مسجد خیابان رودکی تهران (سلسبیل)

اهداف قيام عاشورا در كلام امام حسين(علیه السلام)‏

اهداف و زمينه هاي قيام عاشورا در كلام امام حسين(ع) ‏


قيام امام حسين(ع) داراي ابعاد مختلفي است كه در اين ميان زمينه ها و دلايل شكل گيري اين نهضت عظيم از اهميت ويژه اي برخوردار است.تبيين علت هاي قيام عاشورا همواره الهام بخش مسلمانان و به ويژه شيعيان در اعصار متمادي بوده است.

براي بررسي دلايل قيام حضرت سيدالشهدا(ع) بايستي ويژگي هاي دوره امامت آن حضرت مورد توجه قرار گيرد،آنچه مسلم است دوران امامت حسين بن علي(ع) را مي توان به دو بخش دوره حاكميت معاويه و حكومت يزيد تقسيم كرد.

"در حقيقت در زمان امام حسين(ع)انحراف از اصول و موازين اسلام كه پس از رحلت رسول خدا(ص) آغاز و در زمان عثمان خليفه سوم گسترش يافته بود به اوج خود رسيد.در اين دوره معاويه كه سالها به عنوان استاندار در منطقه شام حكومت كرده و موقعيت خود را كاملا تثبيت نموده بود،به نام خليفه مسلمين سرنوشت و مقدرات كشور اسلامي را در دست گرفته و حزب اموي را بر امت اسلام مسلط ساخته بود."1

چرا سيد الشهدا(ع)در دوره معاويه قيام نكرد 
"امام حسين(ع) اگر در زمان معاويه قيام مي كرد،معاويه مي توانست از پيمان صلحي كه با امام حسن(ع) امضا كرده بود،براي متهم ساختن امام حسين(ع)بهره برداري كند،زيرا همه مردم مي دانستند كه امام حسن و امام حسين(ع) متعهد شده اند تا زمانيكه معاويه زنده است سكوت كنند.البته لازم به يادآوري است كه امام حسين(ع) معاهده با معاويه را پيماني لازم الوفاء نمي دانست،زيرا اين عهدنامه تحت فشار و اجبار و در شرايطي صورت گرفته بود كه بحث و گفتگو فايده اي نداشت،به علاوه معاويه خود آن را نقض كرده بود و محترم نمي شمرد.اما با وضعيت آنروز جامعه اسلامي اگر امام حسين(ع)عليه معاويه قيام مسلحانه مي كرد،معاويه مي توانست از آن به عنوان يك شورش غير موجه و برخلاف مفاد پيمان سوء استفاده كند."2

عامل ديگري كه مانع قيام حضرت در زمان معاويه بود،ظاهرسازيهاي اين خليفه اموي است.اگرچه معاويه عملا اسلام را تحريف كرده بود،اما اين مطلب را به خوبي درك مي كرد كه چون به نام دين و خلافت اسلامي حكومت مي كند،بايد به اعمال خود رنگ ديني داده و مردم را فريب بدهد. 
با اين حال امام حسين(ع) به رغم موانعي كه ذكر شد در دوره حكومت معاويه نيز چندين بار به صورت علني در برابر رفتارهاي اين حاكم جائر بني اميه ايستاد و مبارزه كرد.معاويه در اواخر عمر خود مي كوشيد تا با بيعت گرفتن از بزرگاني همچون حسين بن علي(ع) و ابن عباس مساله وليعهدي يزيد را تثبيت كند،وي در ديداري كه با امام حسين(ع) در مدينه داشت اين مساله را مطرح كرد كه حضرت در سخناني به شدت با آن مخالفت كرده و با برشمردن خصوصيات زشت يزيد، وي را فاقد صلاحيت حكومت مي داند.

از ديگر اقدامات حضرت در برابر معاويه،سخنراني افشاگرانه در مراسم حج است. در اين خطبه كه يك يا دو سال پيش از مرگ معاويه و در حضور بزرگاني از صحابه و تابعين ايراد شده است،امام(ع) اينچنين در برابر معاويه موضع مي گيرد: 
"...ديديد كه اين مرد زورگو و ستمگر(معاويه)با ما و شيعيان ما چه كرد؟من در اينجا مطالبي را با شما در ميان مي گذارم،اگر درست بود آنرا تصديق و اگر دروغ بود تكذيب كنيد.سخنان مرابشنويد و گفتار مرا بنويسيد،وقتي كه به شهرها و ميان قبايل خود برگشتيد با افراد مود اطمينان و اعتماد در ميان بگذاريد و آنان را به رهبري ما دعوت كنيد،زيرا مي ترسم اين موضوع(رهبري امت توسط اهل بيت)به دست فراموشي سپرده شود و حق نابود و مغلوب گردد"3 
سخناني كه حضرت در اين خطبه مطرح مي كند اگر چه در زمان معاويه است اما در حقيقت مي تواند موضع امام (ع) را در برابر حاكم اموي مشخص كند، زيرا حضرت صريحا حكومت را حق خود و اهل بيت ذكر مي كند.

اقدام ديگر امام(ع)در دوره معاويه ضبط اموال كاروان بيت المالي بود كه از يمن به سوي شام حركت مي كرد.حضرت اموال ضبط شده بيت المال را ميان مستمندان تقسيم كرد و در نامه اي به معاويه از سياست هاي وي به شدت انتقاد كرد. 
به هرحال دوران معاويه به پايان مي رسد و با روي كارآمدن يزيد وضع تغيير مي كند.قيام و نهضت عظيم امام حسين(ع)در دوره اي آغاز مي شود كه يزيد به حكومت رسيده و با ارايه چهره اي زشت ،شرايط خاصي را ايجاد كرده است. 
مرحوم شيخ مفيد(ره)در كتاب ارشاد وضعيت پس از مرگ معاويه را اينگونه توصيف مي كند: 
"پس از مرگ معاويه و پايان دوره سازشي كه اجازه نمي داد امام حسين (ع)اظهار امامت نمايد و پرده از روي كار ولايت خود بردارد،حسين(ع)به اندازه اي كه ممكن بود اظهار دعوت كرد و هر وقتي كه موقعيتي به دست مي آورد حق الهي خود را براي آنها كه بي خبر بودند آشكار مي ساخت،تا اينكه ياراني پيدا كرد و بعد از اين مردم را به جهاد در راه خدا دعوت نمود و خود را براي قتال با دشمنان حق آماده ساخت...."4

فساد علني دستگاه حكومت يزيد 
يزيد كه جواني ناپخته،شهوتران و هوسباز و بيخرد و خوشگذران و فاقد هرگونه صلاحيتي براي اداره امور مسلمين بود،پس از اينكه به قدرت رسيد به صورت علني تظاهر به فسق و فجور مي كرد و مقدسات و احكام اسلامي را به راحتي زيرپا مي گذاشت.به قدرت رسيدن يزيد زمينه را براي قيام امام حسين(ع)فراهم كرد و جاي هيچ گونه ترديد را باقي نگذاشت. 
براي روشن شدن دلايل و علل قيام امام حسين(ع)مي توان به بيانات و تقريرات آن حضرت در مقاطع مختلف رجوع كرد.

امتناع از بيعت با خليفه فاسق 
يزيد در نامه اي به وليد بن عتبه فرماندار مدينه از او مي خواهد كه از امام حسين(ع)براي وي بيعت بگيرد و در غير اينصورت سر از بدن حسين(ع) جدا كند.حضرت در پاسخ به خواسته وليد اينگونه با وي سخن مي گويد: 
"انا اهل بيت النبوه و....و يزيد رجل فاسق شارب الخمر،قاتل النفس المحرمه،معلن بالفسق ليس له هذه المنزله و مثلي لا يبايع مثله و... 
ما از خاندان نبوت و رسالتيم، خانداني كه خانه آنها محل رفت و آمد فرشتگان است و خداوند به خاطر ما همه چيز را آغاز كرد و همه چيز را پايان مي بخشد. اما يزيد، مردي فاسق و شرابخوار و قاتل است و آشكارا جنايت و گناه مي كند و مثل من با مثل او بيعت نخواهد كرد." 5 
امام حسين (ع) در جاي ديگر هنگاميكه مروان از حضرت مي خواهد تا با يزيد بيعت كند، در پاسخ به وي مي فرمايد: 
"انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام اذقد بليت الامه براع مثل يزيد و لقد سمعت جدي رسول الله (ص) يقول: الخلافة محرمة علي آل ابي سفيان. 
ديگر بايد بر اسلام سلام داد (و بايد با آن وداع كرد) زيرا امت دچار زمامداري همانند يزيد گرديده است! و من از جدم رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفيان حرام است"6

امام معصوم شايسته رهبري جامعه 
در همين راستا حضرت در مراحل مختلف سفر خود علاوه بر اينكه به ظلم و ستم بني اميه اشاره مي كند، رهبري جامعه را شايسته اهل بيت(ع) مي داند، حضرت در مواجهه با سپاه حر در نزديكي كربلا پس از اقامه نماز عصر خطبه اي به اين مضمون مي خواند: 
" اي مردم اگر از خدا مي هراسيد و حق را براي صاحب حق مي دانيد كاري كنيد كه هرچه بهتر و بيشتر خشنودي خدا را بدست آوريد و ما آل محمد (ص) شايسته تريم بر امر ولايت (مردم) از عده اي كه مدعي امامت و ولايت بر شما هستند، زيرا آنان جز ستم و دشمني كار ديگري با شما نمي كنند و اگر از امامت ما بر خود كراهت داريد و حق ما را نشناخته و اكنون رأيتان بر خلاف اظهار نامه ها و فرستادگانتان مي باشد من از تصميم خود منصرف مي شوم." 7

البته در اينجا به نظر مي رسد منظور حضرت از انصراف، به واقع منصرف شدن از حركت به سوي كوفه است و نمي توان اينگونه برداشت كرد كه امام (ع) از تصميم خود بر قيام عليه حكومت فاسد يزيد منصرف شده است،زيرا سخنان حضرت درباره لزوم امر به معروف و نهي از منكر و پرداختن به حق، گواهي بر اين مدعاست. 
امام حسين (ع) در كربلا نيز حقانيت خود و باطل بودن دشمنان را در سخناني تصريح مي كند، آنجا كه خطاب به سپاه ابن زياد مي فرمايد: 
" چه شده عليه من قيام كرده و دشمنان مرا ياري مي نماييد؟ سوگند به خدا اگر مرا بكشيد، حجت خدا را كشته ايد و بدانيد در ميان جابلقا و جابرسا (در روايت آمده خداوند اين دو شهر را در شرق و غرب عالم خلق نموده است) به جز من پسر پيغمبري كه حجت خدا بر خلقش باشد، وجود ندارد."8

ايستادگي در برابر ظالم 
حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام در منزلي به نام بيضه خطاب به اصحاب خود و سپاهيان حر،انگيزه قيام خود را لزوم مقابله با حكومت ظالم و جائر مي داند و اظهار مي دارد: 
"ايها الناس، ان رسول الله (ص) قال : من رأي سلطاناً جائراً مستحلاً لحرم الله، ناكثا لعهد الله، مخالفاً لسنة رسول الله (ص)، يعمل في عباد الله بالاثم و العدوان، فلم يعير (يغير) عليه بفعل و لا قول كان حقاً علي الله ان يدخله مدخله.... ألا و انّ هؤلاء قد لزوموا طاعة الشيطان و تركوا طاعة الرحمن و اظهروا الفساد و عطلو الحدود و استاثروا بالفيء و أحلو حرام الله و حرموا حلاله و انا احق من غير.

اي مردم! رسول خدا (ص) فرمود: هركس (مسلماني) سلطان ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال شمرده و عهد خدا را مي شكند، خلاف سنت رسول خدا رفتار ميكند و در ميان بندگان خدا به گناه و ستم عمل مي كند، ولي او (شخص مسلمان) سكوت اختيار كند و نه از راه كردار و نه از راه گفتار او(سلطان ستمگر) را سرطنش نكند و در مقام انكار و عيب گويي بر نيايد، بر خداوند است كه او (مسلمان سكوت اختيار كرده) را به كيفر و سزاي همان ستمگر (آتش جهنم) محكوم كند. 
آگاه باشيد كه اين طائفه ستمگر و حكام جائر بني اميه، پيوسته از شيطان پيروي نموده و طاعت او را بر خو لازم دانستند و اطاعت رحمان را ترك گفتند و زشتي و فساد را ظاهر نمودند و حدود خدا را تعطيل كردند و غنائم و فيء را كه متعلق به همه مسلمين است اختصاص به خود دادند و حرام خدا را حلال شمردند و حلال خدا را حرام شمردند. و من از غير خودم سزاوار ترم (به جلوگيري از اين امور و نهي كردن از آنها و زمام امور مسلمانان را به دست گرفتن، تا به احكام قرآن و سنت رسول الله عمل شود)" 9

نكته مهم خطبه فوق اين مطلب است كه حضرت علاوه بر نهي نمودن و بر حذر داشتن مردم از سكوت در برابر ظلم و ستم (كه محور اصلي خطبه است) براي چندمين بار در سخنان خود به فساد و تباهي حكومت بني اميه و حق امام (ع) بر حاكميت و ولايت مسلمين تأكيد دارد و در حقيقت سه دليل مهم از مجموع دلايل قيام عاشورا در اين خطبه تشريح شده است. 
امام(ع) از ابتداي حركت از مكه به سوي كوفه همراهان و اصحاب خود را براي جانفشاني آماده ساخته بود، حضرت در سخنراني مشهوري كه پيش از خروج از مكه ايراد مي نمايد، حاضران را از عزم خود مبني بر ايستادگي مقابل ظلم تا پاي جان باخبر مي سازد، امام حسين (ع) مي فرمايد: 
"......خطّ الموت علي ولد آدم مخط القلاده علي جيد الفتاه و ما أولهني الي اشتياق أسلا في اشتياق يعقوب الي يوسف ..... 
من كان باذلاً فينا مهجتة و موطناً علي لقاء الله نفسه فليرحل معنا فاني راحل مصبحاً ان شاء الله 
مرگ همچون گردن بند بر گردن دختران جوان كشيده و بسته شده است و من به ديدار نياكان خود مشتاقم ، آن چنان اشتياقي كه يعقوب به ديدار يوسف داشت. 
از قبل براي من قتگاهي انتخاب شده كه بايد به آنجا برسم. گويا مي بينم بند بند بدنم را گرگ هاي بيابان بين نواويس و كربلا از هم جدا مي كنند و شكم هاي گرسنه خود را سير و انبان هاي خالي خود را پر مي نمايند. از آنچه با قلم تقدير و سرنوشت نوشته شده است، گريزي نيست. ما خاندان رسالت به آنچه موجب رضا و خشنودي حق است راضي هستيم. و در برابر امتحانات و بلاهاي او شكيبا و صابريم و خدا پاداش صابرين را به صورت كامل به ما عنايت خواهد كرد. هرگز پاره هاي تن رسول خدا از او جدا نمي گردد، بلكه در بهشت برين و حظيره القدس گرداگرد او جمع مي شوند، و چشم رسول به ديدار آنها روشن مي شود و وعده او بوسيله خاندانش تحقق مي پذيرد. 
حال هر يك از شما كه آماده جانباري و فدا كردن خون خويش در راه ما است و خود را براي ديدار خداوند آماده كرده است با ما همسفر شود كه من ان شاء الله صبحگاهان حركت خواهم كرد." 10

ذلت وفرمانبرداري فرومايگان ممنوع 
حضرت در روز عاشورا نيز مسأله ايستادگي در برابر ظالم را بدين شكل بيان مي دارد: " آگاه باشيد زنازاده پسر زنازاده مرا بين دو كار مخير گردانيد: شمشير كشيدن يا خواري چشيدن، و دور باد كه به ذلت تن دهيم كه خدا و رسولش و مؤمنان بر ما نمي پسندند، و دامن هاي پاك و پاكيزه و سرهاي پرحمّيت و جان هاي والايي كه فرمانبرداري فرومايگان را بر كشته شدن با افتخار ترجيح ندهند. بدانيد كه من با اين خانواده ام با اين كه تعداد كمي هستند و ياوري ندارم با شما مي جنگم" 11 
و باز هم حضرت پس از شهادت جمعي از ياران خود در ميدان جهاد مي فرمايد:"...خشم الهي بر امتي كه براي كشتن فرزند پيامبر خود متحد و هماهنگ شدند، شدت گرفته است. سوگند به خدا خواسته آنان را نخواهم پذيرفت تا آن هنگام كه به خون خويشتن خضاب كنم و با اين حال خداي خود را ملاقات نمايم." 12 
رجزهاي امام(ع) در هنگام نبرد نيز گوياي همين مطلب است، حضرت در اين جايگاه نيز ذلت در برابر ظالمان را بر نمي تابد آنچنانكه فرياد مي زند: 
"القتل اولي من ركوب العار. كشته شدن از زندگي با ننگ و عار بهتر است."13

اصلاح امور امت اسلام 
يكي از مهمترين مستنداتي كه مي توان در بررسي اهداف قيام حسين (ع) به آن مراجعه نمود وصيتنامه حضرت است. در روايت آمده كه امام (ع) هنگاميكه مي خواستند از مدينه منوره به سوي مكه حركت كنند، وصيت نامه اي نوشته و آن را به خاتم خود ممهور نمودند و سپس آن را به برادر خود محمد بن حنفيه تسليم كردند، وصيت نامه مذكور چنين است: 
"بسم الله الرحمن الرحيم، هذا ما أوصي به الحسين بن علي بن ابي طالب الي اخيه محمد المعروف بابن الحنفيه:... اني لم أخرج أشراً و لابطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي محمد صلي الله عليه و آله، أريد أن آمربالمعروف و أنهي عن المنكر و أسير بسيره جدي و سيره أبي علي بن ابي طالب عليه السلام. 
...اين وصيت حسين بن علي بن ابي طالب است به برادرش محمد بن حنفيه:...... من خروج (قيام) نكردم از براي هوسراني و نه از براي استكبار و خود خواهي و سركشي، و نه از براي فساد و خرابي و نه از براي ظلم و ستم و بيدادگري! بلكه خروج (قيام) من براي اصلاح امت جدم محمد (ص) مي باشد. 
من مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر نمايم و به سيره و سنت جدم و آئين و روش پدرم علي بن ابي طالب رفتار كنم. پس هر كه مرا بپذيرد و قبول كند پس خداوند سزاوار تر است به حق و هر كه مرا در اين امر رد كند، پس من صبر و شكيبايي پيشه مي گيرم تا آنكه خداوند ميان من و ميان اين جماعت حكم به حق فرمايد:.."14 
آنچنانكه مي بينيم حضرت در اين وصيت نامه هدف خود را از قيام عليه بني اميه امر به معروف و نهي از منكر و پيروي از سيره پيامبر و علي (ع) عنوان مي دارد، ضمن اينكه اصلاح امور امت اسلامي نيز نخستين مبحثي است كه توسط حضرت در اين وصيت نامه مطرح شده است. به نظر مي رسد مي توان گفت اصلاح امور مسلمانان محور اصلي وصيت نامه امام(ع) است، زيرا مي توان امر به معروف، نهي از منكر و عمل به سيره پيامبر و امير المومنين را نيز در گرو اصلاح جامعه دانست.

احياي سنت نبوي و از بين بردن بدعت ها 
پس از پيامبر اسلام (ص) بدعت هاي بسياري وارد جامعه اسلامي شد و در مقابل بخش قابل توجهي از سنن نبوي به دست فراموشي سپرده شد. 
امام حسين (ع) علاوه بر اينكه در وصيت نامه خود بر مسأله عمل به سنت پيامبر و علي (ع) تأكيد دارد، محو و نابودي بدعت هاي ايجاد شده را نيز امري ضروري مي داند، آنجا كه پس از ورود به مكه نامه اي به سران قبائل بصره فرستاد و طي آن چنين نوشت: 
".... اينك پيك خود را با اين نامه به سوي شما مي فرستم، شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر دعوت مي كنم، زيرا در شرايطي قرار گرفته ايم كه سنت پيامبر به كلي از بين رفته و بدعت ها زنده شده است، اگر سخن مرا بشنويد، شما را به راه راست هدايت خواهم كرد." 15 
احياي احكام الهي و ياري ستمديدگان 
از ديگر خطبه هاي چند بعدي امام حسين (ع) در اين خصوص، خطبه اي است كه در لمعات الحسين علامه طهراني (ره) از تحف العقول نقل مي كند. حضرت در اين خطبه علاوه بر اصلاح جامعه (كه به آن پرداخته شد) و احياي سنت پيامبر (ص) چند دليل ديگر را نيز براي قيام خود ذكر مي كند. 
در اين خطبه چنين آمده است: 
"اللهم انك تعلم أنه لم يكن ما كان منا تنافساً في سلطان..... و لكن لنري المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك و يأمن المظلومون من عبادك و يعمل بفرائضك و سنتك و احكامك... 
بار پرودگارا تو مي داني كه آنچه از ما تحققق يافته ( از ميل به قيام و اقدام و امر به معروف و نهي از منكر و نصرت مظلومان وسركوبي ظالمان) به جهت ميل و رغبت رسيدن به سلطنت و قدرت مفاخرت انگيز و مبارات آميز نبوده است. و نه از جهت درخواست زياديهاي اموال و حطام دنيا، بلكه به علت آنست كه نشانه ها و علامت هاي دين تو را ببينم و در بلاد و شهرهاي تو صلاح و اصلاح ظاهر سازيم ،تا اينكه ستمديدگان از بندگانت در امن و امان بسر برند و به واجبات تو و سنت ها و احكام تو رفتار گردد. پس هان اي مردم! اگر شما ما را ياري ندهيد و از در انصاف با ما در نياييد،؛ اين حاكمان جائر و ستمكار بر شما چيره مي گردند و قواي خود را عليه شما بكار مي بندند و در خاموش شدن نور پيغمبرتان مي كوشند...."16

گرايش به حق 
امام(ع) پس از مواجهه با سپاهيان حر، خطبه اي در ميان اصحاب خود ايراد مي كند كه اهميت بسياري دارد. حضرت مي فرمايد: 
"انه قد نزل بنا من الامر ما قد ترون... الا ترون الي الحق لا يعمل به و الي الباطل لا يتناهي عنه... فاني لا اري الموت الا سعاده و الحياه مع الظالمين الا برماً 
اي ياران من! مي بينيد كه چگونه بلا و شدت بر ما وارد گرديده. همانا راه و رسم روزگار وارونه شد و صورت كريه و زشت آن پديدار گرديد، و از نيكويي و معروف چيزي مگر بسيار ناچيز و فريبنده بر جاي نمانده است و بر اين برگشتگي خود ادامه داد، زيستن در اين روزگار سخت ناگوار است. آيا نمي بينيد كه كسي به حق عمل نمي كند و براي باطل انتهايي نيست؟ 
در چنين وضعي يك مرد خدا بايد طالب مرگ باشد و بدون ترديد لقاي پروردگار خود را آرزو كند و من در اين شرايط مرگ را جز سعادت و زندگي با ستمگران و ناپاكان را جز ذلت و ننگ نمي بينم"17 
همانگونه كه مشاهده مي كنيم حضرت در اين سخنراني عمل نكردن به حق و پيشتازي باطل را سخت و ناگوار مي داند. علاوه بر اين همچون ديگر خطب حضرت،در اينجا نيز مسايل ديگري مورد اشاره قرار گرفته كه مقاومت در برابر ستمكاران تا جاي ممكن (كه همان مرگ است) در رأس قرار دارد. 
در پايان مي توان گفت خطابه ها، تقريرات و روايات نقل شده از امام حسين (ع) در رابطه با قيام عاشورا به اندازه اي است كه مي تواند زمينه ها و انگيزه هاي اين حركت عظيم را روشن كند، گو اينكه ممكن است بسياري ديگر از سخنان حضرت به دليل شرايط خاص آن دوره به دست ما نرسيده باشد. 
زمينه ها و اهداف قيام عاشورا در كلام امام حسين (ع) محورهاي متعددي همچون لزوم مقابله با ظالمان، احياي سنت پيامبر (ص)و ائمه (ع)، امر به معروف و نهي از منكر، اصلاح امور مسلمين، عمل به حق، فساد دستگاه حكومتي و شخص يزيد بن معاويه را در بر مي گيرد. امام (ع) در برخي خطبه ها چندين دليل و انگيزه را مطرح مي سازد و در برخي روايات نيز محور قيام را بر مسأله اي خاص استوار مي سازد. 
مسأله مهم ديگري كه مي توان به آن پرداخت،‌مقوله دعوت مردم كوفه از امام حسين (ع) است. در تاريخ آمده كه اهل كوفه پس از اينكه از بيعت نكردن امام با يزيد و خروج آن حضرت از مدينه مطلع شدند نامه ها و پيك هاي خود را به سوي مكه روانه ساختند، ضمن اينكه حضرت پيش از دريافت دعوت نامه هاي كوفيان حركت انقلابي خود را با امتناع از بيعت و عزيمت به سوي مكه آغاز نمودند و علاوه بر آن وصيت نامه امام حسين (ع) كه حاوي مباحث مهمي از دلايل قيام ايشان است پيش از دعوت كوفيان نوشته شده است. بنابراين عامل دعوت اهل كوفه اهميت كمي داشته و استاد شهيد مطهري نيز در حماسه حسيني بر اين مسأله تأكيد دارد. 18 
حضرت همچنين هنگام حركت به سمت مكه، كه خبري از نامه هاي كوفيان نبود، آيه اي از سوره قصص را تلاوت مي كند كه مي تواند از آغاز حركتي انقلابي خبر دهد. حضرت اين آيه را تلاوت مي كند: 
" فخرج منها خائفاً يترقب قال رب نجني من القوم الضالمين 
موسي از شهر خارج شد در حالي كه ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه اي، عرض كرد پروردگارا مرا از اين قوم ظالم رهايي بخش."19 
شرايط دوران امامت حضرت سيد الشهدا(ع) به شكلي بود كه تمامي زمينه هاي لازم براي قيامي اينچنين مهيا بود و حضرت نيز توانست از اين شرايط بهترين استفاده و نفع را براي اسلام به ارمغان بياورد. آنگونه كه پس از قيام عاشورا، نهضت هاي متعددي شكل گرفت و ديري نپاييد كه حكومت بني اميه نابود شد. 
مسأله مهم ديگري كه در اين ميان مطرح است و مي تواند مورد توجه قرار گيرد، اين است كه حضرت چندين مرتبه در سخنان خود به حق امام معصوم در اداره جامعه اشاره مي كند و خود را شايسته تر از هر كس بر رهبري امت اسلام مي داند، به واقع بايد گفت شكل گيري حكومت اسلامي با رهبري امام معصوم (ع) مي توانست زمينه ساز بهره مندي بيشتر جامعه اسلامي از نتايج اين قيام باشد،عليرغم اينكه پيامدها و دستاوردهاي اين نهضت خونين در تاريخ اسلام بي نظير است.


پى نوشت‌ها : 
1-سيماي پيشوايان در آيينه تاريخ، مهدي پيشوايي، مؤسسه انتشارات دارالعلم، ص 41 
2-همان ص 43 و ص44 
3-همان ص46 - تحف العقول، ص 237-239، چاپ دفتر انتشارات جامعه مدرسين، قم 
4-الارشاد، شيخ مفيد، ترجمه محمد باقر ساعدي خراساني، انتشارات اسلاميه، ص372 
5-لهوف، سيد ابن طاووس، ترجمه عليرضا رجايي تهراني، انتشارات نبوغ ص42 
6-همان ص44 
7-الارشاد،ص428 
8-همان، ص369 
9-لمعات الحسين (ع)، علامه سيد محمد حسين حسيني طهراني‌،انتشارات علامه طباطبايي، مشهد مقدس، ص54 و نفس المهموم، محدث قمي (ره)، ص115 
10-لهوف،ص88 
11-همان، ص135 
12-همان، ص139 
13-همان، ص 161 
14-لمعات الحسين، ص16، نفس المهموم ،محدث قمي، ص 45،‌مقتل الحسين خوارزمي ج1 ، ص188 
15-سيماي پيشوايان در آيينه تاريخ ص55، مقتل الحسين، ابو مخنف، تحقيق حسن غفاري، قم، ص17 
16-لمعات الحسين ص13، تحف العقول، ص239 
17-لهوف، ص108، نفس المهموم، محدث قمي ص116 
18-رجوع كنيد به حماسه حسيني، استاد شهيد مطهري، جلد سوم 
19-سوره قصص، آيه 21، الارشاد ص377


منبع: خبرگزاري فارس


:: موضوعات مرتبط: مذهبی، سیاسی، معصومین، دین و اندیشه، خداشناسی ، زندگینامه امامان، ،
:: برچسب‌ها: قیام عاشورا, امام حسین(ع), اهداف و زمينه هاي قيام عاشورا در كلام امام حسين(ع)‏, امام معصوم شايسته رهبري جامعه, فساد علني دستگاه حكومت يزيد, مسجد حجت ابن الحسن(عج), حمید داودی راد, مسجد حجت, مسجد حجت ابن الحسن, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 7 مهر 1396
سه درس بزرگ از عاشورا

سه درس بزرگ از عاشورا

دین و اندیشه > دین - دکتر هادی ‌وکیلی: 
درس‌های عاشورا همواره زنده، حیات‌بخش و حرکت‌آفرین است. هرچند واقعه کربلا در مکان و زمان خاصی رخ داده است، اما درس‌های آن به زمان و مکان خاصی محدود نمی‌شود و همواره الهام‌بخش و شورآفرین است.

