعلي خلق عظيم?، توصيف شده، تعبيري كه تنها درباره پيامبر به كار رفته است. پيامبر اكرم (ص) عامل رهايي و آزادي مردمان از زنجيرها و بندهاي سخت معرفي شده است.

بندهايي كه از سويي خرافات و عادات زشت و از سوي ديگر ستمگران و سلطه جويان بر فكر و انديشه و رفتار و حركت تعالي جويانه انسان ها ايجاد كرده اند. او ?عبدخدا? معرفي شده است كه با عبوديت و بندگي ذات حق، به عالي ترين درجه عبوديت دست يافته و از همه تعلقات و وابستگي ها رها شده است. گستره فيض و لطف نبي اكرم نه تنها همه مردمان و آدميان كه عالميان را شامل شده و آن حضرت به عنوان ?رحمه للعالمين? معرفي شده است.... اين توصيف ها گوشه اي از معرفي پيامبر (ص) در قرآن است كه مروري همراه با تأمل و درنگ در اين آيات و ديگر آيات، مي تواند آفاق و ابعاد شخصيت الهي نبي اكرم (ص) را براي ما روشن سازد.
علاوه بر اين، برخي سوره هاي قرآن كريم اساساً در شأن پيامبر اكرم (ص) است و اين غير از سوره هايي است كه به وجود مبارك آن حضرت تأويل شده است. ?يس? كه قلب قرآن كريم است و سرچشمه هايي از معرفت و حكمت از آن جاري است، به پيامبر اكرم (ص) منسوب است. سوره 47 قرآن کريم به نام نامي آن بزرگوار نام نهاده شده است: "محمد" (ص)، علاوه براين سوره فتح، سوره حجرات، سوره نجم، سوره مجادله، سوره تحريم، سوره قلم، سوره مزمل، سوره مدثر، سوره بلد، سوره ضحي، سوره شرح (انشراح)، سوره تين، سوره علق، سوره قدر، سوره كوثر برخي از سوره هايي است كه ناظر به شأن و جايگاه عظيم و مرتبه رفيع آن حضرت در پيشگاه خداوند متعال است. هر كدام از اين سوره ها و آيات نوراني آن، مالامال از حرمت و لطفي است كه خالق متعال براي اين برترين بنده مقرب خود قائل است.

در اينجا وصيت نامه امام مجتبي عليه السلام را که خطاب به برادر خود امام حسين عليه السلام است را مي آوريم تا با گوش دل آخرين توصيه هاي امام خود را شنوا و سپس عامل باشيم.

و اين هم وصيتي است که از امالي شيخ(ره) نقل شده که به برادرش امام حسين(ع) فرمود:

" هذا ما اوصي به الحسن بن علي الي اخيه الحسين بن علي: اوصي انه يشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له، و انه يعبده حق عبادته، لا شريک له في الملک، ولا ولي له من الذل، و انه خلق کل شيء فقدره تقديرا، و انه اولي من عبد، و احق من حمد، من اطاعه رشد، و من عصاه غوي، و من تاب اليه اهتدي.

فاني اوصيک يا حسين بمن خلفت من اهلي و ولدي و اهل بيتک ان تصفح عن مسيئهم، و تقبل من محسنهم، و تکون لهم خلفا و والدا، و ان تدفنني مع رسول الله صلي الله عليه و آله فاني احق به و ببيته، فان ابوا عليک فانشدک الله بالقرابة التي قرب الله عزوجل منک و الرحم الماسة من رسول الله صلي الله عليه و آله ان تهريق في محجمة من دم، حتي نلقي رسول الله صلي الله عليه و آله فنختصم اليه و نخبره بما کان من الناس الينا بعده" ثم قبض (ع) .(1)

" اين است آنچه وصيت مي کند بدان حسن بن علي به برادرش حسين بن علي: وصيت مي کند که گواهي دهد معبودي جز خداي يکتا نيست که شريک ندارد، او پرستش مي کند او را بدان جهت که شايسته پرستش است، شريکي در سلطنت ندارد و سرپرستي از خواري براي او نيست، و براستي که هر چيزي را او آفريده و بخوبي و به طور کامل اندازه گيري آن را مقدر فرموده، و شايسته ترين معبود، و سزاوارترين کسي است که او را ستايش کنند، هر که فرمانبرداري او کند راه رشد را يافته، و هر کس که نافرمانيش کند به گمراهي و سرگشتگي افتاده و هر کس به سوي او بازگردد راهنمايي گشته است.