 این نکته‌ای است که حضرت امام خمینی(ره) نیز با این بیان که عاشورا باید به‌عنوان رویدادی تلقی شود که در طول تاریخ می‌تواند درس‌آموز بوده و پایه‌های ستم و استبداد را از بیخ و بن براندازد، از آن یاد کرده‌اند: «واقعه عظیم عاشورا از سال 61هجری تا خرداد 42 و از آن زمان تا قیام حضرت بقیه‌‌الله ارواحنا لمقدمه الفداه، در هر مقطعی انقلاب‌ساز است».(1) از این روی است که بسیاری از نهضت‌های سیاسی نظیر حرکت توابین، مردم مدینه، قیام مختار، نهضت زیدبن علی، قیام محمد نفس زکیه و ابراهیم فرزندان عبدالله و... تا قیام و نهضت مقدس ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) همه و همه با الهام از عاشورا سازماندهی شده‌اند.

اقبال لاهوری، استقلال و نجات پاکستان را مرهون قیام عاشورا دانسته و گاندی، نیز نهضت عاشورا را الهام‌بخش خود در رهایی هندوستان می‌داند. (2) در یک کلمه اگر نهضت بزرگ عاشورا را الگو و اسوه همه حرکت‌های حق‌طلبانه و عدالت‌خواهانه بدانیم سخنی به گزاف نگفته‌ایم. و در واقع همان‌گونه که نویسنده شهیر مصری، عباس محمود عقاد، تصریح کرده است: «نه تنها مسلمانان بلکه غیرمسلمانان از این حادثه درس جوانمردی، ایثار و مقاومت در برابر ستمگران گرفتند؛ از سفیر مسیحی که در همان مجلس یزید به او اعتراض کرد بگیریم تا برسیم به قرون میانه، تا روزگار خودمان».(3)

عاشورا دانشگاهی است که همه طبقات از زن و مرد، کوچک و بزرگ، باسواد و بی‌سواد، سیاه و سفید، مسلمان و غیرمسلمان از استادان بنامی چون: حسین بن علی(ع)، قمر بنی هاشم و زینب کبری درس می‌آموزند وصد افسوس که ما تاکنون نتوانسته‌ایم ارزش‌های عاشورا را آنچنان که شاید و باید به منصه ظهور برسانیم و نه به جوامع جهانی بشناسانیم.

از میان انبوه درس‌های ارزشمندی که عاشورا به ما می‌آموزد از قبیل فداکاری و ایثار، صبر و استقامت، شهادت و شجاعت، تعهد و مسئولیت، صداقت و وفاداری، قاطعیت در راه هدف، دفاع از امامت و ولایت، دفاع و پاسداری از دین و ارزش‌ها، تولی و تبری، ستیز با ستم و ستمگران، افشای چهره دشمنان اسلام، توجه به معنویات حتی در جبهه جنگ، نفی نژادپرستی، توبه، دعا، استغفار، تسلیم در برابر خدا و قیام برای خدا، در این مقال به معرفی 3 درس بزرگ از قیام امام حسین(ع) بسنده می‌کنیم.

درس ستم‌ستیزی

ستیز با ستم و ستمگران به‌ویژه حاکمان ستم و برپایی عدل یکی از درس‌های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی است. عاشورا به ما می‌آموزد که انسان مسلمان نمی‌تواند در برابر ستم و ستمگران سکوت کند و بی‌تفاوت بماند؛ اگر سکوت کرد در حکم همان ستمکار است. امام حسین(ع) در سخنانی در منزل «بیضه» در برابر سپاهیان حر فرمودند: «ای مردم! رسول خدا(ص) فرمود: اگر کسی حاکم ستمگری را ببیند که حلال خدا را حرام می‌کند، عهد و پیمان الهی را می‌شکند و با سنت رسول خدا مخالف است و با بندگان خدا به ستم و بیدادگری رفتار می‌کند، پس با گفتار و کردار در برابرش نایستد بر خداست که این فرد را نیز با همان حاکم ستمکار محشور کند». (4)

آن بزرگوار سپس از اوضاع زمانه و ضرورت تبعیت مسلمانان از خویش چنین یاد می‌کنند: «مردم آگاه باشید که بنی‌امیه و اتباع آنها پیرو شیطانند و از پیروی و بندگی خدای بخشنده سرپیچی کرده‌اند، فساد و تباهی را آشکار ساخته‌اند و حدود الهی را تعطیل کرده‌اند و اموال مردم را به‌خود اختصاص داده‌اند. حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کرده‌اند. من از هر کس شایسته‌ترم که وضع موجود را تغییر دهم... پس لازم است از روش من پیروی کنید زیرا عمل من برای شما حجت و سرمشق است...». (5)

از سخنان یاد شده 2نکته اساسی استفاده می‌شود: مبارزه با ستمگران و متجاوزان به حدود و قوانین دین، واجب است. این برنامه باید سرلوحه زندگی امت اسلامی در امروز و فردای زندگیشان باشد. سکوت در برابر حاکم ستم، گناهی بس بزرگ و در حد گناه ستمکار است.

درس عزت

در فرهنگ اسلامی، مسلمان عزیز است و هرگز نباید تن به ذلت و خواری بدهد. ذلت و خواری با مسلمانی قابل جمع نیست. بنابراین، مسلمانی که ذلت را پذیرفته مسلمانی‌اش کامل نیست. بر این اساس 2نوع زندگی خواهیم داشت: زندگی ذلیلانه و زندگی عزتمندانه. زندگی عزتمندانه در پرتو پذیرش ولایت خدا و اولیای خدا و زندگی ذلیلانه در پرتو پذیرش ولایت کفر و شرک و دشمنان خداست. هرگونه پندار و رفتاری که مسلمانان را ذلیل، ناکارآمد و ناتوان جلوه دهد از نظر امام حسین(ع) محکوم است. بر همین اساس قرآن کریم می‌فرماید: «یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء؛ ای مؤمنان، دشمن من و دشمن خود را به ولایت بر نگیرید».(6)

عزت در سخن و عمل امام حسین(ع) به نحو بارزی تجلی دارد. او مرگ با عزت را زندگی و زندگی با ذلت را عین مرگ می‌دانست و از همین رو یکی از شعارهای امام حسین(ع) در روز عاشورا این بود: الموت خیر من رکوب العار و العار خیر من دخول النار؛ مرگ از پذیرش ننگ بهتر و ننگ از ورود در آتش سزاوارتر است». (7)

و نیز آن بزرگوار در روز عاشورا می‌فرمود: «این ناکس پسر ناکس مرا به پذیرش یکی از 2کار ناچار کرده است؛ یا شمشیر کشیدن و کشته شدن و یا پذیرش ذلت. ذلت از خاندان ما به دور است. هیهات که ذلت و زبونی را اختیار کنم. نه خدا به ذلت من راضی است، نه رسول خدا و نه مؤمنان و نه دامن‌های پاکی که مرا تربیت کرده‌اند. همچنین مردان غیرتمند و آزاده، کشته شدن را بر پیروی از انسان‌های پست ترجیح می‌دهند».(8)

آن بزرگوار در جای دیگری می‌فرماید: «و‌الله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افر فرار العبید؛ به خدا سوگند همانند افراد فرومایه تسلیم شما نمی‌شوم و مانند بردگان نیز فرار نمی‌کنم».

سخنان و رفتار امام حسین(ع) برای همه شیعیان به‌ویژه کارگزاران نظام اسلامی این درس را با خود دارد که آنان باید تمامی هم و غم خود را مصروف این مهم کنند که امت اسلامی هم در عرصه ملی و هم در عرصه بین‌المللی به عزت شهره آفاق شوند و هم در مسیر زندگی دنیوی و هم در مسیر زندگی اخروی به عزت نفس، اتصاف یابند.

درس جمع بین سیاست و معنویت

جمع بین حضور در عرصه‌های سیاسی و توجه به معنویات یکی دیگر از درس‌های عاشوراست. غفلت از نیازهای روحی و معنوی به‌ویژه برای مسئولان و مدیران امور، خطرساز و خطرآفرین است؛ امام حسین(ع) آن هنگام که رویاروی دشمن ایستاده و حتی آن هنگامی که در محاصره دشمنان است، هرگز از این مسئله غفلت ندارد. از این روی، در تاریخ آمده است که در شب عاشورا در میان خیمه امام حسین(ع) جنب‌وجوش عجیب و نشاط فوق‌العاده‌ای به چشم می‌خورد؛ یکی مشغول دعا و مناجات با خداست و آن دیگری مشغول تلاوت قرآن: «لهم دوی کدوی النحل بین قائم و راکع و ساجد». (9) و هنگام حمله دشمن درعصر تاسوعا امام حسین(ع) به قمر بنی هاشم می‌فرماید: «به سوی آنان برو و اگر توانستی امشب را مهلت بگیر تا به نماز و استغفار و مناجات با پروردگارمان بپردازیم. خدا می‌داند که من به نماز و تلاوت قرآن و استغفار و مناجات با خدا علاقه شدید دارم».(10)

از این درخواست در آن موقعیت به خوبی می‌توان به اهمیت معنویت و خودسازی پی برد. این کار امام(ع) بیانگر آن است که هرگز نباید به‌دلیل کار و گرفتاری زیاد از خودسازی و توجه به معنویات غفلت کرد. به همین جهت هم حضرت زینب کبری(ع) در برابر دشمنانی که پس از واقعه کربلا واکنش ایشان را به طعنه جویا می‌شدند اینطور پاسخ دادند که جز زیبایی ندیدم. حتی مقام شهادت آگاهانه حضرت سیدالشهدا(ع) و خاندان و یاران او را نیز باید در همین خصلت جمع بین سیاست و اصلاح‌طلبی با معنویت و عرفان جست‌وجو کرد. در کنار همه این شواهد، نیم نگاهی به دعای کبیر عرفه از آن حضرت پیش از خروج از خانه خدا و رهسپاری به سوی دیار شهادت، عمق عشق و عرفان و معنویت ایشان به محبوب ازلی را نمایان می‌سازد.

پی نگاشت‌ها:
1) صحیفه نور، ج 16، ص 179. 
2) درسی که حسین(ع) به انسان‌ها آموخت، شهید هاشمی نژاد، ص447، انتشارات فراهانی. 
3) مجموعه مقالات کنگره بین‌المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا، ج 2، ص 610، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. 
4) تاریخ الامم و الملوک، طبری، ج4، ص 304. 
5) همان. 
6) ممتحنه، آیه 1. 
7) مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص68، بحارالانوار، ج 44، ص 192، ج 45، ص 50. 
8) تحف العقول، ص249. 
9) سخنان حسین بن علی(ع)، نجمی، ص 209. 
10) الارشاد، ص 240.

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، سیاسی، معصومین، دین و اندیشه، خداشناسی ، ،
:: برچسب‌ها: سه, درس, بزرگ, از, عاشورا, مسجد, حجت, ابن, الحسن, (عج), عاشورا, امام حسین, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 25 مهر 1394
آغاز ماه محرم و ایام حسینی

 

 

نتیجه تصویری برای محرم

 

 

یک جرعه آفتاب

پیامبر اکرم(ص)

«مرگ حسین(ع) آتشی در دل مؤمنان انداخته است که هرگز سرد نخواهد شد».[1]

امام حسن(ع)

«آنچه به من می رسد، زهری است که با دسیسه به کامم ریخته می شود، ولی ای اباعبدالله! هیچ روزی مانند روز [مصیبت] تو نیست».[2]

امام رضا(ع)

«بر چون حسین(ع)، باید که گریندگان بگریند؛ زیرا گریستن بر او گناهان بزرگ را می زداید. چون ماه محرم می رسید، کسی پدرم را خندان نمی دید. غم و اندوه بر او چیره بود تا آنکه ده روز می گذشت. روز دهم، روز سوگواری و اندوه و گریه او بود و می فرمود: این روزی است که حسین(ع) در آن کشته شد».[3]

«هرکه در روز عاشورا کسب و کار خود را فرو گذارد، خداوند حاجت های دنیا و آخرت او را برآورده می سازد».[4]

امام صادق(ع)

«روز شهادت حسین(ع)، سوگ ناک ترین روزهاست».

امام صادق(ع) در پاسخ به این پرسش که چرا روز عاشورا سوگ ناک ترین روز نامیده شده است، نه روز رحلت پیامبر و حضرت فاطمه3 و روزشهادت حضرت علی(ع) و امام حسن(ع)، فرمود: «به این دلیل روز شهادت حسین(ع)، سوگ ناک ترین روزهاست که اصحاب کسا؛ این گرامی ترین آفریدگان نزد خدای تعالی، پنج نفر بودند... پس چون حسین(ع) کشته شد، دیگر کسی از اهل کساء باقی نماند که پس از او مایه تسلی خاطر مردم باشد. بنابراین، رفتن حسین(ع)، به منزله رفتن همه آنهاست، چنان که باقی بودن آن حضرت مثل این بود که همه اهل کسا زنده هستند».[5]

 

 

اشاره

عظمت و حرمت محرم

سهیلا بهشتی

محرم، نام نخستین ماه از ماه های دوازده گانه قمری است. علت نام گذاری این ماه به محرم آن بود که در زمان جاهلیت، جنگ در این ماه را حرام می دانستند و روز اول محرم را اول سال قمری قرار می دادند.

بنی امیه در سال 61 هجری، با ریختن خون سیدالشهدا و خاندان و یارانش در این ماه و پدید آوردن حادثه کربلا، احترام ماه حرام را نگه نداشتند.

از آنجا که ماه محرم یادآور حادثه کربلا و عاشوراست، فرا رسیدن آن دل ها را اندوهناک می کند. پیروان و شیفتگان امام حسین(ع) نیز از اول محرم همه جا را سیاه پوش می کنند و به یاد آن امام شهید، به عزاداری می پردازند.

محرم همچون عاشورا، رمز احیای خاطره حماسه های کربلاست. در فرهنگ شیعه، نام محرم با عاشورا، کربلا و امام حسین(ع) آمیخته شده است و با یکدیگر پیوند دارند و گویی محرم جز حسین و کربلا هیچ ندارد. امام حسین(ع) با شهادت، به قرب الهی رسید و این کار بزرگ، چون تابلویی زیبا، برای همیشه در برابر چشمان انسان قرار دارد.

رشد، در پرتو عزاداری

وظیفه پیروان امام حسین(ع) و شیعیان آن حضرت، عمل به سیره و رفتار ایشان است. چراغ فروزانی که اباعبدالله الحسین(ع) روشن کرد، روشنایی بخش راه پیروان او شد. بنابراین، دوستداران و شیفتگان آن حضرت وظیفه دارند با عزاداری و سوگواری برای آن حضرت و یاران باوفایش، این مشعل هدایت را همواره روشن نگه دارند. افزون بر این، عزاداری برای سالار شهیدان از جنبه های دیگر نیز در خور توجه است که عبارتند از:

1. تولّی و تبرّی: تولّی، دوست داشتن دوستان خدا؛ یعنی پیامبر اکرم(ص) و خاندان اوست. تبری نیز به معنای بیزاری جستن از دشمنان خدا؛ یعنی دشمنان پیامبر و خاندان اوست. عزاداری نیز ادای تکلیف تولّی و تبرّی است که از فروع دین و تکالیف شیعه است. اشک ریختن بر حسین(ع)، نوعی بیعت و امضای پیمان دوستی با سیدالشهدا و ابراز تنفر و انزجار از دشمنان و قاتلان آن حضرت است.[6]

2. رشد فردی، اجتماعی و فرهنگی: یکی از آثار و پی آمدهای عزاداری برای

سید شهیدان، ساختن فرد و جامعه بر اساس الگوی عرضه شده امامان معصوم: است؛ عزاداری از روی شناخت و معرفت و رعایت چارچوب های شرعی و عرفی.

انجام دادن این عزاداری، افزون بر اینکه در بعد عاطفی و معرفتی، فرد را به اهل بیت پیامبر(ص) وابسته می کند، فرهنگ زلال اهل بیت: و مذهب شیعه را نیز با معرفت وعاطفه به نسل های بعدی منتقل می کند و این بهترین راه برای حیات فرهنگی مکتب اهل بیت: به شمار می آید.[7]

3. حفظ و ترویج اسلام ناب: عزاداری و گریه بر مصایب سالار شهیدان، موجب زنده نگه داشتن راه و هدف نهضت حسینی است. مجالس عزا، ادامه رسالت پیام رسانان عاشورا؛ یعنی امام سجاد(ع) و حضرت زینب3 است. سوگواری در محرم و گریه بر مظلومیت شهدای کربلا، سلاح همیشه برّانی است با فریاد و اعتراض به ستمگران.[8]

آسیب های عزاداری سالار شهیدان

فرهنگ عاشورا و عزاداری امام حسین(ع) نیز مانند هر پدیده باارزش دیگر دچار آفت ها و آسیب هایی است که در صورت مقابله نکردن عاقلانه با آن ممکن است به فرهنگ پربار عاشورایی آسیب هایی وارد شود. برخی از این آسیب ها عبارت است از:

الف) برخورد عاطفی صرف با مقوله عزاداری: بی شک، عاطفی ترین صحنه ها در تاریخ عاشورا وجود دارد. این بُعد از حادثه عاشورا به دلیل دو عنصر حماسه و زیبایی در کنار عاطفه قوی، آن را اثرگذارتر کرده است. در فرهنگ عامه، بیشتر شاهد پررنگ بودن جنبه تراژیک این حادثه هستیم، به گونه ای که تا حدودی عرصه بر جنبه های حماسی و عرفانی حادثه عاشورا تنگ شده است. متأسفانه در گذر زمان، برای شدت بخشیدن به جنبه عاطفی، داستان ها و مطالبی بدون ربط و سند برای حادثه عاشورا جعل شده است، مانند عروسی حضرت قاسم در روز عاشورا... .[9]

ب) تبدیل شدن عزاداری به عادت: از آنجا که بار عاطفی حادثه عاشورا قوی است، ظرفیت عادت پذیری آن به شدت افزایش می یابد. وقتی موضوعی به عادت تبدیل شود، دیگر برای به جا آورنده آن عمل، تنها انجام دادن آن، هدف خواهد شد و او با این کار تخیله روانی می شود. ازاین رو، انتظار معنادار بودن و پویایی عمل، انتظاری بی معنا خواهد بود.[10]

ج) آمیخته شدن عزاداری با فرهنگ های قومی و ملی: شیوه های عزاداری هر قوم و ملت مانند زبان آنها گوناگون است. بنابراین، باید بکوشیم برای هماهنگ و اصول مند کردن عزاداری سیدالشهدا، براساس فرهنگ یک ملت، با فلسفه و اهداف و روح قیام تناسب ایجاد شود.[11]

د) ضعف دانش و بینش عمومی: کمبود دانش و اندیشه در جامعه، زمینه ساز گسترش انحراف ها، تحریف ها و خرافه هاست. در این زمینه هر چه میزان و سطح تحصیلات افراد جامعه بیشتر باشد، امکان کمتری برای نفوذ اندیشه های نادرست و باطل وجود خواهد داشت. این امر با روحیه پرسشگری، نقادی و نقدپذیری ارتباط بسیاری دارد. بینش بالای جامعه همواره موجب امنیت روانی جامعه و اعتلای جایگاه عالمان و واعظان مصلح و آگاه است.[12]

 

 

 

محرم، درس زندگی

تو هر یک از ماه های خوب خدا، نسیم نعمت و رحمت بر مؤمنان می ورزه. ماه محرم، ماهیه که به ما یاد می ده چگونه زندگی کنیم. آموزه های عاشورا و حرکت بی مانند امام حسین(ع) فقط برای ما مسلمونا نیست، بلکه برای انسان و انسانیته. محرم به ما درس عزت، معنویت، ایثار، حماسه و عرفان می ده.

بعضی آدما زندگی رو در نفس کشیدن و خوردن می دونن؛ این جور زندگی، زندگی حیوانیه، ولی زندگی انسان، متعالی تر و فراتر از خور و خواب و خشم و شهوته.

این زندگی سرشار از ایمان و انسانیت و عزته که دین اسلام به اون حیات و زندگی طیبه و پاک می گه. امام حسین(ع) برای دست یافتن به این زندگی برتر و جاودانه، پذیرای شهادت شد و از بیعت با یزید خودداری کرد. بر این اساس، دیدگاه، هم مرگ و هم شهادت، خیر و سعادته، هم حیات و پیروزی و به فرموده قرآن، «اِحدی الحُسنیین» یکی از دو خوبی. پس شیفتگان حسین(ع) حق دارن نسبت به یاران آن حضرت و شهدای کربلا احساس حسرت کنن و با خود بگن: ای کاش ما هم در کنار شما بودیم و به فوز عظیم می رسیدیم!

 

 

سخن بزرگان

امام خمینی(ره)

«محرم، ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شکستن ستم کار را در فدایی دادن و فدایی شدن دانست».[13]

«محرم است. این محرم را زنده نگه دارید! ما هر چه داریم، از این محرم است و از این مجالس. مجالس تبلیغ ما هم از محرم است؛ این قتل سیدالشهداء و شهادت اوست. اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزاداری و اجتماعات سوگواری نبود، کشور ما پیروز نمی شد».[14]

«هزار و چهارصد سال است که با این منبرها، با این روضه ها و با این مصیبت ها و با این سینه زنی ها اسلام را حفظ کرده اند».[15]

مقام معظم رهبری

«امام حسین(ع)، از لحاظ عملی درس بزرگی به همه تاریخ اسلام داد و در حقیقت، اسلام را، هم در زمان خودش و هم در هر زمان دیگری بیمه کرد. هر جا فسادی از آن قبیل باشد، امام حسین(ع) در آنجا زنده است، با شیوه و عمل خود دارد می گوید که شما باید چکار کنید. تکلیف این است. لذا باید یاد امام حسین(ع) و یاد کربلا زنده باشد؛ چون یاد کربلا، این درس عملی را جلوی چشم می گذارد».[16]

 

 

 

نکته ها

دلیل نام گذاری مجالس عزای امام حسین(ع) به روضه خوانی، این است که در دوره سلطان حسین بایقرا، از نوادگان تیمور، یکی از دانشمندان وخطبای خوش آواز سبزوار به نام ملا حسین، معروف به واعظ کاشفی به هرات رفت و مورد توجه بزرگان دولت قرار گرفت و شهرت فراوان یافت. او کتابی به نام روضة الشهداء به فارسی درباره واقعه کربلا، برای نواده دختری سلطان حسین بایقرا نوشت. شیعیان در روزهای سوگواری، «روضة الشهدا» را از رو می خواندند و عزاداری می کردند. کسانی که این کتاب را می خواندند، کم کم به مناسبت نام این کتاب، به روضه خوان معروف شدند. به تدریج خواندن روضه از روی کتاب منسوخ شد و در مجالس عزاداری، روضه خوانان آن را از حفظ می خواندند.

در دوره صفویان که برپایی مجالس روضه خوانی عمومیت یافت و در هر کوی و برزنی مجلسی بر پا می شد، گروهی که آواز خوشی داشتند، روضه خوانی را پیشه خود قرار دادند. این دوران، اوج شکوفایی روضه خوانی است.[17]

هر شب از شب های ماه محرم، به یکی از شهیدان یا شخصیت های مرتبط با جریان کربلا اختصاص دارد. این نام گذاری واضع مشخصی ندارد و ذاکران اهل بیت: این نام گذاری را انجام داده اند. ترتیب متعارف شب های دهه اول ماه محرم این گونه است:

شب اول: مسلم بن عقیل؛

شب دوم: ورود به کربلا؛

شب سوم: حضرت رقیه؛

شب چهارم: فرزندان حضرت زینب، حر بن ریاحی و فرزندان مسلم بن عقیل؛

شب پنجم: عبدالله بن حسن، زُهیر و حبیب بن مظاهر؛

شب ششم: قاسم بن حسن؛

شب هفتم: علی اصغر؛

شب هشتم: علی اکبر؛

شب نهم: حضرت عباس7؛

شب دهم؛ امام حسین(ع).[18]

علامه امینی=، صاحب «الغدیر»، با شنیدن مصایب حضرت امام حسین(ع) و اصحاب ایشان با صدای بلند بر مصایب خاندان پیامبر می گریست. بسیار اتفاق می افتاد که اهل منبر و دیگر حاضران و مستمعان نیز از دیدن حال او منقلب می شدند و می گریستند.[19]

آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری=، دستور می داد پیش از تدریس، کسی قدری ذکر مصیبت حضرت سیدالشهدا بخواند و سپس درس را شروع می کرد. ایشان حتی پس از رسیدن به مرجعیت، در خیابان ها در دسته های سینه زنی و عزاداری شرکت می کرد و مانند مردم عادی بر سر و سینه می زد.[20]

 

 

محرم، خیابان بزرگی است

عالیه محرابی

گُر می گیری، گرمت می شود، گرما زیر پوستت می پیچد و تو سوختن را در سلول های احساست، حس می کنی. دماسنج دلت را که نگاه کنی، گرمای وجودت دستت می آید. انگار در اجاق رگ هایت هیزم می سوزانند. گرما بالاتر از حدّی است که برف چشم هایت را آب نکند و سماور هیئت ها را به جوش نیاورد. گرما بالاتر از حدّی است که زیر دیگ های نذری را روشن نکند.

داغ می شوی. محرم هنوز سوژه داغی است. نفس هایش گرم و عطرآگین است. انگار در ریه هایش اسپند و عود می سوزانند. هر سال صدای گام هایش، کوچه ها و خانه ها را هوایی می کند و با اولین دق البابش، در به رویش می گشایند و این گونه، عطر نفس هایش در پیراهن شهر می پیچد.

محرم، سیاه پوش داغی سترگ، از راه می رسد، داغی مثل آه بلند فرات و گلوی سوخته خورشید، مثل مجمر چشم هایی نگران و عطش هایی سربریده.

شانه های درختان باغچه تکان می خورد. گل ها لب به مرثیه می گشایند و نغمه های معطرشان تا هفت کوچه می پیچد.

کربلا، بذری است پاشیده در زمین محرم؛ بذری که پوسته اش را شکافته و آن قدر ریشه کرده و قد کشیده که شاخه هایش روی دیوار هر خانه ای به چشم می خورد و میوه هایش را هر سال اهالی خانه دستچین می کنند، میوه هایی که طعم داغش، دهانت را می سوزاند. درختی که ریشه هایش داغ نوشیده است و شاخه هایش گرمای دو آفتاب را در سلول هایش ریخته و در آوندهایش عطش جریان دارد، باید میوه ای بدهد که طعم عطش و آفتاب داشته باشد.

محرم، خیابان بزرگی است برای گم شدن. گاهی گم شدن، اتفاق قشنگی است؛ مثل قطره های بارانی که پس از باریدن در دل خاک گم می شوند، ولی پس از چند صباحی، در هیئت ساقه ای قد می کشند و زیستنی دوباره را تجربه می کنند.

محرم آغاز می شود. کوچه ها پیراهن سیاهشان را از صندوقچه ها بیرون می آورند. باید از خودم بیرون بزنم. محرم، خیابان بزرگی است.

عاشورا

شهادت حسین(ع) شعله ای در جان ها برمی افروزد که تا ابد به سردی و خاموشی نمی گراید. هر کس نشان از این شعله ندارد، فسرده و مرده است. چون در جامعه ، بارقه ای از این شعله مقدس فرو افتد، شور حیات و حرکت در خویش خواهد یافت. هر کس حسین(ع) را شناخت، «سراجی» در ظلمت و «سفینه ای» در موج خیز حادثه یافته است. شیعیان و شیفتگان حسین(ع) که در فضای عشق حسینی تنفس کرده و به مدد عشق و اشک اشتیاق ایستاده اند، هماره هستی خویش را در پرتو پاس حرمت حادثه عاشورا یافته اند.

 

 

شعر

مشک، آهو شد و...

عالیه محرابی

داشت می رفت سرآسیمه به دریا بزند

تا مگر نیل، گلی بر سر موسی بزند

نوح باشد بزند کشتی این مَشک به آب

تا چنین عشق از این حادثه ها جا بزند

یوسفی باشد و پیراهن مهتاب، تنش

آن چنان ماه که چشمان زلیخا بزند

جرئت هیچ پلنگی نرسیده است که دست

به تن ماه شب چارده ما بزند

از لبش علقمه ها آب بنوشند سپس

تشنگی طعنه به سیرابی لب ها بزند

مَشک، آهو شد و آهسته لب چشمه رسید

چشم صیاد به این صید مبادا بزند

صید لب تشنه حرام است، مبادا تیری

آهوی تشنه لب قصّه ما را بزند

تیر از چله رها شد و چه پایان بدی

تیر می رفت به اقبال خودش پا بزند

یکی می گفت

عالیه محرابی

بیابان بود و تنهایی، نگاهم تشنه باران

من و صحرایی از آتش، من و تنهایی و طوفان

مشعشع بود هفتاد و دو نیزه از دل خورشید

و خون از آسمان می ریخت بر افسانه انسان

و ماه از آسمان افتاد بر خاک و دو قسمت شد

از آن نیمی به آب افتاد و نیم دیگرش پنهان

نمی بارد چرا باران، چرا باران نمی بارد؟!

گلی رویید بر نیزه، شبیه آیه قرآن

یکی می گفت می روید ز داغ آسمان خورشید

یکی می گفت می گیرد تمام دشت را طوفان

شکست آخر تمام آسمان آن روز طوفانی

و تقدیر زمین این شد، هزاران سال بی باران

خسوف

عالیه محرابی

ها! مردمان دهکده در خواب مانده اند، امشب خسوف، ماه زمین را گرفته است

انگار اتفاق بدی، چادر سیاه، روی سر تمامی دنیا گرفته است

گهواره شکسته مهتاب می خورد با دست های تیره طوفان، تکان تکان

کودک بزرگ می شود و تاب می خورد، چون آتشی که بر تن دریا گرفته است

بر انجماد خاک و هوا حلقه می شود نوری که از دو دست پدر ریخت در فضا

این گونه از تبسم یک کودک بزرگ، این کهکشان یخ زده گرما گرفته است

«لالا بخواب، قصه دنیا قشنگ نیست، اینجا گلی شبیه تو خوش آب و رنگ نیست»

این آتش ترانه لالای مادری است، این گونه بر تغزل دنیا گرفته است!

حس می شود که نه، به خدا لمس می شود، چیزی شبیه حوصله بی حد خدا

آری، همین خدای همیشه که این چنین، در لابه لای صبر خودش جا گرفته است

خواهد شکست کاسه صبر خدا شبی، مثل وقوع حادثه ای پشت حادثه...

امشب تمام دهکده را خواب می برد، امشب خسوف ماه، زمین را گرفته است

دایره ها

عالیه محرابی

خونچه ها بر سر نی، دایره در دایره دف!

و صدا توی صدا، دایره: سر، دایره: دف!

و صدا حنجر داوود که بر نیزه بلند

اشک زد دایره ای دایره تر، دایره دف!

دایره حلقه زد و حلقه زد و بغضی شد

بغض، دختر شد و دنبال پدر، دایره دف!

غصه ها حلقه گیسوی پریشانی شد

ریخت از شانه دختر به کمر، دایره دف!

دخترک دایره در دایره هی دور پدر...

روی یک پاشنه چرخیدن در، دایره دف!

مادری سوخته در هیئت خورشید آمد

نیست آتش تر از این آتش تر، دایره دف!

جام در جام عزا داشت تعارف می شد

خیمه در خیمه، خبر پشت خبر، دایره دف!

خبر انگار که هفتاد و دو بار آوردند

مادری سر زده دنبال پسر، دایره دف!

نیزه ها گیج و پریشان و چنین سرگردان

تن به جا مانده و سر قصد سفر، دایره دف!

خونچه ها بر سر نی، دایره در دایره دف

و صدا توی صدا، دایره: سر، دایره: دف!

بریده شد رگ تسبیح

عالیه محرابی

فرات گم شده در جزر و مد قامت ها

و رنگ حادثه دارد شب قیامت ها

بلال های سیاه نگاهشان بستند

نماز خوف و رجا را به قصد قربت ها

کنایه در خم ابرو، جناس بین دو چشم

و شعر سر زد از آغوش این صناعت ها

به اصطکاک دو لب در تب اذان انگار

گرفت از لبشان آسمان حرارت ها

چه جام های قنوتی که پر شد از انگور

و تیرها به دهان ریختند شربت ها

و تیر خورد به جام قنوتشان آن وقت

چه جام ها که شکست و شکست حرمت ها

نماز آخر این دشت هم شهید شد و

بریده شد رگ تسبیح و ریخت رکعت ها

بهانه برای گریستن

قادر طهماسبی

ای بهترین بهانه برای گریستن

ای داغ جاودانه برای گریستن

در راه بازگشت به خود، عشق کاشته است

داغ تو را نشانه برای گریستن

شش سویْ لاله می دمد، ای عشق باز کن

راهی از این میانه برای گریستن

در راه کربلای تو هر لاله می دهد

ما را به کف، بهانه برای گریستن

 

 

زیرنویس

گریه بر حسین(ع)، بالاترین فریاد بر ستم است.

در ماه محرم، اندیشه ناب اسلام محمدی، دشمنان انسانیت را در برابر جوان مردی و شجاعت خود به زانو درآورد.

اشک هایی که در محرم جاری می شود، بنیاد ستم را ریشه کن می کند و انسانیت را زندگی می بخشد.

عزاداری مؤمنان و شیعیان برای فرزند پیامبر، یک فرهنگ است که در آموزه های ناب اسلام ریشه دارد.

فرا رسیدن محرم را به رهروان راه حسینی تسلیت می گوییم.

آفتاب محرم، از افق خونین عشق سر زد و کربلای دل را در پرتو خود سوزاند.

محرم، عطر شهادت را در شمیم کوچه دل می پراکند.

 

پرسش و پاسخ

1. چرا مراسم عزاداری امام حسین(ع) پیش از شهادت ایشان برگزار می شود؟

پاسخ: چون آغاز حماسه و حادثه سرخ کربلا، از روز اول محرم بوده است، پیروان آن حضرت از اول محرم عزاداری می کنند. همچنین عزاداری از آغاز محرم، سابقه تاریخی دارد. آغاز عزاداری در دهه اول محرم، آن هم به صورت فراگیر، مانند عزاداری های امروزه را می توان از عصر معزالدوله دیلمی از سلسله آل بویه دانست. معزالدوله، نخستین کسی بود که فرمان داد مردم شیعه بغداد، در دهه اول محرم، برای امام حسین(ع) سیاه بپوشند و بازار را سیاه پوش کنند. همچنین در روز عاشورا دکان ها را ببندند و از طباخی جلوگیری کنند و تعطیل عمومی اعلام شود. این مراسم در تمام کشورهای اسلامی از جمله ایران، تا اوایل سلطنت سلجوقیان معمول بوده و امروزه نیز رونق گرفته است.[21]

2. در روان شناسی جدید، گریه نکوهش شده و آن را نشانه ضعف و زبونی دانسته اند. پس چرا در عزاداری امام حسین(ع) به آن سفارش می شود؟ آیا این برخلاف یافته های علمی نیست؟

پاسخ: گریه همیشه حاکی از غم و نشانه زبونی نیست. از دیدگاه علمی به ویژه بر اساس رویکرد روان شناختی، هر نوع غمگینی، بیماری و نابهنجاری شمرده نمی شود. غمگینی زمانی بیماری است که از نظر شدت و طول مدت، با در نظر گرفتن اهمیت رویداد، جنبه افراطی بیابد. اگر عزاداری با نشانه هایی مانند از بین رفتن تن درستی، کناره گیری اجتماعی، احساس بی ارزشی، احساس گناه، فکر خودکشی، پیش فعالی بی هدف و مانند آن همراه باشد، باید آن را غمی بیمارگونه به شمار آورد.

افزون بر این، گریه اقسامی دارد که مهم ترین آنها عبارت است از گریه ترس و هراس، گریه جلب ترحم، گریه غم و اندوه، گریه شوق و شادی، گریه بر ستم دیده و گریه تقوا و رشد روحانی که این مورد اخیر، در عقاید ریشه دارد و بیشتر گریه ها در مناجات های امامان معصوم از این نوع است.

پس غمگین بودن برای امام حسین(ع)، نشانه سلامت است، نه بیماری و ناهنجاری. چه بسا غمگین نبودن و سوگواری نکردن، برای یک فرد بزرگ، نشانه بیماری یا رفتار نابهنجار باشد.[22]

 

نظر ما اینه...

شایسته است برنامه سازان و تهیه کنندگان محترم در برنامه سازی، به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم، به این موارد پیشنهادی دقت و توجه کنند.

1. تهیه برنامه ای با حضور کارشناسان علوم اجتماعی و تاریخ اسلام درباره بایدها و نبایدهای افراد و جامعه در ماه محرم، آسیب شناسی عزاداری در ماه محرم، وظایف رسانه ملی در برابر این موضوع.

2. تهیه مستند درباره روند عزاداری در ماه محرم در ایران از سده های چهارم تاکنون و گزارش از مراسم آیین عزاداری در دیگر کشورها.

3. معرفی و مصاحبه با مداحان حقیقی اهل بیت و بیان خاطرات آنان.

4. برگزاری محافل شعرخوانی محرم با دعوت از شاعران و اهل ادب.

 

کتابستان

1. آقاجانی قناد، علی، بنیادها و آسیب های عزاداری امام حسین(ع)، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، 1382.

2. آوینی، مرتضی، روایت محرم، تهران، روایت فتح، 1374.

3. اسدی، محمد، پیشینه عاشورا، ترجمه: حجت الله جودکی، تهران، تبیان، 1379.

4. امین عاملی، سیدمحمد، امام حسین(ع) و حماسه کربلا، ترجمه: ناصر پاک پرور، تهران، بنیاد بعثت، 1366.

5. انصاف پور، غلام رضا، هدف های اجتماعی حسین بن علی(ع) و تحلیل انگیزه های قیام کربلا، تهران، کانون کتاب، 1345.

6. تقدسی نیا، خسرو، هفتاد و دو پرسش پیرامون حماسه کربلا، قم، ائمه، 1380.

7. جعفریان، رسول، تأملی در نهضت عاشورا، قم، انصاریان، 1381.

8. حسینی قزوینی، عبدالکریم، چهره حقیقی قیام حسینی در آیینه اسناد تاریخی، ترجمه: علی علوی، انتشارات بدر، 1362.

9. خرسند، پرویز، همه جا کربلا، همه روز عاشورا، تهران، سبز، 1359.

10. دخیل، علی محمدعلی، مجالس حسینی، ترجمه: مصطفی خبازیان، مشهد، بعثت، بی تا.

11. ربانی خلخالی، علی، عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه، قم، مکتب الحسین(ع)، 1361.

12. رحیم پورازغدی، حسن، حسین(ع) عقل سرخ، تهران، سروش، .

13. شاطری، علی اصغر، واژه نامه محرم، تهران، مرسل، 1383.

14. شاکری، مجتبی، بازخوانی حماسه حسینی یا سیری در تاریخ کربلا، تهران، زهد، 1380.

15. فرحی، سیدحسین، بررسی و تحقیق پیرامون نهضت حسینی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1357.

16. کمره ای، خلیل، یک شب و روز عاشورا، تهران، امیرکبیر، 1379.

17. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، قم، معروف، 1374.

18. هادی منش، ابوالفضل، هودج خون (گذری بر عزاداری و نام گذاری شب های محرم)، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، 1380.

19. هاشمی نژاد، سیدعبدالکریم، درسی که حسین(ع) به انسان ها آموخت، مشهد، مؤلف، 1369.

پی نوشت ها:

 

 

[1]. میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج 10، ص 318.

[2]. صدوق، أَلْأَمالِی، ص 177.

[3]. ممد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 8، ح 13012.

[4]. شیخ صدوق، علل الشرایع، ص 227.

[5]. همان، ص 225.

[6]. دفتر تبلیغات اسلامی، پرسش ها و پاسخ ها، (پاسخ های برگزیده ویژه ماه محرم)، ص 29.

[7]. همان، ص 33.

[8]. همان، ص 34.

[9]. علی آقاجانی قناد، بنیادها و آسیب های عزاداری امام حسین(ع)، ص 89.

[10]. همان، ص 106.

[11]. همان، ص 107.

[12]. همان، ص 108.

[13]. صحیفه نور، ج 2، ص 11.

[14]. صحیفه امام، ج 17، ص 58.

[15]. صحیفه نور، ج 8، ص 69.

[16]. مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، امانت داران عاشورا، تهران، قدر ولایت، 1379، ص 49.

[17]. علی اصغر شاطری، واژه نامه محرم، ص 62 و 63.

[18]. ابوالفضل هادی منش، هودج خون، (گذری بر عزاداری و نام گذاری شب های محرم)، صص 67 و 68.

[19]. ره توشه راهیان نور، ویژه محرم، ص 216.

[20]. همان، ص 219.

[21]. پرسش ها و پاسخ ها (پاسخ های برگزیده ویژه ماه محرم)، صص 35 37.

[22]. همان، صص 175 182.

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن (عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: آغاز محرم و الحرم, ایام سوگواری , محرم , ام حسین (ع), عاشورا , تاسوعا,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 6 مهر 1396
سالروز عملیات افتخار آفرین مرصاد گرامی باد

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، سیاسی، ،
:: برچسب‌ها: سالروز عملیات مرصاد, عملیات مرصاد, مسجد حجت ابن الحسن, مرصاد, حمید داودی راد, مسجد حجت ابن الحسن_عج),
:: ادامه مطلب
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : یک شنبه 3 مرداد 1394
مراسم احياء شب هاي قدر

http://uupload.ir/files/t11q_ghadr.jpg



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: مراسم احياء شب هاي قدر , مسجد حجت ابن الحسن (عج), حميد داودي راد, شب قدر, شب زنده داري, شب احياء,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : پنج شنبه 11 تير 1394
گزارش برگزاری کرسی تلاوت نور(قرآن کریم)

 کرسی تلاوت نور

در شام شهادت مظلومانه امام هادی (ع) بعد از اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء با حضور نمازگزاران و امام جماعت مسجد حجت ابن الحسن(عج) حاج آقا شیوایی توسط قاری ممتاز کشوری آقای امیرحسین توحیدی برگزار و همچنین ابتهال خوانی در مناقب امام هادی (ع) توسط این قاری اجرا گردید که مورد توجه و استقبال شایان نمازگزاران واقع شد

 

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن (عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، سیاسی، ،
:: برچسب‌ها: گزارش برگزاری کرسی تلاوت نور(قرآن کریم), حمید داودی راد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : چهار شنبه 2 ارديبهشت 1394
13 رجب ولادت امام على عليه‏السلام

 

 13 رجب ولادت امام على عليه‏السلام

به مناسبت گرامیداشت ایام جشن میلاد مولود کعبه حضرت امام علی (ع)

مراسم جشن و سور همراه با سخنرانی و مدیحه سرایی به مدت دو شب 13 و 14 رجب

در مسجد حجت ابن الحسن(عج) برگزار می گردد.

پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

إنَّ السَّعيدَ كُلَّ السَّعيدِ حَقَّ السَّعيدِ مَن اَحَبَّ عَلِيّا في حَياتِهِ و بَعدَ مَوتِهِ ؛ ‏

پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

سعادتمند حقيقى كسى است كه على را در حيات او و پس از رحلتش دوست بدارد .

------------------------------------------------------

امام سجّاد عليه‏السلام

إنَّ فاطِمَةَ بِنتَ أسَدٍ ضَرَبَهَا الطَّلقُ و هِيَ فِي الطَّوافِ فَدَ خَلَتِ الكَعبَةَ فَوَلَدَتْ أميرَالمُؤمِنينَ فِيها ؛ ‏

امام سجّاد عليه‏السلام

فاطمه ، دختر اسد ، در حال طواف بود كه درد زايمان او را فرا گرفت ؛ پس وارد كعبه شد و اميرمؤمنان را در كعبه بزاد .



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: 13 رجب ولادت امام على عليه‏السلام, میلاد مولود کعبه, مسجد حجت ابن الحسن (عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 11 ارديبهشت 1394
برگزاری کرسی تلاوت نور(قرآن کریم)

برگزاری کرسی تلاوت نور (قرآن کریم)

در مسجد حجت ابن الحسن(عج) یک شب در هفته با حضور قاری ممتاز کشوری

جناب آقای توحیدی با شرح و تفسیر توسط حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا شیوایی



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، سیاسی، احکام، ،
:: برچسب‌ها: برگزاری کرسی تلاوت نور(قرآن کریم), مسجد حجت ابن الحسن(عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 1 ارديبهشت 1394
شهادت استاد مطهری و روز معلم گرامی باد



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: شهادت استاد مطهری و روز معلم گرامی باد, مسجد حجت ابن الحسن(عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 10 ارديبهشت 1394
شهادت دهمین ستاره ی آسمان امامت و ولایت تسلیت باد

 


 

شهادت دهمین ستاره ی آسمان امامت و ولایت را به پیشگاه فرزند بزرگوارش، حضرت بقیه الله مهدی صاحب الزمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، تعزیت و تسلیت عرض می نمایم . 

 

حضرت امام علی النقی الهادی (علیه السلام)، دهمین امام شیعیان، در روز 3 ماه رجب سال 254 ه. ق. در سن 41 سالگی به شهادت رسید (1) .

حضرت امام علی النقی الهادی (علیه السلام)، فرزند حضرت امام محمّد التقی الجواد (علیه السلام) در 15 ذی الحجه ی سال 212 ه. ق. در «مدینه النّبی (ص)» در محله ی «صریا» به دنیا آمد، پدرش او را به نام جدّش، حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و نیای بزرگوارش حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، «علی» نام نهاد و کُنیه اش را «ابوالحسن» نامید، که به «ابوالحسن ثالث» مشهور گردید .

القاب با مسمای حضرتش، از سیما و سیرت بزرگوار و مطهرش حکایت می کنند، که برخی از آن القاب، عبارتند از : «نجیب»، «مرتضی»، «هادی»، «نقی»، «عالِم»، «فقیه»، «اَمین»، «مؤتمن»، «طیّب»، ...

مشهورترین لقب آن حضرت «هادی» و «نقی» است .

حضرت امام علی النقی الهادی (علیه السلام) در سال 239 ه. ق.، به شهر «سامراء» هجرت، و در محلّه ی «عسگر»، اقامت نمود، به دلیل اینکه، آن جناب و فرزند بزرگوارش حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام) در سامرّا سُکنی فرمودند در محله ای به نام «عسکر»، از این جهت به آن دو بزرگوار «عسکری» می گفتند .

والدة معظمه جلیله اش، سمّانه «مغربیه» است، معروف است به «سیده» . در «جنّات الخلود» است که آن مخدّره همیشه روزة سنتی داشت، در زهد و تقوا مثل و مانند نداشت . در دُرّالنّظیم است که کنیة آن مخدّره «اُم الفضل» بوده است .

در محرم سال 220 ه. ق.، «معتصم»، حضرت امام محمّد التقی الجواد (علیه السلام) را فراخواند، و ایشان را به شهادت رساند، بنابراین، حضرت امام علی النقی الهادی (علیه السلام) در سن 8 سالگی به امامت رسید .

دوران زندگی حضرت امام علی النقی الهادی (علیه السلام) با خلافت به ناحق «مأمون عباسی»، «معتصم»، «واثق»، «متوکل»، «منتصر»، «مستعین»، «معتز»؛ و آخرالامر «معتز» آن حضرت را با زهر، شهید کرد .

 

ایّام روزه ی مستحّبی

«شیخ طوسی» و دیگران روایت کرده اند از «اسحاق بن عبدالله علوی عریضی» که گفت : اختلاف شد ما بین پدرم و عموهایم در میان چهار روزی که مستحّب است روزه گرفتن آن در سال، پس سوار شدند و رفتند خدمت حضرت امام علی النقی الهادی (علیه السلام) و در آن هنگام آن حضرت در «صریا» مقیم بود، پیش از آنکه به «سُرَّ مَن رَأی» (سامرّا) برود .

پس از آنکه ایشان خدمت آن جناب رسیدند، آن حضرت فرمود : آمده اید که از من سئوال کنید از ایّامی که در سال روزه اش مستحب است .

گفتند : بلی ! ما نیامدیم مگر برای تعیین این مطلب .

حضرت امام علی النقی الهادی (علیه السلام) فرمود : آن چهار روز، یکی «هفدهم ربیع الاول» است و آن روزی است که حضرت محمّد مصطفی رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم) در آن روز متولد شده است، و دیگر روز «بیست و هفتم رجب» است، و آن روزی است که حضرت محمّد مصطفی رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شده است در آن روز، و سیّم (سوم)، روز «بیست و پنجم ذی القعده» است، و آن روزی است که در آن روز زمین پهن شده است، «دحوالارض»، و چهارم، روز «هیجدهم ذی الحجّه» است و آن روز عید غدیر خم است، روزی که حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از طرف خداوند به امامت و ولایت اُمت اسلام، برگزیده شد .

 

غروب خورشیدِ ولایت و امامت

مدّت عمرِ مبارکِ حضرت امام علی النقی الهادی (علیه السلام)، 41 سال و چند ماه بود، حدود 13 سال و 4 ماه را در «مدینه النّبی (ص)» اقامت فرمود و مابقی ایام امامت خویش را به اجبارِ «متوکل» در «سامراء» بود . حاکمان عباسی، از اذیت و آزار حضرتش دریغ نکردند، تا اینکه «معتز»، آن حضرت را به شهادت رساند .

حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)، فرزند بزرگوار حضرت امام علی النقی الهادی (علیه السلام)، ایشان را غسل و کفن انجام داد، و نماز برآن حضرت خواند، و ایشان را در منزل خود، در مکانِ فعلیِ حرم مطهر دفن نمود .

پی نویس

1- توضیح المقاصد، ص 16 / فیض العلام، ص 297 / مسارالشیعه، ص 34 / قلائد النحور، ج رجب، ص 22 / بحارالانوار، ج 50، ص 117 الی 192 / بحارالانوار، ج 99، ص 596 / مصباح کفعمی، ج 2، ص 5899 / مصباح المنتهجد، ص 741

تهیه و تنظیم ... خ شهرابی



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: شهادت دهمین ستاره ی آسمان امامت و ولایت تسلیت باد, مسجد حجت ابن الحسن(عج), شهادت امام هادی علیه السلام, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 1 ارديبهشت 1394
اطلاعيه برنامه گراميداشت دهه مبارك فجر

اطلاعيه برنامه گراميداشت دهه مبارك فجر

 

دهه فجر مبارک . سیدعلی افشاری........ نوای دل

به گزارش تبليغات مسجد حجت ابن الحسن(عج) خيابان رودكي تهران، حجت الاسلام شيخ حميد شيوايي امام جماعت محترم مسجد در آستانه فرا رسيدن سي و ششمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران صبح جمعه در گفتگو با مدير سايت مسجد اظهار داشتند: برگزاري آئين گراميداشت دهه مبارك فجر بعد از  نماز مغرب و عشاء در مسجد حجت ابن الحسن (عج)،  هر شب از 12 بهمن تا 22 بهمن برگزار ميشود.

وي به بخش ديگري از برنامه هاي ايام الله دهه فجر نیز اشاره داشتند و افزود: نور افشاني در شب 12 و 22 بهمن و ايستگاه صلواتي و پذيراي با  شربت و شيريني و سهيم نمودن مردم محله و كسبه بازار سلسبيل و خيابان رودكي تهران در اين اياد عزيز.

همچنين ايشان از كليه نمازگزاران مسجد ، بسيجيان و هم محلي هاي محترم در خيابان رودكي و منطقه 10 تهران دعوت نمودن تا با حضور پر شور خود در راهپيمايي يوم الله ۲۲ بهمن امسال ساعت ۱۰:۳۰ صبح كه  از مسجد آغاز و تا ميدان آزادي ادامه خواهد داشت شركت نمايند

ايشان دهه فجر را مظهر شكوه، عظمت، اقتدار و فداكاري ملت مسلمان ايران دانست و گفت: عزت اسلام و مسلمين در اين دهه به دست ملت شجاع ايران پايه گذاري شد و با كياست، هدايت و مديريت رهبري ادامه يافت و جشن هاي اين دهه مبارك را با استمداد از ارواح طيبه شهدا برگزار مي كنيم.

حميد داودي راد

تبليغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، سیاسی، ،
:: برچسب‌ها: اطلاعيه گراميداشت دهه مبارك فجر در مسجد, مسجد حجت ابن الحسن(عج), حميد داودي راد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 11 بهمن 1393
سالرزو وفات حضرت فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
 
 تصویر مرتبط

 

 
وفات حضرت معصومه علیهاالسلام
نویسنده : محمدرضا اسلامی خواه

10 ربیع الثانی

 

چکیده

حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام ، یکی از ستارگان آسمان ولایت است که نه تنها شهر قم، که همه ایران زمین را نورانی ساخته است. نویسنده در این مقاله کوتاه، در قالب پرسش و پاسخ که برای نخستین بار در نشریه گلبرگ استفاده می شود، به زندگی آن بانوی والامقام پرداخته و در پایان، چند پرسش چند گزینه ای را درباره زندگی ایشان طرح کرده است.

پرسش: نام و لقب های حضرت معصومه علیهاالسلام چیست؟

پاسخ: در دین مبین اسلام، نام گذاری، اهمیت ویژه ای دارد. در روایات فراوانی تأکید شده است که یکی از وظایف پدران، انتخاب کردن نام نیکو برای فرزندان است. به همین دلیل، پیشوایان معصوم علیهم السلام به دلیل مقام والایی که برای حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام قائل بودند، به نام مقدس فاطمه احترام می گذاشتند. با نگاهی گذرا به نام های فرزندان ایشان، متوجه می شویم که همه امامان، بعضی از دخترانشان را فاطمه نامیده اند. از جمله امام موسی کاظم علیه السلام ، دست کم نام دو تن از دخترانش را فاطمه گذاشت. یکی از این دو دختر، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام است که برای مشخص شدن ایشان، فاطمه کبرا شناخته می شد. این بانوی والامقام لقب های فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم: طاهره، حمیده، تقیه، مرضیه، سیده، رضیه، اخت الرضا، صدیقه و سیدة نساء العالمین.

پرسش: دلیل هجرت حضرت معصومه علیهاالسلام از مدینه به ایران چه بود؟

پاسخ: مأمون عباسی در سال 200ه . ق، با نامه ها و پیام های بسیار، حضرت رضا علیه السلام را به خراسان دعوت کرد. آن بزرگوار به ناچار این دعوت را پذیرفت و با کاروانی که مأمون فرستاده بود، به سوی خراسان رفت. پس از مدتی، امام رضا علیه السلام نامه ای خطاب به خواهر گرامی اش، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام نوشت و آن را به دست یکی از غلامانش به مدینه فرستاد. غلام خود را به مدینه رساند و نامه امام را به حضرت معصومه علیهاالسلام داد. آن حضرت پس از خواندن نامه برادر، خود را آماده سفر کرد. حضرت فاطمه معصومه3 پس از یک سال تحمل دوری، برای دیدار حضرت رضا علیه السلام در سال 201ه . ق از مدینه به همراه تنی چند از برادران و برادرزادگان خویش خارج شد.

پرسش: چرا حضرت معصومه علیهاالسلام در قم اقامت گزید؟

پاسخ: هنگامی که حضرت معصومه علیهاالسلام شهر مدینه را به قصد دیدار برادر در خراسان ترک کرد و به شهر ساوه رسید، حضرت معصومه علیهاالسلام بیمار شد. وقتی خبر ورود آن بانوی والا به آل سعد رسید، همگی به اتفاق به استقبال رفتند تا ایشان را به قم دعوت کنند. در میان آنها، موسی بن خزرج به کاروان حضرت معصومه علیهاالسلام رسید و زمام شتر آن حضرت را گرفت و به طرف قم آورد. روز 23 ربیع الاول سال 201 ه . ق، کجاوه حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام درمیان شور و هیجان مردم قم به این سرزمین وارد شد. موسی بن خزرج، آن حضرت را در منزل خود جای داد و با کمال افتخار از آن بانو پذیرایی کرد. البته ایشان تنها هفده روز در قید حیات بود و سپس دیده از جهان فرو بست.

پرسش: چه کسی بر پیکر پاک حضرت معصومه علیهاالسلام نماز گزارد؟

پاسخ: در تاریخ آمده است که وقتی حضرت معصومه علیهاالسلام آماده شد، قمی ها در مورد اینکه چه کسی وارد قبر شود، به بحث و مشورت پرداختند. ناگاه از طرف صحرا دو سوار نقاب دار پیدا شدند. همین که نزدیک رسیدند، از مرکب خود پیاده شدند و بر جنازه حضرت نماز گزاردند. سپس داخل سرداب شدند و جنازه را دفن کردند. آن گاه بیرون آمدند و رفتند و کسی نفهمید آنها چه کسانی بودند. سپس موسی بن خزرج، سایبانی بر سر قبر برافراشت تا هنگامی که حضرت زینب دختر، امام جواد علیه السلام وارد قم شد و گنبدی بر فراز آن مزار پاک بنا کرد.

پرسش: علت برتری و فضیلت حضرت معصومه بر دیگر خواهرانش چیست؟

پاسخ: این بانوی والامقام افزون بر شرافت خانوادگی، در میدان های ایمان و عمل، یگانه بانوان آن زمان به شمار می آمد. حضرت معصومه علیهاالسلام ، در صحنه های علم، عرفان، ایمان، سیاست و حمایت از مقام ولایت، بسیار درخشنده بود و سرانجام در همین راه به لقای جانان رسید. ایشان در اقامت هفده روزه خود در قم، به عبادت و راز و نیاز با خدا پرداخت، چنان که عبادتگاه او که بیت النور نام دارد، گواه این صفای ایشان در ارتباط با خداست. حاج شیخ عباس قمی آن گاه که از دختران موسی بن جعفر علیه السلام سخن می گوید، درباره فاطمه معصومه علیهاالسلام می نویسد: «بر حسب آنچه به ما رسیده، افضل آنها، سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی علیه السلام معروف به حضرت معصومه است».