من تو را سفارش مي کنم اي حسين به بازماندگانم از خاندان و فرزندان و خانواده خودت که از بدکارشان درگذري، و از نيکوکارشان بپذيري، و براي آنها جانشيني و پدري مهربان باشي، و ديگر آنکه مرا کنار رسول خدا دفن کني که من به او و خانه او شايسته تر از ديگران هستم...

و اگر از اين کار مانع شدند و جلوگيري کردند، من تو را به حق قرابت و نزديکي که خدا براي تو قرار داده و قرابتي که با رسول خدا داري سوگندت مي دهم که اجازه ندهي در اين راه به خاطر من به اندازه خوني که از حجامت گرفته مي شود خون ريخته شود تا آنگاه که رسول خدا(ص) را ديدار کنيم و شکايت خود به نزد او بريم، و آنچه از اين مردم پس از وي بر سر ما رفته به او گزارش کنيم..."

اين را فرمود و از دنيا رفت، درود خدا بر او باد.

 

 

و در روايت شيخ مفيد(ره) اينگونه آمده که پس از جريان مسموم شدن خود فرمود:

" فاذا قضيت فغمضني و غسلني و کفني و احملني علي سريري الي قبر جدي رسول الله (ص) لا جدد به عهدا، ثم ردني الي قبر جدتي فاطمة بنت اسد رضي الله عنها فادفني هناک، و ستعلم يا ابن ام ان القوم يظنون انکم تريدون دفني عند رسول الله(ص) فيجلبون في ذلک، و يمنعونکم منه، و بالله اقسم عليک ان تهريق في امري محجمة دم". " چون من از دنيا رفتم، چشم مرا بپوشان و مرا غسل ده و کفن نما، و مرا در تابوت و به سوي قبر جدم رسول خدا(ص) ببر تا ديداري با او تازه کنم، سپس به سوي قبر جده ام فاطمة بنت اسد رضي الله عنها ببر و در آنجا دفنم کن، و زود است بداني اي برادر که مردم گمان کنند شما مي خواهيد مرا کنار رسول خدا(ص) به خاک بسپاريد، پس در اين باره گرد آيند و از شما جلوگيري کنند، تو را به خدا سوگند دهم مبادا درباره من به اندازه شيشه حجامتي خون ريخته شود.



:: موضوعات مرتبط: معصومین، دین و اندیشه، ،
:: برچسب‌ها: 28 صفر رحلت پیامبر اکرم و شهادت مظلومانه امام حسن (ع),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : دو شنبه 27 آذر 1391

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

نیمه شعبان

نیمه شعبان مبارک 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، معصومین، ،
:: برچسب‌ها: نیمه شعبان مبارک, شاعر منصور داودی راد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : جمعه 9 تير 1391

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

غریب ترین آشنا

غریب ترین آشنا

  قرآن میگه یعقوب برا یوسف گریه کرد.یعقوب  پیغمبر،  یوسف پیغمبر . یعقوب می دونست یوسفش کجاست  ، می دونست سالمه، میدونست در کاخه، می دونست مشکل نداره ، می دونست و گریه می کرد اون وقت ما که نمی دونیم یوسف فاطمه کجاست ما چقدر باید گریه کنیم ؟ ما که باید بیشتر از یعقوب گریه کنیم . کی آدرسه مهدی (عج) رو بلده ؟     عَزیزٌَ علیَّ اَن اَرَالخَلقِ وَلا تـُری   

 

  سخت بر ما حجت بن الحسن همه رو ببینیم تو رو نبینیم .

 

   گریه هامونو برا مهدی بکنیم،اشکامونو برا پسر فاطمه بریزیم .مهدی غریبه ، مظلومه، برا یوسف زهرا ناله کنیم ، اشکامونو بیمه مهدی کنیم . قرآن داره با مثال یوسف و یعقوب یاد ما می ده.

یکی از وظایف ما اینه که گریه هامون بیمه پسر فاطمه باشه . امام زمان میگه تو اگه به یاد من باشی منم به یاد تو ام اگه تو منو دعا کنی منم برا سلامتی تو دعا می کنم ، تو وقتی به فکر من باشی منم به فکر تو ام . نمی دونم این حرف رو تا حالا شنیدید یا نه ولی بگزارید درد دل امام زمان رو براتون بگم. اگه کسی از من بپرسه از امام حسین غریب تر کسی هست میگم از حسین غریب تر پسر فاطمه ، مهدی زهراست دلیلم دارم با استدلال هم میگم.عرض من اینه:

 

استدلال اول:

 حسین (ع) سید الشهداست درست ،با مظلومیت شهیدش کردند درست، امّا ،حسین یه ابالفضل داشت ، عباس امام زمان کیه؟ حسین علی اکبر داشت ، علی اکبر امام زمان کیه ؟ حسین قاسم داشت ،عون داشت، جعفر داشت .اصحاب امام زمان کیه ؟ کی رو داره حجت بن الحسن ، دلشو خوش کی کرده ، دلشو خوش من و شما کرده ، من و شما عباس امام زمانیم؟

 

استدلال دوم :  

از پیغمبر تا تولد امام زمان 255 سال طول کشید ، تا اول امامت حضرت 260 سال. 