پرسش: گواه مقام علمی حضرت معصومه علیهاالسلام چیست؟

پاسخ: در تاریخ آمده است که روزی جمعی از شیعیان به قصد دیدار حضرت امام کاظم علیه السلام و پرسیدن مسائلی از ایشان به مدینه مشرف شدند. چون امام کاظم علیه السلام در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه علیهاالسلام تحویل دادند که کودکی خراسان بیش نبود. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار پرسش های خود را بازخواستند تا در مسافرت بعدی خدمت امام برسند، غافل از اینکه حضرت معصومه علیهاالسلام پاسخ پرسش ها را نگاشته است. آنها بسیار خوشحال شدند و پس از سپاس گزاری فراوان، شهر مدینه را ترک کردند. از قضا در بین راه با امام موسی کاظم علیه السلام برخوردند و ماجرا را گفتند. هنگامی که امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کرد، سه بار فرمود: «پدرش فدایش باد».

پرسش: زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام چه پاداشی دارد؟

پاسخ: درباره فضیلت زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام ، روایات فراوانی از پیشوایان معصوم رسیده است. از جمله هنگامی که یکی از محدثان به قم به نام سَعد به محضر امام رضا علیه السلام شرف یاب شد، حضرت خطاب به او فرمود: ای سعد! از ما نزد شما قبری است. سعد گفت: فدایت شوم! آیا قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر را می فرمایید؟ امام پاسخ داد: «آری، هر کس او را زیارت کند، در حالی که به حق او آگاه باشد، بهشت از آنِ اوست».

برای رسانه

1. حضرت معصومه علیهاالسلام در وقت وفات چند سال داشت؟

الف) 21 سال ج) 28 سال ب) 18 سال د) 30 سال

2. این روایت از کیست؟: «هر کس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است».

الف)امام جواد علیه السلام ج)امام کاظم علیه السلام ب)امام رضا علیه السلام د)امام حسن عسکری علیه السلام

3. کدام امام به حضرت معصومه علیهاالسلام لقب «کریمه اهل بیت» داد؟

الف) امام کاظم علیه السلام ب) امام صادق علیه السلام

ج) امام رضا علیه السلام د) امام جواد علیه السلام

4. حدیث «مردم قم یاران ما هستند» از کدام امام معصوم است؟

الف) امام صادق علیه السلام ب) امام موسی کاظم علیه السلام

ج) امام محمدباقر علیه السلام د) امام حسن عسکری علیه السلام

 

 

تبليغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: سالرزو وفات حضرت فاطمه معصومه (س) تسلیت باد, مسجد حجت ابن الحسن (عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 18 دی 1395
ميلاد امام حسن عسكري گرامي باد

 

 عکس ویژه ولادت امام حسن عسگری,زندگی نامه,حدیث,پیامک

 

 پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا حسن عسکرى (ع)
آینه ی قبله نما یا حسن عسکرى (ع)

 

تبليغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: ميلاد امام حسن عسكري گرامي باد, مسجد حجت ابن الحسن,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 29 دی 1394
17ربیع الاول ولادت پیامبر اکرم(ص) ، امام صادق (ع) و هفته وحدت گرامي باد
17ربیع الاول ولادت پیامبر اکرم(ص) ، امام صادق (ع) و هفته وحدت گرامي باد
عترت آمد از آیینه ام
کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد
سینه ام بوی محمد می دهد
میلاد پیامبر اکرم و امام صادق (ع) تهنیت باد
 
در طول تاريخ بشريت، كم تر انسانى وجود دارد كه مانند پيامبراسلام تمام خصوصيات زندگى اش به طور واضح و روشن بيان و ثبت‏شده‏باشد.
خداوند متعال در قرآن كريم كتابى كه خود حافظ اوست (1) و بدون‏هيچ تغييرى تا قيامت‏باقى است‏با زيباترين عبارات و كامل‏ترين‏بيانات، آن حضرت را معرفى نموده و با عالى‏ترين صفات ستوده است.
خداوند متعال مى‏فرمايد: «انك لعلى خلق عظيم‏»; (2) اى پيامبر!
تو بر اخلاقى عظيم استوار هستى.
نيز مى‏فرمايد: «محمد رسول‏الله و الذين معه اشداو على الكفاررحماء بينهم. » (3) محمد(ص) فرستاده خداست و كسانى كه با اوهستند در برابر كفار سر سخت و در ميان خود مهربانند.
محققان، تاريخ نويسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگى حضرت‏محمد(ص) سخن گفته‏اند.
اما ائمه عليهم السلام با نگاهى ژرف و دقيق سيماى آن شخصيت‏بى‏نظير و در يكتاى عالم خلقت را به تماشا نشسته، به معرفى زندگى،مبارزات و آموزه‏هاى آن حضرت پرداختند.
در اين نوشتار بر آنيم تا گوشه هايى از زندگى و شخصيت‏حضرت‏محمد(ص) را از نگاه امام صادق(ع) به تماشا بنشينيم.
تولد نور
امام صادق(ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پيامبر اكرم(ص)فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفريد (4) نيز امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اكرم(ص)فرمود: «اى محمد! قبل از اين كه آسمان‏ها، زمين، عرش و دريا راخلق كنم. نور تو و على را آفريدم...». (5)
ثقه‏الاسلام كلينى(ره) مى‏نويسد: امام صادق(ع) فرمود: «هنگام ولادت‏حضرت رسول اكرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پيامبر)بود. يكى از آن دو به ديگرى گفت: آيا مى‏بينى آنچه را من‏مى‏بينم؟
ديگرى گفت: چه مى‏بينى؟ او گفت: اين نور ساطع كه ما بين مشرق ومغرب را فرا گرفته است! در همين حال، ابوطالب(ع) وارد شد و به‏آن‏ها گفت:
چرا در شگفتيد؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به گفت. ابوطالب به اوگفت: مى‏خواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابو طالب گفت:
از تو فرزندى به وجود خواهد آمد كه وصى اين نوزاد، خواهد بود
 
امت اسلام درهفدهم ربيع الاول، يكصد و سي و ششمين سالگرد ولايت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله را جشن گرفته بودند . در همين زمان درخانه رسالت موجي از سرور و شادي جريان داشت: اين خانه چشم به راه آمدن كرامت و افتخاري بود تا او را چون گوهري در برگيرد .

در آن شب و در آن فضاي مبارك، امام صادق عليه السلام چشم به جهان گشود. او شراره درخشاني بود كه آسمان سخاوت ، او را به زمينيان بخشيده بود تا از پرتو آن نور گيرند و در زير درخشش تابناكش راه خود را به سوي خير و نيكي و صفا باز يابند.

جعفربن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب عليهم السلام، ششمين امام شيعيان است. كنيه ايشان "ابوعبدالله" و لقب مشهورشان "صادق" است. القاب ديگر ايشان عبارتند از : صابر، طاهر و فاضل. اما چون فقيهان و محدثان معاصر ايشان كه شيعه امام هم نبوده اند، حضرت را به درستي حديث و راستگويي در نقل روايت، بدين لقب ستوده اند، لقب " صادق" شهرت يافته است.(1)

از آغاز ولادت تا هنگام شهادت اين امام بزرگوار، ده تن از امويان و دو تن از عباسيان بر حوزه اسلامي حكومت داشتند. آغاز امامت ايشان با حكومت هشام پسر عبدالمك و پايان آن، با دوازدهمين سال از حكومت ابوجعفر منصور مشهور به دوانيقي مصادف بود.
شمه اى از اخلاق ، صفات و كرامات جعفر بن محمّد الصادق (عليه السلام)
منصور دوانيقى در نامه اى به جعفر بن محمّد عليه السلام نوشت : چرا شما مثل ساير مردم نزد ما رفت و آمد نمى كنيد؟ در پاسخ نوشت : نه ما كارى كرده ايم كه به خاطر آن از تو بيم داشته باشيم و نه تو از امور آخرت چيزى دارى كه به آن اميد نزد تو آمد و رفت كنيم و نه در نعمتى هستى كه به تو گوارا باد بگوييم و نه مصيبتى را مى بينيم كه تو را تسليت بدهيم پس نزد تو بياييم چه كنيم
 
 
تبليغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)
جهت شفاء بيماران صلوات


:: موضوعات مرتبط: مذهبی، معصومین، ،
:: برچسب‌ها: 17ربیع الاول ولادت پیامبر اکرم(ص) , امام صادق (ع) و هفته وحدت گرامي باد, هفته وحدت, ميلاد نبي اكرم(ص), ميلاد امام صادق (ع), حميد داودي راد, خدا, مسجد حجت ابن الحسن(عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : چهار شنبه 20 آذر 1395
شهادت امام حسن عسكري (ع) بر عموم شيعيان و آقا امام زمان(ع) تسليت باد

شهادت امام حسن عسكري (ع) بر عموم شيعيان و آقا امام زمان(ع) تسليت باد

 

http://www.yasgroup.ir/wp-content/uploads/2013/01/imam-hasan-askari-yasgroup.ir-13.jpg

http://www.yasgroup.ir/wp-content/uploads/2013/01/imam-hasan-askari-yasgroup.ir-7.jpg



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: شهادت امام حسن عسكري (ع) بر عموم شيعيان و آقا امام زمان(ع) تسليت باد, حميد داودي راد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : چهار شنبه 16 آذر 1395
مسابقه (میلاد نور) سراج منیر

مسجد حجت ابن الحسن (عج) در ایام میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع) (هفته وحدت )  

مرحله 6 مسابقه سراج منیر را برگزار میکند

لذا از شما پویندگان راه حق دعوت به عمل می آید برای شرکت در این مسابقه سوالات را از سایت دانلود و با پاسخ درست به ایمیل مدیر سایت و یا در قسمت نظرات قرار داده تا در قرعه کشی این مسابقه قرار بگیرند(حضور افراد در مراسم قرعه کشی ضروری می باشد ) 

 

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن (عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: مسابقه میلا نور سراج منیر , هفته وحدت , میلاد پیامبر اکرم(ص), میلاد امام صادق(ع),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : جمعه 1 دی 1393
28 صفر رحلت جانگداز پيامبر اسلام و امام حسن مجتبي تسليت باد

(رحلت جانگداز) بزرگ پرچمدار توحید و پیامبر رحمت حضرت محمد صلي الله عليه و آله و (شهادت) دومین امام برحق امام حسن مجتبی (ع) را تسلیت می گوییم.

تبليغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: 28 صفر رحلت جانگداز پيامبر اسلام و امام حسن مجتبي تسليت باد, حميد داودي,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : چهار شنبه 26 آذر 1393
ایام اربعين حسینی بر تمام شیعیان حسینی ، مسلمين و انسان هاي آزاده تسلیت باد

 http://upload7.ir/imgs/2014-12/50980495926160380196.jpg

ایام اربعين حسینی بر تمام شیعیان حسینی ،

مسلمين و انسان هاي آزاده تسلیت باد

arbain-hosein

فرارسیدن ایام اربعین حسینی را بر تمامی عاشقان

امام حسین(ع) تسلیت عرض مینماید

به همین مناسبت  از روز پنج شنبه 93/9/20 به مدت ۳ روز

بعد نماز مغرب و عشاء مراسم سوگواری و نوحه سرایی همراه با  سخنرانی

  در مسجد حجت ابن الحسن (عج) بر گزار می گردد

 

اربعین است اربعین کربلاست


هر طرف غوغایی از غم ها به پاست


گویی از آن خیمه های نیم سوز


خود صدای العطش آید هنوز

 

 arbain-hosein1

براي شفاء تمام بيماران دعا كنيم 

تبليغات مسجد حجت ابن الحسن (عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: ایام اربعين حسینی بر تمام شیعیان حسینی , مسلمين و انسان هاي آزاده تسلیت باد, مسجد حجت ابن الحسن(عج), حميد داودي راد, مسجد سلسبيل, اربعين, يا حسين(ع),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : پنج شنبه 20 آذر 1393
اعلامیه مراسم ترحیم پدر بزرگوار حجت الاسلام والمسلمین شیوائی

http://nsca.webatu.com/up/7b16ecf8ca53.jpg



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: اعلامیه مراسم ترحیم پدر حجت الاسلام والمسلمین شیوائی, مراسم بزرگداشت,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : یک شنبه 2 آذر 1393
پدر بزرگوار حجت‌الاسلام شيوايي درگذشت(پيام تسليت)

 

پدر بزرگوار حجت الاسلام و المسلمين شيخ حميد شيوايي درگذشت



حاج آقا شيوايي ، پدر بزرگوار حجت الاسلام والمسلمين شيخ حميد شيوايي، نماینده ولی فقیه و امام جماعت مسجد حجت اين الحسن(عج)درگذشت.مراسم آن مرحوم  در مسجد حجت ابن الحسن (عج) واقع در خيابان رودكي (سلسبيل)برگزار خواهد شد.اعلام جزئیات مراسم  ترحیم ايشان به  اطلاع نمازگزاران، اهالي و همشهريان محترم خواهد رسيد.

 


بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

حجت الاسلام و المسلمین شيخ حميد شيوايي نماینده محترم ولی فقیه و امام جماعت مسجد حجت ابن الحسن(عج)

درگذشت پدر گرانقدر و مومن جنابعالی را تسلیت عرض نموده و از درگاه ایزد منان برای آن مرد بزرگوار و با فضیلت، علو درجات و برای کلیه بازماندگان معزز صبر جمیل و تندرستی و طول عمر همراه با عزت و توفیق در خدمت به اسلام عزیز و ایران انقلابی را از درگاه خداوند متعال مسئلت داریم.

روابط عمومی و تبليغات مسجد
حميد داودي راد



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، سیاسی، ،
:: برچسب‌ها: درگذشت پدر گرانقدر حجت الاسلام والمسلمين شيخ حميد شيوايي, مسجد حجت ابن الحسن (عج), پيام تسليت, انالله و انا اليه راجعون, حميد داودي راد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 1 آذر 1393
ملاقات مردمی فرمانده محترم انتظامی تهران بزرگ با اهالی منطقه 10 شهرداری در مسجد حجت ابن الحسن (عج)

 

ملاقات مردمی فرمانده محترم انتظامی تهران بزرگ

با اهالی منطقه 10  در مسجد حجت ابن الحسن (عج)

در روز دوشنبه مورخ 93/8/19 ساعت 15 سردار ساجدی نیا فرمانده انتظامی تهران بزرگ به همراه معاونین و روئسای ادارات تابعه و شهردار محترم منطقه 10 مهندس عظیمی طی نشست صمیمی با اهالی منطقه در این مسجد به مشکلات آنها رسیدگی و دستورات لازم را صادر نمودند ، که با استقبال گرم مردم روبه رو شد ، در ابتدا این جلسه حجت الاسلام و المسلمین شیخ حمید شیوائی امام جماعت این مسجد ضمن خیرمقدم به سردار ساجدی نیا فرمانده انتظامی تهران بزرگ و هیئت همراه و شهردار محترم منطقه برگزاری این گونه جلسات را مایه دلگرمی و نزدیکی هر چه بیشتر مردم با پلیس دانسته و خواهان تداوم آن شدند در ضمن رئیس پلیس محترم آگاهی تهران بزرگ جناب سرهنگ محمدیان ،رئیس پلیس پیشگیری فاتب سرهنگ خانچرلی ، سرکلانتر پایگاه هشتم فاتب جناب سرهنگ بیژن نیا ، رئیس راهنمایی و رانندگی فاتب جناب سرهنگ حسینی و معاون نیروی انسانی فاتب جناب سرهنگ حسینی ، فرمانده کلانتری 108 نواب جناب سرهنگ نازرفتار و دیگر مسئولین ایشان را همراهی میکردند .و این مراسم تا هنگام نماز مغرب و عشاء ادامه داشت و نماز جماعت به امامت حجت الاسلام و المسلمین شیخ حمید شیوائی برگزار گردید و در پایان سردار ساجدی نیا در طی سخنانی از حضور پرشور مردم و همچنین امام جماعت و نمازگزاران تقدیر و تشکر نمودند و در مورد تعامل سازنده مردم با پلیس در رفع معضلات اجتماعی تاکید نمودند .

 

 


تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن (عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، سیاسی، ،
:: برچسب‌ها: ملاقات مردمی فرمانده محترم انتظامی تهران بزرگ با اهالی منطقه 10 شهرداری در مسجد حجت ابن الحسن (عج), فرمانده انتظامی تهران بزرگ, حجت الاسلام شیخ حمید شیوایی, مسجد حجت ابن الحسن (عج), منطقه 10, شهردار منطقه 10, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 20 آبان 1393
برگزاری نماز باشکوه ظهر عاشورا

 

برگزاری  نماز جماعت  ظهر عاشورا در خیابان رودکی محرم سال 1393 به  امامت حجت الاسلام و المسلمین شیخ حمید شیوائی مسجد حجت ابن الحسن (عج)

 

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن (عج)

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: نماز ظهر عاشورای 93, برگزاری نماز ظهر عاشورا, مسجد حجت ابن الحسن(عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : پنج شنبه 15 آبان 1393
فرارسيدن تاسوعا و عاشوراي حسيني تسليت باد(اطلاعيه برگزاري نماز ظهر عاشورا)

 

السلام عليک يا اباعبدالله الحسين (ع)

فرا رسیدن ایام غم بار و جانسوز تاسوعا و عاشورا و شهادت سالار شهیدان و سرور آزادگان امام حسین (ع) و یاران با وفایش بر مسلمانان و شیفتگان آن حضرت تسلیت و تعزیت باد.

 

 

امام حسین علیه السلام فرمودند: إنَّ شِیعَتَنا مَن سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ .

بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است.

 (فرهنگ سخنان امام حسین ص/ 476)

نتیجه تصویری برای نماز ظهر عاشورا

در آستانه فرا رسیدن عاشوراي حسيني و در راستای تعظیم شعائر اسلامی و ابلاغ پیام ها و عبرت های حماسه حسینی، نماز ظهر عاشورا با حضور عزاداران به امامت حجت الاسلام والمسلمين شيخ حميد شيواي در خيابان رودكي (بازار سلسبيل تهران) مقابل مسجد حجت ابن الحسن (عج) برگزار می شود.
بر اساس این گزارش، در اطلاعیه ستاد برگزاري نماز ظهر عاشورا از تمام عزاداران و عاشقان اباعبدا.. الحسین (ع)، هیئات مذهبی و مردم متدین برای شرکت در این مراسم باشکوه و پرفیض دعوت شده است.
در این اطلاعیه اظهار اميدواري شده است که مسئولان هیات ها و مداحان، خطبا و مبلغین و سایر همشهريان عزادار با نصب العین قرار دادن فتاوا و رهنمودهای مقام معظم رهبري و مراجع تقلید، حماسه زیبای دیگری از شور و هیجان همراه با تعقل و معرفت به اهداف والای اسلام و اهل بیت (ع) را در ایام محرم به خصوص اقامه نماز باشکوه ظهر عاشورا خلق کنند.
در پایان در صورت نامساعد بودن هوا، نماز ظهر عاشورا در مسجد حجت ابن الحسن (عج) برگزار می شود.

 

تبليغات مسجد حجت ابن الحسن (عج)

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، سیاسی، دین و اندیشه، خداشناسی ، ،
:: برچسب‌ها: نماز, نماز ظهر عاشورا, اطلاعیه, مسجد, حجت, ابن, الحسن, عاشورا, تاسوعا, اطلاعيه برگزاري نماز ظهر عاشورا, فرار رسيدن تاسوعا و عاشوراي حسيني تسليت, , حمید داودی راد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : یک شنبه 7 مهر 1396
فرا رسیدن ماه محرم را به پيشگاه آقا امام زمان (عج) و بر عاشقان اباعبدالله‌ الحسین‌ (ع) تسلیت عرض

ماه محرم در روايات

فرا رسیدن ماه محرم را به پيشگاه آقا امام زمان (عج) و 

بر عاشقان اباعبدالله‌ الحسین‌ (ع)  تسلیت عرض  می‌نمائیم.

ماه محرم در روايات
درباره ماه محرم ، روايات فراوانى در منابع روايى شيعه و اهل سنت وارد شده اند و اين ماه را از ابعاد گوناگون مورد بررسى قرار داده اند.
اهم موضوعاتى كه در اين روايات به آن ها پرداخته شده است عبارتند از: برخى از رويدادهايى كه در اين ماه واقع شده اند، حرام بودن اين ماه پيش از اسلام و تنفيذ آن از سوى اسلام ، اعمال و عباداتى كه انجام آنها در اين ماه داراى ثواب و پاداش زيادى است . مانند روزه ، نماز، شب زنده دارى ، مناجات و نيايش و سوگوارى براى اباعبدالله الحسين عليه السلام .
پرداختن به تمامى احاديث و روايات مربوطه ، از ظرفيت اين مقوله خارج است و مستقلا تاليف ديگرى را مى طلبد. اما از باب نمونه و تبريك جستن به كلام معصومين عليه السلام چند حديث را در اين جا نقل مى كنيم :
1 - عن اميرالمؤ منين عليه السلام فى حديث : ان رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم لما ثقل فى مرضه ، قال : ان السنة اثنى عشر شهرا، منها اربعة حرم .
قال ثم قال بيده : فذلك رجب مفرد، و ذو القعده و ذوالحجة و المحرم ثلاثة متواليات (26)
اميرالمؤ منان على عليه السلام فرمود: آن گاه كه بيمارى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم سنگين شده بود، آن حضرت فرمود: هر سالى از دوازده ماه تشكيل مى يابد كه چهار ماه از آنها، حرام مى باشد.
آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با اشاره به دستان مباركش فرمود: اين چهار ماه حرام عبارتند از: رجب كه منفرد واقع شد و ذى قعده ، ذى حجه و محرم كه پشت سر هم قرار گرفته اند.
2 - عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم انه قال : تصلى اول ليلة من المحرم ركعتين ، تقراء فى الاولى فاتحة الكتاب و سورة الاءنعام و فى الركعة الثانية فاتحة الكتاب و سورة يس . (27)
پيامبر گرامى اسلام فرمود: در شب اول ماه محرم ، دو ركعت نماز به جاى آورديد و در ركعت اول ، سوره فاتحه و سوره انعام ، و در ركعت دوم سوره فاتحه و ياسين را قرائت كنيد.
3 - عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم انه قال : ان فى المحرم ليلة شريفة و هى اول ليلة ، من صلى فيها ماءة ركعة الحمد و قل هو الله احد و يسلم آخر كل تشهد، و صام صبيحة اليوم و هو اول يوم من المحرم كان ممن يدوم عليه الخير سنة و لايزال محفوظا من الفتنة الى القابل ، و ان مات ذلك صار الى الجنة ان شاءالله . (28)
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: در ماه محرم ، شبى شريف است . آن شب ، شب اول اين ماه است . هر كس در اين شب صد ركعت نماز به جاى آورد كه در هر ركعت آن سوره حمد و سوره قل هو الله احد را قرائت كند و در آخر هر تشهدى سلام دهد و روز آن را كه روز اول ماه محرم است ، روزه بگيرد، براى چنين شخصى در تمام سال ، خير و خوبى تداوم مى يابد و تا سال بعد از هر فتنه اى محفوظ خواهد ماند و اگر در اين روز از بين بميرد، ان شاءالله وارد بهشت مى گردد.
4 - عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم انه قال : من صام يوما من المحرم فله بكل يوم ثلاثون يوما. (29)
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: هر كس يك روز از ماه محرم را روزه بگيرد، براى او در برابر هر روز، سى روز پاداش منظور مى گردد.
5 - قال على عليه السلام : ان استطعت ان تحافظ على ليلة الفطر و ليلة النحر و اول من المحرم و ليلة عاشورا و اول ليلة من رجب و ليلة النصف من شعبان ، فافعل و اكثر فيهن من الدعاء و الصلاة و تلاوة القرآن . (30)
حضرت على عليه السلام فرمود: اگر توانايى شب زنده دارى در شب عيد فطر، شب عيد قربان ، شب اول ماه محرم ، شب عاشورا، شب اول رجب و شب نيمه شعبان را دارى ، آن را بجاى آور و در اين شب ها براى زياد كردن دعا، نماز و قرائت قرآن تلاش كن .
6 - عن الريان بن شبيب قال : دخلت على الرضا عليه السلام فى اول يوم من المحرم فقال : يا ابن شبيب اصائم ؟ فقلت : لا. فقال : ان هذا اليوم هو اليوم الذى دعا فيه زكريا عليه السلام ربه فقال : رب لى من لدنك ذرية طيبة انك سميع الدعا، (31)
ريان بن شيب گفت : در نخستين روز ماه محرم به محضر امام رضا عليه السلام رسيدم . آن حضرت به من فرمود: اى پسر شبيب ، آيا امروز روزه دارى ؟ گفتم نه !
فرمود: به راستى امروز، روزى است كه حضرت زكريا عليه السلام در نزد پروردگارش دعا كرد و عرضه داشت : پروردگارا از ساحت مقدست به من ذريه اى پاك عنايت كن چه اين كه تو شنونده هر دعايى . پس خداى سبحان دعاى وى را اجابت كرد و به فرشته اى دستور داد كه خبر استجابتش را به زكريا برساند. هنگامى كه زكريا براى اقامه نماز در محراب ايستاده بود، فرشته الهى بر او وارد شد و به او گفت كه پروردگارت ، تو را به يحيى بشارت مى دهد.
پس هر كس ، اين روز را روزه بگيرد و سپس خداى خود را بخواند، خدا نيز او را اجابت نمايد، همانطورى كه زكريا عليه السلام را اجابت فرمود.

ارسال: مداح



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: فرا رسیدن ماه محرم را به پيشگاه آقا امام زمان (عج) و بر عاشقان اباعبدالله‌ الحسین‌ (ع) تسلیت عرض می‌نمائیم, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 4 مهر 1395
آداب رونق دادن خانه خدا

آداب رونق دادن خانه خدا


فکر می‌کنید اگر قرار باشد نقطه اصلی پرگار را روی جایی بگذاریم و بعد، از آنجا دایره باید و نبایدهای سبک زندگی اسلامی را ترسیم کنیم، این نقطه باید کجا باشد؟

لازم نيست زيادي به ذهن‌تان فشار بياوريد؛ مسجدها همان نقاط اصلي‌اي‌ هستند كه يك شهر اسلامي بايد به محوريت آنها ساخته شود. چرا؟ چون مسجدها معنويت و اخلاق را به شهروندان منتقل مي‌كنند و بدون اينها، شهر اسلامي ديگر شهري اسلامي نخواهد بود. مسجدها هم به حضور مسجدي‌ها پشتگرم‌اند. فكر مي‌كنيد چطور مي‌شود اين حضور را پررنگ‌تر كرد؟ راهكارهايي برايتان داريم.

خبررساني كنيد

قبل از اينكه هر كاري را شروع كنيد، بايد قدرت و اهميت اطلاع‌رساني را خوب بدانيد. اگر بهترين كارهاي دنيا را هم بكنيد تا وقتي كه به ديگران خبر ندهيد، انگار كه عملاً كاري نكرده‌ايد. بهترين راه اطلاع‌رساني برنامه‌هايي كه مي‌خواهيد در مسجدها برگزار كنيد، روش شفاهي است. به مسجدي‌هايي كه مي‌شناسيد، بگوييد به اعضاي خانواده يا همسايه‌ها خبر بدهند. سامانه پيام كوتاه هم ايده خوبي است كه بيشتر هيأت‌ها و برخي از مساجد مجهز به آن هستند. استفاده از تابلوي اعلانات بيرون مسجد، ديوارهاي بيروني مسجد و... سفارش مي‌شود.

اتاق فكر بسازيد

خب، بعد از اطلاع‌رساني چه بايد كرد؟ يك تيم يا اتاق فكر بايد تشكيل بدهيد. فرقي هم نمي‌كند؛ همه كساني كه احساس تكليف مي‌كنند، دعوتند به اين اتاق فكر. حقيقتش اين است كه در همه مساجد، يكسري كارهايي انجام مي‌شود كه به كارهاي سنتي معروفند؛ مجالس سخنراني و قرائت قرآن و... . خب، اين كارها را بايد به بهترين شكل برگزار كرد. بعضي از كارهايي هم كه مخاطب را جذب نمي‌كند، بايد گذاشت كنار. يكسري كارها را هم بايد اضافه كرد؛ از آن كارهاي نو و جالب و مذهبي و مخاطب‌پسند.

كتابخانه را سامان بدهيد

از بزرگ‌ترين بخش‌هاي مسجد كه خيلي هم مي‌شود رويش حساب باز كرد، كتابخانه آن است. خود كتابخانه، مي‌تواند خيلي‌ها را جذب مسجد كند اما مسئله اينجاست كه كتابخانه‌ها را بايد سر و ساماني داد. كتاب به روزبرايشان آورد و نونوارشان كرد. سالن مطالعه آنها را هم بايد به خوبي و خوشي راه انداخت. سالن مطالعه مسجد، مي‌تواند به درد دانشجوها و نيز دانش‌آموزها بخورد؛ اينكه چند ساعتي در روز را بيايند و در همسايگي مسجد، به درس و مشق‌هايشان برسند. همين كه پاي اين اقشار به مسجد باز بشود، بركت‌هاي ديگري هم دارد.