جوانهای امام زمانی 13 تا معصوم مظلومیتشون همه با هم 260 ساله اما امام زمان به تنهایی 1173 ساله غریبه.

 

 

 تو رو به خدا امام زمان غریب تر نیست ؟ کسی دیگه سراغ امام زمان رو میگیره ؟کسی دیگه به فکر امام زمان هست ؟ 

 

24 ساعت از شبانه روزمون گذشت  . بین خودمون و امام زمان باشه از دیشب تا حالا چند بار به فکر امام زمان بودیم؟  

 

آقا کجایی ؟ آیا از دست ما راضی هستی؟  

 

 

امام زمان دلشو خوش منو شما بکنه ؟دل و چشم امام زمان از دست ما شیعه هاش خونه این کلام خود امام زمانه . 

 امام می فرماید: من از سنی توقع ندارم ، من از مسیحی و یهودی توقع ندارم من از بچه شیعه های خودم توقع دارم .شما که معتقدید  امام زمان هست ، یا بن الحسن می گید شما چرا گناه می کنید؟شما چرا چشماتون آلوده شده ؟ شما چرا شکماتون پر از حرام شده ؟ شما چرا با کاسبیاتون قلب منو میشکنید ؟ شما چرا ربا خور و نزول خور شدید ؟ شما چرا اینقدر آمار طلاقتون بالا رفته ؟ شما چرا آبرو منو می برید؟ 

امام زمان دلش ازدست من و شما خونه .از دست من و شما ، نه از دست سنی ها و مسیحی ها و یهودی ها . اونا که ماله امام زمان نیستند .اونا اصلا کاری با امام زمان ندارن . 

امام زمان میگه ، هی میگید یابن الحسن بعد گناه می کنید ؟ 

آقا فرموده بود : مردم گناه می کنن من شب تا صبح باید دعا کنم  بگم خدایا بخاطر من ببخششون . این گریه کن حسینه ، او یکی مشکی پوشه حسینه منه ، این برا مادر کتک خوردم گریه کرده ، به خاطره گریه هاش خدایا ببخشش . من هی باید واسطه بشم عذاب برای شما نازل نشه . 

چرا مولا برای ما گریه کنه ما برای او گریه نکنیم ؟ 

جوونی که شب می خوابه بدونه این که نیت کنه نماز صبح بخونه ، اصلا دیگه تفکر نماز تو ذهنش نیست این جوون می تونه بگه من شیعه حجت بن الحسنم ؟ حالا یه وقت یه جوونی شب می خوابه به نیت اینکه صبح پاشه نماز بخونه  صبح پا میشه میبینه آفتاب زده  نیت داشته و خوابیده بیدار نشده ، موبایلشو کوک کرده و بیدار نشده ، ساعت کوک کرده و بیدار نشده خب در روایت داریم النّوم اَخَ الموت ( خواب، برادرِ مرگه). 

طرف می خوابه بدونه این که نیت کنه صبح بلند بشه 2 رکعت نماز بخونه بعدش بگه خدایا به حق این نماز صبح فرج آفامو برسون . این جوون که نه اهل نمازه ، نه اهله خداست ، نه اهله روزست ، می تونه بگه من شیعه مهدی (عج) هستم؟ 

این قلب امام زمانو  تیکه تیکه نمیکنه ؟  دختر شیعه که با یک وضع خاصی می آد بیرون حالا هم که مانتو تموم شد با پیراهن شلوار میان بیرون و هزار نوع آرایش و ....می آن تو جامعه  میتونه بگه من شیعه حجت بن الحسنم ؟ 

گذشت حیا ، اگه یه نصفه حیا هم تو این جامعه بود اونم دیگه نیست . خانومی که بَزَک کرده می آد تو خیابون ، تو کوچه دختری که تا چشمش به نامحرم می افته نیشش تا بنا گوشش بازه با چشاش داره هرزگی می کنه این دختر شیعه قلب امام زمانو نمشکنه ؟ جگرشو آتیش نمیزنه ؟ 

امام زمان از دست کی دلش خونه ؟ از دست مسیحیا یا 4 تا شیعه مثل من و شما  

گریه کنیم بر امام زمان . 