مسابقه ورزشي

غالب مساجد، محوطه‌هاي باز و سالني قابل توجهي هم دارند؛ اما متأسفانه از اين محوطه‌ها، آنطور كه بايد، استفاده نمي‌شود. گاهي وقت‌ها برگزاري يك رقابت سالم ورزشي در اين محوطه‌ها، مي‌تواند كلي از جوانان و نوجوانان را، به مسجد بكشاند. چندي پيش يكي از مساجد جنوب شهر، اقدام به برگزاري رقابت‌هاي مچ‌اندازي در محوطه بيروني مسجد كرد. استقبال زيادي هم از رقابت صورت گرفت. رقابت‌هايي از اين دست، تا آنجا كه با فضاي معنوي مسجد و‌ شأن اين جايگاه، تقابلي نداشته باشد، مي‌تواند بسيار راهگشا باشد.

مسابقه كتابخواني بگذاريد

كتابخانه‌ها بركت‌هاي زيادي دارند. از جمله ايده‌هاي ديگري كه مي‌شود اجرايي كرد، راه انداختن جلسات مطالعاتي، سير مطالعاتي، مسابقات كتابخواني و... است. بالاخره هر محلي، براي خودش كلي دانشجو و نخبه و اهل كتاب دارد. باز شدن پاي اين گروه‌ها به مسجد، مي‌تواند به بالاتر رفتن سطح علمي فعالين و مخاطبين اين مكان مقدس هم خيلي كمك كند. ضمن اينكه برگزاري مسابقات كتابخواني در مساجد، مي‌تواند سطح عمومي مردم را هم ارتقا ببخشد. مي‌توانيد جايزه‌ها را هم، در خود مسجد و بين نمازها و طي مراسمي كوتاه، اعطا كنيد.

جلسات مشاوره‌ بگذاريد

اين روزها به واسطه هجوم افكار غربگرايانه و ضدمذهبي، كانون خانواده به‌شدت در معرض تهديد قرار دارد. طلاق هم كه بيداد مي‌كند. يكي از ايده‌هاي طلايي ديگر، مي‌تواند راه‌اندازي مشاوره‌هايي با تم مذهبي در مساجد باشد. مسجدي‌ها هم، مثل همه مردم نياز به مشاوره دارند. البته مشاوره‌هاي فقهي و مذهبي غير رسمي، در مساجد به‌طور سنتي برگزار مي‌شوند. اگر مشاوراني آگاه و مذهبي و حتي از بدنه خود روحانيت، نيم ساعت الي يك ساعت بعد يا قبل از نمازها، در گوشه‌اي از مسجد مستقر شوند، مي‌توانند پاي خيلي‌ها را به مسجد بكشانند.

محلي براي بازي بسازيد

بچه‌ها بايد در مساجد، حضوري پررنگ داشته باشند. متأسفانه به واسطه اكثريت داشتن سالمندان در بيشتر مساجد، بچه‌ها كمتر رغبت به حضور در مساجد دارند چرا كه اين سالمندان، بالاخره سني و سالي دارند و حوصله بچه‌ها را ندارند؛ درحالي‌كه كاملاً بايد برعكس باشد. ايجاد جاذبه براي اين بچه‌ها، مي‌تواند آنها را تشويق به حضور در مساجد كند. نظرتان درباره ايجاد يك شهر بازي كوچك در حياط مسجد براي بچه‌ها چيست؟ اگر با سر و صدايش هم مشكل داريد، مي‌توانيد اسباب نقاشي و بازي‌هاي فكري راه بيندازيد.

سخنراني به‌روز

مردم به واسطه مشكلاتي كه دارند پول‌هاي كلاني خرج مي‌كنند تا به جلسات گروه‌درماني در حوزه روانشناسي و نيز جلسات سخنراني با موضوعات مشكلات رواني بروند. بهتر نيست در طول هفته، يك يا 2 جلسه سخنراني يا گروه درماني هم براي چنين مشكلاتي داشته باشيد؟ بعضي از اساتيد و روانشناسان كشورمان، در مساجد اقدام به برگزاري چنين جلساتي با موضوع روانشناسي و دين كرده‌اند‌ كه خيلي هم جواب داده است. كلي هم مي‌توانيد تبليغات كنيد؛ كه مثلا فلان جلسه برگزار مي‌شود.

كانون نخبگان بسازيد

ايجاد كانون نخبگان مسجد و محله هم مي‌تواند جزو ايده‌هاي طلايي بعدي باشد. واقعاً چرا بين نخبه‌ها و مسجدها، بايد فاصله بيفتد؟ البته برخي از تحصيلكرده‌ها هستند كه به مسجدها، مرتب رفت‌وآمد مي‌كنند اما براي جذب بيشتر نخبه‌ها، بايد دفترودستكي هم داشت كه كارش، همين باشد؛ البته نه به هر قيمتي. بهتر است مسئول اين بخش هم خودش يك نخبه باشد. وقتي پاي نخبه‌ها به مسجد باز شود و مردم متوجه اين امر بشوند، بيشتر در چنين مسجدهايي حضور خواهند داشت.

كارهاي ديگري هم هست

همينطور كه فكر مي‌كنيد، مي‌شود كلي كار ديگر هم انجام داد. الان جوان‌ها مشكل بيكاري دارند. چه مي‌شود مراكز آموزش غيررسمي با محوريت مسجد راه‌اندازي شود و هر كس هرچه بلد است، بيايد و در اين مراكز ياد بدهد. آموزش‌ كتاب‌هاي درسي در مسجد توسط دانشگاهي‌ها و نخبه‌ها هم گزينه بعدي است و حسابي هم جواب مي‌دهد. راه‌اندازي بخش سمعي و بصري و اجاره فيلم‌هاي تأييد شده سينمايي و حتي تلويزيوني و مستند و... به مسجدي‌ها، مي‌تواند حسابي به مسجد محله‌تان رونق بدهد.

بفرماييد شادي حلال

همين چند وقت پيش بود كه بحث راه‌اندازي سايت‌هاي خنده حلال توسط طلاب مطرح شد. چندوقت پيش‌تر از آن نيز اطلاعاتي درباره افسردگي در شهرهاي ايران مطرح شده بود كه يكي از مداحان جواب داده بود كه اتفاقاً مذهبي‌ها، خنده‌روتر و شوخ‌طبع‌تر از بقيه هستند. همه اين اتفاقات نشان مي‌دهد كه توجه به شادي حلال و مطايبه و... بايد بيشتر مورد توجه قرارگيرد. بد نيست مساجد به ايده راه‌اندازي كانون‌هاي خنده حلال يا شادي‌هاي حلال فكر كنند. اين كانون‌ها، مي‌توانند جلسات منظم هفتگي داشته باشند و طي اين جلسات، به طراحي برنامه‌هايي كه باعث شادي بيشتر مومنان و مومنات مي‌شوند، بپردازند. برنامه‌ريزي براي مناسبت‌هاي شاد و جشن‌ها و ميلادها نيز مي‌تواند جزو برنامه‌هاي اين كانون‌ها باشد.

حكايت دلگيري نيم قرني

حجت‌‌الاسلام قرائتي در جايي، درباره حضور بچه‌ها در مساجد و اهميت آن گفته است كه اگر در مسجد بچه 2ساله‌اي را از جايش بلند كنيد، هر كس كه سر جاي اين بچه نماز بخواند نمازش باطل است. 
اين روحاني خوش‌سخن، به نقل خاطره‌اي هم پرداخته است تا نتيجه بگيرد كه حضور نسل جديد در مساجد، خيلي مهم است و مسجدي‌ها حق ندارند به بهانه‌هاي غيرديني، اين نسل جديد را از مسجد و دين دور كنند. اين خاطره متعلق به‌خود وي است كه در كاشان اتفاق افتاده است؛ «حدود 6 سال بيشتر نداشتم كه به مسجد رفتم، پيرمردي دستم را گرفت و پرتم كرد عقب و گفت بچه صف اول نمي‌ايستد. الان كه حدود ۷۰ ساله شده‌ام بيش از نيم قرن اين ناراحتي در قلب من است كه چرا دست من را گرفت و به عقب پرتم كرد.»

خودتان آستين بالا بزنيد

حتما لازم نيست كه كلي آدم از نقاط مختلف بيايند تا شما بتوانيد به مسجدتان رونق دهيد و كلاس‌هاي آموزشي مختلف برگزار كنيد. روي توانايي‌هاي خودتان هم كمي حساب كنيد. با كمي جست‌وجو مي‌توانيد تخصص‌هاي همين نمازگزاران مسجد را پيدا كنيد و از آنها كمك بگيريد. مثلا يك دانش‌آموز دبيرستاني مي‌تواند براي دانش‌آموزان مقاطع پايين‌تر به راحتي كلاس‌هاي كمك‌درسي بگذارد. معمولا در ميان خانم‌هاي هر محله، چند هنرمند هم پيدا مي‌شوند. از آنها كمك بگيريد تا كلاس‌هاي هنري مخصوص بانوان را در مسجدتان برپا كنند. امكانات مسجد خودتان را دست‌كم نگيريد. هنر اين است كه از حداقل امكانات بيشترين استفاده را ببريد.

عیسی محمدی:

منبه:روزنامه همشهری

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)

حمید داودی راد



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: آداب رونق دادن خانه خدا,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : شنبه 29 شهريور 1393
١١ ذی القعده سالروز ولادت امام رضا (ع) مبارک باد
١١ ذی القعده سالروز ولادت امام رضا (ع) مبارک باد

سالروز ولادت امام رضا (ع)

سلام بر تو اى امام هشتم، اى فرزند پيامبر و على، اى پاره تن فاطمه اى جگر گوشه حضرت موسى بن جعفر، و اى امامى كه هر لحظه دل هاى ما به شوق ديدار حرم مطهّرت مى تپد، سلام بر تو اى على بن موسى الرضا، و سلام بر پدارن بزرگوارت و فرزندان پاك و معصومت.
فرارسيدن يازدهم ذى القعده سالروز ولادت هشتمين امام معصوم، خورشيد فروزان خراسان، مايه بركت و افتخار كشور ايران، محبوب دلهاى شيعيان، حضرت ابى الحسن على بن موسى الرضا عليه السلام را به همه مسلمانان جهان بالأخصّ شيعيان تبريك مى گوييم. و ذيلا خلاصه اى در شرح زندگانى آن حضرت مى آوريم.

 

 

ولادت:

حضرت امام رضا عليه السلام شب جمعه يازدهم ذى القعده در سال 148 هجرى در مدينه طيّبه به دنيا آمد، پدر بزرگوار آن حضرت امام هفتم موسى بن جعفر عليه السلام بود و مادر آن حضرت خانمى بود به نام امّ البنين يا تكتم يا نجمه كه هر سه اسم در تاريخ آمده است.
اين بانوى بزرگوار زنى با فضيلت بود كه خدا او را شايسته همسرى حضرت امام موسى بن جعفر عليه السلام و مادرى امام رضا عليه السلام قرار داده بود.
مرحوم علاّمه مجلسى رحمه الله در جلد 49/7 بحار الانوار نقل مى كند كه نجمه مادر حضرت رضا عليه السلام كنيزى بود كه حميده مادر حضرت موسى بن جعفر عليه السلام او را خريد، حميده مى گويد: حضرت رسول الله (صلى الله عليه وآله) را در خواب ديدم كه به من فرمود: اى حميده، اين نجمه براى فرزند تو موسى است، كه به زودى بهترين اهل زمين از او به دنيا خواهد آمد، پس من نجمه را به موسى بن جعفر بخشيدم، وقتى كه رضا به دنيا آمد نجمه را طاهره نام نهاد، و اين خانم بزرگوار اسامى مختلفى داشت كه از آنهاست: نجمه، سكن، سمان و تكتم.
مرحوم مجلسى نقل مى كند كه حضرت رضا عليه السلام در دوران شيرخوارگى كودكى درشت بود، و از اين جهت زياد شير مى خورد، حضرت نجمه گفت: براى شير دادن به اين بچه مرضعه اى بگيريد تا به من كمك كند، از او پرسيدند: آيا شير تو كم شده؟ گفت: نه لكن من ذكر و نماز و تسبيحى داشتم كه از زمان تولّد اين كودك كمتر مى توانم به آنها برسم.
مرحوم مجلسى در مجلّد 49/9 بحار الانوار نقل مى كند از خانمى كه مى گويد: شنيدم از نجمه كه مى فرمود: وقتى به فرزندم على باردار شدم سنگينى حمل را احساس نمى كردم، و وقتى در خواب بودم از داخل شكم خود صداى تسبيح و تهليل و تمجيد خداوند را مى شنيدم، و اين باعث خوف و هراس من شده بود، وقتى كه بيدار مى شدم صدايى نمى شنيدم، زمانى كه رضا به دنيا آمد دست خود را بر زمين گذاشت و سر به اسمان بلند كرد، و لبهاى مبارك خود را حركت مى داد، گويا حرف مى زد، در اين هنگام پدر او موسى بن جعفر (عليه السلام) بر من وارد شد و فرمود: مبارك باد بر تو اى نجمه لطف و كرامت پروردگارت، و سپس فرزندم على را در پارچه اى سفيد پوشاند و در گوش راست او اذان، و در گوش چپ او اقامه گفت، پس از آن آب فرات خواست و كام او را با آب فرات باز كرد و بعد او را به من برگرداند و فرمود: او را بگير كه او بقّية الله در زمين خدا است.

اسامى و القاب

نام آن حضرت «على» بود كه اين نام در ميان دودمان رسول خدا محبوب ترين نام بود، و نشانه آن ناميدن حضرت امام حسين عليه السلام چند تن از فرزندان خويش را به اين نام است.
كنيه آن حضرت أبوالحسن، و أبوعلى بود.
بعض القاب آن بزرگوار عبارت است از: سراج الله، نور الهدى، قرّة عين المؤمنين، رضا، رضىّ، فاضل، صابر، وفىّ، صديق. كه معانى اين القاب عبارت است از: چراغ پروردگار، نور هدايت و راهنمايى، نور چشم مؤمنان، راضى به رضاى خداوند، بخشنده، بردبار، با وفا، دوست. و همچنين پيامبر خدا(ص) او را عالِم آل محمّد(ص) ناميد.

فضائل و مناقب امام رضا(عليه السلام)

الف: محروم مجلسى از كتاب عيون اخبار الرضا(عليه السلام) نوشته مرحوم صدوق نقل مى كند كه: حضرت رضا عليه السلام هميشه تابستان ها بر روى حصير مى نشست، و زمستان بر روى پلاس «گليم» و لباس تن آن حضرت لباس درشت و نا مرغوب بود، مگر زمانى كه با مردم ملاقات داشت كه در آن هنگام با لباس مرغوب نزد آنان مى آمد. (بحار الانوار 49 / 89)
ب: و هم ايشان نقل مى كند از شخصى به نام ابراهيم بن عبّاس كه مى گويد: هرگز نديدم از امام رضا عليه السلام چيزى را بپرسند كه آن حضرت نداند، و عالم تر از او نسبت به زمان خودش نديدم، و مأمون همواره آن حضرت را با سؤال هاى مختلف امتحان مى كرد و آن بزرگوار جواب مى فرمود، در عين اينكه جوابهاى آن حضرت برگرفته از قرآن بود، قرآن را در هر سه روز يك بار ختم مى كرد، و مى فرمود: اگر بخواهم كمتر از سه روز يك ختم قرآن بخوانم مى توانم. لكن به هيچ آيه اى مرور نمى كنم مگر آنكه در آن فكر مى كنم و اينكه چه وقت و درباره چه چيز نازل شده است. لذا قرآن را در سه روز ختم مى كنم. (بحار الانوار 49 / 90)
و در همين كتاب از شخص فوق الذكر نقل فرموده كه: هرگز نديدم حضرت رضا عليه السلام كسى را با سخن خويش بيازارد و نديدم هرگز سخن كسى را قطع كند، ومى گذاشت تا حرف او تمام شود، هرگز حاجت كسى را در صورتى كه قدرت برآوردن آن را داشت رد نمى كرد، هرگز نزد كسى پاى خود را دراز نمى كرد، و تكيه هم نمى زد، و هرگز نديدم سخن درشتى به خادمان خود بگويد، هرگز نديدم كه آب دهان بر زمين بياندازد. و همين طور نديدم كه با صداى قهقهه بخندد بلكه تبسم مى كرد.
زمانى كه به اندرون خانه مى رفت و سفره مى انداختند تمام خدمتگزاران حتى دربان را بر آن مى نشانيد. آن حضرت شبها را بيشتر بيدار بود و كمتر مى خوابيد. بيشتر شبها را تا صبح بيدار بود، روزه بسيار مى گرفت، هرگز سه روز روزه در ماه از آن حضرت ترك نمى شد، آن حضرت در پنهانى نيكى و تصدق بر فقرا بسيار داشت، و بيشتر آن در شبهاى تاريك بود، بنابر اين هر كس ادّعا كند كه مانند او را در فضل ديده است او را راستگو مپنداريد.
ج، و مرحوم كلينى در كافى 4 / 23 نقل مى كند كه شخصى از اهل بلخ كه در سفر حضرت رضا (عليه السلام) از مدينه به خراسان همراه آن بزرگوار بوده مى گويد: روزى در بين راه سفره غذا گستردند، آن بزرگوار تمام خادمان و غلامان از سفيد و سياه را بر سر سفره جمع كرد، من گفتم: فداى شما شوم، بهتر بود كه براى اينان سفره اى جداگانه مى انداختند! آن حضرت فرمود: تند مرو، همانا خداى ما يكى است، مادر و پدر همه يكى است، و پاداش به اعمال است.
د: و نيز مرحوم كلينى در كافى 6 / 283 نقل فرموده است از شخصى كه: شبى فردى بر آن حضرت ميهمان شد، آن بزرگوار و ميهمان نشسته بودند و صحبت مى كردند، در اين حال چراغ خراب شد، آن شخص خواست چراغ را اصلاح كند، آن بزرگوار نگذاشتند و خود اقدام به اصلاح چراغ فرمودند و گفتند: ما خانواده اى هستيم كه مهمان را به كار نمى گيريم.

ولايت عهدى امام رضا (عليه السلام)

پس از آنكه حضرت موسى بن جعفر عليه السلام به وسيله هارون الرشيد لعنة الله عليه به شهادت رسيد، حضرت امام رضا عليه السلام به امامت رسيدند، مقدارى از دوران امامت آن بزرگوار در خلافت هارون، و مقدارى در حدود چهارسال در خلافت امين، و مدّت بيست سال در زمان خلافت مأمون بود.
در زمان هارون و بلا فاصله پس از شهادت حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) بعض افراد به هارون توصيه مى كردند كه حضرت را به شهادت برساند، مرحوم مجلسى نقل مى كند كه شخصى از بنى العباس به نام عيسى بن جعفر به هارون گفت: سوگندى را كه درباره آل ابى طالب يادكردى به يادآور كه گفتى: اگر كسى بعد از موسى بن جعفر ادعاى امامت كند گردن او را مى زنم، و الآن على بن موسى ادعاى امامت دارد و مردم نيز همان اعتقادى كه به پدر او داشتند به او هم دارند، هارون الرشيد نگاهى غضب آلود به او كرد و گفت: واى بر تو آيا مى خواهى من همه آل ابى طالب را بكشم؟ راوى خبر كه اين قضيه را خود ديده بود مى گويد: به آن حضرت داستان را گفتم، آن حضرت فرمود: قسم به خداى كه آنها چنين قدرتى ندارند و هيچ كارى نمى توانند بكنند.
دوستتان آن حضرت هم از همان ابتدا بر جان آن بزرگوار مى ترسيدند، لكن آن حضرت مى فرمود: اينان نمى توانند كارى انجام دهند.
تا آنكه در زمان خلافت مأمون قضيه ولايت عهدى پيش آمد، و علّت عمده آن ترس مأمون از نفوذ معنوى حضرت امام رضا عليه السلام در ميان مردم بود، و شايد همانطور كه از بعض تواريخ نيز مهشود است مأمون نسبت به مقام واقعى امام رضا عليه السلام واقف بود و از اين جهت در ابتدا ميل آن را نداشت كه آسيبى به آن بزرگوار برساند، لكن بعد از آنكه ديد حتّى با ولايت عهدى آن حضرت نيز گرايش مردم به آل پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) كم نشد، و همينطور نفرت آنان از خاندان بنى العباس بيشتر مى شد ديگر تحمّل نكرد و آن حضرت را به شهادت رسانيد.
بنابر اين آن حضرت را از مدينه به خراسان آورد و آن بزرگوار نيز مى دانست كه اين سفرى است كه برگشتى در آن نيست، لذا به اهل بيت خود امر فرمود كه بر او نوحه كنند.
راهى كه مأمون براى حركت آن حضرت انتخاب كرده بود راهى بود كه امام رضا عليه السلام بر خورد كمترى با شيعيان و شهرهايى كه عاشقان اهل بيت پيامبر در آنها سكونت دارند داشته باشد، امّا در عين حال آنچه از اين سفر تاريخى باقى ماند جلوه هاى عشق مردم به خاندان پيامبر بود كه از طرفى ارادت مردم را به حق و حقيقت آشكار مى كرد، و از طرف ديگر زنگ خطرى براى عباسيان و در رأس نان مأمون بود كه براى مردم فريبى و مهار كردن حركت هاى شيعى مى خواست با ولايتعهدى حضرت رضا (عليه السلام) علويان و در كلّ شيعيان را خلع سلاح كند.
نمونه بارز اين ارادت و عشق و علاقه در نيشابور تجلّى كرد كه مورّخان نوشته اند عدّه بيشمارى براى نوشتن حديث از آن حضرت خواستند كه حديثى بفرمايند، و آن بزرگوار حديث سلسلة الذهب را كه مضمون آن توحيد يعنى دعوت تمامى انبياء از آدم تا خاتم است فرمودند، و سپس آن را ختم به ولايت و امامت كردند. با لفظ «وأنا من شروطها» و ترجمه اين حديث شريف چنين است كه حضرت رضا عليه از پدرش از پدرانش تا رسول خدا و رسول خدا از ملائكه مقرّب پروردگار و آنها از خداوند نقل مى كنند كه خداوند فرمود: كلمه لا اله الله قلعه من است و هر كس وارد قلعه من شود از عذاب من در امان خواهد بود. كه مراد از اين حديث اقرار و ايمان و اعتراف به توحيد و يگانگى خداوند است. سپس مقدارى كه كجاوه آن حضرت حركت كرد دوباره فرمودند: البته شرط دارد، و من از شروط آن هستم، كه مراد امامت است.
به هر حال قصد مأمون هر چه بود ولايتعهدى خلافت را بر امام عليه السلام تحميل كرد، و آن بزرگوار بدون آنكه مايل باشند از روى اجبار پذيرفتند.
در اينجا براى آنكه از خود چيزى نگوييم و با استدلال به روايات مطلب را روشن نماييم به ترجمه يك حديث كه مرحوم مجلسى(رحمه الله) از كتاب عيون اخبار الرضا نوشته مرحوم صدوق آن را نقل كرده است اكتفا مى كنيم:
مرحوم علاّمه مجلسى در جلد 49، صفحه 128، حديث شماره 3، نقل مى كند از ابى الصلت هروى كه گفت: مأمون به امام رضا عليه السلام گفت: اى فرزند پيامبر من فضل و علم و زهد و پرهيزكارى و عبادت تو را مى شناسم، و شما را احقّ به خلافت از خود مى دانم.
حضرت امام رضا عليه السلام فرمود: من به بندگى خداوند افتخار مى كنم، و به وسيله زهد در دنيا اميدوارم از شرّ دنيا در امان بمانم و با پرهيز از محرّمات اميد رسيدن به غنيمت هاى الهى را دارم، و با تواضع در دنيا اميد دارم كه نزد خدا بلند مرتبه باشم.
مأمون گفت: من اينطور صلاح ديدم كه خود را از خلافت عزل كنم، و با شما به عنوان خليفه بيعت كنم. حضرت رضا (عليه السلام) فرمود: اگر اين خلافت از آن توست و خداوند آن را براى تو قراداده است، جائز نيست كه لباسى را كه خداوند بر تو پوشانيده از تن بيرون كنى و به ديگرى بدهى، و اگر خلافت از آن تو نيست جايز نيست كه چيزى را كه مال تو نيست به من بدهى.
مأمون گفت: اى فرزند پيامبر ناچار بايد قبول كنى، حضرت فرمود: با اختيار خود هرگز چنين كارى نخواهم كرد، مدّت مديدى مأمون كوشش كرد تا آنكه به هر حال از قبول آن حضرت مأيوس شد.
مأمون چون چنين ديد گفت: حال كه خلافت را نمى پذيرى ولايت عهد را قبول كن تا آنكه خلافت بعد از من از آن تو باشد.
در اينجا حضرت رضا (عليه السلام) فرمود: قسم به خدا پدرم از پدرانش، از امير مؤمنان (عليه السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به من خبرداده است كه من قبل از تو از دنيا مى روم در حالى كه مرا به وسيله سمّ به شهادت مى رسانند، ملائكه آسمان و زمين بر من مى گريند و در سرزمين غربت كنار قبر هارون دفن مى شوم.
در اينجا مأمون گريه كرد و گفت:
اى فرزند پيامبر چه كسى تو را مى كشد، و يا جرأت بى ادبى به شما را دارد در حالى كه من زنده ام، حضرت فرمود: اگر بنا بود بگويم مى گفتم كه چه كسى مرا مى كشد.
مأمون گفت: يابن رسول الله شما قصد آن دارى كه شانه از زير بار خالى كنى و اين امر را از خود دفع كنى تا مردم تو را فردى زاهد و بريده از دنيا بدانند.
حضرت امام رضا عليه السلام فرمود: قسم به خداوند از روزى كه خداى مرا آفريد دروغ نگفته ام، و زهد در دنيا را وسيله اى براى دستيابى به دنيا قرار نداده ام، و من مى دانم تو به دنبال چه هستى! مأمون گفت: دنبال چه هستم؟ حضرت فرمود: براى آنكه بگويم امان مى دهى؟ مأمون گفت: تو را امان دادم.
حضرت امام رضا عليه السلام فرمود: قصد تو آن است كه مردم بگويند: على بن موسى زاهد در دنيا نبود، بلكه اين دنيا بود كه به او روى آور نشده بود، آيا نمى بينيد چگونه ولايتعهدى را به طمع خلافت قبول كرد!
در اينجا مأمون غضبناك شد و گفت: تو هميشه در برخوردهايت مرا مى آزارى، و علّت آن اين است كه از سطوت و قدرت من احساس امنيت مى كنى، قسم به خدا اگر قبول كنى ولايتعهد را و گرنه تو را مجبور مى كنم، اگر انجام ندادى تو را مى كشم.
در اينجا حضرت امام رضا (عليه السلام) فرمود: خداوند مرا نهى كرده است كه با دست خود خويشتن را به هلاكت بياندازم، اگر چنين است مى پذيرم، لكن به شرط آنكه در امور عزل و نصب و امور ديگر هيچ دخالتى نكنم و فقط طرف مشورت باشم. (بحار الانوار، ج49، ص128)
به اين ترتيب در سال 201 در ماه رمضان حضرت به ولايتعهدى مأمون منصوب شد.
از اين روايت تمام فلسفه و علّت پيشنهاد مأمون براى ولايتعهدى و همنيطور علّت قبول آن حضرت مشخص مى شود، البته بحث در اين باره به قدرى گسترده است كه ما فقط به اندازه گنجايش يك مقاله به آوردن مطالب اكتفا كرديم.