تا کجا گریه کنیم ؟  

تا اونجا که قلب مهدی (عج) رو بدست بیاریم که به گریه هامون ترحم کنه . 

یه کاری کنیم برا امام زمان . 

نماز می خونیم نه یه اللهم کن لولیکی نه یه قنوتی . 

هیچ ...  هیچ...  هیچ به کجا؟!! 

اونا که نماز می خونن نمازشون بوی امام زمان رو نمیده .نذر ها رو نگاه کنید چند تا سفره برا فرج امام زمانه ؟ چند تا سفره پهن می کنن برای خونه دار شدن ؟ برای ماشین دار شدن ، برای بچه دار شدن ، برای ادا شدن قرضشون ؟ 

خودمون که دعا می کنیم چند تا دعا برای حجت بن الحسن داریم؟ 

امام زمان توی این دله ما غریبه ، تو خونه ما غریبه . 

به بچه هامون دعای فرج یاد دادیم ؟ شعر هایی که توی تلویزیون و فلان جا و فلان جا می خونن رو همه رو حفظه . همه رو. 

تمام خواننده ها و فوتبالیست ها رو می شناسه، همه برنامه ها رو میبینه . 

می دونه شنبه کانال یک چی داره ، دوشنبه چی داره ، جومونگ ساعت چنده ؟ تکرارش ساعت چنده ؟ 

همه حواسا رفته تو این جعبه جادو ولی دختر و پسرمون  خبر داره امام زمان کیه ؟ قراره کی بیاد ؟ چرا نمیاد؟ این قدر که سریالا رو دنبال می کنیم ببینیم آخرش چی میشه وقتی هم نبینیم از 100 نفر می پرسیم چی شد؟ پرسیدیم این جمعه چه خبر ؟ از امام زمان چه خبر ؟ به اندازه یه سریال برای امام زمان ارزش قائلیم ؟ به اندازه یه مسابقه فوتبال  که کی برد کی باخت برای امام ارزش قائلیم ؟ 

 مگر شیعه نیستیم ؟ از کی سوال کردیم ؟ پیش کی رفتیم ؟ کجا دنباله امام زمانمون گشتیم؟ 

خدا رحمت کنه آیت الله حلوی را .حاج شیخ محمود حلوی منبراش دربست ماله امام زمان بود . می مرد برای امام زمان .شیخ محمود حلوی گریه می کرد ، بردهانش میزدو می گفت : امام زمان منو ببخش جامعه منو به اینجا رسونده که این مثال رو بزنم و ناله کنان می گفت : ای وای بر من از بی تفاوتی مردم ، یه مرغ یا یه بوقلمون اگه تو حیاط خونت باشه یه روز بیای ببینی نیست و احتمال بدی در باز بوده رفته بیرون تا کجا دنبالش میری ؟ از همسایه ها می پرسی بوقلمون منو ندیدید ، مرغ منو ندیدید. میای سر کوچه از مغازه دار ها می پرسی کل محل رو می گردی که مرغتو پیدا کنی . 

چند سالمونه ؟ 20 سال ، 30 سال ، 50 سال ؟ 30 ساله  نمیدونیم امام زمانمون کجاست ؟ کجا دنبالش گشتیم ؟ 

چرا دلامون رو دادیم به دنیا و خالی کردیم دلامونو از عشق پسر فاطمه . به اندازه یک چک سفید امضاء اگه تو خونه گم کنیم تا صبح خوابمون نمیبره تا حالا به فکر امام زمان بودیم؟ امام زمان رو اندازه یه  دسته چک قبول کنیم اندازه یه سند خونه که اگه گم بشه همه جا رو زیر و رو می کنیم . 

ای داد بی داد !!! 

امام زمان دلش ازدست من و شما خونه . 

ولی خوش به حاله اونایی که بلند میشن یابن الحسن میگن ، میشینن یابن الحسن میگن .   روایت داریم جوونای خوب آخرالزمان شب که می خوان بخوابن با وضو می خوابن ، روبه فبله می خوابن ، اگه بدونن شب برای نماز شب بیدار نمی شن سر شب نماز شبشونو می خونن و می خوابند . موقع خواب می گن : امام زمان خودمونو به تو سپردیم .امام زمان میشه شب دست مبارکتو رو سینم بزاری تکونم بدی بیدارم کنی من یه لحظه جمالتو ببینم .با عشق بازی با حجت بن الحسن زندگی می کنند. در روایت هست هرکس در قنوت نمازش دعا برای فرج بخونه 90 چیز گیرش می آد . 

(سند این روایت در کتاب موعود نامه آقای تونه ای آمده) . 