شهادت حضرت رضا عليه السلام

علّت شهادت حضرت رضا عليه السلام در يك كلمه ترس مأمون و عباسيان از نفوذ معنوى آن حضرت در بين مردم بود، وقتى كه مأمون با ولايتعهدى نتوانست آن امام بزرگوار را آنطور كه بايد و شايد كنترل كند، از راه هاى مختلف براى شكستن مقام آن بزرگوار در بين مردم وارد شد، و در همه آنها خود شكست خورد و به مقصود خويش نرسيد، به عنوان مثال افراد و سران مذاهب را جمع مى كرد كه با حضرت بحث كنند، و آن بزرگوار را در بين مردم خفيف كنند كه حضرت امام رضا عليه السلام همه آنها را مجاب مى فرمود، و مشروح اين مناظرات در كتاب پر ارزش عيون اخبار الرضا (عليه السلام) آمده است.
از طرف ديگر اقبال مردم به حضرت رضا عليه السلام حسادت مأمون را برمى انگيخت، كه نمونه اين اقبال و ارادت شركت جمعيت بسيار در نماز عيد آن حضرت است كه مأمون در بين راه آن بزرگوار را برگرداند و نگذاشت كه آن امام بلند مرتبه نماز را اقامه كند. و از جانب ديگر سعايت شديد عباسيان و اطرافيان مأمون، او را واداشت كه حضرت را مسموم نموده و به شهادت برساند.
در روايتى مرحوم مجلسى در جلد 49، صفحه 301 بحار الانوار نقل مى كند كه أباصلت هروى خادم امام رضا عليه السلام مى گويد: امام به من فرمود: فردا من بر اين شخص فاجر (مأمون) وارد مى شوم، اگر بيرون آمدم و سرم باز بود با من صحبت كن، جواب تو را مى گويم، و اگر سر خود را پوشانده بودم با من صحبت نكن.
أباصلت مى گويد: فرداى آن روز فرستاده مأمون آمد و گفت: مأمون شما را طلبيده، امام عليه السلام حركت كرد و من نيز با او بودم، وارد بر مأمون شديم نزد او ظرفى از ميوه بود كه روى ان انگور بود، و در دست مأمون خوشه انگورى بود كه مقدارى از آن را خورده بود، وقتى حضرت را ديد از جاى برخاست با آن حضرت ديده بوسى كرد و سپس نشست و گفت: اى پسر پيامبر انگورى بهتر از اين نديده ام.
حضرت رضا عليه السلام فرمود: چه بسا انگور بهشت بهتر از اين انگور باشد. مأمون گفت: از اين انگور بخور. حضرت رضا عليه السلام فرمود: مرا از اين كار معاف دار، مأمون گفت: چرا نمى خورى، نكند به ما بدگمانى. سپس خود مأمون از انگور خورد و بعد به حضرت رضا عليه السلام داد و آن حضرت سه دانه انگور خورد و خوشه را انداخت و سپس از جاى برخاست، مأمون گفت: كجا مى روى؟ حضرت فرمود به همانجا كه مرا فرستادى. و بعد أباصلت داستان آمدن حضرت جوادعليه السلام و شهادت امام و تدفين آن بزرگوار را مفصّلا نقل مى كند كه اين مقاله گنجايش كامل آن را ندارد.
خداوند متعال ما را از شيعيان آن بزرگوار قرار دهد.
در پايان به يكى از كراماتى كه از قبر مقدّس آن حضرت ظاهر شده اشاره مى كنيم، گرچه هر ماه و هر سال كرامات فراوانى از قبر مقدّس آن بزرگوار نقل مى كنند كه قابل احصاء نيست، لكن براى رعايت اختصار به يكى از آنها اكتفا مى كنيم.
مرحوم صدوق در كتاب عيون اخبار الرضا 2/283 نقل مى كند از شخصى به نام ابوالنصر المؤذن النيشابورى كه گفت ناراحتى شديدى در زبانم پيدا شد به طورى كه زبانم سنگين شد و قادر بر حرف زدن نبودم، به قلبم خطور كرد كه حضرت رضا عليه السلام را زيارت كنم و نزد او دعا كنم و او را شفيع خود نزد پروردگار قرار دهم تا آنكه مرا عافيت عنايت كند و زبانم باز شود سوار بر مركبى شدم و به مشهد حضرت رضا عليه السلام رفتم و بالاى سر آن حضرت دو ركعت نماز خواندم و سجده كردم، و در حال سجده تضرّع و دعا مى كردم و حاجت خود را مى خواستم تا آنكه به خواب رفتم.
در خواب ديدم مثل آنكه قبر مطهّر شكافته شد و شخصى گندمگون از قبر بيرون آمد و به من نزديك شد و فرمود: اى ابانصر بگو: لا اله إلاّ الله، به او اشاره كردم كه چگونه بگويم در حالى كه زبانم بسته است، پس بر من فرياد زد كه آيا منكر قدرت خداوند هستى؟ بگو: لا إله إلاّ الله، او مى گويد در اين حال زبانم باز شد و كلمه طيّبيه لا إله إلاّ الله را بر زبان جارى كردم و زبانم باز شد و بعداً هرگز به آن مرض دچار نشدم.

بار ديگر ولادت با سعادت حضرت امام على بن موسى الرضا (عليه السلام) را به همه شيعيان تبريك عرض نموده و اميدواريم در دنيا و آخرت از بركات وجود امامان معصوم بهره مند باشيم.
والسلام 

منبع : http://lankarani.ir

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن (عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: ١١ ذی القعده سالروز ولادت امام رضا (ع) مبارک باد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 16 مرداد 1394
ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختران گرامی باد



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختران / ١ ذوالقعده, مسجد حجت,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 6 شهريور 1393
شهادت امیر المومنین حضرت علی (ع) تسلیت باد

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن (عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: شهادت امیر المومنین حضرت علی (ع) تسلیت باد, شهادت مولا علي(ع),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : پنج شنبه 14 تير 1394
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ

 

امام صادق (ع):

قلب ماه رمضان شب قدر است

 

به اطلاع خواهران و برادران گرامی میرساند. مراسم احیاء شبهای قدر همزمان با ایام شهادت مظلومانه شهید محراب حضرت امام علی (علیه السلام) با تلاوت قرآن کریم ،دعای جوشن کبیر، سخنرانی ، عزاداری برگزار می گردد.

مراسم احیاء و سخنرانی :

توسط حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ حمید شیوایی 

مراسم مداحی و عزاداری توسط مداحان اهل البیت علیهم السلام 

زمان : شب های قدر از ساعت : 22:30 الی 3:00 با مداد

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: مراسم های شب قدر, احیاء, مسجد حجت ابن الحسن, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : جمعه 21 تير 1393
ماه رمضان، ماه ضيافت روحاني

 

ماه رمضان، ماه ضيافت روحاني

ويژگي برجسته اي كه در فضاي اين ماه با فضيلت جلوه گر است، وجود زمينه ها و ظرفيت هايي است كه براي ميهماني خداي سبحان فراهم آمده اند، آنگونه كه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در توصيف اين ويژگي فرمود:

«ماه رمضان، ماهي است كه در آن به ميهماني خدا دعوت گشته و از اهل كرامت خدا قرار داده شده ايد».

نكته ي مهم و قابل تأمّل اين كه خداوند سبحان ميهماني ماه رمضان را براي پذيرايي از جسم دوستانش فراهم نساخته است چرا كه بدن هاي آنان مثل همگان، در ضيافت هميشگي خدايند.

اديم زمين، سفره ي عام اوست (اديم: سفره)

چه دشمن بر اين خوان يغما چه دوست(بوستان سعدي، صفحه 3)

اين در حالي است كه اغلب دشمنان خدا از اين سفره ي گسترده، بيش از ديگران بهره مي برند و نتيجتاً ارزش پذيرايي از جسم هرگز به پاي تأمين نيازهاي معنوي نمي رسد.

عالمِِ اهل دلي در اين باره چه زيبا نوشته است:

بدان! اين ميهماني، پذيرايي از جسم نيست و بدنِ تو، به اين ميهماني دعوت نشده است ـ ، چرا كه تو در ماه رمضان، در همان خانه اي ساكن هستي كه در ماه شعبان ساكن بودي و غذاي تو، همان نان و آبگوشتي است كه در ماه هاي ديگر سال مي خوردي، [با اين تفاوت كه] در روزهاي اين ماه، از خوردن آن منع شده اي ـ بلكه «روح» توست كه ميهمان اين ضيافت است و به منزل و غذايي ديگر دعوت شده است كه«روحاني»وهماهنگ با«روح» است.

دعوت به ماه رمضان،دعوت به«بهشت»است و غذاهاي اين ميهماني نيز از نوع غذاهاي بهشتي است. هر دو، ميهمان خانه ي خدايند؛ ليكن نام ميهمان سرا در اين جا «ماه رمضان» است و نامش در آنجا «غرفه هاي بهشتي». اينجا «غيب» است و نهان و آن جا «مشهود» است و عيان؛ اين جا تسبيح و تهليل است و آن جا چشمه ي سلسبيل، اين جا نعمت هاي پوشيده و اندوخته هستند و آن جا (ميوه هاي انتخاب شده * و گوشت پرنده ي بريان شده و مورد علاقه) ...(واقعه،20 و 21)(الرسالڑ المجديّه/شيخ رضا اصفهاني فرزند برومند مرحوم كمپاني)

آداب ورود به ميهماني بزرگ الهي

ناگفته نماند براي كسب آمادگي جهت استفاده ي شايسته از اين فرصت ممتاز معنوي بايد به آدابي چند مؤدّب بود؛ مهمترين آدابي كه رعايت آنها شرط ضروري براي بهره برداري انسان از ضيافت الهي به منظور تجديد حيات معنوي و رسيدن به تكامل روحي است از اين قرار است:

الف: پرهيز از حرام هاي خدا

نخستين نكته اي كه يك مسلمان روزه دار بايد به آن توجّه داشته باشد اجتناب از كارهايي است كه حق تعالي آنها را حرام اعلام فرموده است، به اين حديث جالب از رسول خدا صلي الله عليه و آله توجّه فرماييد كه فرمودند:

«هركس اعضايش(چشم وگوش وزبان ودست وپايش ...) ازحرام هاي من روزه دار نباشد، نيازي نيست كه به خاطر من، خوراك و نوشيدني اش را ترك كند» (كنزالعمّال:8/508/23867)

دراين حديث شريف حضرت رسول صلي الله عليه و آله به اين حقيقت اشاره دارند كه روزه داري كه اعضاي بدنش مراعات حرمت هاي الهي را ننمايد، صرف بسته بودن دهانش از خوردن و آشاميدن اثر چنداني براي كمال معنوي او ندارد.

و از امام باقر عليه السلام نقل است كه: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به جابربن عبدالله انصاري فرمود:

«اي جابر! اين، ماه رمضان است. هركس روزش را روزه بدارد و بخشي از شبش را به عبادت برخيزد و شكم و شهوتش را پاك نگه دارد و زبانش را حفظ كند، از گناهانش بيرون مي رود، آنگونه كه از اين ماه بيرون مي شود». جابر گفت: اي پيامبر خدا! اين سخن، چه نيكوست! پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود:«اي جابر!ولي اين شرط ها چه سخت است!»( كافي: 4/87/2)

در اين حديث هم مي بينيم كه شرط روزه دار كامل بودن از نظر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله به رعايت تقواي دامن و حفظ چشم و زبان از ارتكاب گناه بستگي دارد كه البته بنا به فرموده ي آن حضرت كار بسيار مشكل و دشواري است، خصوصاً در اين شرايط زماني كه بي پروايي كاملاً مشهود است و هيچ حيا و ابايي وجود ندارد.

و از امام اميرالمؤمنين علي عليه السلام هم نقل است كه در حديث معراج خداي متعال به رسول اكرم صلي الله عليه و آله فرمود:

«... اي احمد! هيچ عبادتي نزد من، محبوبتر از سكوت و روزه نيست. پس، هر كه روزه بدارد، ولي زبانش را نگه ندارد، همچون كسي است كه به عبادت، ايستاده، امّا در نمازش قرائت ندارد. پس به او پاداش ايستادن به نماز را مي دهم؛ امّا پاداش عبادتگران را به او نخواهم داد».(ارشاد القلوب: 205)

نكته ي قابل توجّه در اين حديث معراجيّه عنايت به اين مطلب است كه بيشترين صدمه اي كه انسان از نظر معنوي به او وارد مي شود رها بودن زبان اوست و براي اينكه اهميّت اين مطلب بيشتر براي ما روشن شود بهتر است يكبار ديگر اين حديث شريف را مروركنيم.

و ازنظرامام صادق عليه السلام هم روزه دارواقعي كسي است كه رعايت حقوق ديگران را بنمايد، ازجمله زن حقّ شوهر خود را و اولاد حقّ پدر و مادر خود را رعايت نمايند، در غير اين صورت روزه شان اثر كمالي نخواهد داشت.(بحارالأنوار: 96/295/25)

ب: پرهيز از غيبت كردن

و ديگرنكته اي كه شايسته است انسان مؤمن روزه دارتوجّه خاص به آن داشته باشدپرهيزازبدگويي درغياب برادران و خواهران مسلمان است ويا اينكه سخني ازكسي بشنودوهمان راويا بيشتر از آن را براي ديگري بازگو كند و خلاصه فتنه اي به پا كند.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله ـ خطاب به علي عليه السلام ـ فرمود: اي علي! از غيبت و سخن چيني بپرهيز؛ چرا كه غيبت، روزه را مي شكند و سخن چيني، عذاب قبر مي آورد. (بحارالأنوار: 77/67/6)

سزاوار است به اين حديث شريف بيشترفكركنيم و به خاطر ارضاي هوس هاي نفساني خود آبروي كسي را نريزيم و با حيثيت دوستان و بستگان خود بازي نكنيم و اين هشدار پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را جدّي بگيريم كه فرمود:

[هركس درباره ي مردوزن مسلماني غيبت كند، خداوندتا چهل شبانه روز، نماز و روزه اش را نمي پذيرد، مگر آنكه آن شخص از وي درگذرد و او را حلال كند].(بحارالأنوار: 75/258/53)

ج: پرهيز از دشنام دادن

يكي ديگر از مراقبت هاي جدّي هر مسلمان روزه دار در ماه مبارك رمضان اجتناب از بدزباني و دشنام گويي است.

از امام صادق عليه السلام نقل است كه پدرم فرمود: «پيامبر خدا صلي الله عليه و آله شنيد كه زني روزه دار، كنيز خود را دشنام مي دهد. پس، غذايي طلب كرد و به او گفت: «بخور».

زن گفت: من روزه ام، اي پيامبر خدا!

فرمود:«چگونه روزه اي، كه كنيزت را دشنام دادي؟! روزه تنها نخوردن غذا و ننوشيدن نيست وهماناخداوند،روزه راحجابي دربرابر كار و سخن زشت قرار داده،كه روزه دارباآن،روزه راافطارمي كند. و به حقيقت روزه داران واقعي،چه اندك اندوگرسنگان بسيار!»

(الكافي: 4/87/3)

حال اگركسي در مقابل دشنام شنيدن، خويشتنِ خويش را حفظ كرد و كريمانه پاسخ داد و به احترام روزه داري سكوت كرد نشان مي دهد كه حقيقتاً روزه دار است.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : هيچ بنده اي نيست كه روزه باشد و دشنامش دهند و او بگويد:«سلام بر تو! من روزه دارم»،

مگر آنكه پروردگار متعال به فرشتگانش گويد:

«بنده ام ازبنده ي ديگرم به روزه پناه جست. پس، او را از آتش من پناه دهيد واوراوارد بهشت من كنيد» (ثواب الاعمال: 76/1)

و چنين نقل شده است: زني در روزگار پيامبر خدا صلي الله عليه و آله روزه دار بود و در عين حال دشنام مي داد. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «اين زن به خاطر بد زباني اش روزه دار نيست، زن شنيد و از روش زشت خود دست برداشت، همين كه به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله گزارش دادند او ديگر دشنام نمي دهد، فرمود: «حالا شد».(فضائل الأوقات للبيهقي: 48/82)

د: پرهيز از دروغ

و از ديگر مبطلات روزه، دروغ گفتن است، به ويژه به خدا و اولياي دين عليهم السلام دروغ بستن و آن اينكه بگويي اين حديث را فلان معصوم فرموده است و حال آنكه چنين نباشد.

امام باقر عليه السلام فرمود: دروغ،روزه راباطل مي كند،همچنين نگاه به نامحرم پس از نگاه اوليه، و همه ي [گونه هاي] ستم: اندكش و بسيارش مبطل روزه خواهند بود.(بحارالأنوار: 97/352)

ه : پرهيز از ريا

آن كس كه براي جلب نظر مردم و جلوه كردن در بين مسلمانان روزه مي گيرد، بداند كه فقط سختي و مشقّت نخوردن و ننوشيدن را چشيده و هيچ حظّ ديگري نمي برد. و از نگاه امام صادق عليه السلام هر عبادت ريايي شرك است.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: هركس رياكارانه روزه بگيرد، شرك ورزيده است.(مجمع البيان: 6/771)

و : پرهيز از هر چه خدا خوش نمي دارد

همانطوركه اشاره شد روزه داري شرايط گوناگوني دارد، امام صادق عليه السلام ضمن حديث جامعي به اهمّ نكاتي اشاره كرده اند كه براي شخص روزه دار بسيار قابل توجّه است. آن حضرت فرمود:

روزه داري، تنها پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست. روزه، شرطي دارد كه نيازمند مواظبت است تا كامل شود، و آن، سكوت دروني است. آيا نشنيده اي كه مريم، دخترعمران، گفت: ( من براي خدا روزه اي نذر كرده ام. پس، امروز با هيچ انساني سخن نمي گويم)، يعني سكوت [مي كنم]. پس چون روزه گرفتيد، زبان هايتان را از دروغ نگه داريد، چشم هايتان را از حرام فرو بنديد، نزاع نكنيد، حسد نورزيد،غيبت نكنيد،ستيزه جويي نكنيد، دروغ نگوييد، آميزش نكنيد،باهم مخالفت نكنيد،به هم خشم نگيريد، يكديگر را ناسزا نگوييد و دشنام ندهيد، درعبادت سستي نكنيد، جدال نكنيد، به تفرقه نگراييد، ستم نكنيد، با هم با سفاهت (با دل تنگي) رفتارنكنيد،همديگررانيازاريد،از ياد خداوند و نماز غافل نشويد، پيوسته سكوت و بردباري و شكيبايي و راستگويي پيشه كنيد، از اهل شَرّ دوري نماييد، و از سخن ناروا، دروغ، افترا، دشمني، بدگماني، غيبت و سخن چيني بپرهيزيد.

ازآنان باشيدكه توجّه جدّي به امرآخرت دارند.چشم به راه روزهاي آينده ي خود باشيد.منتظرآنچه خداوندبه شماوعده داده است، باشيد. براي ديدارباخداتوشه ي راه برداريد.آرامش و وقار و خشوع و خضوع داشته باشيد.حالت فروتنيِ بنده ي بيمناك از مولايش را داشته باشيد،كه هم حيران است وبيمناك وهم اميدوار،هم مشتاق است و هم بي قرار،خواهان حقّ است و در عين حال از حقّ ترسان است.دل هاراازعيب ها پاك،درون خويش را از آلودگي پيراسته، و بدن راازآلودگي،تميزنماييد.

چنان باش كه با توجّه به خدا از غيرخدا بيزاري بجويي و در روزه داري ات، با سكوت همه جانبه از آنچه خداوند، تو را در نهان و آشكار از آن نهي كرده، دوستي ات را به خدا نشان دهي و در نهان و آشكارت حقيقتاً خشيت او را به دل داشته باشي و نفْسِ خود را در روزهاي روزه داري ات به خدا بخشيده باشي و دلت را براي او خالي ساخته و جان خويش را در آنچه فرمانت داده و به آن فرا خوانده به او بخشيده باشي.

پس هرگاه همه ي اينها را انجام دادي، تو روزه دار واقعي براي خدايي و آنچه فرموده، ادا كرده اي؛ و از آنچه برايت بيان كردم، هر چه بكاهي، به همان مقدار، از [فضيلت] روزه ات كاسته شده است.(بحارالأنوار، 96/292 ذيل ح 16)

اي عزيز روزه دار! به اين عبارت پاياني حديث امام صادق عليه السلام بيش از پيش بايد توجّه داشت كه فرمودند: از آنچه گفتم هر مقداركه كوتاهي كني وبه آن عمل ننمايي به همان مقداراز اجر و فضيلت و ارزش روزه ي خود كاسته اي. راستي اگرچشم دل گشوده باشد اين نقصان به هر ميزان كه باشد، خسارت بزرگي براي انسان خواهد بود كه جبران آن به اين سادگي ميسّر نيست.

خدايا! مي دانيم كه اين ماه يك فرصت طلايي و استثنايي براي خوديابي، خودسازي و تقرّب الي الله است. خدايا! به حرمت شهيد عاليقدر اين ماه امام اميرالمؤمنين علي عليه السلام مارا بر انجام آنچه كه موجب خشنودي توست ياري فرما و از آنچه كه مارا از درك بركات اين ماه محروم مي دارد دورگردان.

خدايا! اين معرفت را به ما عطا فرما كه همواره به ياد امام زمان خود (عجّل الله تعالي فرجه الشّريف) بوده و براي سلامتي و فرج حضرتش دعا كنيم و افزوني توفيقات ياوران راستين آن امام همام را خواهان باشيم و همچنين از خدا بخواهيم كه ما را از جمله ي انصار ثابت قدم و مددكارآن حضرت مقرّر فرمايد.

                                    آمين يا ربّ العالمين



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: ماه رمضان, ماه ضيافت روحاني, ماه رمضان, مسجد حجت ابن الحسن,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : یک شنبه 20 خرداد 1395
حلول ماه سراسر خیر برکت رمضان بر تمام مسلمین جهان مبارک باد

سلام بر روزه داران

حلول ماه سراسرخير و بركت و رحمت رمضان را به همه ي اهل ايمان از پيروان قرآن و رهروان راه ائمه ي هدي عليهم السلام تبريك و تهنيت عرض مي كنيم واميدواريم باتمسّك به قرآن وانجام عبادات سفارش شده در اين ماه، از لحظه لحظه ي اين اوقات روحاني و آسماني، بهره هاي فراوان معنوي نصيب خود سازيم و از بركات بي شمارآن ، اندوخته ي جاويدي براي يوم المعادخودبيندوزيم. ان شاءالله

واژه ي رمضان درلغت عرب به معناي باراني است كه اوّل پاييز مي بارد وهوا را از خاك وغبارهاي تابستان پاك مي كند و يا به معناي داغي سنگ از شدّت گرماي آفتاب است.

بخشي ازروايات،نام گذاري اين ماه را به رمضان به خاطر پاك سازي آيينه ي جان وروان ازآلودگي هاي خطاها و گناهان دانسته اند.

از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل است كه فرمود:

إنَّما يُسَمِّيَ الرَّمَضان لِأنَّه يُرمِضُ الذُّنوب.(ماه خدا ح1/14)

اين ماه را رمضان ناميده اند، چون گناهان را مي زدايد.



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: حلول ماه سراسر خیر برکت رمضان بر تمام مسلمین جهان مبارک باد, ماه رمضان, ماه خدا , رمضان , مسجد حجت ابن الحسن, حمید داودی راد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : یک شنبه 17 خرداد 1395
۱۴ خرداد ارتحال جانسوز حضرت امام خميني(ره) تسلیت باد

۱۴ خرداد ارتحال جانسوز حضرت امام خميني(ره) (۱۳۶۸ش)

 
 آیات و روایات متناسب :
ارتحال جانسوز حضرت "امام خميني(ره)" بنيانگذار فقيد جمهوري اسلامي ايران
پيامبرصلي الله عليه وآله :
العُلَماءُ اُمَنَاءُ اللَّهِ عَلي خَلقِهِ
عالمان ، امينان خدا بر آفريده‏هاي اويند
ميزان الحكمه ، ص ۱۳۹۲۱ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
إنَّ مِدادَ العُلماءِ فِي المِيزانِ أثقَلُ مِن دَمِ الشُّهداءِ و أكثَرُ ثَواباً يَومَ القِيامَةِ
در روز قيامت، مداد عالمان در ترازو از خون شهيدان سنگين‏تر ، و پاداشش بيشتر است
الفردوس ، ج ۵ ، ص ۴۸۶ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
النَّظَرُ في وَجهِ العالِمِ حُبًّا لَهُ عِبادَةٌ
نگريستنِ به چهره عالم ، از سَرِ مهر ، عبادت است
النوادر ، ص ۱۱۰ .
امام علي‏عليه السلام :
العُلَماءُ أطهَرُ النّاسِ أخلاقاً و أقلُّهُم فِي المَطامِعِ أعراقاً
دانشمندان پاك‏ترين مردم در خُلق و خوي و كم طمع‏ترين آنان در خلقت و طبيعت‏اند
غررالحكم و دررالكلم ، ح ۲۱۰۸ .
امام علي‏عليه السلام :
إذا ماتَ العالِمُ ثُلِمَ فِي الإسلامِ ثُلمَةٌ لايَسُدُّها شَي‏ءٌ إلي يَومِ القِيامَةِ
با مرگ هر دانشمند ، چنان رخنه‏اي در اسلام پديد مي‏آيد كه تا روز قيامت هيچ چيز آن را فرو نمي‏پوشد
المحاسن ، ج ۱ ، ص ۳۶۴ .

شرح مناسبت:
حضرت امام خميني(ره) در زادروز حضرت زهرا(س) در ۲۰ جمادي‏الثاني ۱۳۲۰ ق برابر با اول مهر ۱۲۸۱ ش در خمين به دنيا آمدند. هنوز پنج ماه از تولد اين عزيز نگذشته بود كه پدرشان، سيدمصطفي، از علماي آن ديار به دست خوانين منطقه به شهادت رسيد. آن حضرت تحت تكفُّل مادر، عمه و برادر بزرگ خود، پس از تحصيل مقدمات در خمين راهي اراك گرديد و از محضر حاج شيخ عبدالكريم حائري استفاده برد. با مهاجرت استاد به قم، حضرت امام نيز به قم رفتند و به تكميل تحصيلات خود پرداختند. پس از ارتحال آيت‏اللَّه بروجردي، زندگي سياسي امام، وارد مرحله جديدي شده و حوادث آينده، ايشان را به دشمن شماره يك رژيم پهلوي تبديل كرد. سخنراني‏هاي پرشور و افشاگري‏هاي كوبنده ايشان، رژيم را رسوا مي‏نمود تا اين كه در اعتراض به تصويب لايحه كاپيتولاسيون، سخنراني شديداللحني عليه رژيم ايراد فرمود و چند روز بعد از آن در آبان ۱۳۴۳ به تركيه و سپس عراق تبعيد شدند. اين تبعيد بيش از ۱۴ سال به طول انجاميد. امام كه از خارج از كشور حوادث ايران را تعقيب مي‏نمودند و انقلاب را هدايت مي‏كردند، بر اثر پايداري مردم، سرانجام در ۱۲ بهمن سال ۵۷ وارد ايران شده و پس از چند روز، به رهبري ايشان، نظام شاهنشاهي ساقط شد. حوادث سال‏هاي پس از انقلاب اسلامي تا رحلت معظم‏له، فصل پرشوري در تاريخ حماسي جمهوري اسلامي ايران را تشكيل مي‏دهد. سرانجام رهبر كبير انقلاب اسلامي و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، پس از سال‏ها مبارزه در راه حق و متجلي ساختن اسلام حقيقي در ميان جوامع اسلامي و بشري و ستيز دائم با كفر و استكبار جهاني، در شامگاه روز سيزدهم خرداد سال ۱۳۶۸ش به ملكوت اعلي پيوست و جهان اسلام در ماتم بزرگ‏ترين، شجاع‏ترين و آگاه‏ترين مرجع و رهبر اسلامي، به سوگ نشست. خبر رحلت اين قائد عظيم الشأن در بامداد روز ۱۴ خردادماه ۱۳۶۸ اعلام شد و قلب مالامال از عشق مردم به آن حضرت را به ماتمي جانكاه فرو برد.
منبع : برنامه روزشمار تاريخ ازمركز پژوهشهاي صدا و سيما

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)


:: موضوعات مرتبط: شهدای مسجد، مذهبی، سیاسی، ،
:: برچسب‌ها: سال‌روز ارتحال امام خمینی‌(ره) تسلیت باد, ارتحال امام خمینی, مسجد حجت ابن الحسن(عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : پنج شنبه 12 خرداد 1395
پنجم شعبان، سالروز ولادت امام زين العابدين (ع) مبارك باد

زندگينامه امام زين العابدين علیه الاسلام

نام: على بن الحسين .

كنيه: ابوالحسن و ابومحمد.

القاب: زين العابدين، سيد الساجدين، سجّاد، زكىّ، امين و ذوالثفنات.

به خاطر عبادت زياد و سجده‏هاى طولانىِ امام زين العابدين (ع)، پينه‏اى در پيشانى‏اش بسته بود. از اين رو، به وى «ذوالثفنات» لقب دادند.

منصب: معصوم ششم و امام چهارم شيعيان.

تاريخ ولادت: نيمه جمادى الثانى سال 38.

در مورد تاريخ ولادت آن حضرت، اختلاف است. غير از تاريخ مزبور، مورخان روز و ماه ولادت آن حضرت را، پنجم شعبان يا نيمه جمادى الاولى يا هفتم شعبان و يا نهم شعبان ذكر كرده‏اند. در مورد سال ولادت آن حضرت نيز برخى سال 37 و برخى سال 36 هجرى را ثبت كرده‏اند.

امام زين العابدين (ع) دو سال پيش از شهادت امير المؤمنين، على بن ابى‏طالب(ع) چشم به جهان گشود.

محل تولد:مدينه مشرفه، در سرزمين حجاز (عربستان سعودى كنونى). برخى مورّخان گفته‏ اند كه محل تولد آن حضرت در كوفه بوده است؛ زيرا در آن هنگام، همه افراد خانواده امام على (ع) در كوفه به سر مى‏بردند.

نسب پدرى: امام حسين بن على بن ابى‏طالب (ع).

نام مادر: شهربانو، يا شاه زنان، دختر يزدگرد سوم، آخرين پادشاه از سلسله‏ساسانيان در ايران كه در زمان خلافت امام على (ع) (و به قولى در عصر خلافت عمر يا عثمان) به اسارت مسلمانان در آمده و با اختيار خويش، همسرىِ امام‏حسين (ع) را پذيرفت. اين بانوى بزرگ در ايام نوزادى امام زين العابدين(ع) درگذشت.

مدت امامت: از زمان شهادت پدر بزرگوارش امام حسين (ع)، در محرم سال 61 تا محرم سال 95 هجرى، به مدت 34 سال.

تاريخ و سبب شهادت: دوازدهم (يا هيجدهم يا بيست و پنجم) محرم سال 95 (يا 94) هجرى، در سن 55 سالگى، به خاطر زهرى كه وليد بن عبدالملك به آن حضرت خورانيد.

محل دفن: قبرستان بقيع، در مدينه مشرفه، در جوار قبر عمويش، امام حسن مجتبى (ع).

هم اكنون قبور مشرفه چهار امام معصوم(ع)، امام حسن مجتبى(ع)، امام زين‏العابدين(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) در كنار هم مى‏باشد.

همسران: فاطمه، دختر امام حسن مجتبى و چند ام ولد. 

فرزندان:

الف) پسران: 1. امام محمد باقر (ع). 2. زيد شهيد. 3. عبدالله باهر. 4. عمر أشرف. 5. حسين اكبر. 6. عبدالرحمن. 7. عبيد الله. 8. سليمان. 9. حسن. 10. حسين اصغر. 11. على‏اصغر. 12. محمد اصغر.

ب) دختران 1. خديجه. 2. فاطمه. 3. عليّه. 4. ام كلثوم.

اصحاب و ياران :

اسامى تعداد زيادى از مؤمنان، شيعيان و محبان اهل بيت(ع) در زمره اصحاب و ياران امام زين العابدين (ع) آمده است كه در اين جا به نام برخى از آنان اشاره مى‏گردد:
 

1. جابربن عبدالله انصارى.
2. عامر بن واثله كنانى.
3. سعيد بن مسيّب.
4. سعيد بن جهان كنانى.
5. سعيد بن جبير.
6. محمد بن جبير.
7. ابو خالد كابلى.
8. قاسم بن عوف.
9. اسماعيل بن عبدالله بن جعفر.
 

10. ابراهيم بن محمد حنفيه.
11. حسن بن محمد حنفيه.
12. حبيب بن ابى ثابت.
13. ابو حمزه ثمالى.
14. فرات بن أحنف.
15. جابر بن محمد بن ابى بكر.
16. ايوب بن حسن.
17. على بن رافع.
18. ابو محمد قرشى.
 

19. ضحاك بن مزاحم.
20. طاوس بن كيسان.
21. حميد بن موسى.
22. أبان بن تغلب.
23. سدير بن حكيم.
24. قيس بن رمانه.
25. همام‏بن غالب (مشهور به فرزدق شاعر).
26. عبدالله برقى.
27. يحيى بن ام طويل.

 

زمامداران معاصر:
1. امير المؤمنين على بن ابى‏طالب (ع) (40-35 ق.).
2. امام حسن‏مجتبى (ع) (41-40 ق.).
3. معاوية بن ابى سفيان (60-35 ق.).
4. يزيد بن معاوية (64-60 ق.).
5. معاوية بن يزيد (64-64 ق.).
6. عبدالله بن زبير (73-64 ق.).
7. مروان بن حكم (65-64 ق.).
8. عبدالملك بن مروان (86-65 ق.).
9. وليد بن عبدالملك (96-86 ق.).

از ميان زمامداران فوق، رديف‏هاى اول و دوم از خاندان بنى هاشم، سوم، چهارم و پنجم از خاندان بنى‏اميه و از تيره ابوسفيان، ششم از آل زبير و هفتم، هشتم و نهم از خاندان بنى‏اميه و از تيره حكم بن عاص هستند.از ميان آنان امام على بن ابى‏طالب(ع) دادگرترين و شايسته‏ترين فردى بود كه پس از پيامبر اكرم (ص) به زمامدارى مردم رسيد. زمامدارىِ كوتاه مدت وى الگو و سرمشق همه حكومت‏هاى صالحى است كه پس از او پديد آمده و يا در آينده محقق مى‏گردند. 

رويدادهاى مهم:

1. وفات شهربانو، مادر امام زين العابدين (ع) به هنگام تولد آن حضرت، در سال 38 هجرى.

2. شهادت امام على (ع) در دو سالگى و شهادت امام حسن مجتبى (ع) در سيزده سالگىِ امام زين العابدين (ع).

3. همراهىِ امام زين العابدين (ع) با پدرش، امام حسين (ع)، در عدم بيعت با يزيدبن معاويه و حركت اعتراض‏آميز از مدينه به مكه، در رجب سال 60 هجرى.

4. همراهىِ امام سجاد (ع) با كاروان حسينى در حركت از مكه به كربلا، درذى‏حجه سال 60 هجرى.

5. حضور امام زين العابدين در نهضت خونين كربلا، در سن 23 سالگى.

6. ابتلاى امام زين العابدين (ع) به بيمارىِ شديد، در روز عاشورا، و عدم توانايىِ جهاد در راه خدا.

7. تحمل مصيبت شهادت امام حسين (ع) و ياران و اصحاب آن حضرت، از سوى امام زين العابدين(ع) در روز عاشورا.

8. جنايت‏هاى لشكريان يزيد در جدا كردن سرها از بدن شهدا و بر نيزه كردن آنها، اسب دوانى بر بدن‏هاى شهدا و غارت و آتش زدن خيمه‏ها پس از شهادت امام‏حسين (ع)، در عصر عاشورا.

9. آغاز اسارت امام زين العابدين (ع) و ساير بازماندگان قافله حسينى به دست لشكريان عمر بن سعد از عصر روز عاشورا.

10. تحمل سختى‏ها و مشقت‏هاى امام زين العابدين(ع) و ديگر بازماندگان در اسارت، كوفه و شام.

11. خطبه خواندن امام سجاد(ع) براى اهالى كوفه، در حالى كه در غل و زنجير و اسارت دشمنان بود.

12. خطبه خواندن امام سجاد(ع)، در مجلس بزرگ مسجد اموىِ شام، در حضور يزيد و تأثير شگفت آن بر شاميان.

13. بازگشت امام زين العابدين(ع) به همراه ساير بازماندگان نهضت كربلا از اسارت كوفه و شام به مدينة الرسول(ص).

14. حزن شديد و گريه‏هاى طولانىِ امام سجاد(ع) در مصيبت شهادت امام حسين(ع) و اهل بيت آن حضرت.

15. قيام مردم مدينه بر ضد يزيد بن معاويه و اخراج بنى اميه از اين شهر و وقوع نبردى خونين در اين واقعه (معروف به واقعه حره)، در سال 63 هجرى.

16. شكست مقاومت اهالىِ مدينه در برابر لشكريان شام، و كشتار فجيع سپاهيان يزيد به سركردگىِ مسلم بن عقبه، در مدينه، و محفوظ و مصون ماندن امام زين‏العابدين(ع) و خانواده او از اين كشتار.

17. قيام عبدالله بن زبير در مكه بر ضد بنى اميه و تصرف حجاز (مكه و مدينه) و برخى از سرزمين‏هاى اسلامى، در سال 64 هجرى.

18. فشار و سخت‏گيرىِ آل زبير بر خاندان اميرالمؤمنين و اهل بيت(ع).

19. قيام مختار بن ابى عبيده ثقفى، در كوفه، بر ضد بنى اميه براى خونخواهى از قاتلان امام حسين (ع).

20. مجازات قاتلان امام حسين (ع) توسط مختار بن ابى عبيده و شادمانىِ امام زين‏العابدين (ع) و ساير اهل بيت(ع) از كردار مختار.

21. شهادت امام زين العابدين (ع)، در دوازدهم (يا 18 و يا 25) محرم سال 95 هجرى، به وسيله زهرى كه وليد بن عبدالملك به آن حضرت خورانيده بود.

22. به خاك سپردن بدن مطهر امام زين العابدين (ع)، در قبرستان بقيع، در جوار قبر عمويش، حضرت امام حسن مجتبى (ع)، زير قبه مقبره عباس بن عبدالمطلب. 

برگرفته شده از كتاب " خاندان عصمت عليهم السلام " تاليف سيد تقى واردى

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: پنجم شعبان, سالروز ولادت امام زين العابدين (ع) مبارك باد, مسجد حجت ابن الحسن (عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : پنج شنبه 2 خرداد 1394
سوم خرداد سالروز فتح خرمشهر مبارک باد
خرمشهر را خدا آزاد کرد 
                                                        امام خمینی(ره)
 
 
سوم خردادسالروز فتح خرمشهر گرامی باد 
سوم خرداد روز فتح خرمشهربهار سال ۱۳۶۱ شور دل انگیز داشت. آن روزها عاشقان آوارگان دشت خون و صحرای جنون بودند و در خرابات جبهه‌ها و در سنگرها در میان لاله‌ها آشیان داشتند. آن ایام ما پیری داشتیم كه عاشقان پروانه‌وار گرد وجودش در طواف بودند و با اشارتش خود را به آتش می‌سوختند.
دومین روز بهار عملیات پیروزمندانه مدافعان حق و دین بنام فتح المبین آغاز شد. این رزم بی امان و دلاورانه یك هفته ادامه داشت، با نثار خون شجاعان سپاه اسلام پیروزیهای بزرگی برای كشور و میهن به ارمغان آورد. بخشهای زیادی از سرزمین دلاور خیز ما از چنگال دشمنان متجاوز آزاد شد و عده زیادی از نیروهای دشمن نابود شدند و هزاران تن از آنان به اسارت درآمدند.
سلاحهای سبك و سنگین و مهمات انبوهی همراه با تجهیزات و ادوات مختلف به غنیمت رزمندگان اسلام درآمد.
پیر جماران در پیامی فرمود: «من از دور بر دست و بازوی شما رزمندگان اسلام بوسه می‌زنم و بر این بوسه افتخار می‌كنم» و ارادتمندان آن پیر صفا دل در پاسخ با احساسات صادقانه او عاشقانه گریستند. دامنه تجاوز دشمن به خاك پاك میهن ما بسیار گسترده بود و با وجود پیروزیهای غرور آفرین فتح المبین هنوز بخشهای زیادی از سرزمین ما و شهر خرمشهر در اشغال متجاوزان بود و پیوسته این ندا بر لبها و در عمق دلها جاری بود «خیز ای رزمنده شیر خانه از دشمن بگیر»
اینك دلاور مردان سپاه اسلام تصمیم به آزاد سازی بخشهای دیگری از سرزمین اسلامی‌مان را گرفته بودند.
وقتی قرار بود در جبهه‌ها عملیاتی آغاز شود از طریق سپاه و بسیج نیروهای مردمی را برای حضور در جبهه‌ها و پشتیبانی جنگ آگاه می‌كردند. آن روزها خدمتگذار كوچك ایتام و محرومین در بویر احمد بودم و در كمیته امداد امام خمینی یاسوج خدمتگذاری می‌كردم. برای عزیز و شهیدم حجت الاسلام شیخ عبدالله ثمینی (ره) مرا به جلسه‌ای در سپاه دعوت كرد تا آنجا كه بخاطر دارم در آن جلسه نماینده‌ای از قرارگاه و منطقه عملیاتی حضور داشت. موضوع جلسه بسیج نیروهای مردمی برای حضور در جبهه و ارسال و جمع آوری كمك‌های مردمی به جبهه‌ها بود.
قرار بود ستاد كمك رسانی به جبهه‌ها مستقر در مسجد صاحب الزمان (ع) یاسوج فعالتر شود و تبلیغات برای بسیج مردمی و حضور عشایر سلحشور در جبهه گسترده‌تر شود.
از آن پس وقت بیشتری را صرف تبلیغات و سخنرانیهای حماسی جهت حضور یافتن رزمندگان دلیر عشایر در جبهه داشتیم.
صحنه‌های زیبایی از حماسه حضور دلاوران در تاریخ جنگ و انقلاب شكل می‌گرفت. در میان رزمندگان دلیر و شهیدان كهكیلویه و بویر احمد همه گروههای سنی وجود داشتند از جوانان رشید و سلحشور عشایر گرفته تا نوجوانان كم سن و سال و پیران روشن ضمیر و عارفی همچون شهید سید قربان حسینی، اینان با هر فراخوانی آماده حضور بودند.
حضور دلاورانه از یكسو و كمك‌های صادقانه و سخاوتمندانه‌ آنان به جبهه‌ كه گاه علیرغم نیاز خودشان ایثار می‌كردند از سوی دیگر موجی از احساسات پاك و همدلی و صفا را در میان مردم برانگیخته بود. در چشمان هر مرد و زن و كودك و پیر و جوان این سامان برق امید می‌درخشید. آن روزها زنان پاكدل روستاها برای رزمندگان اسلام نان محلی تیری می‌پختند. این صحنه‌های ایثار و شكوه برایم فراموش ناشدنی هستند اما دو صحنه برایم آنقدر جالب و زیبا بود كه بی اختیار گریستم.
صحنه اول وقتی دانش آموز یتیمی كه ساكن یكی از روستاها و تحت پوشش كمیته امداد بود برای گرفتن مستمری ماهانه‌اش مراجعه كرد و اصرار داشت كه این ماه به او سهمیه بیشتری از برنج و روغن و خواروبار اختصاص یابد. نمی توانستم دلش را بشكنم چرا كه اینك در جای برادر بزرگتر او بودم با خواسته‌اش موافقت كردم و او خوشحال شد و كیسه خواروبار را كه حمل آن برایش مشكل بود بر دوش گرفت و رفت. ساعتی بعد برای سركشی به ستاد كمك رسانی به جبهه‌ها مستقر در مسجد صاحب الزمان یاسوج مراجعه كردم بر بالای كمكهای جمع آوری شده آن كیسه برنج و خواروبار را شناختم همانهایی كه بود كه ساعتی قبل آن كودك یتیم به عنوان مستمری جهت مصرف یكماهه خانواده‌اش دریافت كرده بود. از برادری كه مسئول جمع آوری كمكها بود پرسیدم این بسته را چه كسی آورد؟ و او جواب داد پسری ۱۴ – ۱۳ ساله آن را برای كمك به جبهه‌ها آورده و او را نمی‌شناسم. اینجا بود كه به رمز اصرار آن كودك یتیم پی بردم و بی اختیار در خلوت خویش گریستم.
دومین صحنه وقتی بود كه به روستای گنجه‌ای در نزدیكی یاسوج رفته بودم، پیرزنی مستمند كه تحت پوشش كمیته امداد بود و در كلبه روستایی‌اش فقط چند مرغ نگهداری می‌كرد فوراً پاهای مرغ‌هایش را بسته و آنها جهت كمك به جبهه در ماشین ما گذاشت با مهربانی و با لهجه لری به او گفتم: «دی نیشه مرغل سی جبهه بریمون» یعنی مادر نمی‌شود مرغها را برای جبهه ببریم و او با التماس خواست تا چند تخم مرغ را كه ذخیره كرده بود قبول كنیم.
كمك‌های مردمی گردآوری شد و تا آنجا كه در خاطر دارم بیش از ۲۰ كامیون آماده ارسال به جبهه‌ها گردید. این هدایا شامل گوسفند، نان تیری محلی، كمپوت و كنسرو و خواروبار و سایر اقلام مصرفی رزمندگان بود. كاروان كمك‌های مردمی آماده حركت بود.
من نیز به اتفاق یكی از راننده‌های امداد با گرفتن دو اسلحه كلاشینكف و چند خشاب از سپاه و حكم حمل سلاح با یك دستگاه وانت تویوتا همراه كاروان راهی جبهه جنوب شدیم.
هنگامی كه به منطقه رسیدیم تا آنجا كه خاطرم هست اوایل اردیبهشت بود. كمك‌های مردمی تحویل واحدهای پشتیبانی در آبادان و همچنین برخی از یگانهای مستقر در جبهه شد و رانندگان كامیونها پس از تحویل محموله بازگشتند. اما چون قصد ما حضور در منطقه بود به هتل بین المللی آبادان كه به صورت متروكه درآمده و محل استقرار عده‌ای از رزمندگان اسلام بود هدایت شدیم. 
در جمع رزمندگان آنجا من كسی را نمی‌شناختم جز یك نفر آنهم مرحوم خسروی از جوانان خونگرم عشایر ممسنی جوانی رشید و بلند قامت با ریشهای بلند و هیبت جالبی بود. آن مرحوم از ابتدای جنگ در جبهه بود و حضورش در جبهه سالها به طور مداوم به درازا كشید و جالب اینكه طی این مدت حتی یك زخم برنداشت اما بعدها هنگام مرخصی از جبهه یك روز صبحگاهان در خانه‌اش هنگام وضو برای نماز در پای شیر آب سكته كرد و به سرای باقی شتافت، خدایش رحمت كند.
در مقابل جوان دیگری بود كه از نظر قامت و صلابت شباهت زیادی به مرحوم خسروی داشت شهید واعظی از مسئولان فعال و خونگرم جهاد یاسوج بود كه وقتی به جبهه رفت در همان ساعات اولیه تركش سلاحهای دشمن به شهادت رسید كه خدایش رحمت كند.
آری عجیب بود حكایت جنگ و حیات و مرگ و شهادت.
در آن مقر با ستوان محمد شفایی جمعی نیروی هوایی ارتش همان روز اول دوست شدیم او جوان متدین، با معنویت و شجاعی بود كه كه ساكن تهران بود. از زندگی‌اش برای تعریف می‌كرد از خانواده‌اش و بچه‌اش كه قرار بود به زودی به دنیا بیاید و اینكه فرزندانش را چقدر دوست دارد اما همچنان آرزوی شهادت دارد. فردی به راستی دوست داشتنی بود. او در جمع رزمندگان آنجا نماز جماعت برپا میكرد و خود امام جماعت آنها میشد پس از نماز نیز دعاها و تعقیبات را با لحن عارفانه و سوز خاصی می‌خواند.
او اصرار داشت من امام جماعت باشم اما من آن قدر از نماز خواندن او خوشم می‌آمد كه با وجود اینكه به لباس روحانی ملبس بودم هنگام نماز پنهان می‌شدم تا او نماز جماعت را بر پا كند و به او اقتدا كنم. او براستی عاشق شهادت بود. نیروهای تحت امر او و نیروهای بسیجی مستقر در هتل همه دوستش داشتند و برای احترام و ارزش معنوی خاصی قائل بودند. از آن به بعد ما با هم بودیم گاه برای سركشی به یگانهای پدافند هوایی تحت امر او مستقر در آبادان می‌رفتیم گاه به جزیره مینو و خطوط مقدم جبهه و برخی شبها نیز در كوت شیخ بر ساحل اروند و در سنگر نیروهای اسلام می‌گذراندیم. كوت شیخ محله غیر اشغالی خرمشهر بود كه در واقع در انتهای شهر آبادان و در این سوی پل خرمشهر در اختیار نیروهای اسلام بود. برای رفتن به كوت شیخ قبل از تاریكی هوا حركت كردیم آن محل در زیر تیررس خمپاره‌ها و سلاح‌های نیروهای عراقی و در دید آنها بود. بسیاری از مواقع موقع رفتن یا بازگشت بر اثر گرد و خاك ماشین، عراقی‌ها متوجه آمد و شد شده و آنجا را به خمپاره و گلوله می‌بستند و شروع به آتشباری می‌كردند. در این حال عبور از آن كوچه و معابر خیلی مشكل می‌شد.
شبهای كوت شیخ شبهای جالب و به یاد ماندنی بود در طبقه زیرین یك ساختمان كه حكم مقر و سنگر برای رزمندگان داشت همه‌اش حرف از مردان قورباغه‌ای دشمن كه خود را به این سوی آبها می‌رساندند بود و آنجا بود كه با برادران بسیار خونگرم و مومن نورانی كه از نیروهای مخلص سپاه خرمشهر بودند آشنا شدم گویا اینها از همان كوت شیخ و از طریق كانال فاضلات خرمشهر برای شناسایی شهر خرمشهر و نیروهای عراقی به این شهر وارد شده و دوباره بازگشته بودند.
در بین رزمندگان كوت شیخ لبنانی جوانی بود از پرورش یافتگان مدرسه ایتام شهید چمران كه عجیب به شهید چمران عشق می‌ورزید وقتی صحبت از چمران می‌شد او اشك می‌ریخت او با همه ارادتی و عشقی كه به حضرت امام داشت تصور میكرد شهید چمران از امام بالاتر است. البته علت آن بود كه او شهید چمران را به خوبی درك كرده بود و چقدر سخت بود این نكته را به او فهماندن كه شهید چمران خود یكی از شاگردان و مریدان مكتب امام است همانگونه كه تو خود شاگرد مكتب شهید چمرانی.
 
علی اسماعیل پور 

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، سیاسی، ،
:: برچسب‌ها: سوم خرداد روز فتح خرمشهر, سوم خرداد روز حماسه آزاد سازی خرمشهر مبارک باد, مسجد حجت ابن الحسن (عج), ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : پنج شنبه 1 خرداد 1393
25 رجب سالروز شهادت امام موسی کاظم (ع)

25 رجب سالروز شهادت امام موسی کاظم (ع)

بر عموم مسلمین جهان تسلیت باد

بیست و پنجم رجب سالروز شهادت جان گداز باب الحوائج امام موسی کاظم(علیه السلام)، امام هفتم شیعیان در سال 183 هجری است که امروز پس از گذشت سالیان دراز هنوز شیعیان جهان بر ظلم روا داشته به آن امام معصوم اشک حسرت و ماتم می ریزند.

اختری تابناک از آسمان ولایت که زندگی سراسر مبارزه ی وی در دفاع از اسلام ناب محمدی با محدودیت، حبس و شکنجه در قعر زندان ها و سیاه چال های حکومت هارون الرشید سپری شد، اما آن حضرت با در پیش گرفتن استراتژی تقیه در شرایط سخت آن زمان که همه شداید به آن حضرت هجوم آورده بود در مقابل دشمنان اعم از کفار و منافقان، لحظه ای دست از مبارزه برنداشت و در راه اسلام جان باخت و به فیض عظیم شهادت نایل آمد.

به گزارش خبرنگار ایرنا از شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی خوزستان درباره حبس امام موسی (ع) به دست هارون الرشید شیخ مفید در ارشاد روایت شده است که علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن بر مک بوده است زیرا هارون فرزند خود امین را به یکی از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث که مدتی هم والی خراسان بوده است سپرده بود و یحیی بن خالد بیم آن را داشت که اگر خلافت به امین برسد جعفربن محمد را همه کاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و بر مکیان از مقام خود بیفتند.

جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قایل به امامت موسی (ع) و یحیی این معنی را به هارون اعلام می داشت. سرانجام یحیی پسر برادر امام را به نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست

تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی کند. گویند امام هنگام حرکت علی بن اسماعیل از مدینه او را احضار کرد و از او خواست که از این سفر منصرف شود. و اگر ناچار می خواهد برود از او سعایت نکند. علی قبول نکرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالک اسلامی مال به او می دهند تا آنجا که ملکی را توانست به هزار دینار بخرد.

هارون در آن سال به حج رفت و در مدینه امام و جمعی از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول (ص) گفت یا رسول الله از تو پوزش می خواهم که می خواهم موسی بن جعفر را به زندان افکنم زیرا او می خواهد امت ترا برهم زند و خونشان بریزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره نزدوالی آن عیسی بن جعفربن منصور بردند.

عیسی پس از مدتی نامه ای به هارون نوشت وگفت که موسی بن جعفر در زندان جز عبادت ونماز کاری ندارد یا کسی بفرست که او را تحویل بگیرد یا من او را آزاد خواهم کرد. هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربیع سپرد و پس از مدتی از او خواست که امام را آزاری برساند اما فضل نپذیرفت و هارون او را به فضل بن یحیی بن خالد برمکی سپرد. چون امام در خانه فضل نیز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنیدن این خبر در خشم شد و آخر الامر یحیی امام را به سندی بن شاهک سپرد و سندی آن حضرت را در زندان مسموم کرد و چون آن حضرت از سم وفات یافت سندی جسد آن حضرت را به فقها و اعیان بغداد نشان داد که ببیند در بدن او اثر زخم یا خفگی نیست. بعد او را در باب التبن در موضعی به نام مقابر قریش دفن کردند. تاریخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال 183 ق در 55 سالگی گفته اند.

نجمه همسر امام:
نجمه، مادر بزرگوار امام رضا (ع) و از زنان مومنه، پارسا، نجیب و پاکیزه بود. حمیده، همسر امام صادق (ع)، او را که کنیزی از اهالی مغرب بود، خرید و به منزل برد.

نجمه در خانه امام صادق (ع)، حمیده خاتون را بسیار احترام می کرد و به خاطر جلال و عظمت او، هیچ گاه نزدش نمی نشست! روزی حمیده در عالم رویا، رسول گرامی اسلام (ص) را دید که به او فرمودند: «ای حمیده! نـجـمـه را به ازدواج فرزند خود موسی درآور زیرا از او فرزندی به دنیا خواهد آمد که بهترین فرد روی زمین باشد».

پس از این پیام، حمیده به فرزندش امام کاظم (ع) فرمود: «پسرم! نـجـمـه بانویی است که من هرگز بهتر از او را ندیده ام، زیرا در زیرکی و محاسن اخلاق، مانندی ندارد.من او را به تو می بخشم، تو نیز در حق او نیکی کن».

ثـمـره ازدواج امـام مـوسـی بـن جعفر (ع) و نجمه، نوری شد که در شکم مادر به تسبیح و تهلیل مـشـغـول بـود و مـادر از آن، احـسـاس سنگینی نمی کرد و چون به دنیا آمد، دست ها را بر زمین گذاشت، سر را به سوی آسمان بلند کرد و لب های مبارکش را به حرکت درآورد: گویا با خدایش رازو نیازمی کرد. پس از تولد امام هشتم (ع)، این بانوی مکرمه با تربیت گوهری تابناک، ارزشی فراتر یافت.

فرزندان امام:

بنا به گفته شیخ مفید در ارشاد امام موسی کاظم (ع) سی و هفت فرزند پسر و دختر داشت که هیجده تن از آنها پسر بودند و علی بن موسی الرضا (ع) امام هشتم افضل ایشان بود از جمله فرزندان مشهور آن حضرت احمد بن موسی و محمد بن موسی و ابراهیم بن موسی بودند. یکی از دختران آن حضرت فاطمه معروف معصومه سلام الله علیها است که قبرش در قم مزار شیعیان جهان است. عدد اولاد آن حضرت را کمتر و بیشتر نیز گفته اند.

تأثیر علمی آن بزرگوار:

امام هفتم (ع) با جمع روایات و احادیث و احکام و احیای سنن پدر گرامی و تعلیم و ارشاد شیعیان، اسلام راستین را که با تعالیم و مجاهدات پدرش جعفر بن محمد (ع) نظم و استحکام یافته بود حفظ و تقویت کرد و علی رغم موانع بسیار در راه انجام وظایف الهی تا آنجا پایداری کرد که جان خود را فدا ساخت.

 

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: 25 رجب سالروز شهادت امام موسی کاظم (ع), مسجد حجت ابن الحسن(عج)(سلسبیل), ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : دو شنبه 3 خرداد 1393
شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها تسليت باد

alt

در این روز در سال 201 هجری قمری بنا بر مشهور سالروز رحلت شهادت گونه حضرت ولیه الله خلق جهان عابده زاهده کامله مستورت حضرت فاطمه معصومه دختر امام موسی الکاظم است.

آن حضرت 17 روز پس از ورود به شهر قم با دلی شکسته و غصه دار از داغ پدر و فراق برادر رحلت فرمودند.

در عزای آن  حضرت شهر قم را یکپارچه  غم و ماتم فرا گرفت. بدن مطهر آن حضرت را غسل دادند و کفن کردند و به طرف باغ موسی بن خزرج  -مکان فعلی  حرم مطهر- آوردند. دو سوار نقابدار از بیرون شهر آمدند و بر بدن آن حضرت  نماز خواندند. آنگاه داخل سرداب شده بدن مطهر را دفن کردند ورفتند و کسی آنها را نشناخت.

موسی بن خزرج آن باغ را وقف حضرت معصومه سلام الله نمود و از بوریا و حصیر سقفی بر روی قبر مطهر آن حضرت قرار داد. این بنا بود  تا آنکه زینب دختر امام جواد بر روی قبر شریف قبه ای بنا نهاد سپس جماعتی از دختران ائمه  در آن مکان دفن شدند هنگامی که ام محمد دختر موسی بن محمد بن علی الرضا فوت کرد در کنار آن حضرت دفن شد . بعد از آن میمونه خواهر ام محمد از دنیا رفت و آن بزرگوار هم در جنب ام محمد دفن شد روی این دوقبر یک گنبد دیگر بنا کردند به گونه ای که دو گنبد چسبیده به هم روی قبر حضرت فاطمه معصومه و ام محمد و میمونه بود.

به جز دخترام حضرات معصومین علیهم السلام دو کنیز هم دفن شده اند که در هنگام مرمت کف حرم مطهر در زمان ناصرالدین شاه روزنه ای به سردابی پیدا می شود و چند زن صالحه وارد سرداب می شوندپیکر پاک میمونه و دو تن از کنیزان را پس از هزار سال تر و تازه مشاهده می کنند این سرداب جنب سرداب مقدس حضرت فاطمه معصومه  قرار دارد.

مرحوم نمازی وفات حضرت معصومه را در 12 ربیع الثانی سال 201 نقل کرده و قول منسوب به شیخ حر عاملی هشتم شعبان سال 201 هجری  است.