تا دستمونو بالا میگیریم میگیم : اللهم کن لولیک، امام زمان هم دستشو بلند میکنه می گه : خدایا بخاطر من مهدی این جوون هرچی می خواد بهش بده . 

جوون امام زمانی وقتی می خواد از خونه بیرون بره می گه یا صاحب الزمان خودمو به تو سپردم .آقا خودت که می دونی زنها امروز در جامعه چه می کنن ، آقا خودت می دونی که تو این دانشگاها چه خبره ، آقا خودت که می دونی هرکی بخواد ایمانشو حفظ کنه سخته . آقا من نمی خوام گناه کنم تو کمکم کن ، تو دست منو بگیر . 

اگه خودمونو به امام زمان بسپاریم امام دستمونو می گیره، اگه نخوایم گناه کنیم دستمونو میگیره . می دونید ما چوب کجا رو می خوریم چوب اینو می خوریم که زیگ زالی حرکت می کنیم ، صاف نیستیم . روضه میایم گریه میکنیم ، هر مجلسی میریم به گناه آلوده میشیم .با نماز خون خوش و بش داریم ولی با ربا خور و نزول خور هم مراوده می کنیم ، با نماز شب خون می شینیم التماس دعا می گیم و لی با .... 

یه رنگ نیستیم برای اینه که چوب می خوریم ، یه جور باشیم ، یه رنگ باشیم ، خودمونو دست یکی بدیم . 

امام زمانی باشیم ، امام زمانی که شدیم رفیقامونو امام زمانی انتخاب می کنیم ، قیافمونو امام زمانی درست می کنیم ، نگاهامونو امام زمانی تنظیم می کنیم ، حرفامونو امام زمانی قرار می دهیم ، سر سفره امام زمانی میشینیم ، کارامون کارای امام زمانی میشه .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یه جور باشیم . یه رنگ باشیم . 

ما یه جور نیستیم ، ما همه رو می خواهیم داشته باشیم ، با اونی که تو دانشگاه هزار کار می کنه رفیقیم ، با اونی که حیا و غیرت و عفت نداره رفیقیم ، در مقابل با دانشجوی بسیجی هم رفیقیم با دانشجوی مومن و مذهبی هم رفیقیم ، با بچه فرهنگیاشم رفیقیم . هم این ور می آیم هم اون ور میریم برای این هست که رشد نمیکنیم . 

یه رنگ باشیم ، یه جور باشیم ، یه راه رو طی کنیم . 

یا زنگی زنگ، یا رومی روم ، والا به هیچ جا نمیرسیم . 

دور و بر امیر المومنین رو ببینید کیا بودن . ابوذر ، کمیل ، رشیر حجری، سلمان ، مقداد . حالا دور و بری های معاویه چی ؟ یزید ، امر و عاص ، مروان و .... 

اون ور همه گُلا ، اینور همه خار ها . نمیشه آدم پشت علی (ع) نماز بخونه بعد بره سر سفره معاویه افطار کنه، نمیشه ،  نمیشه در عین واحد یجا هم روشن باشه هم تاریک ، نمیشه یه جا هم سفید باشه هم سیاه ، نمیشه 

 

 

 

 

 

اگه حسین رو قبول داریم در خونه یزید چه کار می کنیم؟ ما که تابلوی علی بالای سرمونه چرا مثل معاویه معامله  می کنیم ؟

 

 یه جور باشیم ، یه رنگ باشیم ، یه راه رو طی کنیم .  

یازنگی زنگ ، یا رومی روم 

  والا به هیچ جا نمیرسیم

 

منبع لاهوتیان

 



:: موضوعات مرتبط: معصومین، دین و اندیشه، ،
:: برچسب‌ها: غریب آشنا, آقا امام زمان(عج), مسجد حجت ابن الحسن (عج), قلب مهدی (عج) بدست بیاریم, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 30 خرداد 1391

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

برنامه های هفتگی مسجد

 

266.jpg

 

 

                  

 حجت الاسلام و المسلمین حمید شیوایی

   مدیریت و امام جماعت مسجد



:: موضوعات مرتبط: آشنایی با مسجد، برنامه های هفتگی مسجد، مذهبی، سیاسی، معصومین، دین و اندیشه، خداشناسی ، ،
:: برچسب‌ها: , مسجد, حجت, ابن, الحسن, (عج), برنامه, مسجد, مسجد, سلسبیل, مدیریت و امام جماعت مسجد حجت ابن الحسن (عج) , حجت الاسلام و المسلمین حمید شیوایی, برنامه های هفتگی مسجد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : جمعه 26 خرداد 1395