امام صادق علیه السلام می فرماید: «برای خداوند متعال حرمی است و آن مکه  و برای رسول خدا صلی الله علیه وآله حرمی است و آن مدینه و برای امیر المومنین حرمی است و آن کوفه و قم کوفه صغیر است . بهشت داری هشت در است که سه در آن از قم است و در آن شهر زنی از اولاد من رحلت می کند که نامش فاطمه است و او دختر موسی بن جعفر است که به شفاعت او تمامی شیعیانم داخل بهشت می شوند» (بحار الانوار ، ج57، ص228)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها تسليت باد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : جمعه 21 بهمن 1392
میلاد امام حسن عسکری علیه السلام بر همه مسلمین جهان مبارک باد

 

سالروز ولادت امام حسن عسكري عليه السلام

1_68_432_m_imam_askari07

سالروز ولادت با سعادت امام يازدهم حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) را به تمامى شيعيان جهان تبريك عرض نموده، اميدواريم خداوند متعال توفيق پيروى آن امام همام را به همه ما عنايت فرموده ودر فرج فرزند بزرگوارش حضرت مهدى (عليه السلام) تعجيل فرمايد

حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) در سال 232 هجرى قمرى در روز هشتم ماه ربيع الثانى در شهر مدينه به دنيا آمد، پدر آن حضرت امام بزرگوار حضرت هادى، ومادرش خانمى به نام حديثه بود. نام ايشان حسن، وكنيه آن بزرگوار ابو محمّد واز القاب ايشان زكى و عسكرى است.
آنچه از صفات بزرگ وفضائل كه لازمه امامت است در آن حضرت جمع بود، يعنى: در علم، وزهد، كامل بودن در عقل وخرد، عصمت، شجاعت، كرم وبزرگوارى از تمام مردم زمان خود برتر بود، وعلاوه بر نصوص كه از پيامبر(صلى الله عليه وآله) وامامان گذشته در باره امامت آن حضرت وارد شده بود، حضرت امام هادى (عليه السلام) يعنى پدر بزرگوارشان نيز تصريح به امامت آن جناب فرمودند، ودر روايتى كه مرحوم شيخ مفيد (رحمه الله) در كتاب گرانقدر ارشاد نقل كرده است، حضرت امام هادى (عليه السلام) چهار ماه قبل از شهادت امام عسكرى (عليه السلام) را وصىّ خود قرارداد، وبه امامت آن حضرت تصريح كرده وگروهى از دوستان و شيعيان را بر اين امر گواه گرفت.
آن حضرت در ميان مردم وبزرگان وحتّى افراد مخالف از احترام خاصى برخوردار بود، به حدّى كه حتى ناخواسته آن حضرت را احترام مى كردند. در اينجا به همين مناسبت وبراى آنكه فضل آن بزرگوار براى خواننده عزيز معلوم شود، داستانى را كه مرحوم شيخ مفيد (رحمه الله)در كتاب ارشاد نقل كرده است مى آوريم.
مرحوم شيخ مفيد (رحمه الله) از ابن قولويه نقل كرده است كه: احمد بن عبيدالله بن خاقان متصدى املاك وخراج شهر قم بود كه از طرف بنى عباس به اين كار گماشته شده بود، پس روزى نام علويان و مذهب آنان، در مجلس او برده شد و او مردى بود كه با اهل بيت دشمنى بسيار داشت. در عين حال گفت:
من مردى از علويان مانند حسن بن على «حضرت امام عسكرى» در وقار وآرامش وعفّت وپاكدامنى وبزرگوارى در نزد خاندان خود نديده ونشناخته ام، به طورى كه همه فاميل او را بر سالمندان وبرزگان خود مقدّم مى داشتند، همچنين همه سران لشگر ووزراء وعموم مردم او را بر سايرين مقدم داشته احترام مى كردند.
روزى پدرم براى ديدار با مردم نشسته بود، ومن بالاى سر او ايستاده بودم، ناگاه در بانان آمده وگفتند: ابو محمّد ابن الرضا بر در خانه است، پدرم به آواز بلند گفت: اجازه اش دهيد تا وارد شود.
من از آنچه از ايشان شنيدم واز جرأت آنان كه نام مردى را در حضور پدرم با كنيه نام بردند متعجب شدم، با آنكه جز خليفه يا وليعهد، يا كسى را كه سلطان دستور داده بود نزد پدرم، با كنيه نام نمى بردند.
پس ديدم مردى گندمگون، خوش اندام، خوش صورت، جوان، باجلالت و هيبتى نيكو وارد شد. چون چشم پدرم به او افتاد، از جا برخاست وچند قدم به سوى او رفت، ومن به ياد ندارم با هيچ يك از بنى هاشم و افسران و برزگان چنين رفتارى كرده باشد، چون به او نزديك شد او را در آغوش كشيده صورت وسينه او را بوسيد، و دست او را گرفته بر مسند خود كه روى آن مى نشست نشانيد، و در كنار او نشسته رو به او كرد وبا او به گفتگو پرداخت.
در ضمن سخنان به آن حضرت مى گفت: قربانت شوم، فدايت شوم، ومن همچنان از آنچه مى ديدم در تعجب بودم، در اين هنگام دربانان آمدند، وخبر از ورود «موفق» برادر خليفه دادند، امّا پدرم همچنان سر گرم گفتگو با امام عسكرى (عليه السلام) بود اعتنايى به آنچه دربانان گفته بودند نكرد، تا زمانى كه غلامان ونوكران برادر خليفه آمدند، پدرم در اين حال آن حضرت را بااحترام وعزت هر چه تمام تر بدرقه كرد، وبه طورى كه موفّق آن حضرت را نبيند او را در آغوش كشيده وبا آن حضرت خداحافظى كرده وآن بزرگوار رفتند. من كه همچنان متعجب بودم به نوكران گفتم: واى بر شما اين چه كسى بود كه شما وپدرم او را اين چنين احترام نموديد؟ گفتند: اين شخص مردى علوى است به نام حسن بن على ومعروف به ابن الرضا، من همچنان در تعجب بودم تا آنكه شب شد، ورسم پدرم آن بود كه شبها بعد از نماز گزارش كارهاى روزانه را تنظيم مى كرد، چون نماز را خواند در برابر او نشستم، گفت: اى احمد كارى دارى؟
گفتم: آرى، اگر اجازه دهى پرسش كنم، گفت: اجازه ات دادم، گفتم: پدر جان اين مردى كه امروز به اينجا آمد وتو به او مى گفتى: پدر ومادرم فداى تو، وآنچنان او را احترام كردى كه بود؟
گفت: پسر جان اين امام وپيشواى رافضيان حسن بن على معروف به ابن الرضا است، سپس كمى سكوت كرده ومن نيز ساكت بودم، آنگاه گفت: پسر جان! اگر خلافت و زمامدارى از خاندان بنى العباس بيرون رود، هيچ كس از بنى هاشم غير او شايسته خلافت نيست، واين به خاطر برترى وفضل وپاكدامنى وپارسايى وزهد وعبادت وخوش خلقى وشايستگى اوست، واگر پدرش را ديده بودى مردى بود خردمند وهوشيار ودانشمند.
احمد مى گويد: من كه اين سخنان را از پدرم شنيدم وآن رفتار را باامام عسكرى (عليه السلام) از او ديدم دچار حيرت وخشم وسرگردانى شدم، بعد از آن تصميم گرفتم كه خود در اين باره تحقيق كنم، به دنبال اين تصميم از افراد مختلف راجع به او پرسيدم، از هيچ يك از بنى هاشم، وسركردگان ونويسندگان وقاضيان وفقهاء وديگر مردم نپرسيدم جز آنكه همه به فضل وكمال او اعتراف كرده او را مردى محترم شمردند، از اين رو مقام وشخصيت او در نظرم بزرگ شد، زيرا ديدم دوست ودشمن او را به نيكى ياد كرده تمجيد وستايش مى كنند.
آن بزرگوار همانند پدران گرامى خويش از چنان اخلاق ورفتار والائى برخوردار بود كه دشمنان نيز تحت تأثير اخلاقش قرار مى گرفتند، به عنوان مثال آن حضرت را به زندانبانى به نام على بن اوتاش سپردند، اين شخص به شدّت باخاندان پيامبر دشمنى مىوزريد، وبا آل ابى طالب با شدت وخشونت رفتار مى كرد، وقتى آن حضرت را به زندان او فرستاند به او گفتند: با او چنين وچار رفتار كن، بيش از يك روز نگذشته بود كه آنچنان در مقابل امام (عليه السلام)تواضع مى كرد كه گونه بر خاك مى گذشت، وسر بزير انداخته به آن بزرگوار نگاه نمى كرد، وهنگامى كه آن حضرت از زندان او بيرون رفت اين شخص از بهترين شيعيان شده بود، واين بواسطه جلالت ومهابت واخلاق امام عسكرى (عليه السلام) بود.
آن حضرت همانند پدران بزرگوارش داراى كرامات ومعجزايى نيز بوده اند كه مورخان نقل كرده اند وما در اينجا فقط به ذكر دو مورد مى پردازيم.
اول: شخصى مى گويد: سر راه امام عسكرى (عليه السلام) نشستم، وقتى آن حضرت رسيد از تنگدستى خويش به آن بزرگوار شكايت كردم وقسم خوردم كه نه درهم ودينارى دارم ونه غذاى صبح وشام، آن حضرت فرمود: آيا به دروغ سوگند مى خورى با اينكه دويست دينار در زير خاك پنهان كرده اى، واينكه مى گويم نه براى آن است كه چيزى به تو ندهم، اى غلام آنچه باخود دارى به او بده، غلامش صد دينار به من داد، سپس روى بمن كرده فرمود: تو آن دينارها كه در زير خاك پنهان كرده اى در وقتى كه سخت بدانها نيازمند هستى از آنهامحروم خواهى ماند، وراست فرمود، زيرا آن پول كه حضرت داد خرج كردم، ودرهاى روزى بر من بسته شد، وبه ناچار به سراغ پولى كه در زير خاك پنهان كرده بودم رفتم اما اثرى از آن نيافتم، بعد فهميدام كه پسرم جاى پولها را دانسته، وآنها را برداشته وگريخته است، وبه هيچ چيز از آن پولها دست نيافتم.
دوم: شخصى به نام احمد بن محمد مى گويد: در زمانى كه مهتدى عباسى دست به كشتار مواليان ترك ووابستگان خود زد، من نامه اى به حضرت عسكرى (عليه السلام) نوشتم كه: سپاس خداى را كه او را از ما به خود سرگرم كرد، زيرا من شنيده بودم كه او شما را تهديد به قتل كرده است وگفته است كه: من ايشان را از روى زمين بر مى دارم، حضرت عسكرى (عليه السلام) به من نوشت: عمر او به اين كارها كفاف نخواهد داد، از امروز پنح روز بشمار وروز ششم پس از خوارى وذلتى كه به او برسر گشته خواهد شد، وچنان شد كه آن حضرت فرموده بود.
ودر اينجا بعض از كلمات حكمت آميز حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) ذكر ميكنيم.
1 ـ فرمود جدال مكن ميرود خوبى و حسن تو و مزاح مكن كه جرئت مى كنند ودلير مى شوند بر تو.
2 ـ وفرمود از تو اضح است آنكه سلام كنى بر هر كس كه ميگذرى بر او، وآنكه بنشينى در جائى كه پست تر است از مكان شريف مجلس
3 ـ وفرمود پارساترين مردم كسى است كه توقف كند نزد شبهه، وعابدترين مردم كسى است كه بپا دارد فرائض را، وزاهدترين مردم كسى است كه ترك كند حرام را، واز همه مردم كوشش ومشقّتش بيشتر است كسى كه ترك كند گناهان را.
4 ـ وفرمود مشغول نسازد تورا روزى كه خدا ضامن آن شده از عملى كه بر تو فرض است.
5 ـ وفرمود از ادب دور است ظاهر كردن خوشحالى نزد شخص غمناك.
6 ـ وفرمود: همانا از براى جود وبخشش اندازه ومقدارى است پس هر گاه زياد شده از آنمقدار پس آن اسراف است.
براى خرم واحتياط مقدارى است پس يرگاه زياد شد از آنمقدار پس آن جبن وترس است.
واز براى اقتصاد وميانه روى مقدارى است پس هرگاه زياد شد بر آن پس آن بخل است.
واز براى شجاعت مقدارى است پس هرگاه زياد شد بر آن تهوّر وبى أدبى است.
وكافى است تورا از براى ادب كردن نفست اجتناب كردنت از چيز يكه مكروه وناپسند بيشمارى از غير خودت.

 

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن (عج)



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: تبریک میلاد امام حسن عسکری علیه السلام, مسجد حجت ابن الحسن(عج),
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : جمعه 16 دی 1395
برگزاری نماز ظهر عاشورا 92

برگزاری نماز ظهر عاشورا

به امامت حجة الاسلام والمسلمین شیخ حمید شیوایی

دهم محرم1435 هجری قمری

تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن(عج)

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: برگزاری نماز ظهر عاشورا, تبلیغات مسجد حجت ابن الحسن(عج), دهم محرم 1434 هجری قمری, 5/9/91, به امامت حجة الاسلام والمسلمین شیخ حمید شیوایی, حمید داودی راد, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : سه شنبه 28 آبان 1392
سالروز شهادت امام محمد باقر ( علیه السلام )

سالروز شهادت امام محمد باقر ( علیه السلام )

شهادت امام محمد باقر,سالروز شهادت امام محمد باقر

سالروز شهادت امام محمد باقر ( علیه السلام )
هفتم ماه ذی الحجه مصادف است با سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت حضرت امام محمد باقر (( علیه السلام )) ، شهادت این بزرگوار را به تمامی ارادتمندان خاندان اهل بیت عصمت و طهارت تسلیت می گوییم .
امام باقر علیه السلام :
«إِنَّما یُداقُّ اللّهُ الْعِبادَ فِى الْحِسابِ یَوْمَ الْقِیمَةِ عَلى قَدْرِ ما آتاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِى الدُّنْیا.»:
خداوند در روز قیامت در حساب بندگانش، به اندازه عقلى که در دنیا به آنها داده است، دقّت و باریک بینى مى کند.
 خلاصه ای از زندگی  پر برکت حضرت امام محمد باقر ( ع )
 نام مبارک امام پنجم محمد بود . لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است ،بدين جهت که : دريای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت . القاب ديگری مانند شاکر و صابر و هادی نيز برای آن حضرت ذکر کرده اند که هريک باز گوينده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
کنيه امام " ابوجعفر " بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی ( ع ) است . بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع ) و از سوی پدر به امام حسين ( ع ) می رسيد . پدرش حضرت سيدالساجدين ، امام زين العابدين ، علی بن الحسين ( ع ) است .
تولد حضرت باقر ( ع ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57هجری در مدينه اتفاق افتاد . در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سيد الشهداء کودکی بود که به چهارمين بهار زندگيش نزديک می شد .
دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95هجری که سال درگذشت امام زين العابدين ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114ه . يعنی مدت 19سال و چند ماه ادامه داشته است .

در دوره امامت امام محمد باقر ( ع ) و فرزندش امام جعفر صادق ( ع ) مسائلی مانند انقراض امويان و بر سر کار آمدن عباسيان و پيدا شدن مشاجرات سياسی و ظهور سرداران و مدعيانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و ديگران مطرح است ، ترجمه کتابهای فلسفی و مجادلات کلامی در اين دوره پيش می آيد ، و عده ای از مشايخ صوفيه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پيدا می شوند . قاضيها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پديد می آيند و فقه و قضاء و عقايد و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسير می نمايد ، و تعليمات قرآنی - به ويژه مسأله امامت و ولايت را ، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا ، افکار بسياری از حق طلبان را به حقانيت آل علی ( ع ) متوجه کرده بود ، و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دين به دنيا فروشان برگرفته بود ، به انحراف می کشاندند و احاديث نبوی را در بوته فراموشی قرار می دادند . برخی نيز احاديثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و يا مشغول جعل بودند و يا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون می نمودند .
اينها عواملی بود بسيار خطرناک که بايد حافظان و نگهبانان دين در برابر آنها بايستند . بدين جهت امام محمد باقر ( ع ) و پس از وی امام جعفر صادق ( ع ) از موقعيت مساعد روزگار سياسی ، برای نشر تعليمات اصيل اسلامی و معارف حقه بهره جستند ، و دانشگاه تشيع و علوم اسلامی را پايه ريزی نمودند.

زيرا اين امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقيقی تعليمات پيامبر ( ص ) و ناموس و قانون عدالت بودند ، و می بايست به تربيت شاگردانی عالم و عامل و يارانی شايسته و فداکار دست يازند ، و فقه آل محمد ( ص ) را جمع و تدوين و تدريس کنند . به همين جهت محضر امام باقر ( ع ) مرکز علماء و دانشمندان و راويان حديث و خطيبان و شاعران بنام بود . در مکتب تربيتی امام باقر ( ع ) علم و فضيلت به مردم آموخته می شد .
امام باقر ( ع ) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود . سيرت و صورتش ستوده بود . پيوسته لباس تميز و نو می پوشيد . در کمال وقار و شکوه حرکت می فرمود .
از آن حضرت می پرسيدند : جدت لباس کهنه و کم ارزش می پوشيد ، تو چرا لباس فاخر بر تن می کنی ؟ پاسخ می داد : مقتضای تقوای جدم و فرمانداری آن روز ، که محرومان و فقرا و تهيدستان زياد بودند ، چنان بود . من اگر آن لباس بپوشم در اين انقلاب افکار ، نمی توانم تعظيم شعائر دين کنم .
امام پنجم ( ع ) بسيار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود .
با همه اصحاب مصافحه می کرد و ديگران را نيز بدين کار تشويق می فرمود . در ضمن سخنانش می فرمود : مصافحه کردن کدورتهای درونی را از بين می برد و گناهان دو طرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - می ريزد . امام باقر ( ع ) در صدقات و بخشش و آداب اسلامی مانند دستگيری از نيازمندان و تشييع جنازه مؤمنين و عيادت از بيماران و رعايت ادب و آداب و سنن دينی ، کمال مواظبت را داشت .
می خواست سنتهای جدش رسول الله ( ص ) را عملا در بين مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعليم نمايد . در روزهای گرم برای رسيدگی به مزارع و نخلستانها بيرون می رفت ، و با کارگران و کشاورزان بيل می زد و زمين را برای کشت آماده می ساخت . آنچه از محصول کشاورزی - که با عرق جبين و کد يمين - به دست می آورد در راه خدا انفاق می فرمود .
بامداد که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله ( ص ) می رفت ، پس از گزاردن فريضه ، مردم گرداگردش جمع می شدند و از انوار دانش و فضيلت او بهره مند می گشتند .
مدت بيست سال معاويه در شام و کارگزارانش در مرزهای ديگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقايق اسلامی - با زور و زر و تزوير و اجير کردن عالمان خود فروخته - کوشش بسيار کردند .

ناچار حضرت سجاد ( ع ) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر ( ع ) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستمهای بی سابقه آل ابوسفيان ، که مردم به حقانيت اهل بيت عصمت ( ع ) توجه کردند ، در اصلاح عقايد مردم به ويژه در مسأله امامت و رهبری ، که تنها شايسته امام معصوم است ، سعی بليغ کردند و معارف حقه اسلامی را - در جهات مختلف - به مردم تعليم دادند تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جايی رسيد که فرزند گرامی آن امام ، حضرت امام جعفر صادق ( ع ) دانشگاهی با چهار هزار شاگرد پايه گذاری نمود ، و احاديث و تعليمات اسلامی را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد . امام سجاد ( ع ) با زبان دعا و مناجات و يادآوری از مظالم اموی و امر به معروف و نهی از منکر و امام باقر ( ع ) با تشکيل حلقه های درس ، زمينه اين امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم دينی را برای مردم روشن فرمود . رسول اکرم اسلام ( ص ) در پرتو چشم واقع بين و با روشن بينی وحی الهی وظايفی را که فرزندان و اهل بيت گرامی اش در آينده انجام خواهند داد و نقشی را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت ، ضمن احاديثی که از آن حضرت روايت شده ، تعيين فرموده است .

چنان که در اين حديث آمده است :
روزی جابر بن عبدالله انصاری که در آخر عمر دو چشم جهان بينش تاريک شده بود به محضر حضرت سجاد ( ع ) شرفياب شد . صدای کودکی را شنيد ، پرسيد کيستی ؟ گفت من محمد بن علی بن الحسينم ، جابر گفت : نزديک بيا ، سپس دست او را گرفت و بوسيد و عرض کرد : روزی خدمت جدت رسول خدا ( ص ) بودم . فرمود : شايد زنده بمانی و محمد بن علی بن الحسين که يکی از اولاد من است ملاقات کنی . سلام من را به او برسان و بگو : خدا به تو نور حکمت دهد . علم و دين را نشر بده . امام پنجم هم به امر جدش قيام کرد و در تمام مدت عمر به نشر علم و معارف دينی و تعليم حقايق قرآنی و احاديث نبوی ( ص ) پرداخت .
نام نامی آن حضرت با دهها و صدها حديث و روايت و کلمات قصار و اندرزهايی همراه است ، که به ويژه در 19سال امامت برای ارشاد مستعدان و دانش اندوزان و شاگردان شايسته خود بيان فرموده است . بنا به رواياتی که نقل شده است ، در هيچ مکتب و محضری دانشمندان خاضعتر و خاشعتر از محضر محمد بن علی ( ع ) نبوده اند .
در زمان اميرالمؤمنين علی ( ع ) گوئيا ، مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان که بايد - بر مردم روشن نبود ، گويا مسلمانان هنوز قدم از تنگنای حيات مادی بيرون ننهاده و از زلال دانش علوی جامی ننوشيده بودند ، و در کنار دريای بيکران وجود علی ( ع ) تشنه لب بودند و جز عده ای معدود قدر چونان گوهری را نمی دانستند . بی جهت نبود که مولای متقيان بارها می فرمود : سلونی قبل از تفقدونی "پيش از آنکه من را از دست بدهيد از من بپرسيد . " و بارها می گفت : من به راههای آسمان از راههای زمين آشناترم .

ولی کو آن گوهرشناسی که قدر گوهر وجود علی را بداند ؟ اما به تدريج ، به ويژه در زمان امام محمد باقر ( ع ) مردم کم کم لذت علوم اهل بيت و معارف اسلامی را درک می کردند ، و مانند تشنه لبی که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و يا قدر آن را ندانسته باشد ، زلال گوارای دانش امام باقر ( ع ) را دريافتند و تسليم مقام علمی امام ( ع ) شدند ، و به قول يکی از مورخان : " مسلمانان در اين هنگام از ميدان جنگ و لشکر کشی متوجه فتح دروازه های علم و فرهنگ شدند " . امام باقر ( ع ) نيز چون زمينه قيام بالسيف ( قيام مسلحانه ) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرينان - فراهم نبود ، از اين رو ، نشر معارف اسلام و فعاليت علمی را و هم مبارزه عقيدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را ، از اين طريق مناسب تر می ديد ، و چون حقوق اسلام هنوز يک دوره کامل و مفصل تدريس نشده بود ، به فعاليتهای ثمر بخش علمی در اين زمينه پرداخت . اما بدين خاطر که نفس شخصيت امام و سير تعليمات او - در ابعاد و مرزهای مختلف - بر ضرر حکومت بود ، مورد اذيت و ايذاء دستگاه قرار می گرفت .
دستگاه خلافت آنجا که پای مصالح حکومتی پيش می آمد و احساس می کردند امام ( ع ) نقاب از چهره ظالمانه دستگاه برمی گيرد و خط صحيح را در شناخت " امام معصوم ( ع ) " و امامت که دنباله خط " رسالت " و بالاخره " حکومت الله " است تعليم می دهد ، تکان می خوردند و دست به ايذاء و آزار و شکنجه امام ( ع ) می زدند و گاه به زجر و حبس و تبعيد ...
برای شناخت اين امر ، به بيان اين واقعه که در تاريخ ياد شده است می پردازيم :
" در يکی از سالها که هشام بن عبدالملک ، خليفه اموی ، به حج می آيد ، جعفر بن محمد ، امام صادق ، در خدمت پدر خود ، امام محمد باقر ، نيز به حج می رفتند .

روزی در مکه ، حضرت صادق ، در مجمع عمومی سخنرانی می کند و در آن سخنرانی تأکيد بر سر مسأله پيشوايی و امامت و اينکه پيشوايان بر حق و خليفه های خدا در زمين ايشانند نه ديگران ، و اينکه سعادت اجتماعی و رستگاری در پيروی از ايشان است و بيعت با ايشان و ... نه ديگران . اين سخنان که در بحبوحه قدرت هشام گفته می شود ، آن هم در مکه در موسم حج ، طنينی بزرگ می يابد و به گوش هشام می رسد. هشام در مکه جرأت نمی کند و به مصلحت خود نمی بيند که متعرض آنان شود . اما چون به دمشق می رسد ، مأمور به مدينه می فرستد و از فرماندار مدينه می خواهد که امام باقر ( ع ) و فرزندش را به دمشق روانه کند، و چنين می شود .
در محفلی که هشام برای توهین به امام ترتیب داده بود بر سر مقام رهبری و خلافت اسلامی با امام باقر ( ع ) سخن می گويد . امام باقر درباره رهبری رهبران بر حق و چگونگی اداره اجتماع اسلامی و اينکه رهبر يک اجتماع اسلامی بايد چگونه باشد ، سخن می گويد.

اينها همه هشام را - که فاقد آن صفات بوده است و غاصب آن مقام - بيش از پيش ناراحت می کند . بعضی نوشته اند که : امام باقر را در دمشق به زندان افکند . و چون به او خبر می دهند که زندانيان دمشق مريد و معتقد به امام ( ع ) شده اند ، امام را رها می کند و به شتاب روانه مدينه می نمايد . و پيکی سريع ، پيش از حرکت امام از دمشق ، می فرستد تا در آباديها و شهرهای سر راه همه جا عليه آنان ( امام باقر و امام صادق - ع - ) تبليغ کنند تا بدين گونه ، مردم با آنان تماس نگيرند و تحت تأثير گفتار و رفتارشان واقع نشوند . با اين وصف امام ( ع ) در اين سفر ، از تماس با مردم - حتی مسيحيان - و روشن کردن آنان غفلت نمی ورزد.
حضرت امام محمد باقر ( ع ) 19سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زين العابدين ( ع ) زندگی کرد و در تمام اين مدت به انجام دادن وظايف خطير امامت ، نشر و تبليغ فرهنگ اسلامی ، تعليم شاگردان ، رهبری اصحاب و مردم ، اجرا کردن سنتهای جد بزرگوارش در ميان خلق ، متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحيح رهبری و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعی و امام معصوم ، که تنها خليفه راستين خدا و رسول ( ص ) در زمين است ، پرداخت و لحظه ای از اين وظيفه غفلت نفرمود .
سرانجام در هفتم ذيحجه سال 114  هجری در سن 57 سالگی در مدينه با توطئه هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست . پيکر مقدسش را در قبرستان بقيع - کنار پدر بزرگوارش - به خاک سپردند.

منبع:guilan.ac.ir



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: سالروز شهادت امام محمد باقر ( علیه السلام ), مسجد حجت ابن الحسن(عج), حمید داودی راد,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : جمعه 19 شهريور 1395
سالروز ازدواج حضرت علی(ع) وحضرت فاطمه زهرا(س) مبارک

عکس سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه

بهشت از رایحه ای دلنوار، سرمست می شود.  

جشنی برپاست از انبوه فرشتگان و کائنات.  

بر منبری از نور و روشنایی، جبرئیل خطبه می خواند برای علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام و زندگی آغاز می شود.  

طوبی، دل انگیزترین نغمه اش را شاباش می فرستد.  

صدایی می شکوفاند جان ها را و شاید خداست که برای این عروس و داماد پیام تبریک و تهنیت می فرستد.  

زمین:  

خانه وحی، مهبط فرشتگان است.  

مدینه، شادیِ این دقایق مقدس را پشت در خانه، به وجد آمده است.  

از میان تمام مردان عرب، تنها مدال همسری فاطمه، گردن آویز علی می شود.  

راز عشقی بزرگ.  

مَرَجَ الْبَحْرَیْنَ یَلْتَقیان.  

دو دریا به هم می پیوندند در قداستی بی نظیر.  

دو دریای علم و حلم، علی و فاطمه، تا جهان به خنکای وجودشان به ساحل آرامش برسد.  

و آب که چه زیبا مهر فاطمه را به دل دارد و خاک که راز بزرگی علی را به دوش می کشد.  

و عشق که از تلاقی این دو متولد می شود؛ آب و خاک،  

دین از این پس، آسوده خواهد بود در سایه سار محبت و مهربانی این عروس و داماد.  

«وَ لَهُ الجَوارِ المُنْشَئاتُ فِی البَحْرِ کَالاَعْلام؛ و از آن دو دریا، دو گوهر هستی پدید می آید؛ حسن و حسین، سید جوانان اهل بهشت».  

و حقیقت ادامه می یابد در گرو پیوند علی و فاطمه؛  

زیر یک سقف، پای سفره ای ساده، از پیوند دو نور، تا یازده ستاره روشن  

و تاریخ عشق، از همین جا آغاز می شود.



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، ،
:: برچسب‌ها: سالروز ازدواج حضرت علی(ع) وحضرت فاطمه زهرا(س) مبارک, ,
نویسنده : حمید داودی راد
تاریخ : جمعه 14 مهر 1392